گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
15 مهر» صالحی: چهار خرابکار هستهای در اختيار وزارت اطلاعات هستند11 مهر» پاريس: بررسی پرونده هستهای ايران، سخنرانی نوشابه اميری، مهران مصطفوی، جمشيد اسدی و جلال ايجادی، ۱۲ اکتبر 11 مهر» کری: تهران ثابت کند که مایل به ختم مناقشه اتمی است 9 مهر» نتانياهو: حرف روحانی را باور نکنيد؛ تحريم و تهديد نظامی عليه ايران ادامه يابد 8 مهر» جان کری: توافق هستهای با ايران میتواند زودتر از شش ماه صورت گیرد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شبح تهديد، احتمال اغراق شديد در توانايی هستهای ايران، سرمقاله هفتهنامه نيوزويک، برگردان: پويان و پيام فخرايیروزنامه بهار ـ ديک چنی در زمان تصدی معاونت رييسجمهوری آمريکا در دولت قبلی، مکررا اصرار داشت آمريکا بايد ايران را بمباران کند تا جاهطلبی هستهای ايران را از بين ببرد. سناتور مک کين و تعداد زيادی از سياستمداران خارجی و داخلی جمهوريخواه و دموکرات ديگر نيز همين عقيده را داشتند. اما اگر اينها فقط يک نگاه عصبی (هيستريک) باشد چطور؟ آيا امکان دارد ايران چيزی بيش از يک شبح تهديد باشد؟ مصاحبه با استراتژيستهای نظامی و افسران اطلاعاتی داخلی و خارجی و بازخوانی ۳۴ سال هشدار درباره تهديد ايران برای منافع آمريکا نشان میدهد که پيشگويیهای اينچنين روی سوءظن، فرضيات و کمترين اطلاعات موثق بنا شده است. در بسياری موارد اين تکرار فرضيه «تهديد عراق» است که درنهايت به جنگ منجر شد، با اين تفاوت که اينبار سازمانهای امنيتی دنيا میدانند که هيچ سلاح کشتار جمعی وجود ندارد.
حالا که نشانههايی از آب شدن يخ روابط ايران و آمريکا بهوجود آمده، تعداد زيادی از متخصصان خاورميانه اعتقاد دارند که داشتن تصوير دقيقی از توانايی و ايدهآل هستهای کشورهای خليجفارس اهميت حياتی دارد. هفته گذشته باراک اوباما رييسجمهوری آمريکا تلفنی ۱۵ دقيقه با حسن روحانی، رييسجمهوری جديد ايران، صحبت کرد. اين اولينبار بعد از ۳۰ سال است که رهبران دو کشور با هم (به طور مستقيم) صحبت میکنند و موضوع هستهای را موردبحث قرار میدهند. اين صحبت که خشم تندروها را در آمريکا، اسراييل و ايران برافروخت، گام برجستهای در رقص ديپلماتيکی بود که کاخ سفيد، مدت کوتاهی پس از شروع به کار حسن روحانی در تيرماه، آن را آغاز کرده است. بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل، يکی از مهمترين مخالفهای اين مذاکره بود که گفتوگوی مستقيم اين دو را احمقانه خواند و اوباما را بابت اينکه فريب کمپين لبخندهای روحانی را خورده استهزا کرد. صبر کنيد... ببخشيد. اين نقلقول نتانياهو مربوط به صحبت تلفنی اوباما و روحانی نيست. اين نقلقولی از سخنرانی نتانياهو در جلسه تقريبا خالی کنست (پارلمان اسراييل) در ژانويه سال ۱۹۹۵ است. درست متوجه شدهايد: نتانياهو ۱۸ سال پيش از آمريکا درخواست کرده بود که عليه ايران اقدام کند زيرا آنها بهزودی بمب هستهای میسازند. به عبارت ديگر نتانياهو سابقه خيلی بدی درباره اين موضوع دارد. برای ارزيابی بهتر، کالج جنگ نظامی ايالات متحده را امتحان کنيد. اين شعبه افسران و پرسنل رده بالا در استراتژی و تحقيق را آموزش میدهد. «ايران تهديدی برای منافع اساسی آمريکا نيست.» اين گفته کريستوفر جی بولان، افسر اطلاعاتی ارتش که به اعضای شورای امنيت ملی (آمريکا) در دوران معاون اولی ال گور و ديک چنی خدمت میکرده، است. او هماکنون در کالج جنگ استراتژی نظامی درس میدهد؛ «آنها سلاح هستهای نمیخواهند. من فکر میکنم در غرب روی اين موضوع وحشت بيش از اندازه ايجاد شده تا حمايت توده مردم را به واکنشهای تهاجمی جلب کند.» اين مشابه نتيجهگيری سازمان اطلاعات ملی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و حاکی از قضاوت ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمريکا