جمعه 18 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نوستالژی انقلاب٬ حمید فرخنده

حميد فرخنده
حاکنون که بخش بزرگی از انقلابیون دیروز با درس گیری از تجربه های گران و تلخ انقلاب به گفتمان اصلاحات روی آورده اند نیز نمی توان به زور اراده، انقلاب آفرید. همانطور که 35 سال پیش متوقف کردن ماشین انقلابی که از متن مردم می جوشید غیرممکن بود، اکنون نیز روشن کردن موتور انقلابی که از درون نمی جوشد، چه در داخل چه از خارج، گره بر باد زدن است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


hamidfarkhondeh@hotmail.com

پیروزی نسبتا سریع و آسان انقلاب ایران در 35 سال پیش و رهبری موفق آن توسط آیت الله خمینی از خارج از کشور، هر از چندی بخشی از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به این نتیجه می رساند که از خارج کشور می توان محرک انقلاب و یا جنبش اجتماعی دیگری در ایران بود. یا اینکه انقلابی دیگر چندان مشکل نبود اگر اصلاح طلبان نبودند و اندیشه اصلاح طلبی در صحنه سیاسی ایران محلی از اعراب نداشت. به زعم آنان اصلاح طلبان بر خشم و خواست انقلابی مردم ترمز می زنند و اگر این طایفه مزاحم نبودند، مدت ها بود که نظام جمهوری اسلامی ساقط شده بود.

بخش کوچکی از طرفداران چنین نظری همان کسانی هستند که 35 سال پیش از مخالفان انقلاب بودند و بخش بزرگ تری از حامیان چنان دیدگاهی، شرکت کنندگان در انقلاب بودند که بعدا بتدریج به قافله سرخوردگان از انقلاب پیوستند.

آنچه در این میان مورد غفلت نیروهایی که چنین می اندیشند قرار می گیرد، اهمیت حرکت و گفتمان مسلط در داخل کشور است. 35 سال پیش در ایران انقلاب صورت گرفت چون گفتمان مسلط آن عصر، انقلاب بود. شبح انقلاب در آسمان ایران در گردش بود. با چنان پتانسیلی که در فضای سیاسی ایران دهه پنجاه جمع شده بود، غرش تندر انقلاب تعجب برانگیز نبود. در چنان شرایطی از "اگرهای انقلاب" در سال های 56 و 57 کار چندانی ساخته نبود. اندک صداهایی که دعوت به پایین کشیدن فتیله انقلاب می کردند، چه از سوی شاپور بختیار و یارانش و چه در میان معدود روشنفکرانی که نه بوی گل سوسن و یاسمن، که از دوردست ها صدای شلاق انقلاب را می شنیدند، با فریاد و طعنه "سازشکار" به سکوت دعوت می شدند. اگر مقاله ی "احمد رشیدی مطلق" در 17 دی 56 در روزنامه اطلاعات منتشر نمی شد، جرقه های دیگر از راه می رسید. چنانچه شاه به توصیه دکتر غلامحسین صدیقی عمل می کرد و در کشور می ماند به احتمال زیاد ارتش دلگرم تر، منسجم تر و مقاوم تر در مقابل سیل رو به گسترش انقلاب عمل می کرد. در این صورت چه بسا کشتار و خشونت بیشتر می توانست انقلاب را به تاخیر اندازد، اما پیروزی انقلابی خونین تر با چند ماه تاخیر امری محتوم می نمود. و چه خوب که شاه ایران در هنگامه کشتار تزلزل داشت، چنین ضعف اراده ای نه قبح، که حسن او بود. تاریخ نشان داد که شاه مستبد بود، اما از جنم صدام و اسد نبود.

اکنون که بخش بزرگی از انقلابیون دیروز با درس گیری از تجربه های گران و تلخ انقلاب به گفتمان اصلاحات روی آورده اند نیز نمی توان به زور اراده، انقلاب آفرید. همانطور که 35 سال پیش متوقف کردن ماشین انقلابی که از متن مردم می جوشید غیرممکن بود، اکنون نیز روشن کردن موتور انقلابی که از درون نمی جوشد، چه در داخل چه از خارج، گره بر باد زدن است.

هر حرکت و جنبش سیاسی باید اول از درون کشور بجوشد تا خارج کشور نیز بتواند به سهم خود بر آن تاثیر داشته باشد. آیت الله خمینی 14 سال در تبعید زندگی کرد اما علیرغم شخصیت کاریزماتیک خود و باوجود تسلط گفتمان انقلابی در میان اکثر نیروهای سیاسی ایران در آن سال ها، جز در یکسال آخر دوران اقامتش در خارج از کشور مردم را دعوت و تشویق به تظاهرات و اعترض علیه رژیم شاه نکرد. پس از شروع اولین زمزمه ها و حرکت های اعتراضی بود که او نیز بتدریج نقش فعال تری در دعوت مردم به ادامه اعتراضات و رهبری انقلاب ایفا کرد. او هنگامی به میدان آمد و مردم را به ادامه اعتراضات دعوت کرد که یقین داشت اقشار گسترده ای از مردم به دعوتش لبیک خواهند گفت.

نارضایتی گسترده به معنای آمادگی برای حرکات اعتراضی نیست و آن "طایفه مزاحم" نیز بدون توجه به شرایط سیاسی جدید و شیوه های مبارزه سیاسی مورد قبول مردم، اصلاح طلب نشده اند. بعلاوه معلوم نیست آنها که هزار و یک دلیل می آورند که انقلاب بیجا و بی موقع بود و باید به تحولات و اصلاحاتی که شاه وعده آن داده بود باور می کردیم و برای تحقق شان صبور می بودیم، اکنون که نوبت نظام جمهوری اسلامی رسیده است، نه تنها اصلاح نظام را باور ندارند بلکه گویا این اصلاح طلبان هستند که مانع انقلابند. چرا آنها نیم نگاهی به موقع شناسی خود نمی اندازند؟

آنان که سودای رهبری انقلابی دیگر یا جنبش اعتراضی از خارج کشور دارند و یا شرایط انقلابی و اعتراضی را مهیا می بینند، بد نیست برای سنجش میزان مقبولیت نظر خود و برآورد شرایط سیاسی کشور، از مردم درخواست یک اقدام اعتراضی کم هزینه بکنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016