گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 مهر» آخن (آلمان): يادمان جانباختگان کشتار ۶۷ و دهه ۶۰، سخنرانی شورا مکارمی و ميهن روستا، ۶ اکتبر30 شهریور» ۲۵ سال پس از اعدام های ۱۳۶۷ هنوز اثری از عدالت نيست، فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر، جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران 27 شهریور» دفاع سايت وابسته به نهاد رهبری از اعدامهای ۶۷ 25 شهریور» پرونده اعدامهای سیاسی ۶۷ پس از ۲۵ سال هنوز باز است 23 شهریور» قطار مرگ ما را جا گذاشته بود...، رضا فانی يزدی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بزرگداشت بيست و پنجمين سالگرد جان باختگان ۶۷ و گرامی داشت ياد همه قربانيان حکومت ايران، در پارلمان اروپا، انور ميرستاریبه مناسبت بيست و پنجمين سالگرد جان باختگان سال۶۷، خانم مرسده محسنی، آقايان رئوف کعبی و مهدی معمارپوری به عنوان خانواده جانباختگان و زندانی سابق برای حاضرين صحبت کردند.
کميسيون حقوق بشر پارلمان اروپا به رياست خانم باربارا لوخبيلر و هيئت نمايندگی امور ايران و اروپا به رياست خانم تاريا کرونبرگ، به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد جان باختگان سال ۶۷ و گرامی داشت ياد همه قربانيان در دوران رژيم اسلامی در ايران، برنامهای را در روز پنجشنبه ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۳ در پارلمان اروپا در بروکسل برگزار کردند.
در اين برنامه، نمايندگان فراکسيون های گوناگون احزاب اروپايی، خبرنگاران، نمايندگان نهادهای مدنی و حقوق بشری و علاقمندان به مسائل ايران و تعدادی از ايرانيان ساکن بلژيک و ديگر کشورهای اروپايی شرکت داشتند. اين برنامه بنا به درخواست شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ايران و فدراسيون اروپرس برگزار شد که در ابتدای برنامه خانم لوخبيلر از همکاری آنها سپاسگزاری کرد و به سخنان خود چنين ادامه داد: امسال بيست و پنجمين سالگرد کشتار زندانيان سياسی در زندان های جمهوری اسلامی ايران است. دولت ايران نام کشته شدگان و نشانی گور ها را به خانوادههايشان نمیدهد و هر سال آنان را از اجرای مراسم يادبود نزديکان خود باز می دارد. ورود به گورستان دستهجمعی خاوران برای مادران ممنوع است. من با مادران خاوران و ديگر مادران قربانيان نقض خشن حقوق بشر در ايران در تماس هستم و با حاميان مادران پارک لاله چندين بار ديدار داشتهام و فعاليتهای آنان را از نزديک دنبال می کنم. جمهوری اسلامی ايران بايد جای گورهای اعداميان را به خانوادهها بگويد و به آنان اجازه ديدار از اين مکان ها و هم چنين اجازه برپايی مراسم را بدهد. معاون خانم تاريا کرونبرک گفتند که هميشه سفير يا نماينده ايران در نشست ها حضور دارند و حرفهای ما را می شنوند اما به آنها کوچکترين توجهی نمیکنند و مسأله حقوق بشر را ناديده می گيرند. ما بايد در باره حقوق بشر بطور جدی تر با ايران برخورد کنيم و اگر روزی به ايران برويم با خانوادههای اين قربانيان از نزديک و مستقيم ديدار و گفتگو کنيم. پس از آن نوبت سخنرانی به خانم مرسده محسنی رسيد که به دستگيری و اعدام برادرش، زنده ياد مجتبی محسنی، اعدامی سال ۶۷ در زندان اصفهان و سرگذشت اعدامی های ديگر در دهه ۶۰ پرداخت و وضعيت کنونی زندانيان سياسی از جمله بيماران را اسفناک خواند. ايشان پورمحمدی را يکی از سه قاتل اصلی بيش از ۴۷۰۰ نفر خواند و انتخاب او را به عنوان وزير دادگستری، نشان از بی توجهی دولت کنونی ايران به امر حقوق بشر و خواستههای خانوادههای زندانيان سياسی مبنی بر محاکمه آمرين و عاملين کشتار دانست. خانم مرسده محسنی يادآور شدند که کسی از آرش صادقی، دانشجوی زندانی، هيچ خبری ندارد و هنوز معلوم نيست در کدام زندان نگاهداری می شود. او خانم لوخبيلر را مورد خطاب قرار داده و پرسيد که آيا دولت ايران و سفارت ايران به نامه خانم ها باربارا لوخبيلر، تاريا کرونبرگ و ايزابل دوران پاسخ داده يا نه که پاسخ منفی بود. سخنران بعدی آقای رئوف کعبی بود که دو خواهرش در شهر سقز در کردستان تيرباران شده اند. آقای کعبی به فَتوا و حمله جنگی خمينی عليه ملت ايران در کردستان اشاره کرد و گفت هرگز ديده نشده که مسئول کشوری حکم جهاد و جنگ عليه ملت خودش را بدهد. او گفت که دو خواهرش در زمان جنگ کردستان در بيمارستان سقز پرستار بودند و از زخمی های جنگی دو طرف متخاصم