گفتوگو با سرمايهدار جنجالی، بابک زنجانی: نه دلال نفتیام نه رانتخوار، بسيجی اقتصادیام
ايسنا ـ بابک زنجانی! اين اسم طی چند سال گذشته هر از گاهی در رسانهها مطرح شده و اغلب نيز با حواشی و جنجال همراه بوده است. جستوجوی نام او در اينترنت مطالب و عکسهای فراوانی را به مخاطب ارائه میکند که بعضا سوالبرانگيز بوده و حتی قابل باور نيست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) نام وی بيشتر از زمانی که در ليست تحريمهای آمريکا و اروپا قرار گرفت مطرح شد و همه میپرسيدند که وی کيست؟ آيا از نيروهای دولتی است و يا وابستگی به فعاليتهای دولت دارد؟
تاکنون به ندرت پيش آمده که اتحاديه اروپا و آمريکا يک فرد غيردولتی و غيرنظامی ايرانی را در فهرست تحريمهای خود قرار دهند اما اين اتفاق در مورد بابک زنجانی و مجموعه متعلق به وی رخ داده است.
در فهرست تحريمهای اروپا با اشاره به تاريخ تولد ۱۲ مارس ۱۹۷۱ بابک زنجانی آمده است: "بابک زنجانی در حال کمک به نقض مقررات مربوط به تحريمهای اتحاديه اروپا عليه ايران و در حال فراهم کردن کمکهای مالی به دولت ايران است. زنجانی يکی از عناصر کليدی ايران در معاملات نفتی و نقل و انتقال پولهای نفتی ايران است. زنجانی مالک گروه سورينت در امارات بوده و برخی از شرکتهای تحت مديريت وی به عنوان کانالی برای پرداخت نفتی ايران مورد استفاده قرار میگيرند."
زنجانی در ۱۱ آوريل ۲۰۱۳ نيز در فهرست تحريمهای آمريکا قرار گرفت. ديويد کوهن، معاون وزارت دارايی آمريکا در امور تروريسم و اطلاعات مالی در اين باره گفت: "ما در خنثی کردن تلاش های ايران از طريق بابک زنجانی بيرحمانه اقدام خواهيم کرد."
يک مقام ارشد دولت آمريکا نيز گفت: "زنجانی و شبکه بين المللی شرکت ها و بانک هايش مسئول اختفای معاملاتی به ارزش ميلياردها دلار هستند که از جانب ايران انجام داده اند. او از شرکت هايی مانند آی اس او در مالزی استفاده کرده تا ميليون ها بشکه نفت ايران را خريداری کند و به بازار عرضه کند. او همچنين از جانب ايران با اتکا به نهادهای مالی خود ميلياردها دلار مبادله ارزی انجام داده است."
اما بخش زيادی از مطالب منتشر شده درباره زنجانی يا همان (ب.ز) با پسوند "گفته میشود" عنوان میشوند. اين گفتهها و شنيدهها که شامل عبارتهايی مانند "ميلياردر ايرانی"، "دلال نفتی"، "بانکدار بزرگ"، "غارتگر بيتالمال" و ... مطرح میشوند در فضای رسانهای غير رسمی کاربرد بيشتری دارند.
شهرت وی که به تازگی با خريد باشگاه ورزشی راهآهن تهران و حضور در عرصه فوتبال بيشتر شده پيش از اينکه فوتبالی باشد نفتی است، موضوعی که خودش آن را رد میکند.
برای روشن شدن بسياری از اين ابهامها و سوالها سراغ وی رفتيم تا خودش پاسخگو باشد. او در گفتوگويی مفصل با خبرنگار ايسنا تلاش کرد علاوه بر شفافکردن برخی موضوعات برای نخستين بار در يک رسانه رسمی درباره فعاليتهای اقتصادیاش سخن بگويد.
مديرعامل شرکت هولدينگ توسعه سورينت قشم که بيش از تعداد سالهای عمرش شرکت تاسيس کرده و يا دارد، از ساخته شدن داستانهای پيچيده دربارهاش اظهار تعجب کرده و تاکيد دارد: «اگر از هر کدام از دوستان سوال شود شايد دو بار هم نتوانند آن داستانهای ساختگی درباره من را دوباره تعريف کنند».
زنجانی در اين مصاحبه هر چند درباره برخی مسائل و عکسها از جمله دوستش که همنام وزير اسبق نفت است، پخش فيلمی از او در مجلس هنگام استيضاح وزير کار دولت دهم و مواردی از اين دست سخن گفت اما تمايلی برای باز کردن برخی مسائل نداشت و بيشتر تلاشش اين بود که عنوان کند: «هيچيک از اتهامهايی که به من زده میشود پايه و اساس ندارد و تاکنون هيچ مرجع رسمی در اين زمينه با من صحبت نکرده است.»
