گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
25 مهر» نماينده اصفهان در مجلس: مدعیالعموم در واکنش به توهین نعيمه اشراقی ورود کند 25 مهر» عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: توهین نعیمه اشراقی به امام در کميسيون بررسی می شود 14 خرداد» بیماری آیت الله خمینی چه بود و چگونه درگذشت؟
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! قائم مقام مؤسسه تنظيم و نشر آثار خمينی: برخی سکوت موسسه را حمل بر تأييد خلاف گويی های خويش نکنند• برای يکايک اتهام ها و مطالب خلاف واقعی که در اين ايام از سوی مغرضان منتشر شد ناگفته های مستند و مدارک فراوانی داريم، اما در مقابل تهمت ها و خلاف گويی ها همچنان سکوت می کنيم و به بانی اين موسسه مرحوم حاج احمد آقا تأسی می کنيم که طبق سفارشات موکد امام در برابر سيل تهمت ها و بدخواهی ها سکوت کرد و سکوت، تا برای هميشه لب فرو بست. يکی از مهمترين رويدادهای خبری هفته اخير، ماجرای کامنت فيسبوکی منتسب به سرکار خانم نعيمه اشراقی بود که با برنامهای ظاهرا خودجوش اما سازمانيافته، در رسانههای داخل و خارج به صورت گسترده بازتاب يافت. اگرچه محتوای اين مطلب، بلافاصله طی نامهای به فرزند شهيد همت توسط نعيمه اشراقی تکذيب شد اما رسانههای آغازگر، به خصوص رسانههای داخلی بدون توجه به اين تکذيبيه و اخلاق اسلامی، همچنان مساله را دنبال کردند و اتهامهای ناجوانمردانهای را متوجه موسسه کردند. در پی اين اتهاماتِ بیاساس و رفتارهای خلاف اخلاق، دکتر حميد انصاری قائم مقام موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی (س) در يادداشتی واکنش رسمی اين موسسه را اعلام کرده است. به گزارش ايلنا به نقل از جماران، روايت دکتر حميد انصاری از وقايع اين چند روز به اين شرح است: درج نوشتهای ناروا، خلاف، سخيف و موهن در صفحه متعلق به خانم نعيمه اشراقی در فضای مجازی – که وی رسما انتساب آن را به خود تکذيب کرده است - قلب همه دوستان امام خمينی و بيش از همه قلب منسوبين امام را به درد آورد. اين نوشته صرف نظر از سخافت و خلاف بودن، توهين به امام راحل و ولی نعمتان واقعی انقلاب يعنی خانواده عزيز شهيدان بوده است و به همين دليل، انتشار آن از سوی هر فرد و يا تشکيلاتی که انجام يافته باشد، فی نفسه اقدامی زشت و محکوم است. پيش از آنکه به بيان چگونگی اين واقعه تلخ و پيامدهای تلختر بعدی آنکه با فضاسازیهای جنجالی چند رسانه پديد آمده است، بپردازم همين جا وظيفه میدانم از نور چشمان عزيزمان فرزندان و بستگان عزيز شهيدان پرآوازه انقلاب و دفاع مقدس و نمايندگان متعهد مجلس شورای اسلامی و اکثريت جرايد و رسانههای وزين و متين که احساسات خالصانه خود را نسبت به قداست جايگاه امام راحل ابراز داشته و از حرمت هميشگی و انکار ناپذير خانواده معظم شهيدان و ايثارگران دفاع کردهاند و همچنين از تذکرات به حقی که اين بزرگواران در سخنان متانت آميز خويش در لزوم مراقبت توأم با دقت و حساسيت فراوان نسبت به آنچه که به امام و شهدا نسبت داده میشود خصوصا آنجا که گوينده اين مطالب نسبتی با امام داشته باشد، صميمانه و با کمال خضوع سپاسگزاری کنم. وجود اين حساسيتهای ارزنده، بزرگترين سرمايه دوستان امام، بيت امام و موسسه نشر آثار امام در پا فشاری بر پيمودن راه نورانی امام و شهيدان است. فداکاریهای کم نظير خانوادههای معظم شهيدان، ايثارگران انقلاب و دفاع مقدس حقی عظيم را سبب شده است که سلامت جامعه و تضمين استمرار نظام مقدسمان در گرو پاسداشت هميشگی آن است. کتاب تبيان «ايثار و شهادت در