پنجشنبه 2 آبان 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هويت و زبان در گفتمان دولت اعتدال، مصطفی حته

بحث گفتمان هويتی ايران و نظام بين‌الملل را با دو پارامتر مورد ارزيابی قرار می‌دهيم.
الف: آيا دولت‌ها رفتاری عقلايی دارند؟
ب: دولت‌های موفق سياست‌های خود را بر چه اساسی انتخاب می‌کنند؟

در بحث پارامتر اول ، درباره عقلانيت اختلاف نظر وجود دارد لکن عقلانيت را به معنی مؤثرترين وسيله دستيابی به اهداف بازيگر (فرد يا دولت) می‌گيرند. چرنوف می‌گويد: يک بازيگر در صورتی رفتاری عقلايی دارد که با توجه به اطلاعات موجود، کارآمدترين مسير را برای دستيابی به اهداف انتخاب کند يا دست کم مسير انتخابش ناکارآمدتر از آن چه ديگران انتخاب می‌کنند نباشد. نويسندگان چون اشنايدر و ديزينگ ، تصميم گيری بدون تلاش برای آگاهی يافتن از شرايط مهم جهان واقع را غير عقلايی می‌دانند. ودر بحث پارامتر دوم ، می توان گفت، هنگام قرار گرفتن در موقعيت انتخاب سياست‌ها، از قرار معلوم سازه انگاران (برسازان ) نظرشان به سياست‌هايی خواهد بود که مؤيد اهداف و ارزش‌های اخلاقی مورد قبول نظريه باشند سياست‌ها بايد به ترتيبی موجب افزايش آگاهی مشترک شوند که به ايجاد جهانی صلح‌آميزتر و برابرتر، مقاومت در برابر کنترل چيرگی جويان، و پيشبرد رهايی بيشتر کمک کند. بر سازان خواستار ايجاد آگاهی مشترک جديد و باورهای تازه ای هستند که به تحقق چنين هدف‌هايی ياری رساند . به عنوان مثال چين عليرغم قدرت برتر اقتصادی و نظامی در جهان، از زمان پايان يافتن جنگ سرد، به سرعت وارد نظام تجارت جهانی و سازمان‌های بين‌المللی شده است. در وجه راهبردی، چين دو موافقت نامه مهم کنترل جنگ افزارهای هسته ای يعنی پيمان عدم گسترش جنگ افزارهای هسته ای و پيمان توقف جامع آزمايش‌های هسته ای را پذيرفته است که از نظر بسياری نشانه ای است بر اين که چين بيش‌تر يک قدرت طرفدار وضع موجود است تا يک قدرت تجديد نظر طلب.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با توجه به پارامترهای فوق، می توان اين چنين بيان کرد که تحليل سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران از سوی منابع داخلی و خارجی، تاکنون در چهارچوب الگوهای سنتی تحليل سياست خارجی و بر محور مفروضه‌هايی قرار داشته است که از هستی‌شناسی ماترياليستی و سودمند گرايانه حاکم بر عرصه‌های مطالعات بين‌المللی برآمده است وتاکنون عقلانيت مادی تعيين کننده بوده است. يکی از زمينه‌های اصلی در اين الگو، «دولت به مثابه موجوديتی عقلانی» می‌باشد که مطابق با آن، دولت‌ها بدنبال«منافع» مشخص هستند. عقلانيت ابزاری حاکم بر اين تحليل، سياست خارجی ايران، را با خصلت «ايدئولوژيک» بيان می‌کند و از اين عنوان مفهومی تنگ‌نظر را به رفتار سياست خارجی ايران استناد می‌دهد. از سوی ديگر فرضيه «هويت دولت به مثابه امری ناشی شده از ساختار نظام» ، به نحو مشخصی در عملکرد نظام جمهوری اسلامی ناکارآمد بوده است. نظام حاکم در ايران بر اساس اين رويکردها (بر اساس الگوی خود)، سعی در تبيين رفتار سياسی خويش بوده و به واسطه ضعف ابزارهای مفهومی، دائماً در پيش‌بينی رفتارهای آتی شکست خورد. عمده‌ترين دليل ضعف اين رويکرد را شايد بتوان در اين نکته يافت که در آن‌هاهيچ‌گاه به نحو جدی به مسئله «هويت» نظام سياسی ايران و «تصوير» آن از «واقعيت عرصه جهانی» توجه نشده است و سعی شد بر پايه مفروضات " خود " ، آن‌ها را ذيل عنوان «ايدئولوژی»، «سياست‌های اعلامی» و ... قرار دهند امروزه به جد می‌توان مدعی شد که تحليل واقع‌بينانه‌ای از سياست خارجی جمهوری اسلامی ممکن نخواهد شد مگر آنکه در چهارچوب ادراکی خويش، ابزارهايی جهت مدنظر قرار دادن اهميت بنيادين مقوله «هويت» نظام جمهوری اسلامی وجود داشته باشد. اين رويکرد کمک خواهد کرد که تحولات گفتمانی آن را در دوره‌های گوناگون نيز مورد بررسی قرار دهيم. با درک هويت نظام جمهوری اسلامی در ايران قادر خواهيم بود سازه‌های مفهومی که مطابق آن ، دولت و کارگزاران ، جهان را در قالب آن معنا و دسته‌بندی می‌کنند، دريابيم.