متن گفتوگوی صريح ايسنا با بابک مرتضی زنجانی مديرعامل شرکت هولدينگ توسعه سورينت قشم در ادامه میخوانيد:
* آقای زنجانی اگر اتهامهايی که درباره شما زده میشود درست باشد شما اکنون بايد زندان باشيد؟ تحليلتان از اين ماجرا چيست؟
- خوب اين اتهامات همه ساخته افکاری است که هيچ کس دليل و اثباتی برای آنها ندارد و هر کس هر طور که داغترمیتواند آنها را عنوان میکند. خيلی از اين اتهامات از سوی کسانی گفته شده که حتی اينجانب را يکبار هم نديدهاند وحتی يک بار هم از من درباره اتهامها سوال نکردهاند. فقط در اخبار و رسانهها نقل سفرهها شدهام و به ميلياردها دلار سوءاستفاده متهم میشوم.
* البته فقط رسانهها نيستند که درباره شما اين گونه میگويند برخی مسئولان و حتی نمايندگان مجلس هم اظهار نظرهای مشابهی در اين باره دارند.
- متاسفانه همينطور است. علاوه بر سايتها و شبکههای خارجی میبينم بعضاً مسئولان تمام اين اتهامها و شنيدهها دهان به دهان را مستند کرده و در نهايت يک داستان پيچيدهای درست کردهاند که اگر از هر کدام از دوستان سوال شود شايد دو بار هم نتوانند آن داستانهای ساختگی را دوباره تعريف کنند.
* چرا تا کنون درباره آنها سخن نگفتهايد؟
- دليلی برای پاسخ نمیديدم و فکر میکردم با بازگو و جواب، دشمنان کشورم شاد میشوند اما اکنون مايلم واقعيتها را عنوان کنم تا شايد اين داستانهای بیدليل به سمت واقعیتر برود. در واقع لازم میدانم پرده از اين همه اتهام بر دارم و ماجرا را روشن و شفاف کنم تا خدايی نکرده افکار عمومی به گناه و تهمت جهت پيدا نکند.
* شما اکنون مالک دهها شرکت هستيد، کارتان را از کجا شروع کرديد و چه شد اين قدر سريع بينالمللی شديد؟
- من سالهاست که کار تجارت بينالمللی و فعاليت اقتصادی میکنم و در اين تجارتم بارها گرفتار شده و بالا و پايين شدهام. ازسال ۱۳۷۹ به صورت حرفهای شروع به ايجاد شرکتهای داخلی و خارجی کردم تا جايی که سال ۱۳۸۱ چيزی حدود ۱۱شرکت ايجاد شده داشتيم که نياز به منابع مالی داشت و تصميم گرفتم موسسه مالی در خارج از ايران ايجاد کنم تا بتواند با جذب منابع ارزان قيمت شرکتهای تحت پوششم را تامين مالی کند. اين کار در امارات آغاز شد و با تاسيس يک موسسه مالی کليه السیها و انتقال پول و منابع با همکاری بانکهای خارجی آغاز و منابع ارزان قيمت تهيه و در اختيار شرکتهايم قرار میگرفت تا جايی که در بيش از شش کشور سرمايهگذاری اساسی انجام شده بود و حتی نيازی به بانکهای داخل کشور برای اخذ تسهيلات و هر گونه کمک نداشتم. تا اينکه جمع شرکتها و موسسات تحت پوشش من به ۶۴ شرکت داخلی و خارجی رسيد و نياز به يک شرکت هلدينگ برای ساماندهی و يکی شدن در کليه شرکتها بود که با ايجاد هلدينگ سورينت و انتقال سهام تک تک شرکتهای ايجاد شده سمت و سوی بهتری گرفت که هماکنون در ايران و ديگر کشورهای دنيا با ۱۷ هزار نفر پرسنل مشغول ارائه تجارت و خدمات هستيم.
* گفته میشود که در بين اين شرکتها و موسسات يکی دو بانک خارجی هم وجود دارد. آيا شما در خارج از کشور بانک داريد؟
- بانک هست اما من عضو هيات مديره يک بانک در مالزی (فرست اسلاميک بانک) هستم. اين بانک با سرمايه ۱۰۴ ميليون دلار فعاليت میکرد و فعاليتش هم نرمال و خوب بوده است. اين بانک صاحبش اصلا من نيستم. سهام هم در آن ندارم. بلکه صاحبش يک بانک ديگری در اندونزی بود که به بانک ديگری سهامش را واگذار کرده بود که آن بانک هم سهامدارانش کسانی ديگری هستند. من تنها يکی از اعضای هيات مديره اين بانک بودم تا اينکه تحريمها عليه ايران روز به روز بيشتر شد و با توجه به اينکه انتقال منابع مالی برای شرکتهای بيرونی و مردم سخت شده بود، تصميم گرفتم به عنوان عضو هيات مديره در يکی از بانکهای خارجی در مالزی ورود پيدا کنم و موسسات مالی خود در امارات را که منابع پنج ميليارد يورويی بود را در آن به شکلی متصل و خدمات مالی ايجاد کنم که اين امر هر روز مشتريان زيادی را جذب میکرد.