مکتب امام خمينی» که از سوی موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام منتشر شده است آکنده از مطالبی است که امام خمينی در توصيف بزرگی حقی که خانواده معظم شهيدان بر گردن ملت ايران برای هميشه تاريخ دارند و در توصيف مراتب ايمان و فداکاری اين عزيزان و مقامات معنوی والای آنان در پيشگاه خداوند بيان فرموده است. بر اين اساس آزردن دل داغديده کسانی که پيروزی و استقلال و تماميت ارضی کشورمان را مرهون فداکاری ايشان و جانفشانی فرزندان و عزيزانشان هستيم، آزردن قلب امام و شهيدان و گناهی است نابخشودنی که هم اثر وضعی دنيوی دارد و هم عقوبت سهمگين اخروی. اين واقعه تلخ و پيامدهای آن هشداری است به همه کسانی که از منظر انتساب به امام به اظهار نظر میپردازند. اما قضيه منحصر به همين موضوع نيست. نحوه انتشار اين خبر و سلسله مطالبی که در ادامه آن از پنجشنبه گذشته (۴ روز اخير) در مجموعهای از چند سايت، خبرگزاری و روزنامه وابسته به يک جريان خاص سياسی منتشر شد، صورت مسأله را عوض کرد و اين اهانت فيس بوکی بهانهای شد برای طراحی سناريويی ديگر. پخش خبر انتشار اين مطلب سخيف و موهن - که انتشار آن هيچ نسبتی با موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام نداشته است - سوژهای شد برای جريانی افراطی تا هجمهای همه جانبه و گسترده را عليه اين موسسه سازمان دهی کنند و از اين ناحيه افکار عمومی را نسبت به نهادی که با نظر و حکم خاص حضرت امام تأسيس شده است، بدبين نمايند. برخلاف آنچه که در چند رسانه خاص القا شده است بيت شريف حضرت امام و يادگار امام و موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام نه تنها نسبت به اين واقعه «بیتفاوت» نبوده است بلکه به محض اطلاع، با حساسيت فراوان موضوع را تعقيب کرده و با آن برخورد نموده است. نخستين اقدام لازم، ملاحظه و بررسی اصل موضوع، صحت و سقم آن و نحوه انتشار آن و تماس با فردی بود که اين مطلب به نام وی منتشر شده است. با تأکيد بر اينکه اين فرد هيچگونه عضويت و اشتغال و ارتباطی با موسسه ندارد. در پيگيریها و تماسهای اعضای بيت حضرت امام و توليت موسسه ضمن اعتراض شديد به اين رخداد، از اصل موضوع و چگونگی انتشار آن استعلام شد. مشخص گرديد که نامبرده قاطعانه انتساب آن را به خود تکذيب کرده و انتشار آن را ناشی از دستکاری و هک صفحه شخصی خود در فيس بوک میداند. وی اعلام کرد که در صدد تنظيم تکذيبيه و انتشار آن میباشد و بر تسريع در انتشار آن تأکيد شد. ياد آور میشوم اين مطلب موهن ابتدا در محدوده فيس بوک که افرادی محدود و عمدتا جوانان در آن عضويت دارند در صفحه متعلق به نامبرده درج شده است. فرزند بزرگوار شهيد همت در صفحه اختصاصی خود در همان فضای محدود فيس بوک به انتشار اين مطلب اعتراض میکند و غيرتمندانه و تحسين برانگيز از حرمت امام و ايثارگران دفاع میکند. تا اينجا موضوع در سطح مشترکان محدود صفحات فيس بوک مطرح است اما خبرگزاری فارس در ساعت ۲۳ چهارشنبه (۲۴ / ۷ / ۱۳۹۲ روز عيد قربان که تعطيل رسمی بوده است) با انتشار بخشهايی از اين اعتراضيه، موضوع را در سطح عمومی و رسانههای رسمی در گستره وسيع فضای مجازی اينترنتی منعکس میکند. به فاصلهای کمتر از سه ساعت از انتشار درج اين مطلب، تکذيبيه مذکور همراه با اعتذار و تأکيد بر عظمت جايگاه شهيدان و ايثارگران عزيز در ساعت يک و بيست و پنج دقيقه بامداد پنجشنبه در پايگاه اطلاع رسانی جماران منتشر شد. خبرگزاری فارس علی رغم اينکه در اينگونه موارد مطالب مرتبط را بلافاصله و حتی به صورت لحظهای پوشش میدهد تا