شنبه 19 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مرگ بهار عرب و استثنای دور از دخالت آمریکا و متحدانش، محمد سهیمی (بخش دوم)

[برای خواندن بخش اول مقاله روی این لینک کلیک کنید]

تونس: تنها برنده بهار عرب
در یک مقاله در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۱ نگارنده انقلاب تونس را مورد بحث قرار داد، و درس هایی که ایرانیان میتوانند از آن فرا گیرند را بر رسی‌ کرد. در آن مقاله گفته شد که دو دلیل عمده برای پیروزی سریع مردم تونس در اخراج آقای زین العابدین بن علی‌ رئیس جمهور تونس از قدرت وجود داشت: شرکت همه اقشار جامعه و سازمان‌های جامعه مدنی، بخصوص سازمان‌های کارگری در انقلاب، و اتکا‌ بر خود بجای تقاضای کمک از غرب. تحولات سه‌ سال گذشته بخوبی صحت مدعای نگارنده را نشان داد.

بهار عرب در اصل از تونس آغاز شد. فقط پس از یازده روز از آغاز تظاهرات در تونس آقای زین العابدین بن علی‌ رئیس جمهور آن کشور از تونس گریخت و به تبعید گاه دیکتاتور‌های مسلمان، یعنی‌ عربستان صعودی، گریخت، همان جائی که عیدی امین از اوگاندا، و علی‌ عبدالله صالح از یمن رفته بودند. جانشین ایشان آقای فواد المبزع بود که تا ۱۲ دسامبر ۲۰۱۱ بعنوان رئیس جمهور موقت باقی‌ ماند، تا اینکه رئیس جمهور کنونی آقای یوسف مرزوکی انتخاب شدند. تظاهرات وسیع آقای محمد غنوشی، نخست وزیر، را هم در ۲۷ فوریه ۲۰۱۱ مجبور به استعفا کرد. اگرچه در انتخابات پارلمانی ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱ حزب اسلامی رنسانس ۴۱ در صد آرا را بدست آورد و پیروز انتخابات بود، ولی‌ قادر به ادارهٔ کشور نشد، و در ژانویه ۲۰۱۴ از قدرت کناره گیری کرد تا یک قانون اساسی‌ جدید آماده شود و یک دولت بیطرف بر سر کار آید. انتخابات جدید در روز ۲۶ ژانویه ۲۰۱۴ برگزار شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با این ترتیب تونس تنها تجربه موفق بهار عرب بود. چرا؟ بخاطر اینکه این کشور کوچک هیچگونه اهمیت استراتژیک برای آمریکا و متحدان آن ندارد. نه‌ میدان‌های نفتی‌ بزرگی‌ در تونس وجود دارند، و نه‌ این کشور از لحاظ جغرافیایی در محلی استراتژیک قرار دارد. به همین دلیل نه‌ آمریکا و نه‌ قدرت استعماری سابق تونس، یعنی‌ فرانسه، در تونس مداخله کردند. از طرف دیگر، بر خلاف کشور‌های دیگر مورد بحث در این مقاله، جامعه مدنی، اتحادیه‌های کارگری، و سازمان‌های غیر دولتی در تونس نیرومند بوده و هستند؛ ارتش در انقلاب و روند سیاسی دخالت نکرد؛ سکولار‌ها خواهان انحلال احزاب اسلامی و یا جلوگیری از شرکت آنها در انتخابات نشدند، و احزاب اسلامی معتدل و با احتیاط عمل کردند. تنها نقش مهم ارتش تونس مقابله با طرفداران آقای بن علی‌ در سازمان‌های اطلاعاتی‌، و بخشی از پلیس که به غارت اموال مردم پرداخته بودند، بود.

تمامی این عوامل به پیروزی سریع انقلاب، برگزاری انتخابات آزاد، و همینطور به مذاکرات بین احزاب اسلامی در قدرت و گروه‌های اپوزیسیون بعد از پیروزی انقلاب کمک شایانی نمودند، که خود مهمترین دلیل برای ترک قدرت مسالمت آمیز حزب اسلامی در قدرت بود. تونس نشان داد که مردم هر کشوری میتوانند بدون مداخله خارجی‌ راه خودرا برای یک آینده بهتر پیدا کنند. تجربه این کشور همچنین نشان داد که احزاب اسلامی در یک کشور اسلامی با جامعه مدنی نیرومند میتوانند از طریق انتخابات آزاد بر سر کار آیند، و همچنین بطور مسالمت آمیز از قدرت کناره گیری کنند.