پرستاری می کردند. آنان بنا به وظيفه حرفهای خود، هيچ فرقی بين اسرای زخمی و کردهای تيرخورده نمی گذاشتند و همه را در شرايط يکسان مداوا می کردند. خواهر بزرگم نسرين میخواست با چشمان باز تيرباران شود و اجازه بستن چشمهايش را به پاسداران مرگ نداده بود، اما خواهر کوچکم، شهلا تقاضا میکند تا چشمانش را ببندند. پاسداران مرگ او را مسخره نموده و ترسو خطابش می کنند. او به پاسدار می گويد: « احمق، نمیخواهم جان دادن خواهرم را ببينم و از مرگ نمی هراسم.» در اين لحظه نسرين هم درخواست میکند تا چشمهايش را ببندند. آقای کعبی به اعدام دستهجمعی احسن ناهيد و يارانش پرداخت و در پايان سخنانش به وضعيت امروز زندانيان سياسی و حقوق بشری در کردستان و خوزستان و بلوچستان و آذربايجان و ديگر نقاط ايران اشاره کرد. او گفت که امروزه تعداد بسياری از زندانيان در راهروهای اعدام به سر میبرند و با روی کار آمدن دولت جديد، هيچ بهبودی در وضعيت آنان رخ نداده است و جوانان ما در زير تيغ مرگ قرار دارند. آخرين سخنران برنامه گرامی داشت ياد خاطره تابناک لاله های پرپر شده ايران در دوران حکومت جمهوری اسلامی، آقای مهدی معمارپوری از زندانيان سياسی سال ۶۰ و ساکن کنونی سوئد بود. ايشان وضعيت زندان اوين و موقعيت خود را در اوايل دهه ۶۰ توضيح داد. او از شکنجه های حيوانی، روانی و جسمانی و اعدام های بدون محاکمه صحبت کرد. از چگونگی ماشين تواب سازی رژيم و خرد کردن شخصيت زندانيان تواب سخن گفت و به استفاده ابزاری آنان اشاره کرد. آقای معمارپوری داستان غم انگيز و ناباورانه تير اندازی به سوی ياران خود را چنين شرح داد: در مورد من با شکنجه های فيزيکی پايان نيافت بلکه برای اينکه مطمئن شوند که من برايشان خطری ندارم آزمايش با شکنجه روحی ادامه يافت. يک روز تعدادی پاسدار به بند آمدند و سوالاتی را از چند زندانی از جمله من پرسيدند. اتفاقی که به دفعات می افتاد. از من سوال شد که آيا حاضرم در اجرای حکم اعدام کسانی که محکوم به مرگ شده اند، شرکت کرده و تير اندازی کنم؟ من فکر کردم که اين هم مثل گذشته ها، بلوفی بيش نيست و میخواهند مرا آزمايش کنند. من هم گفتم آری. روزی مرا به همراه زندانيان ديگری به محل اجرای احکام اعدام بردند تا در جوخه مرگ شرکت کنم. به من دستور داده شد تا دستم را بر روی دست پاسداری که تفنگ داشت بگذارم و انگشتم را بر روی انگشتش که روی ماشه تفنگ بود، قرار دهم. من نيز به ناچار چنين کردم . در برابر ما يکی از محکومان به اعدام با چشمان بسته ايستاده بود. تعداد آنان بيش از صد نفر بود. بعد از خوانده شدن قران، دستور شليک داده شد. با شليک گلوله ها، زندانيان تيرباران شده در خاک و خون غلتيدند. پاسداران عليرغم ميل من، بالاجبار مرا نيز دستيار قتل يک انسان کردند، انسانی که جرمش دفاع از آزادی بود. من در آنجا تنها نبودم، بلکه بيش از صد زندانی ديگر نيز همچون من مجبور به انجام اين کار شده بودند. به نظر من اين واقعه يک تجاوز روحی بود. رژيم روح مرا برای هميشه کشت و ياد تلخ اين صحنه هولناک که دهها دختر و پسر ۱۲، ۱۳ و ۱۴ ساله در بين آنان بود، هر گز مرا ترک نمیکند و از درون ويران می سازد. حرفهای آقای معمارپوری فضای سالن را بسيار سنگين و غمناک کرد و قطره های اشک در چشمان خيلی از شنوندگان ديده می شد. در پايان، بار ديگر خانم لوخبيلر با خانوادههای قربانيان و زندانيان کنونی احساس همدردی کرده و دولت ايران را به رعايت کنوانسيون جهانی حقوق بشر دعوت کرد. او گفت اگر روزی هيئتی از پارلمان اروپا به ايران برود، بايد با مادران خاوران و پارک لاله ديدار کنند.
پس از آن سخنرانان به همراه چند تن ديگر از تلاشگران حقوق بشر که از آلمان، فرانسه، ايتاليا، اتريش و بلژيک آمده بودند، با خانم ايزابل دوران، معاون پارلمان اروپا ديدار و گفتگو کردند. خانم دوران از آزادی خانم نسرين ستوده، برنده جايزه ساخارف، اظهار خشنودی کرد و قول داد که برای آزادی ديگر زندانيان سياسی و جلو گيری از اعدام هم وطنان عرب و کرد از هيچ اقدامی کوتاهی نکند. خانم دوران گفت که اگر به ايران سفر کند، تنها برای خوردن چلوکباب و ديدار دولتيان نخواهد بود، بلکه با افرادی مانند خانم بهکيش که ۶ تن از اعضای خانواده اش اعدام شدهاند و خانم نسرين ستوده ديدار خواهد کرد. ايشان گفتند که بزودی خانم نسرين ستوده را به پارلمان اروپا دعوت خواهند کرد. Copyright: gooya.com 2016
|