ساعت ده و نيم صبح از انتشار تکذيبيه خودداری میکند. چند ساعت بعد، اين خبرگزاری مطالب بیپايه يک فرد پناه برده به بيگانگان را در رد تکذيبيه مذکور با آب و تاب همراه با تصوير قسمتی از نوشته موهن را منتشر کرد. بدين ترتيب صرف نظر از اينکه با چه انگيزهای يک خبرگزاری رسمی اظهارات اين فرد ضد نظام را منتشر میکند و نحوه انتشار به گونهای است که تلويحا محتوای آن را تأييد میکند! عملا اين اقدام خبرگزاری باعث شد تا موضوعی سخيف منتشر شده در يک صفحه بیاعتبار فيس بوکی، به عنوان سوژهای جذاب در فضای مجازی برای سايتهای دشمنان امام و انقلاب و بيگانگان دامن زده شود که پيامدهای آن را در برنامه سازیهای بیبی سی و سايتهای ضد ايرانی در چند روز گذشته شاهد بوديم. اين اقدام خبرگزاری فارس – که ان شاء الله با منظوری خاص و هدفمند نبوده است – و همچنين سلسله خبرها و گفتگوها و مطالبی که از بعد از ظهر روز پنجشنبه و در ايام تعطيل موسسه تا به امروز توسط اين خبرگزاری و چند سايت و خبرگزاری و يکی دو روزنامه همسوی با آن به صورتی کم سابقه و پياپی توليد و و انتشار يافته است باعث شده تا سمت و سوی مطالب به حمله عليه موسسه نشر آثار امام تبديل شود؛ موسسهای که نه تنها هيچ ارتباطی با نشر اين مطلب نداشته بلکه به محض اطلاع به طور جدی با آن برخورد کرده است. سند گويای ما بر اين واقعيت عناوين تيترهايی است که اين خبرگزاری و يکی دو روزنامه و سايت همسوی آن در چند روز گذشته انتشار دادهاند که در اغلب آنها به جای محکوميت توهين به امام به محکوميت موسسه پرداختهاند. وجدان پاک خوانندگان منصف اين نوشته و همه کسانی که در پی کشف حقيقت و در معرض اظهار نظر نسبت به اين موضوع قرار دارند را به داوری میطلبم. ملاحظه مطالبی که در ذيل اين تيترها در چند رسانه مذکور منتشر شده است اين حقيقت را بر ملا میکند که چگونه از اين موضوع بیارتباط با موسسه، با اغراض خاص سياسی سناريويی ساخته و پرداخته میشود که طی آن اصل موضوع فراموش میشود و فرصتی برای عقده گشايی عليه يادگار امام و کسانی فراهم میگردد که بر اساس حکم حضرت امام و بر مبنای وصيتنامه متولی منصوب امام، در اين موسسه امانتدارانه بدون چشمداشت و هياهو خدمت میکنند و فراتر از آن در اين مقالات و سرمقالهها و گفتگوها علنا از عدم نياز به ادامه فعاليت موسسه امام خمينی و از برچيدن آن و خلع يد يادگار امام و بيت امام و يا از واگذاری آن به مراجع ذی صلاح! سخن میگويند. همين جريان چند سال پيش از اين نيز در چند نوبت با فضاسازيهای مشابه، نيت سياسی خويش را مطرح کردند، اما نتيجهای نگرفتند. نکته جالب اينکه همين جريان و روزنامهای که امروز از سکوت و موضع نگرفتن موسسه در قبال خاطرات و مطالبی که نسبت به امام منتشر میشود با هياهوی فراوان به ناحق داد سخن داده و بدان معترض است، در اعتراضات و ادعاهای قبليشان در موضعی کاملا وارونه به موسسه از اين بابت تاختهاند که به چه حقی خود را متولی اظهار نظر در باره خاطرات و مطالب مربوط به امام و زندگی امام و سخنان شخصيتها در باره امام میداند! و نوشتند که مراکز انتشاراتی و افراد ذيصلاح ديگر در انتشار اينگونه مطالب آزادند! و بارها نوشتند که موسسه نقش سخنگويی و اعلام موضع ندارد و با صراحت از لزوم شکستن انحصار در مرجعيت نظارتی اسناد و آثار امام سخن گفتند و حتی نوشتند نهضتی برای انتشار افکار و اسناد امام بدون نياز به نظر خواهی و مجوز موسسه نشر آثار امام برپا میکنند. و موسسات مختلف را برای مشارکت در اين نهضت فراخواندند! مدارک اين برخورد متضاد را میتوان با