کشور‌های دیگر
همانطور که در آغاز مقاله گفته شد، به غیر از شش کشوری که در آنها بهار عرب مستقیماً باعث تظاهرات و انقلاب شد، در چندین کشور دیگر هم تظاهرات بزرگ بر پا شد، اگر چه به قوّت و شدت آن شش کشور نبود. نتایج آن چه بود؟ اجازه دهید به یکی‌ از آنها، اردن، که در خاور میانه است بپردازیم.

در اردن تظاهرات در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد، که در اصل بر ضدّ بیکاری، تورم و فساد بود و مردم خواهان بر کناری آقا‌ی سمیر رفاعی نخست وزیر بودند. در تظاهرات بعدی مردم خواهان پادشاهی مشروطه و اصلاحات در سیستم انتخاباتی شدند. تظاهرات حتی به مناطق روستأی نیز کشیده شد و تا پایان ۲۰۱۱ با شدت ادامه یافت. تنها دلیلی‌ که تظاهرات، بدون آنکه تغییر مهمی‌ در اردن روی دهد، کاهش یافت، ولی‌ هنوز بصورت پراکنده ادامه دارد، جنگ در سوریه، آمدن تعداد زیادی آواره‌ سوریه به اردن، و ترس مردم به دچار شدن به همان سرنوشت بود. عبدالله دوم پادشاه اردن آقای رفاعی را از کار برکنار کرد و به جای ایشان آقای معروف بخیت را منصوب کرد که تا ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱ بیشتر دوام نیاورد، و جای خودرا به آقای شوکت خساونه داد که او نیز فقط تا ۲ مه‌ ۲۰۱۲ دوام آورد. بعد از ایشان آقای فائز تراونه منصوب شد که در اکتبر ۲۰۱۲ کنار رفت و جای ایشان را آقای عبدالله انسور، نخست وزیر کنونی گرفت. در واقع پادشاه اردن همان کاری را می‌کند که محمد رضا شاه در پایان دوران خود کرده بود.

علیرغم نداشتن منابع طبیعی مهم، اردن همیشه برای آمریکا و اسرائیل دارای اهمیت استراتژیک بسیار زیادی بوده است. رژیم آن کاملا وابسته به این دو کشور و عربستان است. شصت در صد جمعیت فلسطینی هستند، و اردن هم مرز سوریه، اسرائیل، عراق و عربستان است. سازمان‌های جاسوسی اردن همکاری نزدیکی‌ با سازمان سیا دارند. در حقیقت ملک حسین پادشاه قبلی‌ اردن و پدر آقای عبدالله دوم حقوق بگیر سیا بود. بهار عرب در اردن هیچ نتیجه‌ای نداشته است.

عراق و لبنان: در آتش جنگ بخاطر بهار عرب
احتیاجی نیست که در باره هجوم غیر قانونی، و به عقیده بسیاری جنایتکارانه، آمریکا و انگلیس به عراق توضیح داده شود. بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان در باره این هجوم مقاله و کتاب نوشته‌اند، فیلم ساخته‌اند، مصاحبه کرده‌اند، و غیره. نگارنده خود هفت سال پیش در یک مقاله مفصل نتایج ویرانگر این هجوم را بر شمرد و بنا بر این احتیاجی به تکرار آن نیست.جالب اینجا است که هجوم به دلیل سلاح‌های کشتار جمعی‌ خیالی عراق انجام شد، ولی‌ پس از آنکه دروغ بودن تمامی آن ادعا‌ها ثابت شد، پرزیدنت جرج بوش و مقامات دولت او، و همچنین تونی بلیر نخست وزیر جنایتکار سابق انگلیس و سگ پودل آقای بوش هجوم به عراق را مداخله بشر دوستانه نامیدند..

ولی‌ عراق از بهار عرب مصون نمانده است. به دلیل جنگ سوریه، براه انداختن و دامن زدن جنگ شیعه با سنّی توسط عربستان و متحدانش، و سیاست‌های غرب در خاور میانه، عراق که میرفت تا ثبات پیدا کرده، و به سوی دموکراسی حرکت کند دوباره درگیر یک جنگ خانمان سوز داخلی‌ شده است که اینبار بین دولت مرکزی و تروریست‌های القاعده در عراق که توسط نیروهای سلفی و وهابی از کشور‌های ناحیه خلیج فارس حمایت میشوند میباشد. جبهه‌ نصرت، یکی‌ از مهمترین گروه‌های تروریستی در سوریه در واقع بخشی از القاعده در عراق است. تنها در سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۸۹۰۰ نفر در عراق کشته شده‌اند که رقمی‌ است بسیار بالا. در ماه ژانویه سال جاری ۱۰۱۳ نفر کشته شده‌اند که حاکی از بدتر شدن وضعیت است.عراق عربستان را بارها متهم کرده است که از تروریست‌ها حمایت می‌کند. جنگ در سوریه القاعده را احیا کرده است، و نسبت به ده سال پیش این سازمان تروریستی جهنمی مناطق بیشتری را کنترل می‌کند.