* و احتمالا راهی شد برای کمک به مراودات مالی ديگر شرکتها و بانکها که بر اثر تحريم دچار مشکل شده بودند؟
- دقيقا! پس از مدتی بانکهای داخلی که قادر به انتقال پولهای خود نبودند از طريق بانک مرکزی منابع خود را به اين بانک انتقال واين بانک منابع را به مشتريان در خارج از کشور انتقال میداد. حتی السی و خريدهای خارجی را برای بانکها و مشتريان داخلی کشور به سرعت انجام میداد تا جايی که ۱۷.۵ ميليارد يورو از منابعی که در خارج از کشور بود و مربوط به بانکها بود با کارمزد هفت در هزار يعنی کمتر از يک درصد منتقل میکرديم و هر روز بانکها و مشتريان بيشتری به اين سيستم نزديک میشدند.
* قاعدتا بخش زيادی از اين منابع مالی ناشی از فروش نفت بوده است. آيا اين آغاز همکاری شما با مجموعه نفت نبود؟
- نه! منابع مربوط به بانکها بود و از بانک مرکزی میگرفتند و بانک مرکزی هم منابع نفتی را به آنها میداد! اما اصل واقعيت اين نيست که من مستقيما کاری در حوزه نفت میکردم. الان چند وقت است خبرگزاریهای خارجی میگويند که بابک زنجانی با شرکت نفت ايران قرارداد بسته و نفت را ۱۰۶ دلار گرفته و ۹۰ دلار فروخته و پول آن را در بانک متعلق به خود در مالزی گذاشته است. آقايان در داخل کشور هم همين اخبار را میشنوند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند اما اصلا مستنداتی از ما نمیخواهند و هيچ مستنداتی هم درباره اتهامات خود ارائه نمیکنند.
* پس واقعيت چيست؟
- يکی از مشتريان اين بانک، شرکتی در هنگ کنگ بود که منابع ارزی حاصل از فروش نفت داشت و نياز به افتتاح حساب در اين بانک داشت. اين شرکت يکی از شرکتهای زير مجموعه شرکت ملی نفت بود که در خارج از کشور در هنگکنگ ايجاد شده بود تا فروش نفت ايران را انجام دهد اما چون بانکی حاضر نبود منابع آن را جمع کند به بانکی که اينجانب عضو هيات مديره آن بودم مراجعه کردند و مصوبه و اجازهای برای افتتاح حساب در اين بانک را داشتند که پنج وزير و رييس کل بانک مرکزی مصوب کرده بودند که با توجه به عدم همکاری بانکها با آن شرکت سريعاً حساب خود را افتتاح و منابع خارجی حاصل از فروش نفت را در آن نگهداری کند من هم بدون اينکه به اعضاء هيات مديره ماجرا را بيشتر توضيح دهم برای کمک به کشورم سريعاً هماهنگ کردم و حساب افتتاح و عمليات ارزی آن شرکت شروع به کار کرد.
* و اين گونه پای شما به معاملات نفتی باز شد؟
- نه اين گونه نيست اصلا من مسئولان نفت را هم نمیشناختم. شايد يکی از شبهههايی که نام مرا در معاملات نفتی وارد کرده همين اشتباه بوده است. الان توضيح میدهم که رابطه من با اين شرکتها و فروش نفت به چه صورت بوده است.
در بدو کار خريداران نفت از آن شرکت به بانک مراجعه و طی جلساتی با مسئولان بانک صحبت میکردند که اگر بخواهند اين نفت را خريداری کنند ما چگونه میتوانيم مديريت منابعی برای آن انجام دهيم تا اينکه برای تعداد هشت کشتی نفت السیهای مدتدار ۶۰ تا ۹۰ روزه از مشتريان به بانک ارسال و اينجانب آن را هماهنگ کردم و به شرکت مذکور ابلاغ شد. السیها همه تاييد شده و بدون اشکال بود و شرکت نفت هم همه آنها را بررسی و تاييد کرد و وقتی فروشنده محصول (شرکت نفت) آماده بارگيری شد متوجه شديم کشتیهای آن در تحريم رفته و پرچم ندارد و نمیتواند حمل را انجام دهد. من هماهنگ کردم کشتیهايی تهيه و سريعاً به محل مورد نظر فروشنده منتقل شد و اين بارگيری که در زمان خود بسيار حساس و خطرناک بود و تمام چشم دشمنان دنبال جلوگيری از اين کار بود با موفقيت انجام شد. به اين ترتيب بيمه کشتیها هم با اين روش به مشتری و خريدار تحويل شد و بانک بايد مدارک کشتیها را معامله اسناد میکرد و پول را در مهلت مقرر وصول و به حساب مشتری خود میريخت که در مدارک ارسالی متوجه شديم ارسال کننده بار شرکت ملی نفت ايران بوده و گيرنده آن در مدارک شرکت هنگ کنگی که اين مدارک با توجه به اطلاعات داخل آن قابل معامله نبود که با تلاش و روشهای بسيار سخت مدارک تعويض و معامله اسناد در بانک انجام شد. سپس آن السیها بايد در مهلت مقرر وصول و به حساب شرکت ريخته میشد و حدود ۵۰ روز زمان نياز بود. با توجه به نياز مالی شرکت هنگکنگی بر اين اساس من مبلغ ۲۴۰ ميليون دلار و يک ميليارد و ۲۰۰ ميليون يورو وام در اختيار اين شرکت قرار دادم تا مشکلاتش را حل کند تا بعد از ۵۰ روز که السی نقد شد از محل آن بازپرداخت انجام شود.