بود. طبق اين تحليل ايران برنامه نظامی-هستهای خود را سال ۲۰۰۳ متوقف کرد و اوايل همان سال لئون پنه تا، وزير دفاع گفت: «بنا به اطلاعاتی که ما داريم رهبران ايران هنوز تصميمی برای ساخت بمب هستهای ندارند.» بعضی تندروها در غرب استدلال میکنند که چنين تحليلهای منطقی و پيشبينیهايی را نمیتوان درباره ايران استفاده کرد اما بنا به گفته يک مقام رسمی اطلاعاتی پنتاگون، نهادهای اطلاعاتی در سراسر جهان به اين نتيجه رسيدهاند که رهبری ايران دارای قوه قضاوت سالمی است و تصميمات آنها دارای فرمولبندی مشخصی است. «آنها منطقی هستند و میدانند که ساختن بمب اتم تامين کننده منافعشان نيست.» اين را گئودت بگت، استاد مسائل امنيت ملی و متخصص در سياستهای خاورميانه میگويد. او در دانشگاه دفاع ملی درس میدهد. اين دانشگاهی است که توسط ستاد مشترک ارتش آمريکا به شکل مستقل اداره میشود تا در آن نظاميان سطح بالا آموزش استراتژی امنيت ملی ببينند. يک مساله ديگر هم هست: آيتالله علی خامنهای، رهبر جمهوریاسلامی، بهطور رسمی يک فتوا صادر کرده است که در آن مشخص کرده «هر تلاشی برای ساختن بمب اتمی يک گناه کبيره است.» اين امکان وجود دارد که حکمی برخلاف آن صادر شود اما چنين کاری هزينه مشخصی برای اعتبار او در جامعه اسلامی خواهد داشت. و تهديد مفروض ايران عليه اسراييل چطور؟ مقامهای نظامی رسمی آمريکا مانند ژنرال مارتين دمپسی، رييس ستاد مشترک ارتش به صورت علنی گفتهاند که ملت يهود نبايد چندان از اين موضوع بترسند. رهبران ايران میدانند که هرگونه حملهای به اسراييل برابر تخريب کشور خودشان توسط ارتش کشورهای غربی است. حتی مقامهای ارشد رسمی اسراييل به اين موضوع تاحدودی اذعان کردهاند. افراييم هالوی رييس سابق موساد، برترين دستگاه نظامی اسراييل، سال گذشته گفت: «من فکر میکنم اسراييل به اندازهای قوی هست که از خودش دفاع کند.» او ادامه میدهد: «من فکر میکنم قدرت نظامی ايران به اندازهای نيست که بتواند اسراييل را تخريب کند.» کمی پس از سخنرانی هفته گذشته روحانی در سازمان ملل، مايک راجرز، نماينده جمهوريخواه کنگره از ميشيگان و رييس کميسيون اطلاعات خانه نمايندگان کنگره از ايران خواست تا قبل از اينکه هر گفتوگويی درباره برنامه هستهایشان آغاز شود «غنیسازی بالای ۲۰درصد را متوقف کنند» (اين درجه غنیسازی با اهداف نظامی است). اما يک مشکل وجود دارد: ايران غنیسازی با اهداف نظامی ندارد. آژانس بينالمللی انرژی اتمی در اوت گزارش داد ايران فقط اورانيوم با غلظت پايين توليد میکند که صرفا برای مصارف غيرنظامی کاربرد دارد و ذخيره خود را نسبتا در درجه با ثباتی نگه داشته است. البته ايران میتواند روند معکوسی را پيش بگيرد و به غنیسازی اورانيوم با درصد بالاتر بپردازد. اما طبق گفته مقامهای امنيتی سابق و فعلی، اين کار را نمیتوانند بدون اينکه مراکز اطلاعاتی غربی تقريبا بلافاصله به آن پی ببرند انجام دهند. اتخاذ چنين تصميمی مثل خودکشی برای اين کشور خليجفارسی است. جميز کلپر، رييس اطلاعات ملی در برابر کميته اطلاعات سنا شهادت داد: «پيشرفت برنامههای اتمی ايران در سال گذشته آنها را در موقعيت بهتری قرار میدهد تا اگر بخواهند بتوانند با استفاده از تاسيسات اعلام شدهشان و انبار اورانيومشان، توليد اورانيوم غنی شده با مصارف نظامی را شروع کنند.» او اضافه کرد: «با وجود اين روند، ارزيابی ما اين است که ايران نمیتواند بدون اينکه فعاليتش کشف شود از برنامه صلحآميز خود منحرف شود و به سمت توليد سلاح يا غنیسازی با مصارف نظامی برود.» فکر نکنيد قصد ما خرده گرفتن از آقای راجرز نماينده کنگره است، اما از قرار معلوم برای بعضی از سياستگذاران فهم اين موضوع که ساخت سلاح هستهای چه اندازه پيچيده است، راحت نيست. ايران نمیتواند به سادگی اورانيوم غنی شده غليظ به دست بياورد و بعد يک کلاهک هستهای روی موشک سوار کند