سه شنبه 2 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تراژدی سوريه، کی با کی می‌جنگد؟ عليرضا نوری‌زاده

عليرضا نوری‌زاده
من همچنان بر اين باورم که سيدنای ما تا آخر خط می‌رود و سوريه نه فقط زوال آل اسد را خواهد ديد بلکه سقوط حتمی اسد مقدمه سقوط ولايت فقيه (مرحله بعديش يعنی سقوط نظام البته بستگی به همت ما و شرايط منطقه‌ای و بين‌المللی خواهد داشت) خواهد بود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



جنگی که سه سال است سوريه را به ناکجا آبادی ويران تبديل کرده که در آن ، هيچکس به فردای خود مطمئن نيست و ۲۰۰ هزار کشته ، صدو سی هزار مفقود ، بيش از يکصدهزار زندانی، و حداقل ۵ ميليون آواره ،حاصل آن بوده است ، چهار مسئول اصلی دارد که هريک برپايه مصالح خود و بی توجه به آثارو پيامدهای اين جنک درحال و آينده نزديک ، ميانه و نيز دور ، به شنيع ترين وجه ، اين نبرد بی پيروزی را ادامه ميدهند. آن سوی خط نيز در کنار نيروهای آزاديخواه و ملی که جنايات رژيم وادارشان به مبارزه مسلحانه کرده است ، پيروان اسلام ناب انقلابی محمدی به روايت بن لادن و "ابو"های بی اصل و نسب آدمکش بيمار ، به ظاهر برای سرنگونی رژيم علوی/بعثی کافر!! و برقراری خلافت اسلامی همه ی خطوط قرمز را در نورديده اند و روح شيخ صادق خلخالی (نماينده اسلام ناب ولائی ) و البته شيخ المشايخ ترور اسامه بن لادن و إيمن الظواهری از دستاموزان حاج قاسم سليمانی را ،هرروز با جنايات تکان دهنده خود ، شاد ميکنند .

بشارالاسد سر منشاء همه جرائم و آغازگر و ادامه دهنده آن بوده است . زمانی که مردم سوريه به اميد استفاده از جو بهار عربی ، به صورت مسالمت آميز خواستار اصلاحات و نه براندازی شدند ، اين اسد بود که شش ماه ارتش و پيراهن شخصی هايش را به جان آنها انداخت و بعد از دوسه هزار کشته وادارشان کرد دست به اسلحه ببرند .

آيت الله علی خامنه ای آتش بيار جنگ ، ياری دهنده مجرم بعثی حاکم بر پاره هائی از شام ، و مشوق او به رد همه راههای سياسی برای پايان دادن مصائب مردم و تشکيل حکومتی ملی و ائتلافی موقت برای دوران گذار، بوده است .

تحول از ملوک الطوائفی نظامی / امنيتی / تروريستی ، به يک نظام منتخب ( با در نظر داشتن محدوديتها پس از دوران هرج و مرج و جنگ و ويرانگری و زير و رو شدن ساختارهای اجتمائی ، فرهنگی و ژئوپلتيک ) از نگاه ولی فقيه بزرگترين خطر برای رژيم عقب مانده ديکتاتوری / تروريستی او بشمار ميرود و همانطور که نگذاشت دمکراسی در عراق با روی کار آمدن حکومتی به رياست دکتر اياد علاوی ، علی رغم برد گروهش "العراقيه " در انتخابات قبلی عراق پا بگيرد . در سوريه نيز اراده ی ذات اقدسش بر ويرانی و قتل قرار گرفت . هم او بود که اساس موافقتنامه ژنو ۱ را با ريموت کنترول سردار سرلشگر حاج قاسم – سليمانی – در ژنو۲ از اعتبار انداخت بگونه ای که وزير خارجه اسد ، وليد المعلم که در ژنو ۱ مبدأ تشکيل دولت موقت ائتلافی توسط اپوزيسيون را پذيرفته بود ، در ژنو ۲ زير عهد و پيمان زد و به بهانه اهميت اولويت دادن به مبارزه با تروريستها! هر زمان فرستاده ويژه سازمان ملل و اتحاديه عرب سخنی از دولت موقت و ژنو ۱ به ميان آوردند ، خود را به کوچه علی چپ نايب امام زمان و ولی امر اربابش بشار الاسد زد و مدعی شد نيروهای قهرمان اسد بزودی کلک تروريستها را خواهد کند و نيازی به تشکيل دولت موقت نخواهد بود که وقتی دولت دائمی برقرار است دولت صيغه ای چه معنا دارد؟