* يعنی شما کمک کرديد که شرکت فروشنده نفت برای دريافت منابع دچار مشکل نشود، آيا السی در زمان مقرر نقد شد؟
- بله، شرکت اين منابع را برای خريد دارو و غذا و پيمانکاران استفاده کرد تا اينکه سررسيد السی رسيد و مبلغ السیها در زمان خود بدون هيچ تاخيری به حساب واريز شد و بانک با توجه به اينکه تسهيلات داده شدهاش هر چه بيشتر در حساب مشتری بماند سود بيشتری بگيرد طلبی بابت عودت تسهيلات خود طلب نکرد و قرار شد هشت درصد در سال سود بانکی دريافت کند. جمع کل بار نفتی فروخته شده شرکت هنگ کنگی که متعلق به شرکت نفت بود کلاً يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون يورو بود و بيشتر نبود.
* اما ظاهرا شما در فروش برخی محمولههای نفتی مستقيما نقش داشتهايد. آيا آنها هم صرفا کمک به فروش بوده يا خودتان طرف معامله بودهايد؟
- در همان برهه بود که از مسئولان همان شرکت متوجه شدم تعدادی کشتی با بار ميعانات گازی سالها در جنوب کشور مانده و جايی برای تخليه آن وجود ندارد و کشتیهای آنها چون مشکل پرچم ندارد بايد زودتر در محلی تخليه شود حتی تقاضای کمک برای اجاره مخزن نيز کرده بودند. به همين دليل هماهنگی کردم که اين کشتیها به يکی از کشورها انتقال يابند. اين انتقال ۶۰ شبانه روز مسئولان کشتيرانی، وزارت نفت و من را درگيرخود کرد چون بار محصول با توجه به سالها ماندن، بوی بد و گوگردی بسيار داشت که هيچ کشوری آمادگی و اجازه تخليه آن را نمیداد. بالاخره با هزاران دردسر اين بار خالی و کشتیها آماده خدمات به کشور شدند. در آن زمان حداقل چهار بار از سوی دادگاه آن کشور به جرم آلودگی محيط زيست متهم شدم. با وجود اينکه هر روز فشارهای سياسی عليه ما بيشتر میشد اما اين بار به مدت شش ماه در مخازن نگهداری شد در حالی که کل مبلغ بيمه، تخليه، بارگيری و نگهداری آن که بالغ به ۱۵۰ ميليون دلار بود را خودم پرداخت کردم و هيچ وقت نتوانستم آن را دريافت کنم.
* مبلغ اين محموله که بايد ذخيره میشد چقدر بود؟
- مبلغ اين بار نزديک به ۷۰۰ ميليون يورو بود. کلا شرکت نفت يک ميليون و ۹۰۰ هزار يورو با اين مجموعه صادرات داشته که حدود يک ميليون و ۲۰۰ هزار يورو آن را فروخته بود و ۷۰۰ ميليون يورو آن را ذخيره برای فروش کرده بود. وزير نفت و مسئولان اين شرکت شبانه روز به روند معامله نظارت داشتند و کاملا همه چيز شفاف بود.
* آقای زنجانی با وجود حضور شما در يک بانک خارجی، کمک به فعاليتهای مالی ايران و همچنين حضور در برخی معاملات نفتی دور از ذهن نيست که اسم شما در ليست تحريمها قرار بگيرد. ظاهرا بعد از اين ماجرا مشکلات شما آغاز شده است.
- بله همين طور است. از حدود هفتهشت ماه پيش اتحاديه اروپا مجموعه ما و شخص مرا تحريم کرد و دليلش نيز اين بود که بنده را مهره اصلی جمهوری اسلامی در دور زدن تحريمها و فروش نفت میدانستند و عنوان میکردند کارهای اساسی انجام شده مانع از اجرای تحريمهاست. از آن به بعد شروع کردند يک به يک حساب شرکتهای ما را در خارج از کشور بستند. هر شرکتی در خارج از کشور به اسم من بود و يا منسوب به من حسابهايش را بستند و مديران خارج از کشور ما را نيز يک به يک صدا کرده و اذيتشان کردند.
در آن زمان اداره سوئيفت پيامی به بانک ارسال کرد و مدت ۱۵ روز وقت داد تا منابع خود را در بانکها به هر جا که لازم است انتقال بدهيم چون بعد از ۱۵ روز ارتباط سوئيفت بانک قطع میشد. منابعی که بالغ بر ۱۳.۵ ميليارد يورو بود به دليل اين عمليات گير افتاده بود و هيچ بانکی حاضر نبود منابع را دريافت کند. به همين سبب مسئولان، سهامداران و هيات مديره بانک عليه من حساس شدند.
