یکشنبه 5 آبان 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تهدید از کدام طرف است:ایران یا اسرائیل؟ مقاله اکبر گنجی در الجزیره انگلیسی

اکبر گنجی
چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


این مقاله در الجزیره انگلیسی 22 اکتبر منتشر شده است

متن کامل انگلیسی مقاله

نسخه پی دی اف مناسب چاپ

محمود احمدی نژاد در مدت 8 سال ریاست جمهوری با بیان سخنان غیرانسانی، احمقانه و دن کیشوت وار درباره موجودیت اسرائیل و نفی فاجعه هولناک هولوکاست، تماماً در خدمت تندورهایی چون نتانیاهو بود. نتانیاهو که بازنده انتخابات ایران شد، حسن روحانی را گرگی در لباس میش خواند و گفت که روحانی "خنده می کند و بمب اتمی می سازد". در مقاله "شاخه زیتون ایران"، براساس اسناد دولت آمریکا کاذب بودن مدعای نتانیاهو را نشان داده ایم. اما تا حدی که من می فهمم، مسأله از سوی اسرائیل نادرست مطرح شده است. واقعیت یا مسأله ی اصلی این است که دولت اسرائیل چند دهه است که :"صدها بمب اتمی ساخته و می سازد و دائماً ایران را تهدید به بمباران می کند".

واقعیت این است که نتانیاهو و دولت او دروغ می‌گویند و مدعیات آنها در مورد مساله نادرست است. حقیقت این است که اسرائیل دارای یک زراد خانه بزرگ هسته‌ای است، و دائماً ایران را تهدید می‌کند. واقعیت این است که نتانیاهو سعی‌ می‌کند که با مطرح کردن دائم "خطر" ایران، مسائل مهم دیگر را- از جمله اشغال سرزمین‌های فلسطینی‌ها و ندادن حق شهروندی به مردم فلسطین- به فراموشی بسپارد. واقعیتی که در اثر این تأکید زیاد بر "خطر" ایران کمتر به آن توجه شده این است که اسرائیل دارای صد‌ها کلاهک هسته‌ای بوده که با آنها ایران را دائماً تهدید می‌کند.

بمب اتمی ای که اسرائیل برای ایران ساخت

بمب اتمی ایران ساخته تبلیغات اسرائیل است. نتانیاهو و شیمون پرز از سال 1992 تاکنون دائما این مدعا را تکرار کرده اند که ظرف چند سال آینده بمب اتمی ایران ساخته خواهد شد. به عنوان مثال به دو نمونه زیر بنگرید:

1992: بنیامین نتانیاهو عضو پارلمان اسرائیل پیش بینی می کند که ایران 3 تا 5 سال با بمب هسته ای فاصله دارد.

1992: شیمون پرز وزیر خارجه اسرائیل به تلویزیون فرانسه می گوید ایران تا سال 1999 به کلاهک هسته ای دست خواهد یافت.

با گذشت 21 سال از آن مدعیات، نتانیاهو مدعای خود را به این تقلیل داده که اگر ایران به 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده دست یابد، تأسیسات هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد.

این در حالی است که اسرائیل دارای 300- 200 بمب اتمی بوده و عضو NPT نیست. شیمون پرز پدر اتمی سازی اسرائیل است که با همکاری فرانسه کشورش را هسته ای ساخت و مطابق اسنادی که اخیراً فارن پالیسی منتشر کرد، حدود 50 سال پیش کاملاً مخفیانه با کمک آرژانتین هزاران کیلو "کیک زرد" تهیه کرد. اسرائیل همچنان و بدون نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای در حال ساختن ده ها بمب اتمی دیگر است.

اما ایران عضو NPT و تحت نظارت کامل آن قرار دارد. مطابق NPT کشورهای عضو از حق غنی سازی اورانیوم به منظور استفاده صلح آمیز برخوردارند.

ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران

حداقل در طول 10 سال گذشته اسرائیل کوشیده است تا آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران کند. آریل شارون در در 5 نوامبر 2003 در مصاحبه ی با تایمز لندن که جنجال آفرین بود، کوشید تا دولت آمریکا را به حمله ی نظامی به ایران وادار سازد. در این مصاحبه ایران را "مرکز ترور جهانی" قلمداد کرد که به دنبال سلاح های هسته ای است. سپس فرمان را صادر کرد که دولت بوش می بایست در "فردای پس از" تجاوز به عراق و اشغال آن کشور، با خشونت با ایران رویارو می شد.

