یکشنبه 21 مهر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قربانی، حميدرضا (ماهان) محمدی

ظاهرا هيچ راه گريزی از مقولاتی نيست که ذهن را دچار پيچيدگی های سياسی ميکند. سياست، امری که قائدتا دست مايه ساخت بناهايی با دستورالعمل های طبقه بندی شده و ضابطه مند است، ومفهومی بنام دولت را ميسازد، که معنی داده های سياسی ذهن را در قواره روابط اجتماعی- اقتصادی تابع قدرت جمعی ميکند، تا ازاين راه امکانی برای بهتر زيستن در شکل اجتماعی فراهم شود و سازو کار سياسی و دانش، آنرا بسمت عقلانی سازی مناسبات اجتماعی هدا يت کند و معنی حضور و ظهور مجموعه هايی باشد که تعريفی ازبروزعينيت های سيا ست گذاری دولت درسطوح مختلف جامعه هستند. مجموعه هايی مثل مطبوعات، منتقدين و نظريه پردازان بيرون از قدرت سياسی، احزاب وجنبش ها وتشکل های دانشجويی و اتحاديه های کارگری ، وغيره که در نظام های دموکراتيک در حوزه های مختلف بعنوان گروه های فشار بر دولت عمل ميکنند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



احزاب
يکی از عوامل مهم و موثر نظارت بر کارکرد نهادهای قدرت در جامعه، مجموعه هايی از افراد متخصص در زمينه های مختلف اجتماعی هستند، که با هدف کار سياسی و به منظور رقابت از طريق نظارت مداوم و نشان دادن و جود حساسيت بالا در قبال برنامه ريزی های دو لت بوجود می آيند که شايد بتوان آنها را بعنوان پل ارتباطی بين ارکان قدرت و بدنه جامعه در نظر گرفت که وظيفه و يکی از عملکردهای اين مجموعه ها اطلاع رسانی و هوشيار و حساس کردن انبوه جامعه نسبت به سياست گذاريها ی دولت و نتايج آن از طريق نقد و بررسی و اعتراض و تشويق و تائيد اين سياست گذاری هاست. در واقع اين بخش از عملکرد احزاب اصلی ترين وظيفه و تعريف ماهيت آنها ست وهمين است که در شکل تکثر نيروی متخصص سياسی می تواند مانعی برای خود کامگی و ديکتاتوری در جامعه باشد وهمينطور جذب و هدايت مبتنی برعلم وآگاهی از نوع عمل وعقلانی سازی نيروهای عمل کننده ای که مستعد حضور درعرصه سياسی هستند ولی دانش و تجربه کافی برای کنش سياسی را در اختيار ندارند. اين کارکرد احزاب، که شکل گرفته از روابط سياسی مناسب و منطبق با خاستگاهای جامعه و بستر اجتماعی توليد و فعال کننده آنهاست، می تواند محيط و مکانی ايجاد کند تا بخش های بالقوه جامعه در صورت تمايل و حساسيت به اوضاع سياسی در چنبره جريانات هرزه سياسی قرار نگيرند و قربانی سياست زدگی اين هرزگی های سياست پيشه نشوند که با عناوين فريبنده بدنبال سوء استفاده از استعدادهايی هستند که کم اطلاع ازعلم و قوائد بازی سياست وارد اين صحنه پرفريب ميشوند تا قربانی ناآگاهی خود و کمين گاه های سياست بازانی شوند که وجدان را يکسره در وجود خود نيست کرده اند.

قربانيان سياست زدگی
همانطور که وجود احزاب و کارکرد اين مجموعه ها وشيوه عمل آنها در يک جامعه می تواند امکانی برای شکوفائی و روشمند کردن ظرفيت های سياسی آن جامعه باشد عدم حضور احزاب و يا تک حزبی بودن عرصه قدرت سياسی و يا وجود احزاب وتشکلهای دست ساخت دولت که به منظور پاکسازی و حذف و کنترل نيروهای منتقد از سوی حکومت ساخته می شوند ميتواند موجب اختلال در ارتباط بين بدنه جامعه وقدرت سياسی يا دولت شود وشکافی بين نيروهای مطلع و آموزش ديده سياسی با بافت کم اطلاع اما مستعد برای دخالت در امر سياسی ايجاد کند، وشايد اين همان عاملی است که امکان تاثيرگذاری دانش داران سياست را در قشر ناآگاه از رفتار مناسب سياسی سلب ميکند تا بتوانند در جهت عقلانی سازی هيجانات جامعه وارد عمل شوند و آن بخشی را که حضورش درفعل سياسی باعث آسيب رساندن به خود و ديگری ميشود را به حوزه های ديگر هدايت کنند تا از اين طريق از هرز رفتن اين نيروها و قربانی شدن آنها توسط فرصت طلبان جلوگيری بعمل آيد و آن بخشی که توان و استعداد حضور درکار سياسی را بعنوان يک سنسور مطلع و هماهنگ با عوامل محيطی دارد را به سمت و برای مداخله روشمند به چرخه سياست هدايت کنند. فعال بودن وتکثراحزاب غير دولتی از لوازميست که توان بالائی برای کم کردن هزينه های جانی و مالی در ارتباط با نارضايتی های اجتماعی دارد. نارضايتی هايی که بدليل عدم حضور بسترهای مناسب اطلاع رسانی سياسی و شکاف موجود بوسيله جريان هايی که تنهاعصبيتی سياسی هستند و نه هويت سياسی ديگری جذ ب و قربانی ميشوند، قربانی آشفتگی سياسی جامعه، قربانيانی که ازسوی متوهم ها و سود جويان مخا لف حکومت تنها بعنوان وسيله ای برای ناامن نشان دادن شرايط و ضعف کنترل دولت بر امور اجتماعی مصرف ميشوند واز سوی ديگر هم بعنوان فرصتی برای قدرت نمايی و ايجاد فضای رعب و وحشت در جامعه در زمان مناسب توسط حکومت استفاده ميشوند. مدت زيادی از نمونه ای از اين قربانی شدن ها بدليل بی سامانی های سياسی در کشور نمی گذرد، ۲۴ فروردين ۱۳۸۷ و واقعه انفجاردرحسينه ره پويان وصال شيراز که بوسيله تعدای از جوانان همين شهر که غالبآ دانشجو هم بودند صورت گرفت و توسط صدای بی هويتی موسوم به تندرهدايت ميشدند که مدعی ادامه راه جريان يا بهتر گفته شود شبکه تلويزيونی بنام يور تی وی يا انجمن پادشاهی ايران بود وهست (که فارق از معلومات مجری آن يعنی فرود فولادوند و بعضی تازه گفته های ا و، هويت سياسی ديگری نداشت تا جائی که اگر امواج ماهواره ای اين شبکه تلويزيونی قطع ميشد ديگر چيزی ازآن باقی نمی ماند) مورد يست که تنها به مسلخ فرستادن وقربانی کردن تعدادی انسان ناراضی از شرايط وکشته شدن عده ای انسان بی دفاع را نشان می دهد که دراثر نقص ساختار سياسی جامعه وسردرگم بودن اين افراد، در اين اوضاع به مکافات عمل تفکر ترور و تروريسم گرفتار شدند.