* به اين ترتيب به فکر انتقال آن به داخل افتاديد؟
- اينجا يک نکته وجود دارد؛ انتقال پول به داخل همه را به اين فکر میاندازد که من بايد پولی را حمل میکردم و به کشور میآوردم اما اين چنين نيست من بايد ذینفع پول را از نام بانک تغيير میدادم به هيمن دليل تصميم گرفتم ذینفع اين منابع را به شرکتی غير قابل تحريم در کشور مانند صندوق تامين اجتماعی برای حفظ و نگهداری نتقل کنم تا شامل تحريم و قفل منابع نشود. برای همين منظور با سازمان تامين اجتماعی برای خريد تعدادی از شرکتهای آن تفاهم کردم. شايد خريد اين شرکتها بهتر از اين بود که پول در کشور بيرونی قفل شود که متاسفانه پس از انتقال پول از طريق بانک مسکن و حساب تامين اجتماعی دچار مسائل سياسی مجلس و رييس جمهور شد که بحران را بيشتر کرد تا جايی که بانکها و مسئولان همه نگران و ترسيده بودند و هر روز میخواستند اين موضوع را ابطال کنند و هر روز يک نظريه در خصوص اين منابع میداند. من هم وسط همه مشکلات از اين در به آن در میزدم چون جوابگوی صدها مشتری بانک و مسئولان کشورها بودم. متأسفانه موضوع مجلس آنقدر بزرگ جلوه داده شد که آمريکا هم من را تحريم کرد و خزانهداری آمريکا دقايقی زياد را در خصوص اينجانب و کارهای انجام شده و کمکم به ايران به عنوان بیسابقهترين فعاليتها ياد کرد به طوری که اکنون ۲۷۲ اتهام در خارج از کشور در اين زمينه در پرونده من نوشته شده است. کلی هم اتهام در داخل کشور به دليل کمک حرفهای و واقعی و درست به وجود آمده است.
* يعنی ضرر دو طرفه...؟
- يک ضرر چند طرفه چون هم شرکتهايم از بين رفتند هم بانک طلبکار بود، هم شرکت هنگکنگی نگران منابعش و هم دولت ايران و هم مردم و هم تحريم اتحاديهها و علاوه بر اين فشارها اخير آمريکا ۲۵۰ ميليون دلار بانکی به دليل منابع جريمه کرد و آنها هم از دادگاه نامه گرفتند و از موجودی من برداشتند. اين در شرايطی بود که هم بارهای انبار شده را بدون کم و کاستی عودت و به وزارت نفت تحويل دادم و هم بسيار تلاش کردم که بانک و منافع آن را نجات بدهم. در حال حاضر شرکت هنگکنگی چيزی حدود دو ميليارد و ۴۰۰ ميليون يورو در حسابش موجود است که نصف آن را به بانک بدهکار است و اصل پول حاصل از فروش نفت در آن حساب، چيزی حدود يک ميليارد و ۲۰۰ ميليون يورو است نه بيشتر. اين پول در حساب هست و موضوع انتقال آن است چون آنقدر همه داد و بی داد کردهاند که همه بانکها فهميدهاند و حاضر به دريافت آن نيستند.
* منابع ديگری هم در بانکها خارجی پخش شده که ربطی به ايران و شرکت نفت و غيره ندارد و منابع بانک است که به مردم ديگر بدهکار است و هنوز سررسيد نشده، از طرفی هم بانک از اينجانب ادعای طلب دارد هم شرکت هنککنگی و هم مردم و اين همه اتهام وارده شده، حال شما لطفأ خودتان پاسخ اتهامهای عنوان شده فوق الذکر را بدهيد!
- بانک فرست اسلاميک ۱۷.۵ ميليارد يورو از پولهای نفت ايران را در خارج از کشور نجات داد و در داخل کشور پخش کرده است، تعداد تراکنشهای مالی آن در اين زمينه به بيش از ۹۰۰۰ مورد رسيده است. برای انتقال اين ۱۷.۵ ميليارد يورو هفت در هزار کارمزد نيز بانک گرفته است که اين موارد مربوط به قبل از تحريم بود. زمانی هم که تحريم شروع شد، شرکت نفت حدود ۱.۳ ميليون يورو پول بيشتر در بانک نداشت. مابقی هم بدهی شرکت نفت به اين بانک بوده است که متعلق به شرکت نفت هم نبود. زمانی که سوئيفت قطع شد بانک اعلام کرد که ديگر نمیتواند اين پول را انتقال دهد اما حاضر است به صورت چک آنرا در اختيار شرکت نفت قرار دهد. بنده در اين بين گير کرده بودم چرا که هم به بانک فرست اسلاميک تعهد داشتم و هم از سوی ديگر به شرکت ملی نفت تعهداتی داشتم.