در آوریل 2003، سفیر اسرائیل در آمریکا گفت که اینک نوبت تغییر رژیم در ایران فرا رسیده است. با سرنگونی صدام کار آمریکا پایان نیافته است، بلکه این دولت: "باید به کار خود ادامه می داد. ما هنوز با خطرات بزرگی با همان اهمیت از جانب سوریه و از جانب ایران روبه رو هستیم".

تهدید دائمی حمله نظامی به ایران

دیگر دولتمردان اسرائیل نیز در همین سال بارها از حمله یکجانبه به تأسیسات هسته ای ایران سخن گفتند. شائول موفاز- وزیر دفاع اسرائیل- گفت که "تحت هیچ شرایطی اسرائیل سلاح هسته‌ای در ایران را تحمل نخواهد کرد".

سیمون هرش در ژانویه 2005 گزارش داد که پنتاگون به رهبری دوگلاس فایت- معاون دونالد رامسفلد- با اسرائیلی‌ها در حال طراحی نقشه ی جامعه‌ای برای حمله به تأسیسات هسته‌ای و شیمیایی ایران هستند.

آریل شارون- نخست وزیر وقت اسرائیل- در آوریل 2005 گفت: "اسرائیل، و نه‌ فقط اسرائیل، سلاح هسته‌ای در ایران را تحمل نخواهد کرد. ما توانایی آن را داریم که با این مساله مواجه بشویم، و در حال تدارک برای چنین شرایطی هستیم". همچنین گزارش شد که شارون به نیروهای مسلّح اسرائیل دستور داده که برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در ماه مارس 2006 آماده شوند.

در همان ماه وقتی‌ از ژنرال دن هلوتز- فرمانده نیروهای مسلّح اسرائیل- پرسیده شد، اسرائیل چه مسافتی را حاضر است در جنگ با ایران طی‌ کند؟ پاسخ گفت: "دو هزار کیلومتر"، یعنی‌ تا تهران.

شیمون پرز- معاون وقت نخست وزیر- در ماه مه 2006،در پاسخ یکی از سخنان نابخردانه احمدی نژاد، گفت: "ایران باید بخاطر داشته باشد که این کشور را هم می شود از نقشهٔ جهان حذف کرد". این سخن معنایی جز بمباران اتمی ایران نداشت. سپس ژنرال هلوتز گفت: تأسیسات هسته‌ای ایران را می شود نابود کرد.

اسرائیل در جولای 2008 یک مانور وسیع نظامی- هوایی انجام داد که مقامات آمریکایی آن را آمادگی اسرائیل برای حمله به ایران، و اعلام هشدار به آمریکا، اروپا و ایران به شمار آوردند.

به گزارش نیو یورک تایمز ژانویه 2009، اهود المرت- نخست وزیر وقت اسرائیل- از پرزیدنت بوش در سال 2008 تقاضای کمک - به خصوص دریافت بمب هائی که بتواند تأسیسات زیر زمینی‌ را ویران کند- برای حمله به ایران را می کند.

ایهود باراک- وزیر دفاع وقت اسرائیل- در جولای 2009 در یک کنفرانس مطبوعاتی به همراه رابرت گیتس- وزیر دفاع آمریکا- می گوید: حمله به تأسیسات هسته‌ای یک انتخاب برای حل مساله است. سپس می افزاید: "ما باور داریم که هیچ انتخابی نباید روی میز نباشد. این سیاست ما است و ما درباره آن جدی هستیم". در واقع گوشزد می کرد که همین سیاست می بایست سیاست آمریکا هم باشد.

نتانیاهو و باراک قصد داشتند تا در سال 2010 ایران را بمباران کنند، اما مخالفان داخلی- خصوصاً در نیروهای مسلح و اطلاعاتی- مانع تجاوز آنان گردیدند.
نتانیاهو در نوامبر 2012 مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی- حتی بدون همراهی آمریکا- کرد.

موشه یعلمون- وزیر دفاع اسرائیل- در 19 ژوئن 2013 گفت که دولت های غربی "باید ایران را به زور وادار کنند که یا بقا خود را انتخاب کند و یا بمب اتمی را".