مکافات عمل
نکته مهمی که دراين نوع اتفاق يا تراژدی ها به نظر ميرسد قربانی شدن انسان هايی است که معمولآ از قشر جوان جامعه هستند. سابقه و تکرار اين فدا شدن يا فنا شدن ها در فضای سياسی آشفته و معيوب سياست زدگی کشور که معلول بسته شدن فضای سياست گری حرفه ای وتک حزبی کردن آن توسط دولت و قدرت سياسی حاکم است موضوع دردناک و اسف باری که سا لها ست آفت حيطه و حيات ساختار و سازمان سياسی کشور شده و استبداد و مخالفان آن را در شرايطی قرار داده که هر دو سمت قائله از اين بازار داغ قربانيان بطور مدام استفاده کرده اند. از جماعتی حاضر برای قربانی شدن، جماعتی کم اطلاع، کم حوصله و پر شور و رها شده و بی سامان، ما بين قدرت حاکم و مخالفان آن، بين مدعيان آزادی خواهی با شعارهای هيجان آوری مثل ميهن پرستی، نزاد آريائی، مردم و مستضعفين، دين و آب و خاک و ناموس ، دموکراسی و برابری و آب و برق مجانی و راه قد س و... وهرچه ازاين بلوا عايد شده دور باطلی است که نسل به نسل عده ای را فدای خود برتربينی و قدرت خواهی به هر قيمتی کرده و ميکند، خود پرستی ای که مانع بازنگری در افکار و خواست ها ميشود واجازه برای پا گرفتن فرهنگ پرسش گری و نقد بدور از تعصب وعصبيت را به حيات اجتماعی نمی دهد و مکافات عملی را ميسازد که هر چند حقيقت تجربه در ضرورت زمان است اما تاوان مکرری است که جامعه در نبود سازو کارهای مدنیِ تجربه محور مدام در حال تکرارآن و تجربه های سخت و پرهزينه و قربانی کردن فرصت هاست .

ضرورت عمل
ضروت زمان، ناچار بودن هر نظام موجود در هستی را در مسير تغيير حتمی و غير قابل اجتناب بخوبی نشان می دهد چه با سرعت و پرهزينه و چه کند و کم هزينه. تغييری که پرورده ضروت زمان در ذهن هايی است که آگاهانه پا در ميدان تحول خواهی نظام اجتماعی وسياست معيوب و پرخطرايران می گذارند تا با هزينه کردن آگاهانه بخشی از عمر خود و نه قربانی کردن خود عاملی باشند برای برپا کردن سازمان اجتماعی ای که روابطی براساس عطوفت انسانی ميسازد و نه حتی عقلانيت محض، که کارکرد غريزه حيوانی را در روابط انسانی دارد. سياستی تربيت شده برای احترام به تفاوت ها و تداومی هميشگی در بازنگری داده ها و تجربيات. ذهن هايی که بدنبال توزيع نيروهای مستعد اجتماعی در مکان ها و فرصت های مناسب هستند تا ديگر شاهد قربانی شدن انسان ها در عرصه پر خطر سياست نباشند ذهن هايی که در حال پرداخت گرانقدرترين سرمايه عمرخود در زندان هستند يعنی زمان در اختيار برای زندگی، و بدنبال راهی برای ايجاد صميميت ها تا ديگر در کنارشان همبندی نباشد منتظر اعدام يا روزی در ابد برای آزادی.

بياد مهندس کيوان صميمی که بی شک از آموزگاران شکيبائی وتعامل در روابط جمعی وبين ذهنی اخلاق مدار است .

گمان مبر که به پايان رسيده کار مغان
هزاران باده نا خورده در رگ تاک است هنوز

حميدرضا (ماهان) محمدی
آدانا، ترکيه


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016