* اما گفته میشود که شما پول فروش نفت را در حسابهای خود بلوکه و سرمايهگذاری کردهايد!؟
- سرمايهگذاریهای هلدينگ ما در ايران بالغ بر ۲۰ هزار ميليارد تومان است اگر همه مبلغ ١.٢ ميليارد اين شرکت را هم مجانا به من میدادند يک چهارم سرمايهگذاری من نمیشود چرا با اين الفاظ مردم را به سوی گناه و تهمت هدايت میکنيم؟ آن روزها که من و مسئولان شرکت هنگکنگی به همراه مسئولان نفتی کشور شبانه روز با هزاران نگرانی در آبهای آزاد برای کشورمان تلاش میکرديم چرا کسی نبود تشکر کند اما حالا همه به دنبال مقصر و ايراد میگردند. اگر امثال ما و اين مسئولان اين کارها را نمیکردند همه آن پولها را بايد اسباب بازی چينی ميخردند البته اگر بابت فروش نفت موفق میشدند که پولی برای اسباب بازی آوردن ايجاد شده باشد.
* با اين حساب شما تمامی اتهامات مطرح شده عليه خود در زمينه فروش نفت ايران را رد میکنيد.
- ما نه در خريد و نه در فروش نفت نقشی نداشتهايم. ما در اين عمليات جان خود را کف دستمان گذاشتيم و فکرمیکرديم جايزه هم به ما بدهند. برای فروش بار ۱۲ کشتی نفت ايران کمک کرديم و زمينه آن را فراهم ساختيم، پولش را هم گرفتيم. منافع ما هم فقط همان هفت در هزار کارمزد انتقال پول نفت ايران به داخل کشور بوده است يعنی چيزی حدود ۱۵۰ ميليون دلار. اين در حالی است که تمام بانکهای چينی و کرهای برای انتقال پول بيش از ۲۰ درصد کارمزد دريافت میکنند در صورتی که من زير يک درصد کارمزد داشتهام. اگر من هم ۲۰ درصد میگرفتم کارمزد بيش از سهچهار ميليارد يورو بود و اين همه خسارات را هم کسی ادعا نمیکرد اکنون تمام کارهای اقتصادی من آسيب ديده است؛ از ۱۰ سال پيش تاکنون کار اقتصادی میکنم و مربوط به چند ماه و چند سال پيش هم نيست، فقط از خريد هواپيمايی قشم ما شش سال میگذرد کی آن زمان کار نفت وجود داشته که من از طريق آن ثروتمند شده باشم؟!
* سوال و ابهام اصلی اينجاست که شرکت نفت چطور برای جابجايی منابع و فروش نفت سراغ شما آمد؟ شما چطور در اين شرايط پرريسک حاضر به همکاری با شرکت نفت شديد؟
- من سالهاست که تجربه کارهای مالی و بانکی دارم و مجموعه ما نيز به دليل همين تجربه گسترش يافته است. بيشتر السیهای باز شده توسط مجموعه ما و با راهنمايی من انجام شده است. من مديريت بحران در خارج از کشور خواندهام و در کار بانکی بينالمللی حرفهای هستم. من به دنبال شرکت نفت نرفتم، بلکه آنها برای کمک به کشور به سراغ ما آمدند. من به ۱۵ بانک داخلی کمک کردم تا منابعشان را نقل و انتقال کنند.
* سوال ديگری که مطرح است اين است که با توجه به اين کمکی که میگوييد به دولت و شرکت نفت ايران کردهايد آيا خواستار دريافت امتيازی در داخل نيز شدهايد؟
- کارمزد ما فقط همان هفت در هزارم درصد انتقال پولش بوده و برخی مسائلی که در اين مورد مطرح میشود داستانهايی است که تلويزيون و رسانهها درست کردهاند. به فرض اگر هم تبانی کرده باشم با کشورم تبانی کردم با مردمم و با همه مسئولانم برای نجات کشورم تبانی کردهام اگر مشکلی داشتم که ١٧ فروند هواپيما يکجا به ايران نمیآوردم، در حالی که در خارج از کشور اگر بخواهيد يک چرخ هواپيما را هم جابجا کنيد ۱۰ سال زندان میروند.
* شايد يکی از دلايلی که وارد حاشيهها شدهايد وجود برخی ابهامها و افراد باشد مثلا ارتباط شما با فردی که همنام وزير اسبق نفت است، چيست؟ تصاويری از وی در فضای مجازی منتشر شده که جنجالی بوده است. البته چند عکس هم از شما با اسلحه منتشر شد که ابهامات زيادی رابرانگيخت.
- ايشان با ما دوست است و با وزير اسبق نفت ايران هم هيچ رابطه خانوادگی ندارد. کاسبی خاصی هم با ايشان ندارم. فقط در گذشته يکی از هتلهای وی را در کيش خريداری کردم و از آنجا هم همديگر را شناختيم و چند مسافرت هم با هم رفتيم. ايشان هم به کشور بسيار کمک کرده همان سال ٨٨ خيلیها به اسم لباس شخصیها مردم را اذيت کردند و ايشان کسی بود که برای جان مردم روی موتور اينور آنور میدويد اما از شانسش مثل فروش نفت ما هر کس يک چيزی دربارهاش میگويد در حالی که انسانيت و کمکهای ايشان برای خيلیها پوشيده است. من در سال ۱۳۸۸ و در جريان شلوغیها اصلا در داخل کشور نبودم و عکسهای منتشر شده من با اسلحه نيز مربوط به اربيل عراق است. مجموعهای در عراق داريم که در آنجا کار نفتی میکند. آنجا نفت را تبديل به گازوئيل کرده و از کردستان عراق به افغانستان ترانزيت میکرديم. آن زمان هم از سر مرز تا اربيل همه مسلح بودند و من هم همينطور.