من از همان روزهای نخست انقلاب مردم سوريه ، مکرر در يادداشتها و گفته هايم متذکر ميشدم ، رژيم ولايت فقيه محال است اسد را تنها گذارد . سوريه بعثی سرپل رژيم به لبنان و بقای شبه دولت حزب الله در لبنان و منطقه است . بدون سوريه ، ولی فقيه ، بيمه نامه خود را به عنوان ولی امر تروريستهای شيعه و درجبهه اهل سنت و بيدينان ، حماس و جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادی فلسطين –فرماندهی عمومی – از دست خواهد داد و هلال شيعه از بغداد تا بيروت ، تحقق ناپذير خواهد شد . نوشتم و گفتم به خصوص در رسانه های عربی که ، دوقلوهای به هم چسبيده از شانه ی ايرانی و سوری ، غير قابل تفکيک هستند ( و به طنز يادآورشده و ميشوم که حتی در بيمارستان تخصصی ملک فهد در رياض که تا بحال دهها دوقلوی سيامی را از هم جدا کرده نميتوان مقام ولايت فقيه را از مقام ولايت بعثی جدا کرد ) . خيلی ها با نظر من مخالفت کرده و ميکنند و بر اين باورند که غرب با دادن امتيازاتی به نايب امام زمان قادر است رشته ای را که مقام معظم را به فرزندی بشار وصل کرده پاره کند . من اما همچنان بر اين باورم که سيدنای ما تا آخر خط ميرود و سوريه نه فقط زوال آل اسد را خواهد ديد بلکه سقوط حتمی اسد مقدمه سقوط ولايت فقيه ( مرحله بعديش يعنی سقوط نظام البته بستگی به همت ما و شرايط منطقه ای و بين المللی خواهد داشت ) خواهد بود . تا امروز ابقای آل اسد برای مردم ما حداقل ۱۴ ميليارد دلار ، صدها کشته و زخمی و از همه مهمتر نفرتی عميق عليه ايران و ايرانی در جهان عرب بشکل عام و سوريه و لبنان بوجه خاص ،هزينه به بار آورده است .

مسئول سوم ادامه ی اوضاع دردناک و مرگبار سوريه حزب الله لبنان است که به قيمت از دست دادن محبوبيتی که بعد از نبرد با اسرائيل در سه جنگ به ويژه در سال ۲۰۰۶ کسب کرده بود ، امروز لقب حزب الشيطان را کسب کرده و سيد حسن ( نصرالله ) تا حد مزدور رسمی دمشق و تهران نزول مقام داشته است .در ديدارهائی که در ماه فوريه با علامه سيد علی الأمين روحانی آزاده شيعه لبنانی و دکتر احمد فتفت نماينده پارلمان لبنان از فراکسيون ۱۴ مارس و وزير سابق داشتم ، شرحی تفصيلی از جرائم حزب الله در سوريه و لبنان شنيدم که موی بر اندام راست ميکرد . ميدانيد که علامه امين و ابن عمش آيت الله حسن الأمين شاعر و نويسنده و روحانی بزرگ لبنانی که از ياران يکدله امام موسی صدر بودند ، چون زير بار سلطه حزب الله و امل نبيه بری – و نه امل امام موسی و مصطفی چمران و حسين الحسينی – نرفتند ، بارها در معرض سوء قصد قرار گرفتند ، خانه نشين شدند ، حتی مقام مفتی صور و جبل عامل از علامه علی الأمين سلب شد ، از مجلس اسلامی شيعه لبنان بدستور حسن نصرالله برونش گذاشتند و خانه و مقر و کتابخانه اش در صور به غارت رفت . او که ساليانی را در حوزه های قم و نجف گذرانده و با محمد خاتمی روابط بسيار نزديکی داشته است ، ميگفت حزب الله چاره ای جز غرق شدن در گنداب جنگ داخلی سوريه نداشت بدون اسد چگونه حزبی که بند نافش به اطلاعات سپاه و بيت رهبری وصل است قادر به ادامه حيات ميباشد . فردای سقوط اسد خيلی ها در لبنان بايد ريش بتراشند و بعضا بزک کنند تا شناخته نشوند . جائی در آينده لبنان برای تشکيلاتی که به امر اربابانش در دمشق و تهران آدمی چون رفيق الحريری و دهها شخصيت برجسته فرهنگی و سياسی و رسانه ای را بقتل رساند و لبنان را درگير جنگهای ناخواسته کرد نخواهد بود يا حزب الله با رهبری جديد و تسليم اسلحه اش به ارتش لبنان تبديل به يک کيان سياسی لبنانی خواهد شد و يا ازبين خواهد رفت مثل بسياری از دسته ها و سازمانهای چپی وابسته به مسکو که با فروپاشی اتحاد شوروی ازجمله در همين لبنان ، مثل برف آب شدند . دکتر احمد فتفت نيز از جرائم حزب الله در لبنان و سوريه ميگفت و نفرت گسترده ای که عليه ايران در لبنان و سوريه و منطقه هرروز بيشتر ميشود . در کنار حزب الله البته گروههای مزدور ديگری چون سپاه بدر عراق به رهبری هادی العامری وزير راه و ترابری آقای نوری المالکی و عصائب اهل حق و حزب الله عراق و جمعی از حوثی های يمن و وابستگان آصف محسنی آيت الله اجاره ای افغانستان هستند که زير پرچم سپاه مقام ولايت با دستياری مجنون عشق ولايت حسن نصرالله ( عربها اسمش را گذاشته اند نصرالشيطان ) به قلع و قمع کودکان و زنان و پير و جوان در بلاد الشام مشغولند و البته اجر خود را از حضرت عباس برای کشتن تروريستها ( مردم سوريه ) از دفتر مقام معظم ولايت به دلار همه ماهه دريافت ميکنند .

