جمعه 4 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جای دگر به درد خورد نردبانِ تان! هادی خرسندی

هادی خرسندی
همین روزهاست که شهردار تهران بیاناتی در لزوم داشتن صبر انقلابی به هنگام آویزان بودن، ایراد کند و مقام معظم رهبری از دلنگانی قهرمانانه ی فاطمه ی زهرا در صدر اسلام بگوید.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


وقتی ماشین آتش نشانی رسید، نردبان آن باز نشد و دو زن کارگر که از ساختمان آتش گرفته آویخته بودند، سرانجام هُرم آتش و خستگی دست را تاب نیاوردند و از طبقه ی پنجم رها شدند. حالا سخنگوی سازمان آتش نشانی میگوید «آنها عجله کرده اند!».

در توضیح المسائل امامخمینی راجع به حد نصاب زمان آویزان بودن از ساختمان آتش گرفته ی خیابان جمهوری چیزی نیامده، ولی حسین جعفری که در همان شرایط نجات یافته میگوید «من پانزده دقیقه آنجا بودم که داد میزدم نردبان بفرستید. اما نردبان را بالا ندادند. تشک هم پائین نینداختند تا کسی زنده بماند. آتشی بود که آلومینیوم را آب میکرد. من یک دقیقه مانده بود که خودم را پرت کنم پائین. خانم حق نظری بنده خدا هم اول پنج دقیقه آنجا آویزان بود......»

همین روزهاست که شهردار تهران بیاناتی در لزوم داشتن صبر انقلابی به هنگام آویزان بودن، ایراد کند و مقام معظم رهبری از دلنگانی قهرمانانه ی فاطمه ی زهرا در صدر اسلام بگوید. پرزیدنت روحانی هم جملات گنگ و بی سر و تهی صادر میکند که تکمیل افعال و ضمائرش را به خاتمی و رفسنجانی پاس خواهد داد.
کم کم چند نماینده ی مجلس و یکی دوتا از پرقیچی های رژیم در خارج، این نغمه را ساز خواهند کرد که احتمالاَ آن دو بانوی کارگر قصد خودکشی داشته اند که با عجله خود را به پائین پرت کرده اند!

ضمناَ به زودی حسین جعفری فوق الذکر، مشاهدات قبلی خود را تکذیب خواهد کرد و میگوید هرچه مقامات میگویند درست است. بازماندگان آن دو مرحومه هم اعلام میکنند که هیچگونه شکایتی از هیچکس ندارند و از مجریان این برنامه کمال تشکر را دارند!
================================

جای دگر به درد خورد نردبانِ تان!
هادی خرسندی
--------ـــــــــــــــــــ

تُف بر شما و مرکز آتش نشانِ تان
توی سر شما بخورد نردبانِ تان

گر نردبانِ تان نشده باز، لااقلّ
ای کاش هم که باز نمیشد دهانِ تان

آتش به جان آذر و نسرین شما زدید
با لِک و لِکِ نیروی آتش نشانِ تان

آویخت شصت ساله زن از نرده های داغ
در انتظار مقدم یاری رسانِ تان

حالا دوقورت و نیم شما نیز یاقی است!
ورّاث را خبر بدهید از زیانِ تان!

تا مملکت گذرگه دزدانِ چون شماست
جای دگر به درد خورد نردبانِ تان!

توضیح و عذر و فلسفه و قصه زائد است
ما مردم از بَریم همه، داستانِ تان

بی ارزش است پیش شما، جان مردمان
بی قدرت اند مردم ما در گمانِ تان

اما به روز حادثه، از صدر تا به ذیل
سوراخِ موش میشود امّید جانِ تان

ما دیده ایم و باز ببینیم عنقریب
چسناله های رهبری و رهبرانِ تان

روزی که صبر خلق شود شعله های خشم
آتش نمیدهد به دقایق امانِ تان

باشد صلاحِ تان که به دنبال رهبری
با هم فرو روید تهِ جمکرانِ تان

یا نردبان ز چوب خرافات آورید
کاید برون ز چاه، امام زمانِ تان
================
www.AsgharAgha.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016