* ماجرای ديدار شما با سعيد مرتضوی و فاضل لاريجانی هم از جمله همين حاشيهها بود، پخش فيلم آن در مجلس هم جنجال زيادی به پا کرد و يک بار ديگر نام شما را در رسانهها مطرح کرد. واقعا ماجرای آن ديدار چه بود؟ شما چند بار با مرتضوی ديدار داشتيد؟
- با آقای مرتضوی دو سه بار جلسه داشتيم. در جلسه اول قرار شد در ازای واريز مبالغی ۱۱۷ شرکت تامين اجتماعی را بخريم. اين ماجرا برخورد کرد به ماجرای فيلمبرداری ديدار من با فاضل لاريجانی. خيلی از مواردی که درباره ما مطرح شد البته واقعيت نداشت. بنده با فاضل لاريجانی هم پنج دقيقه بيشتر صحبت نکردم. آقای مرتضوی يک روز به من زنگ زد و گفت که به تامين اجتماعی بيايم. او من را در اتاقی نگه داشت و گفت آقای لاريجانی در اتاق بغلی است و با شما کار دارد. گفتم چه کار دارد؟ گفت میخواهد با شما آشنا شود، شايد بتواند در هيات مديره اين شرکتها به شما کمک کند. ما نمیدانستيم در آنجا دوربين کار گذاشتهاند. من که وارد اتاق لاريجانی شدم مرتضوی رفت بيرون. من که نشستم آقای لاريجانی دو سه کارت به من داد و گفت اگر يک موقع در مشاوره شرکتها کمک خواستيد مجموعه من میتواند به شما کمک کند. همين! بيشتر از اين هم نشد، تشکر کردم و گفتم اگر اين شرکتها را گرفتيم به شما هم زنگ میزنيم. بعد ناگهان آقای مرتضوی داخل اتاق شد و گفت چی شد؟ انجام شد. انشاءالله که کارتان به هم وصل شده است و ما هم از يکديگر خداحافظی کرديم و فردای آن روز فيلم اين ماجرا در مجلس پخش شد و مثل بمب ترکيد.
* آيا فروش ۱۱۷ شرکت زير مجموعه تامين اجتماعی به شما به اين شکل قانونی بوده است؟
- مراحل قانونی خريد شرکتها طی شده بود و آنها مصوبات داخلی خودشان را گرفتند و از کميته بالاتری هم در زمينه فروش شرکتها مصوبه گرفتند. خودشان هم دوست داشتند از شر اين شرکتها راحت شوند، چرا که همهشان زيانده و مشکلدار بودند.
* با مسئولان دولت يازدهم در زمينه خريد شرکتهای تامين اجتماعی جلسه و يا رايزنی داشتهايد؟
- فعلا با مسئولان جديد دولت يازدهم حرفی نداشتهايم و منتظريم که آنها در کارشان مسلط شوند تا بدانيم طرف حسابمان کيست. ممکن است اگر برخوردهای فعلی ادامه يابد، پرونده خود را ببنديم و از ادامه کار با دولت منصرف شويم.
ما در تاجيکستان ۱۰ شرکت داريم و هر زمان که وارد آنها میشويم ۱۰ پليس از ما محافظت میکند اما معلوم نيست چرا در ايران که اين همه کار کردهام و البته منتی هم بابت آن نيست، اين گونه رفتار میشود؟! از صبح که روزنامهها را چک میکنم منتظرم ببينم چه کسی دعوا را شروع میکند. کسی هم مرا درست نمیشناسد. متاسفانه در ايران هر کس حرفی بزند آن حرف بزرگتر و داغتر میشود و قويتر از واقعيت منعکس.
* منشا اين اتهامات را چه میدانيد؟ ممکن است اين اتهامات را رقبايتان به شما زده باشند؟
- کاری نمیکنيم که رقيب داشته باشيم. تنها کاربدی که به نظر میرسد انجام دادهام اين بوده که پول نفت را به ايران منتقل کردم و در ازای آن تحريم شدم و زندگیام از هم پاشيده است. من اگر تبانی کرده باشم با کشور جمهوری اسلامی تبانی کردهام که بار نفت آن را فروخته و پولش را به کشور آوردهام نه با شخص خاصی و برای منافع خاصی.
* راجع به فعاليتهای شما در تاجيکستان نيز حرف و حديثهای زيادی وجود دارد؟ از جمله اينکه گفته میشود شما مجموعه عظيمی از بانک، هواپيمايی، ترمينال مسافربری و ... در اين کشور داريد.
- بانکی که در تاجيکستان است به مجموعه هلدينگ ترکيه ما تعلق دارد که من سهامدار آن هستم. ما در آنجا کارهای تجاری خوبی انجام دادهايم اما اگر هواپيمايی، ترمينالهای اتوبوسرانی و ... هم در تاجيکستان داشتم که خيلی خوب است افتخار کشورمان است که بازرگانش در کشوری تاثير گذار باشد اگر بگويند ابرانیها آنجا موفقند بهتر است يا بگويند برای مواد مخدر در زندانهای خارج از کشورند؟!