از هجوم آمریکا و انگلیس به عراق تاکنون دستکم نیم میلیون، و احتمالاً متجاوز از ۱.۴ میلیون مردم بیگناه عراق بدلیل اوضاع بوجود آماده در آن کشور پس از هجوم کشته شده اند. اگر متناسب با جمعیت کشور در نظر بگیریم، معنی‌ این آمار این است که دستکم ۵ میلیون نفر از مردم آمریکا و یا ۱.۳ میلیون نفر از هموطنان ما در ایران در اثر هجوم قدرت‌های خارجی‌ به کشورشان کشته شده‌اند. یادآوری میشود که تلفات آمریکا در جنگ جهانی‌ دوم نزدیک به چهار صد و هفده هزار نفر، در ویتنام نزدیک به پنجاه و نه‌ هزار نفر، و در افغانستان و عراق جمعا نزدیک به هفت هزار نفر بوده است، و تعداد شهدای ایران در جنگ با عراق نزدیک به ۲۷۵،۰۰۰ نفر.

نتایج جنگ وحشتناک سوریه به لبنان نیز سرایت کرده است. چون حزب‌الله لبنان در حمایت از رژیم آقای اسد وارد جنگ سوریه شد و تعادل قوا را به سود رژیم بر هم زد، تروریست‌های سنی با حمایت عربستان نیز به ترور و بمب گذاری در لبنان پرداخته‌ا‌ند، که توسط سوریه و حزب‌الله بدان پاسخ داده شده است. عربستان فقط به حمایت "پنهان" از تروریست‌ها کفایت نکرده است، بلکه متحدان سنی خود در لبنان را به موضع گیری سخت در برابر شیعیان تحریک کرده است. رهبر یک گروه لبنانی که با القاعده در ارتباط است نیز در لبنان دستگیر شده است.

حمایت عربستان از سنّی‌ها و مسیحیان لبنان، و همچنین ارسال نیروهای سلفی به آنجا برای بمب گذاری، ممکن است که جنگ داخلی‌ در لبنان را نیز دوباره آغاز کند. اخیرا عربستان سه‌ میلیارد دلار در اختیار فرانسه قرار داد که ارتش لبنان را مجهز به سلاح‌های پیشرفته کند، به شرطی که حزب‌الله لبنان در دولت لبنان شرکت نکند. البته اینکار فروپاشی ارتش لبنان در امتداد تقسیم بندی‌های مذهبی‌ در لبنان را تضمین خواهد کرد، که منجر به جنگ داخلی‌ خواهد شد.

کلام پایانی
نگارنده امیدوار است که خوانندگان گرامی‌ با او هم‌عقیده باشند که، اول، بهار عرب، به استثنای تونس، مرده است؛ دوم، وضعیت جهان عرب در خاور میانه و شمال افریقا در حال حاضر بسیار بدتر از سال ۲۰۱۰، درست پیش از آغاز بهار عرب است، و سوم، یکی از مهم ترین دلایل شکست بهار عرب، اگر نه‌ مهمترین آنها، مداخله آمریکا و متحدان غربی آن، به همراه متحدان مرتجع آن در ناحیه در امور داخلی‌ این کشورها می‌باشد. رژیم دیکتاتوری مذهبی‌ عربستان و حمایت آن از تندرو‌ها و تروریست‌های سلفی و وهابی بزرگترین خطر برای صلح و ثبات منطقه، و پیشرفت آن بسوی دموکراسی واقعی‌ است. در عین حال، تجربه تونس نشان داد که هرگاه جامعه مدنی در یک کشور نیرومند باشد، مردم آن کشور میتوانند نظام دلخواه سیاسی خودرا بدون کمک از دولت‌ها و گروه‌های خارجی‌ برپا کنند، و در عین حال احزاب سیاسی معتدل مذهبی‌ نیز قواعد دموکراسی را رعایت میکنند.

نسخه پی دی اف مناسب چاپ، همراه با لینک به منابع ذکر شده در مقاله

----------------------------------
دکتر محمد سهیمی، استاد دانشگاه کالیفرنیا ی جنوبی و سر دبیر وبسایت اخبار ایران و گزارش‌های خاور میانه، تحلیلگر مسائل ایران می‌باشد که مقاله‌های او در ۱۵ سال گذشته در بسیار از نشریات و وبسایت‌های انگلیسی به چاپ رسیده است


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016