نکته اساسی بعد از موضوع هويت، در گفتگوهای بين دولت ها ونهادهای بين الملل، در گفتمان هر طرف، توجه به مسئله زبان است. در کشورهای جهان اول ، علاوه بر اهميت هويت در گفتمان ها ؛ زبان نيزدر شفافيت معضل پديد آمده کاربرد دارد. ويتگنشتاين می‌گويد: زبان تنها آينه دار واقعيت از پيش موجود پيرامون ما نيست بلکه در عين حال آفريننده واقعيتی است که ما در بستر آن زندگی می‌کنيم. وی همچنين می‌گويد: واژه‌ها معنای کامل خود را با به کار رفتن در جملات و متن‌های مشخص به دست می‌آورند. ارتباط گرفتن از طريق زبان از فعاليت‌های اساسی بشر است که به درک ما، از واقعيت شکل می‌بخشد.

معرفت شناختی هويت ايرانی که حاصل جمع عناصر تشيع، عقلانيت مادی (سودانگارانه) و سياست است را می‌توان به مدد جهان بينی و مرآی معرفتی سازه انگاری تبيين کرد و شکاف دو سويه بين ايران و نظام بين‌الملل را تشخيص داد زيرا جمع بندی سه رکن اساسی ارزشی ايران زمانی برای نهادهای بين الملی قابل فهم است که از زبان بعنوان يک پارامتر در گفتگوها استفاده شود. ونمونه بارز آن را می توان در بيانات روحانی رئيس جمهور ايران قبل وبعد از گفتگوها مشاهده کرد . توجه به واژگان موجود در يک گفتمان می‌تواند خلأ عدم پيشرفت توافق ؛ که همانا عدم توجه به هويت طرفين است را تبيين نمود زيرا زبان بخشی از واقعيت اجتماعی است و در واقع سازنده اين واقعيت است و نمی‌توان تنها خرد را برای حل اين مشکل کافی دانست. چرنوف می گويد : نظريه‌پردازان پست مدرن و پسا ساختارگرا با اين ادعا مخالفند که ذهن بشر توانايی حل همه مسائل را با به ‌کارگيری خرد دارد. اينان منکر اين انديشه‌اند که شناخت و آگاهی بشر از جهان اجتماعی می‌تواند يقين‌هايی درباره جهان توليد کند، می‌تواندواقعيت‌های عينی به دست دهد، می‌تواند به ادعاهای جهان روا ختم شود و می‌توان بر اساس گزاره‌های اساسی‌تری که قابل ترديد نيستند مجموعه‌ای از باورهای درست ايجاد کند؛ آنان بر نقش زبان درباره شناخت تأکيد دارند. به گفته آنان زبان ابزار خنثی و بی‌طرفی نيست که از آن برای منتقل ساختن واقعيت‌های بيرون از خودمان استفاده کنيم بلکه فعاليتی اجتماعی است که تا حدودی جهان اجتماعی رامی‌سازد و «هويت» ها به وسيله گفتمان و تعاملات شکل می‌گيرد.بر مبنای اين ديدگاه، در تحليل گفتگوهای اخير ايران با نظام بين‌الملل، به جای «توانمندی دولت‌ها يا نهادها يا توزيع قدرت به عنوان يک خصوصيت ساختاری» بر «هويت» تأکيد شد.

ضمن پذيرش اين واقعيت دولت‌ها فاقد منابع و اهداف ثابت است و در اينجا پارادوکس در استراتژی نظام نمايان می شود و آن اين است که هويت ها از پيش ساخته نيستند و نظام حاکم در ايران بايد بپذيرد که ضمن نشست‌ها و گفتگوها، هويت‌ خودرا تعريف کند در حالی که استراتژِی نظام حاکم در ايران بر پايه مفروضه هايی بسته شده است که توان همگامی با هويت سيال ( جهانی شدن ) ندارد . مسلما دولت جديد ايزان در گفتمان خود با تکيه بر دو پارامتر هويت وزبان عمل خواهد کرد و سعی می نمايد تا حدودی همگام با هنجارها بين الملل حرکت نمايد واين بمعنای تجدد در هويت وپذيرش ارزش های بين المللی است. واينکه گروه مذاکره کننده يا بازيگران ايران، در متن تعاملات اجتماعی و ضمن گفتگوها، نوع جهت‌گيری و ماهيت سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران را مشخص می‌کنند. بنابراين بايد منتظر هويتی نو از نظام حاکم در ايران باشيم.

مصطفی حته
کارشناس ارشد روابط بين الملل و مسائل سياسی ايران
[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016