مراجعه به آرشيو مطالب همين سايتها و سرمقالههای همين روزنامهها ديد (و در آرشيو اسناد موسسه نيز موجود است) مقايسه اين ادعاها و اعتراضهای متضاد، حقيقتا به تنهايی معياری است برای سنجش ميزان صداقت کسانی که زير نام دفاع از امام و ارزشها به مخالفت با راه و رسم ترسيم شده توسط شخص حضرت امام در باب مرجع نظارت بر انتشار آثار ايشان، پرداختهاند. به راستی چگونه میتوان ادعای ابراز ناراحتی از اين توهين را از کسانی پذيرفت که به همين بهانه سرمقالهای را با تیتر «خط امام، ژنتيک امام» منتشر میکنند و در بخش نتيجه گيری آن مینويسند «انتساب خانوادگی و انتساب فکری با امام بايد با مرزبندی جديدی سامان يابد.... بايد ژنتيک امام از خط امام جدا شود. تشکيلات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام بايد به يک مرجع بالادستی و فرادولتی و حتی فرا نظارتی منتقل شود. اين مجموعه میتواند «مجلس خبرگان رهبری» باشد..... معنی ندارد اين مهم به پيوندهای ژنتيکی حصر شود، چرا که صلاحيت فکری و اعتقادی افراد در گذر زمان میتواند متحول شود و اين تحول تأثير خود را به تفسير انديشه امام بگذارد». آيا اين تحليل و نتيجه و مفهوم اين جملات جز اين است که گفته شود تصميم و حکم امام خمينی مبنی بر واگذاری مسئوليت موسسه به فرزندش بیمعنا و اشتباه بوده است؟ و همچنين تصميم وصی خاص و منصوب حضرت امام که طبق وصيتنامهاش حجت الاسلام و المسلمين حاج حسن آقا را به عنوان وصی خود در امر اداره و توليت موسسه تعيين کرده است، بیمعنا و اشتباه بوده است؟ آيا گردانندگان اين روزنامه – که وابسته به يک ارگان مهم و ارزشمند میباشد - مدعیاند درک امام خمينی و يادگار ايشان از مصلحت نحوه حفظ آثار خويش برای آيندگان و جلوگيری از تحريف آن کمتر از تشخيص نويسنده اين سرمقاله است؟ آيا مفهوم اين عبارت متضمن وهن امام نيست؟ آيا به راه انداختن موجی بیدليل عليه موسسه و يادگار و بيت امام به بهانه انتشار مطلبی موهن فيس بوکی، مقابله با تصميم امام و وهنی بزرگتر از آن وهن سخيف -که البته اقدامی محکوم و قابل رسيدگی میباشد- نيست؟ آيا توسعه همان توهين از صفحه فيس بوک به رسانههای عمومی و نقل و ترجيح اظهارات يک ضد انقلاب فراری بر تکذيبيه رسمی که زمينه جلب توجه ميليونها کاربر فضای مجازی را فراهم ساخت، همچون اصل ماجرا قابل تقبيح نيست؟ آيا اين حق را به موسسه و خوانندگان منصف مطالبی که منتشر کردهايد نمیدهيد که نسبت به اساس اين ماجرا و سناريويی که بعد از آن به صورت هماهنگ اجرا شد به ديده ترديد بنگرند؟ در پاسخ به موج حساب شده و گسترده چند روز اخير عليه موسسه فقط به ذکر همان جملهای اکتفا میکنم که چند سال قبل خطاب به همين جريانهای افراطی گفته شد که: به لطف خدای متعال و هدايتهای امام و خلف شايسته امام و تعهد مسئولين و خبرگان و نمايندگان ملت، جمهوری اسلامی در چنان وضعيتی است که نه امروز و نه هيچگاه ديگر، شاهد روزی نخواهد بود که مسئولينش خط بطلان بر تصميمات و احکام بنيان گذار آن بکشند. چنين آرزويی هرگز تحقق نخواهد يافت. خدمتگزاران امين موسسه نشر آثار امام، علی رغم همه تهمتها و خلاف نويسیها و جنجالهای رسانهای بر همان عهد و پيمان هميشگی خويش پايبندند و وظايف خود را در همان مسير تعيين شده قانونی و شرعی ايفا میکنند و در مورد واقعه تلخ درج مطلب اهانت آميز اخير نيز همانگونه که عرض کردم موسسه کوتاهی نکرده است و به محض اطلاع به وظيفه خويش عمل کرده است و تا حصول نتيجه آن را بدون ملاحظه نسبتها پيگيری خواهد کرد. مؤسسه يک حزب و تشکل سياسی نيست که طبق مقتضای