ایهود باراک- نخست وزیر و وزیر دفاع سابق اسرائیل- در مصاحبه با فرید زکریا در CNN به پرسش زکریا درباره تهدید دائمی بمباران ایران پاسخ گفت و این سیاست واحد را مورد تأیید مجدد قرار داد. او عملکرد حسن روحانی در دوران 2005- 2003 را معلول ترس از تهاجم نظامی آمریکا به ایران- پس از حمله به افغانستان و عراق- قلمداد کرد و از این مقدمه نتیجه گرفت که تنها تهدید به استفاده به زور در رابطه با ایران پاسخگوست:"باید به ایرانی ها در پشت درهای بسته یا به آشکار فهمانده شود که گزینه نظامی جدی است و اگر آنها بخواهند از خط قرمز رد شوند ، با گزینه نظامی جلوی این اقدام گرفته می شود".

بعد هم می افزاید که اگر ایران از خط قرمز اسرائیل- یعنی 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصدی- عبور کند، ما کار خودمان را انجام خواهیم داد:"وقتی ما می گوییم مصمم به جلوگیری از اتمی شدن ایران هستیم ،می دانیم چه می گوییم".

خطر ایران برای اسرائیل؟

اما واقعیت این است که هیچ خطری از سوی ایران اسرائیل را تهدید نمی کند. چرا؟

الف- مطابق قراردادی که میان دولت اسرائیل و دولت آمریکا امضا گردیده و به قانون تبدیل شده است، دولت آمریکا متعهد گردیده که برتری نظامی کیفی اسرائیل بر کل منطقه ی خاورمیانه را همیشه تضمین کند. دولت آمریکا به تعهد خود عمل کرده و اسرائیل دارای برتری نظامی بر کل کشورهای منطقه است.

ب- ایران حتی اگر بخواهد، فاقد توانایی صدمه وارد آوردن بر اسرائیل است. به گزارش اورشلیم پست 28 اپریل 2013 از جلسه ی این روزنامه در نیویورک، ایهود المرت- نخست وزیر پیشین اسرائیل- به مدعیات کاذب نتانیاهو درباره پرونده هسته ای ایران پرداخت و گفت:

"من فکر می کنم که ما سال هاست که ظرفیت ایران برای اتمی شدن را بزرگ نمایی کرده ایم. ایران به این قدرت دست نیافته است. این امر نه تنها به دلیل شکست های خودشان است، بلکه شاید کسی در این شکست یاری شان کرده است".

آنتونی کوردزمن در گزارشی که از سوی مرکز مطالعات راهبردی واشينگتن CSIS انتشار یافته و روزنامه تایمز اسرائیل در 26 آپریل 2013 آن را منتشر کرده اند، می نویسد: اين اسرائيل نيست که از سوی جمهوری اسلامی ايران مورد تهديد است. اتفاقا اين ايران است که از ناحيه موشک های پرقدرت و بمب های هيدروژنی که در دست اسرائيل است، مورد "خطر حياتی" قرار دارد و اسرائيل به توانی رسيده که می تواند با حمله به شهرهای پرجمعيت ايران باعث نابودی حتی ميليون ها انسان "و انقراض بخش بزرگی از کشور ايران" شود. اسرائیل برای آماده سازی زمينه دورانی که ايران، هسته ای می شود، برد موشک های خود را بلندتر کرده و آنها پرقدرت تر ساخته و بدين ترتيب مراکز مهم جمعيتی شهرهای بزرگ ايران از ناحيه اين موشک های اسرائيلی در معرض تهديد واقعی هستند. تنها سخن از موشک های دورپرواز نيست، که اين موشک ها به کلاهک های اتمی هيدورژنی که پرقدرت تر از کلاهک های تا کنون شناخته شده اتمی هستند، مجهز هستند. بمب های هيدروژنی اسرائيل هر يک تا صد برابر بمب های اتمی که تا کنون جهان شناخته است، قدرت دارد.

پ- دولت اسرائیل از طریق فشار لابی خود، مصوبه ای را در سنای آمریکا با رأی مثبت 99 تن از 100 به تصویب رساند که در صورت حمله ی اسرائیل به ایران دولت آمریکا نیز باید به کمک آن کشور بشتابد:

"تأکيد می ورزد که اگر دولت اسرائيل ناگزير شود در مقام دفاع مشروع از خود در مقابله ی با برنامه ی تسليحات هسته ای ايران دست به اقدام نظامی بزند، دولت ايالات متحده در کنار اسرائيل خواهد ایستاد و مطابق قوانين ايالات متحده و مسئولیت کنگره که برآمده از قانون اساسی است اجازه استفاده از قوای نظامی، و حمايت های دیپلماتيک، نظامی و اقتصادی برای دولت اسرائيل را در دفاع از سرزمين، مردم و حق وجود خود فراهم خواهد ساخت".