* مجموعه متعلق به شما يعنی سورينت چطور توانست اين قدر گسترده شود؟
- ما توانستيم از طريق منابع مالی ارزان قيمت در خارج از کشور شرکتهای خود را گسترش دهيم. الان ۲۰ هزار ميليارد تومان در داخل کشور سرمايهگذاری کردهايم. کل شرکت نفت چقدر کار کرده که ۲۰ هزار ميليارد آن سود باشد؟ فقط تلاش و زحمات شبانه روزی و درست عمل کردن مديرانم اين نتيجه را داده است.
* روند موفقيتهای شما اين شائبه را به وجود آورده که حتما از جايی حمايت میشويد؟
- همه شرکتهايی که الان داريم را خودم درست کردهام و حتی يکی از اين شرکتها نيز از دولت به ما نرسيده است. تنها مجموعهای که از خصوصیسازی به ما رسيده، همان باشگاه راهآهن است که مالک قبلی آن به زندان افتاده بود و ما باشگاه را با پرداخت ۲۰ ميليارد تومان بدهی از جمله بدهی بازيکنان نجات داديم. هر کسی فکر میکند باشگاه راهآهن رانتی به ما رسيده بيايد هزينه ساليانه آن را از اين تاريخ به بعد بدهد ما مجانا اين رانت را تقديم میکنيم تا سالی ۲۰ ميليارد تومان در آن خرج کند.
* باشگاه راهآهن را که خريديد. اگر باشگاه پرسپوليس را هم به شما پيشنهاد بدهند میخريد؟
- اگر به من پيشنهاد خريد پرسپوليس شود، حتما چنين کاری را انجام میدهم چرا که بسيار ماهرتر از افراد فعلی میتوانم نظم و انضباط را در پرسپوليس ايجاد کنم. باشگاه راهآهن هماکنون بسيار کم حاشيه است و يکی از دلايل ضعف پرسپوليس حاشيههای زياد اطراف آن است که بايد کم شود.
* در زمينه تامين سرمايه چگونه عمل میکنيد يا به قول معروف از کجا اين پولها را میآوريد؟
- سرمايهام را خرد خرد درآوردهام. تا کنون هيچ بانکی در ايران به ما هزار تومان پول و يا وام نداده است. ما در امارات مجموعه بانکی درست کرديم که آن مجموعه از بانکهای ديگر سپردهگيری میکردند و اين مجموعه با يک تا دو درصد منابع خود را در اختيار هلدينگ ما قرار میدهد. الان ما ۱۱ تا ۱۲ ميليارد يورو بدهی خارجی داريم که هر سال ۱.۵ تا دو درصد سود در مقابلش پرداخت میکنيم.
* اخيرا وزير نفت دولت يازدهم اعلام کرد که اين وزارتخانه آماده است در زمينه فروش نفت ايران با بخش خصوصی و هر کسی که توانايیاش را دارد وارد مذاکره و همکاری شود. آيا شما باز هم حاضريد وارد اين عرصه شويد؟
- من اگر بتوانم باز هم در زمينه فروش نفت به کشورم کمک میکنم و افتخارم هست برای کشورم مفيد باشم اما اگر نيازی هم باشد اين بار حتما بايد کسی متولی آن باشد. من تا امروز که متوجه نشدم حساب يک شرکت خارجی در يک بانک خارجی چه ربطی به مجلس دارد و هزاران حرف و حديث ايجاد شد. من متوجه نمیشوم چرا دنيا بايد از کارهای ما مطلع بشود؟ چرا اجازه دخالت هر بيگانهای را به اسم حفظ منافع کشور میدهيم؟
* نظرتان درباره جنبش ضد تحريم چيست؟
- من راس اين جنبش ضد تحريم هستم چرا که اين کار را عملياتی کردم و از جيب شخصیام متضرر شدم و اگر اين کمک را نمیکردم آمريکا و اروپا را مرا تحريم نمیکردند.
* راز موفقيت خود را در چه میدانيد؟
- فعلا که موفق نيستم اما من به عنوان يک سرباز بسيجی در جبهه اقتصادی کار میکنم. شانسهايی بوده که خدا در اختيارم گذاشته و از آنها استفاده کردهام. حداقل سه يا چهار بار هم ورشکسته شدهام. بنده در دوران سربازی راننده رييس بانک مرکزی وقت بودم. در آنزمان هم توانستم به کشورم کمک کنم و روزانه ۲۰ ميليون دلار را میبردم بيرون در بازار میفروختم تا قيمت ارز در بازار نوسان نداشته باشد آن موقع هر دلار ۳۰۰ تومان بود و زمزمه افزايش قيمت آن مطرح بود.
در نهايت فکر میکنم که راز موفقيتم در تشخيص حلال و حرام و لطف خدا و اعتقاد به کشور جمهوری اسلامی و ولايت فقيه است.
گفتوگو از خبرنگاران ايسنا: محمدجواد بهآبادی و احسان بيگی