سياست و خواسته جريانهای سياسی با افراطيون همصدا شود و هر روز عليه اين و آن بيانيه بدهد. همچنين مؤسسه يک نهاد قضايی که وظيفهاش محاکمه و صدور حکم و اجرای آن باشد نيست. حدود اختيارات و وظايف موسسه و اصول حاکم بر آن را بارها و اخيرا نيز بيان کردهايم و تکرار نمیکنم. اگر ادعای اهانتی مطرح شد متناسب با حد و حجم آن بايد به دقت چگونگی وقوع آن را بررسی کند و از نهادهای ذيربط بخواهد تا عامل يا عاملين درج آن را شناسايی کنند و نتيجه را به نهادهای امنيتی و قضايی ذی ربط منعکس کند. مطمئنا نهادهای مذکور مسأله اخير و تبعات و بازتابهای آن را زير نظر داشته و طبعا به وظايف خويش عمل خواهند کرد. اما همزمان با آن، جا دارد که مسئولين نظام و هيئت عالی نظارت بر مطبوعات و دايره نظارت بر فعاليت خبرگزاریها و رسانههای ديجيتالی يکبار برای هميشه تکليف استفاده جريانهای افراطی از چند سايت و خبرگزاری و روزنامهای که با هزينه بيت المال اداره میشوند را مشخص کنند که بدون هيچگونه پايبندی به قوانين کشور و بدون رعايت اصول اخلاقی، خود را مجاز میشمارند تا به هر بهانهای و هر از چند روزی يکبار عليه نهادهای رسمی و تخريب و تضعيف آن و عليه خدمتگزاران ملت جنجال آفرينی کنند و در انبوه مطالبی که منتشر میکنند انواع عناوين مجرمانه همچون نشر اکاذيب و افترا و توهين را مرتکب شوند، اين رفتار خلاف اخلاق و قانون از سوی عدهای معدود، به اعتماد مردم به رسانهها و قشر عظيم خدمتگزاران صادق در عرصه مطبوعات و نظام اطلاع رسانی کشور آسيب میزند. سخن آخر اينکه، موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام همصدا با ديگر نهادهای دلسوز نظام و همصدا با اکثريت قاطع ملت شريف ايران بر اين باور است که امروز مهمترين اولويت کشور، فراهم سازی فضايی آرام، متحد و منسجم و به دور از جنجال و افراط و تفرقه برای کمک به دولت منتخب مردم در ساماندهی امور اقتصادی و حل مشکلات معيشتی مردم و تقويت و حمايت از موضع منطقی و خردمندانه نظام و دولت برای احقاق حقوق ملت ايران در مذاکرات بين المللی و در عرصه سياست خارجی است. در چنين شرايطی هر اقدام و نغمهای که مسير افکار عمومی جامعه را از وحدت و انسجام ملی منحرف کند انحراف از خواست عمومی ملت است و برخلاف تذکرات و منويات رهبر معظم انقلاب اسلامی است. دولت محترم در پيشبرد اهداف مهم خويش نيازمند آرامش و همراهی عموم ملت و تمامی ارگانهای نظام است. تحقق اين امر مستلزم خويشتنداری، صبوری، و حتی در مراحلی مستلزم فداکاری و گذشت از حقوق شخصی و سازمانی خويش برای تحقق اهداف مهمتر است. اين رسانههای معترض، سکوت گذشته و آينده موسسه را حمل بر تأييد خلاف گويیهای خويش نکنند. برای يکايک اتهامها و مطالب خلاف واقعی که در اين ايام از سوی مغرضان منتشر شد ناگفتههای مستند و مدارک فراوانی داريم، اما – ضمن محفوظ بودن حق شکايت موسسه - بازگويی آن را خلاف اقتضای امروز جامعه میدانيم. به خاطر رضای خدای متعال و رعايت حال مردم کريم و بزرگواری که متأسفانه به اندازه کافی درگير مشکلات فراوان میباشند در مقابل تهمتها و خلاف گويیها همچنان سکوت میکنيم و به بانی اين موسسه مرحوم حاج احمد آقا تأسی میکنيم که طبق سفارشات موکد امام در برابر سيل تهمتها و بدخواهیها سکوت کرد و سکوت، تا برای هميشه لب فرو بست، بدگويان را به خدا واگذار میکنيم. ان شاء الله اعتماد و اتکايمان فقط و فقط به خدای متعال است و اميدمان به مردم شريف و نسل فهيمی است که در ورای هياهوی افراطيون، مسائل را خيلی خوب میفهمند. Copyright: gooya.com 2016
|