با توجه به این شواهد،ایرانی که در 150 گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده- برخلاف اسرائیل- هیچ خطری برای اسرائیل به شمار نمی رود. با این همه، ژنرال های اسرائیلی از نرم شدن موضع آمریکا برای حمله اسرائیل به ایران سخن می گویند.

ژنرال ذخیره عاموس یادلین- رییس قبلی سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل و رئیس فعلی مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- دائماً این سخن را تکرار کرده و در نیویورک تایمز 10 آگوست 2013 نوشته که ایران نه تنها باید غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را متوقف ساز، بلکه باید راکتور آب سنگین اتمی اراک را نیز مهر و موم کند، چرا که ایران از طریق غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم به دنبال ساخت بمب اتمی است.

یادلین 10 روز قبل از آن به رادیوی ارتش اسرائیل گفته بود: سیاست اوباما در مورد حمله نظامی یک‌جانبه اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران، به سود اسرائیل "تغییر" کرده است. در سال 2012 حمله اسرائیل به ایران خط قرمز آمریکا بود، اما "این لحنی که من به تازگی از واشینگتن می‌شنوم، می‌گوید اگر شما می‌خواهید حمله کنید آمریکا به ارزیابی اطلاعاتی شما اعتماد دارد". چراغ آمریکا هنوز کاملاً "سبز" نشده، ولی می توان آن را "چراغ زرد" به شمار آورد.

دانیل گرینفیلد در "فرانت پیج" در 10 اوت، با استناد به سخنان یادلین در رادیوی ارتش اسرائیل،از نوعی معامله پنهانی میان آمریکا و اسرائیل سخن گفته بود. بر این مبنا،در صورت بازگشت اسرائیل به مذاکرات صلح با فلسطینی ها،آمریکا همچون گذشته با حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران مخالفت نخواهد کرد.

جان بولتون- نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل- در 29 جولای 2013 گفته است که هدف نتانیاهو از آزادی 104 زندانی فلسطینی و مذاکرات صلح بی نتیجه این است که به اوباما بگوید من کارهایی که تو در این زمینه از من خواستی انجام دادم، اینک من نیازمند تو هستم که در مسأله ی ایران تو در کنار من[برای حمله ی به ایران] باشی.

پنهان سازی آپارتاید در پنهان ایران هراسی

بدین ترتیب، واقعیت ها به قرار زیر است:

الف- اسرائیل دارای صدها بمب اتمی بوده و ایران را مجاز به غنی سازی اورانیوم تحت کنترل آژانس و در چارچوب NPT نمی داند. ژنرال بنی گنز- رئیس ستاد ارتش اسرائیل- گفته است که به عقیده او ایران سلاح هسته‌ای نمی سازد، چرا که رهبران ایران انسان‌های منطقی‌ هستند.

ب- اگر چه مقامات ایران نابخردانه و دن کیشوت وار از نابودی اسرائیل سخن گفته اند، اما طرح خامنه ای برای نابودی اسرائیل،برگزاری رفراندم با شرکت کلیه فلسطینیان ساکن و آواره و یهودیان است. به گفته او، بدین ترتیب چون فلسطینیان دارای اکثریت هستند، مانند افریقای جنوبی قدرت را به دست خواهند گرفت. اما تهدیدهای اسرائیل، تهدید به بمباران ایران- حداقل تأسیسات هسته ای ایران- است.

پ- دولت اسرائیل با دامن زدن به "ایران هراسی" و تهدید دائمی به بمباران ایران توانسته است تحریم های اقتصادی فلج کننده ای را علیه ایران به تصویب برساند. با این همه، آویگدور لیبرمن- وزیر امور خارجه وقت اسرائیل- گفته بود: بهترین اقدامی که می تواند جمهوری اسلامی ایران را وادار کند که به طور جدی بنشیند و به حرف گوش بدهد برقراری یک رشته "تحریم های فلج کننده" است. وی افزود که منظور از "تحریم های فلج کننده"، تحریم هایی است که بانک مرکزی و صنایع نفت و گاز ایران را هدف قرار دهد.موشه یعلون- وزیر امور استراتژیک اسرائیل- در اول دسامبر گفت: "می‌توان اقتصاد ایران را فلج کرد". او سپس می افزاید: اگر رژیم ایران خود را در بن‌بست اقتصادی بیابد، مجبور می‌ شود میان تداوم برنامه هسته‌ای خود یا بقا یک راه را در پیش بگیرد. همه اینها انجام شده و از این مراحل هم عبور کرده اند.