و يکباره نصف دنيا را منفجر کند. مهندسی يک مکانيسم برای جابهجايی بمب، آزمايش خود سلاح و مراحل بسيار ديگری لازم است. قبل از اينکه ايران بتواند تهديدی بهشمار بيايد، پاکستان توانست بمب هستهای را در يک روند آرام بسازد، بدون اينکه نگرانی از مزاحمت يا حمله کشورهای غربی داشته باشد. ايران از اين موقعيت لوکس برخوردار نيست. بولان میگويد: «حتی اگر آنها بتوانند به مقدار کافی به اورانيوم غنی شده دست يابند، سالها طول میکشد تا آن را به سلاح تبديل کنند. او ادامه میدهد: «ما در وضعيت اضطراری نيستيم. حتی اگر دولت آنها بخواهد چنين هدفی را دنبال کند (من تکرار میکنم که چنين ادعايی مورد سوال است) ما سالها وقت داريم.» چه چيزهايی عامل ترس پارانوييدی از توان هستهای ايران شده است؟ بزرگترين شکايت مشروعی که وجود دارد اين است که همکاری ايران و آژانس انرژی اتمی محدود و يکی در ميان شده است. زيرا نهادهای امنيتی توصيه کردهاند که بازرسان از مرکز نظامی پارچين که پيش از اين يکبار در آن آزمايش هستهای شده و احتمال دارد اين آزمايش اهداف نظامی داشته باشد، بازديد کنند. ايرانيان اصرار دارند در اين مرکز فقط امکانات و سلاحهای متعارف وجود دارد و استدلال میکنند سال ۲۰۰۵ بازرسان آژانس از اين مرکز ديدن کردند و به مورد مشکوکی برنخوردند. شايد هم ايرانیها راست میگويند، شايد هم نه. اما دلايل خوبی دارند که دنيا را در حدس و گمان نگه دارند. از زمان انقلاب ۱۳۵۷ صداهای بلند و استواری برای تغيير رژيم ايران در آمريکا شنيده شده است. متخصصان میگويند اين موضوع ظن ايران را درباره نيات آمريکايیها برانگيخته است که آيا آمريکا واقعا نگران سلاح هستهای است يا مقامات آنها دنبال راهی برای سرنگونی يک دولت شيعه هستند؟ اما آمريکا هم در صورت انتخاب گزينه نظامی عليه ايران با يک سناريوی پيچيده روبهرو خواهد شد. آن گونه که استراتژيستها میگويند چنين حملهای بهانه به دست القاعده خواهد داد که آمريکا جنگی عليه اسلام به راه انداخته است. بگت، استاد مسائل امنيت ملی میگويد: «اگر ما آنها را بمباران کنيم، اين منجر به بیثباتی بيشتر در خاورميانه میشود. ايرانيان میدانند که آنها قدرت مقابله کلاسيک و ارتش عليه ارتش با آمريکا را ندارند، به همين دليل آنها راههای ديگری پيدا کردند تا ما هزينه بسيار بالايی را در صورت حمله به آنها پرداخت کنيم. روابط گسترده سياسی و مذهبی بين شيعيان در کشورهای مختلف وجود دارد و شکی نيست که آنها به اقدام تلافیجويانه دست خواهند زد. آنها کاری میکنند که گزينه نظامی برای ما خيلیگران تمام شود.» گروههای تروريستی (تنها راه واقعگرايانه برای تلافیجويی ايران) میتوانند به تنگه هرمز که راه دريايی خليجفارس به آبهای آزاد است، حمله کنند و اين موضوع بحران جدی برای حمل نفت خاورميانه به غرب ايجاد خواهد کرد. حتی بدتر از آن، چنين حملهای فقط میتواند چندين سال در برنامه هستهای ايران برای گسترش سلاح هستهای وقفه ايجاد کند. اين را يکی از مقامهای عالیرتبه امنيتی سابق و متخصص مسائل استراتژيک میگويد. او اضافه میکند که اين موضوع دليلی دست تندروهای آن منطقه میشود که باور دارند برای دفاع از ملتشان به سلاحهای کشتار جمعی با خاصيت بازدارندگی نياز دارند. به گفته استراتژيستهای نظامی همه اينها نشان میدهد که چرا مذاکره با ايران يک انتخاب هوشمندانه است. هر دو کشور معنای به بن بست رسيدن اين مسير را میدانند. بگت میگويد: «رسيدن به توافق با ايران راحت خواهد بود. ما تاحدودی زمينههای مشترک داريم که به ما کمک میکند به يک توافق برای تامين منافع همه برسيم. من فکر میکنم اين توافق در سه ماه امکانپذير است.» شايد اين بيش از اندازه خوشبينانه به نظر برسد اما اين هم درست که بعد از۳۰سال هنوز خبری از آن خطر قريبالوقوع ايران هستهای نشده است. منبع: روزنامه بهار Copyright: gooya.com 2016
|