پنجشنبه 7 شهریور 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اتحاد سکولار – دمکرات‌های جمهوری‌خواه در آينده‌ای نزديک، بهروز ستوده

بهروز ستوده
تجربه ۳۴ سال تفرقه و پراکندگی نيروهای آزادی‌خواه و دمکراسی‌طلب اين واقعيت انکارناپذير را به‌روشنی آشکار ساخته است که متحد شدن ده‌ها حزب و گروه و سازمان سياسی، با ايدئولوژی‌های گوناگون و گرايش‌های فکری و سياسی مختلف امری است محال و غيرممکن، ولی اتحاد و هم‌گرائی گروه‌ها و سازمان‌ها و جريان‌هائی که قرابت فکری و عملی بيشتری با يکديگر دارند و شيوه های واحدی از مبارزه را پيشنهاد می‌کنند، امری است شدنی و ممکن

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

حضور نمايندگان چند سازمان جمهوريخواه سکولار - دمکرات و پاره ای از کنشکران برجسته سياسی و اجتماعی درهمايش چهارم "اتحاد برای پيشبرد سکولار –دمکراسی در ايران" که در هفته گذشته در شهر شيکاگو برگزار گرديد ، و قطعنامه پايانی آن همايش که خبراز اتحاد زود آيند جمهوريخواهان سکولار –دمکرات ايران را در بر داشت ، نور اميدی را در دلهای بسياری از ايرانيان آزاديخواه وعدالت جو که ازتفرقه و پراکندگی نيروهای دمکراسی خواه ايرانی درخارج ازکشور رنج ميبرند روشن ساخت و اين اميد را برانگيخت که از اين پس جنبش های اجتماعی و مدنی در داخل ايران از حاميان نيرومندی در خارج از کشور برخوردار خواهند شد .

همايش اخير سکولار – دمکرات های جمهوريخواه ، برای اهداف و پروژه های زمان بندی شده ای که نشست دو روزه مذکور در دستور کار خويش قرارداده بوده ، آنرا از سايرهمايش ها و کنگره های بحث برانگيزی ، که هرازچندی دراينجا و آنجا و با نام سکولار دمکراسی برگزار شده و ميشود متمايز ميسازد ، در پيامی که آقای کورش زعيم از داخل کشور برای اين همايش ارسال داشته است ، ايشان بدرستی به اين نکته نيزاشاره کرده که در واژه "دمکراسی" سکولاريسم نيز نهفته است و نيازی به رديف کردن صفات مختلفی برای واژه دمکراسی خواهی نميباشد . اما بگمان نگارنده اين سطور ، استفاده از واژه هائی ازقبيل: جمهوريخواهی و سکولار – دمکراسی ، از طرف اين سازمانها ، بمنظورنشان دادن تمايز خودشان از ساير احزاب وگروههای سياسی است که با اهداف و مقاصدی ديگری ازاين نام هااستفاده و يا سوءاستفاده مينمايند .

بدون اينکه وارد حوزه زبانشناسی شويم ، واژه های "دمکراسی" و "جمهوری" گرچه گرفته شده ازدو زبان يونانی و عربی است اما هردو واژه ، ما را رجوع ميدهد به حکومتی که درآن مردم حاکم برسرنوشت خويش باشند ، ودردنيای مدرن چنين حکومتی فقط برآن دسته از رژيم هائی ميتواند اطلاق گردد که شهروندان يک کشور، بدون هيچگونه تبعيض جنسيتی ، مذهبی ، قومی و نژادی ، بتوانند از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در يک انتخابات آزاد ، برای تعيين حکومتگران و مديران جامعه برخوردار گردند . حال در دنيائی که کشوری هائی مانند کره شمالی وسوريه ، با حکومتهای ديکتاتوری و موروثی که کوچکترين اثری از دمکراسی درآنها وجود ندارد و خود را هم جمهوری وهم دمکراتيک مينامند ، ويا جمهوری فقاهتی اسلامی که تبعيض آميزترين سيستم حکومتی درعصرحاضراست و نام جمهوری را برای خود انتخاب کرده است ، ميتوان حدس زد که امروزه تا چه حد از دو واژه دمکراسی و جمهوری سوء استفاده شده و ميشود .

سوءاستفاده از واژه دمکراسی و جمهوری ، محدود به حکومت های خودکامه و ديکتاتوری نميگردد ، چه بسا احزاب و گروههای سياسی نيز که خود را هوادار دمکراسی و جمهوريخواه معرفی مينمايند ، و ساختار تشکيلاتی و روابط درون گروهی شان ، نه براساس انتخابات و روابط دمکراتيک درون تشکيلات ، بلکه براساس باند بازی و رابطه مريدی و مرادی واطاعت کورکورانه و روابط طايفه ای استوارگرديده است ، از دو واژه دمکراسی و جمهوری سوء استفاده نموده و مينمايند . خانم رؤيا طلوعی از کنشکران سياسی و مدافعان حقوق بشر، و از دعوت شدگان به همايش چهارم سکولار – دمکراتها ، در سخنرانی خود به درستی ازروابط غير دمکراتيک ، تبعيض آميز و اطاعت کورکورانه در درون بسياری از احزاب و گروههای سياسی ايران که همگی ظاهراً جمهوريخواه و دمکرات و دارای رهبران مادام العمرميباشند ، پرده برداشت و خاطرنشان کرد که : کسانی که امروزنميتوانند در درون حزب و تشکيلات خود دمکراسی را رعايت کنند و انسانهای دمکراتی را تربيت کنند ، اگر فردا درايران به قدرت برسند ، چگونه ميتوانند دمکراسی و حقوق بشرو عدالت اجتماعی را رعايت کنند؟!

