گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 شهریور» آسانژ و اسنودن: هياهو برای تقريبا هيچ، مجيد محمدی21 مرداد» ملیگرايی تکثرستيز: ضد غرب و پروندهساز، مجيد محمدی 9 مرداد» سياستورزیِ تهی از شرم، مجيد محمدی 2 مرداد» هوچیگری و تحليل، مرزهای روشنی دارند، مجيد محمدی 12 تیر» نشان يونسکوی رضا داوری: ننگ و آه، مجيد محمدی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! روحانيت و پاکدامنی: افسانه يا واقعيت؟ مجيد محمدی![]() ويژه خبرنامه گويا ابراهيم رئيسی دادستان ويژه روحانيت می گويد: "به عنوان کسی که بيش از ۳۰ سال در کار قضايی هستم، بايد بگويم پاکترين مجموعه در کشور مجموعه روحانيت است." (ايرنا ۱۹ شهريور ۱۳۹۲) اين سخن نه تنها سخن يک قاضی بلکه سخن مقامات روحانی کشور و ديگر روحانيون است. آيا اين سخن از واقع حکايت می کند؟ آيا می توان اين سخن را به آزمون گذاشت و درستی و نادرستی آن را سنجيد؟ گزارههای سنجش ناپذير براهين ذکر شده برای اثبات وجود خدا يا رستاخيز نيز همه دوری هستند به اين معنا که وجود خدا يا رستاخيز را فرض می گيرند و بعد آن را از دل استدلال بيرون می کشند. همين موضوع در مورد گزارهی مربوط به پاک بودن روحانيت به چشم می خورد. نخست پاک بودن اين قشر مفروض گرفته می شود و بعد حتی بدون تلاشی برای اثبات اصل مدعا مطرح می شود. از روزی که روحانيون شيعه در ايران در مسند قدرت قرار گرفتهاند نيازی به استدلال در باب مدعيات خود نمی بينند و تصور می کنند صرف سخن گفتن در مقام قدرت کافی است. حداکثر، نمی دانيم در مورد هر يک از پنج مقولهی فوق مشاهدات و اطلاعاتی پراکنده وجود دارد اما اين که بتوان به نحو علمی روحانيون را از حيث ميزان جرم با ديگر اقشار مقايسه کرد منوط است به در دست داشتن اطلاعات فوق که روحانيت و حکومت از انتشار آنها جلوگيری کرده است يا در مواردی اين اطلاعات اصولا جمع آوری نمی شود. همچنين اگر رسانهها در کشور آزاد بودند می شد داوری کرد که چه گروهها و اقشاری بيشتر در گزارشهای مربوط به فساد يا جرائم ديگر ذکر شدهاند. آيا در برابر روحانيت دولتی/حکومتی و مقامات حکومت دينی چنين عوامل بازدارندهای وجود دارد؟ مشخص است که اين طور نيست بلکه برعکس اين شرايط حاکم است. روحانيون حاکم به همهی منابع قدرت و ثروت و درامد در کشور دسترسی دارند و اطلاعات اندکی در باب منابع آنها و چگونگی کسب آنها منتشر شده است. همچنين هيچ سازمان و نهادی در درون سازمان روحانيت برای پيشگيری يا نظارت بر جرائم روحانيون وجود ندارد. دادگاه ويژهی روحانيت به عنوان دستگاهی که مستقيما زير نظر رهبر عمل می کند بيشتر برای تصفيهی روحانيت و حکومت از روحانيون معترض است تا برخورد با جرائم مالی و فساد روحانيون. خوردن نبات امام زمان کسی که اعتقاد دارد نبات امام زمان را خورده و توجه خاصی به وی شده از موضع خداوند با ديگران برخورد خواهد کرد. او خود را صاحب معرفتی خواهد دانست که بقيه از آن محروم هستند. تصور کنيد شخصيت داستان زير به چه راحتی حکم قتل مخالفان خود يا مصادرهی اموال مخالفان يا در اختيار گرفتن اموال عمومی را خواهد داد: "پدرم مرحوم آيت الله آميرزا عبدالعلی تهرانی گاهی به مغازه يک عالم اهل معنا، به نام سيدعبدالکريم کفاش در انتهای بازار آهنگرها می رفتند که به سيدعبدالکريم پينه دوز معروف بود. اين سيد با اينکه روحانی بود و اهل علم، از طريق پينه دوزی و کفش دوختن در مغازۀ کوچک خويش امرار معاش می کردند... بين علما مشهور بود که وجود مقدس مولا صاحب الزمان به ايشان توجه خاصهای دارند وگاهی به حجره او هم سر می زنند. روزی امام عصر قطعه نباتی را به سيدعبدالکريم کفاش مرحمت کرده بودند که ايشان هم مقداری از آن قطعه نبات را به پدرم، ميرزا عبدالعلی مرحمت کردند. پدرم به منزل آمدند و مقداری از آن نبات مرحمتی امام عصر را در دهان من نهادند... اين علومی که نصيب شد و عناياتی که به من رسيد، ريشه همه اش، از آن نبات مرحمتی امام عصر است...هنوز حلاوت آن نبات در کام من است و من فکر نمی کنم که خدا بدن مرا به آتش بسوزاند؛ چرا که در آن، تبرکی از امام زمان وجود دارد." (خاطره ای از هاشمی نژاد، بخشی از کتاب مجموعه خاطرات "حاجآقا مجتبی"، شبستان ۱۹ خرداد ۱۳۹۲) ديگر چه کسی جرات می کند نظريات فقهی و کلامی اين فرد يا احکام صادره از سوی وی را که درهر صورت بدنش در آتش نمی سوزد زير سوال ببرد؟ اين فرد که اعتقاد دارد در جهنم نخواهد سوخت به هر کاری قادر است. ۲. روحانيون ديگر از طريق خمس و زکات يا روضه خوانی و اوقاف امورات خود را نمی گذرانند. منابع دولتی و عمومی است که زندگی آنها و مخارج موسسات آنها را تامين می کند. هزينههای زندگی روحانيون و هزينههای موسسات پژوهشی و آموزشی آنها آن قدر زياد است که بخش خصوصی با ماليات دينی قادر به تامين درصد اندکی از آن نيز نيست. بودجههای عمومی نيز محدوديت دارند. دسترسی آنها به "قدرت بدون شفافيت" اين دسترسی را سوال بر انگيز می سازد. جرائم فقرا، جرائم يقه سفيدها روحانيون مجرم دو دسته هستند: ۱) رانت خواران و بهره برندگان از امتيازات حکومت يعنی مرتکبان جرائم يقه سفيدها مثل تقلب و زد و بندهای سياستمداران و صاحبان تجارت و کسب و کار، و ۲) جانيان عليه بشريت با صدور فتوای قتل مخالفان و ناهمرنگ ها، صدور حکم تازيانه، قطع اعضای بدن و سنگسار، و سازماندهی دستههای اراذل و اوباش. يک فقير برای زورگيری ۷۰ هزار تومانی بر سر دار می رود اما يک روحانی برای از آن خود کردن يک کارخانه يا شرکت چند ده ميلياردی يا مشارکت در ترور مخالفان نه تنها مجازات نمی شود بلکه با تقرب به مرکز قدرت به عضويت شورای نگهبان يا مجمع تشخيص مصلحت يا هيئت دولت در می آيد. آقای رئيسی برای تبيين مدعای خود کافی است به روحانيونی که در مقام قضاوت رشوه گرفته و در دادگاه انتظامی قضات محکوم شدهاند اشاره می کردند. Copyright: gooya.com 2016
|
||||||||