آخرین مرحله تلاش بیست ساله نتانیاهو برای قلمداد کردن ایران به عنوان یک خطر عمده جهانی‌، در نطق او در مجمع عمومی‌ سازمان ملل در ۱ اکتبر به نمایش درآمد. او فقط ۲۱۴ کلمه، کمتر از ۷ درصد کلّ نطق خود، را به موضوع اصلی‌، یعنی‌ کشمکش بین اسرائیل و فلسطینیان اختصاص داد، و در همان ۲۱۴ کلمه دو شرط برای صلح با فلسطینیان اعلام کرد: اولا، آنها باید اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت بشناسند، که معنی‌ آن این است که ۲۵ درصد جمعیت اسرائیل که اعراب فلسطینی هستند شهروند درجه دوم خواهند بود، و ثانیا کشور فلسطینی باید غیر مسلح باشد. نتانیاهو هیچ چیزی در مورد شهرک‌های غیر قانونی‌، مرز اسرائیل با کشور فلسطین، و آواره‌ها و پناهندگان فلسطینی نگفت.

تمامی نطق نتانیاهو به این اختصاص یافت که مسائل را به صورت یک داستان چهار هزار ساله عرضه کند و آن را به جنگ‌های میان پادشاهان، پیامبران، امپراطوری‌های عهد باستان، و فاجعهٔ‌های تاریخی‌ متصل کند. بالا بردن سطح مساله ای که در مورد آب، زمین، و دیگر منابع می باشد، به سطح خداوند و پیامبران بهترین راه برای تبدیل یک مساله ۴۶ ساله اشغال سرزمین‌ها و مجازات جمعی‌ مردم فلسطین به یک افسانه است، که در عین حال، یافتن یک راه حل برای آن را غیر ممکن می سازد. رویکرد اسرائیل برای بزرگ کردن خطر غیر واقعی‌ ایران ناشی از این امر است.

ت- نتانیاهو در نطق اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی یک جانبه کرد. او در سخنرانی ها و مصاحبه های خود در نیویورک بارها اعلام کرد که ایران به دنبال نابودی اسرائیل از طریق بازتولید هولوکاستی دیگر است. برای این که تجاوز نظامی به ایران را به اصطلاح توجیه کند، دائما رژیم ایران را همانند رژیم نازی ها قلمداد می کند(برای نمونه به لینک های 1 و 2 و 3 و4 و 5 و 6 و 7 بنگرید). دروغ دیگر او این بود که گفت: "من فکر می‌کنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش می‌دادند". در صورتی که لباس ها و موسیقی های غربی در میان نسل جوان ایران بسیار گسترده است. اهریمنی ساختن ایران توسط او، مهمترین رکن آماده کردن فضای عمومی بمباران ایران است.

وقتی مردم ایران دائماً در ترس و نگرانی حمله نظامی اسرائیل به ایران به سر برند، چه حالی خواهند داشت؟ حتی اگر بمباران ایران محدود به تأسیسات هسته ای باشد، تلفات انسانی ناشی از تشعشعات هسته ای چقدر خواهد بود؟ بر اساس پژوهش عبدالله توکان و آنتونی کردزمن که مهمترین مطالعه تبعات حمله ی نظامی اسرائیل به ایران است، حمله ی به مراکز اتمی ایران از قبیل نیروگاه بوشهر می تواند تا "صدها هزار" کشته و هزاران هزار بیمار سرطانی بر جای گذارد. حمله به مراکز غنی سازی ایران هم همان نوع عناصر رادیو اکتیو را در فضا و منابع آب و غذای انسان و دام رها می کند که حمله به یک نیروگاه هسته ای. بر اساس مطالعه دن پلش (مدیر مرکز مطالعات بین المللی و دیپلوماسی در دانشگاه SOAS) و مارتین بوچ حمله با سلاح های اتمی تاکتیکی به یازده مرکز تاسیسات هسته ای و شیمیایی و بیولوژیکی ایران بیش از 2 میلیون نفر کشته بر جای خواهد گذاشت.

در عین حال روشن است که جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل واکنش نشان خواهد داد و جنگ نه تنها گسترش خواهد یافت بلکه پای دیگران را هم به آن باز خواهد کرد.

از خود می پرسم: چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد.

منبع: رادیو زمانه، 2/8/1392


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016