متأسفانه سابقه بسياری از احزاب و سازمانهای سياسی سنتی ايران ، پيشينه روشنی را از ساختار تشکيلاتی دمکراتيک و مدرن و روابط درون حزبی دمکراتيک و غير تبعيض آميزارائه نميدهد ، و شايد بخاطروجود چنين پيشينه ای از احزاب وسازمانهای سياسی سنتی ايران بوده است که برخی از نهادهای مدرن سياسی و اجتماعی از جمله "اتحاد برای پيشبرد سکولار-دمکراسی درايران" ساختارتشکيلاتی خود را بر پايه هرنفر يک رأی و انجمن ها و نهادهای دمکراتيک باورمند به يک منشور برآمده از اعلاميه حقوق بشر قرار داده اند . ناگفته نماند که چنين ساختاری به مذاق برخی ازشخصيت ها و رهبران محافل و گروهها که برای خود بيش ازحق يک رأی قائل هستند خوش آيند نيست ، اين شخصيت های خود شيفته و خود مرکز بين ، با بضاعت ناچيز خود در امرسابقه فعاليت سياسی و مبارزه با ديکتاتوری سابق و لاحق ، درذهن خويش ، خود را در چنان مقام رفيعی از دانش سياسی و اجتماعی مينشانند که گوئی ديگران موظف اند بافته های ذهنی آنان را به عنوان "حقيقت مطلق" و نوشته های مقدس برسر و چشم نهند ! و اگر کسی جرأت کرده و برخيال پردازی های چنين شخصيت های آشفته فکر، که خود را به رهبری دسته و گروهی نامتجانس و سرگردان بالا کشيده اند انتقادی وارد سازد ، آنگاه است که رهبرخود شيفته و خود مرکزبين با اتهام زنی وبرچسب زنی به مقابله با منتقدين خود وارد ميدان ميشود وبرپيشانی هرکس که برخلاف او فکر کند ، مُهراصلاح طلب و خادم جمهوری اسلامی ميکوبد!

براستی چه کسی ميتواند از اتحاد ، همگرائی و وحدت پاره ای از نهادهای سياسی و مدنی و پايان يافتن خرده کاری ها ، دوباره کاری ها و آزاد شدن نيرو وانرژی گروههای کوچک و پراکنده برای انجام کارهای بزرگ تر شادمان نگردد؟ بجز حکومت اسلامی و بيت فاسد خامنه ای که ازشکل گيری يک اپوزيسيون متحد و فعال و چالشگر هراس دارد ، چه کسی ميتواند از اتحاد سازمانها ونهادهای سکولار –دمکرات و جمهوريخواه نگران و ناراحت باشد ؟ چرا برخی از شخصيت های خود شيفته و خود محور درمغاکی کوچک ، خود را چنان گرفتار کرده اند که تصور مينمايند فقط حول رهبری و شخصيت آنان است که اتحاد سکولار – دمکراتهای ايران ، ممکن و مشروعيت پيدا ميکند ! راستی جواز شيخوخيت و علم داری سکولار-دمکراسی ايران ، از کدام "پيرطريقت" به اينان رسيده است که هنوز جوهرتوافقنامه سازمانها و نهادهای جمهوريخواه و سکولار – دمکرات خشک نشده ، کارزار تخريب و اتهام زنی اين خود شيفتگان و متوليان "سکولايسم" عليه گروههای مذکور آغازميگردد!

کلام آخر: تجربه ی ۳۴ سال تفرقه و پراکندگی نيروهای آزاديخواه و دمکراسی طلب ، اين واقعيت انکار ناپذير را بروشنی آشکار ساخته است که متحد شدن دهها حزب و گروه وسازمان سياسی ، با ايدئولوژيهای گوناگون ، گرايش های فکری و سياسی مختلف و ارزيابی ها و تحليل های گوناگون از جمهوری اسلامی و چگونگی مبارزه برای پايان بخشيدن به حکومت مطلقه ولايت فقيه ، امری است محال و غيرممکن ، ولی اتحاد و همگرائی گروهها و سازمانها و جريان هائی که قرابت فکری و عملی بيشتری با يکديگر دارند و شيوه های واحدی از مبارزه را برای عقب نشاندن و سرانجام برچيدن حکومت مطلقه فقيه پيشنهاد ميکنند ، امری است شدنی و ممکن . بعبارت ديگر برای حرکت در مسير وحدت ملی ايرانيان ، چاره ای نيست مگر اينکه نخست خانواده های هم فکر و هم عمل ، ستاد مشترک خود را تشکيل دهند ، برای مثال احزاب و گروهها و شخصيت های چپ و معتقد به مارکسيسم – لنينيسم – مائوئيسم و غيره ، بهتراست که ابتدا به پراگندگی خود خاتمه دهند ، همينطور گروههای سلطنت طلب و مشروطه خواه ، ملی – مذهبی و اصلاح طلبان غيردولتی و غيره وغيره ، بعنوان گام نخست بهتر است که ابتدا صفوف خود را از تفرقه و پراکندگی بيرون بياورند و ستاد واحد و مشترک خود را تشکيل دهند ، تا درمرحله ديگرقادر گردند با نيرو و امکانات بيشتری به همکاری با ساير جريان های آزاديخواه بپردازند .

توافقنامه چند تشکيلات ونهاد سکولار – دمکرات جمهوری خواه برای تحقق بخشيدن به اتحاد و وحدت در ميان خود ، بنظر ميرسد که در بستر چنين انديشه ای شکل گرفته است که اگر چنين باشد ميبايستی به اين گروهها تبريک گفت و ساير نحله های فکری را هم تشويق نمود که برای خاتمه دادن به تفرقه خود و ايجاد ستاد مشترکی از همفکران خود ، اين نمونه ی موفق را درنظر داشته باشند .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016