سرانجام ميرسيم به رفيق سابق ولاديمير پوتين که شاهد فروافتادن کيان فريب و دروغ ۸۰ ساله بود و آن روز که ديوار برلين فرو ريخت و او چمدان بست و از آلمان شرقی ، اندوهگين به مسکو بازگشت ، در خاطرش ماندگار شد . پوتين پس از آن شاهد بود طرح کوندليزا رايس در فروپاشی کشورش ، چگونه بسبب آشفتگی وضع اقتصادی ، فساد در سطوح مختلف حزب و حکومت ، سالخوردگی رهبری ، بيزاری مردم از وضع موجود ، نبودن آزادی به ويژه برای رسانه های ملال آور دولتی ، به سرعت برق و باد عملی شد .

پس آنگاه ، تبديل شدن کشور بازمانده از اتحاد شوروی کبير را به يک قدرت درجه سه که هزاران موشک و سلاح هسته ای نميتوانست ذره ای از هيبت ديرينش را احيا کند ، به چشم ديد و زمانی که دولت را از يلتسين تحويل گرفت با حکمتی دور از انتظار و تفکر يک قطب امنيتی کارکشته ، نخست به خانه پرداخت و خيلی زود توانست با پيروزی در چچن غرور ملی درهم شکسته ی ملتش را احيا کند . در خارج از روسيه اما او ناچار بود کوتاه بيايد که آمد . درعراق در ليبی در شرق اروپا وافريقا و... غرب اينهمه را باچنان فخرو غروری به ساکن کرملين تحميل کرد که هر ناظر بيطرفی ميتوانست خطا بودن استراتژی غرب و بويژه آمريکا را در برابر روسيه ی از پا افتاده ، دريابد . جبهه داخلی پوتين با ظهور "شاه تاجران" و قراردادهای بعضا استراتژيک تجاری با آلمان و فرانسه و ايتاليا و اسکانديناوی وحضور شماری از شاه تاجران در لندن و پاريس و رم و يونان و قبرس و ترکيه و دبی ، در هيات سرمايه داران کلان که توانستند چهره فوتبال و بازار املاک و ساختمان را تغيير دهند ، به جبهه خارجی وصل شد . ليبی آخرين سنگری بود که پوتين واگذارش کرد گو اينکه اين سنگر سالها قبل با تسليم کامل سرهنگ مجنون قذافی ، ديگر از آن موسکو نبود چنانکه ، موزامبيک و زيمبابوه و آفريقای جنوبی وآنگولا و ... نبودند .

در نخستين زورآزمائی با غرب و آمريکائی که با آمدن اوباما ديگر ميل عقابی نداشت و به کفتر خانگی بدل شده بود در گرجستان رخ داد . آبخازيا و اوستيا از بلعش رابعه ولاديمير گذشت ، پيش از آنکه غرب به سکسکه پس از بلعش اعتراض کند . بعد هم سوريه بود که در کنار ايران از جمله احباب به جا مانده از عصر عظمت بودند . ولی فقيه در نگاه پوتين ، جلوه ی عيسی بن مريم را ديد و پوتين در نگاه ولی فقيه ، رويازده مردی را کشف کرد که در اوهام و خيالات چنان غرق است که خود را ولی أمر مسلمانان ميداند و اصلا حاليش نيست که به لطف او نه فقط رويای پطر کبير تحقق يافته بلکه روسها به شستن پوتينشان در آبهای خليج فارس اکتفا نکرده ، بلکه حالا ، اسافل و پائين تنه شان را مذکر و مونث در پلاژهای ساخت برادران سپاه در بوشهر ميشويند . با شروع تحولات سوريه ستاد مشترکی برپا شد که هدايت نبرد را برعهده گرفت . جبهه ها به دست سپاه ولايت افتاد و سياهی لشگرها سوری ماندند. سردار حاج قاسم و معاونش اسماعيل چيذری عهده دار اداره جبهه قلمون و يبرود و نقاط مرزی بالبنان شدند و ژنرالهای روسی نظارت بر وصول تدارکات از هواپيما و هلی کوپتر تا تانک و موشک را در کف با کفايت خود گرفتند .

حزب الله و برادران سپاه ساخت کلاهکهای شيميائی وبشکه های انفجاری را عهده دار شدند و طی سه سال از کشته پشته ساختند و ۷۰ در صد سوريه را با خاک يکسان کردند و البته تراژدی با ضعف و بی تصميمی اوباما همچنان ادامه دارد . در اين گيرودار غرب به گمان تنبيه روسها و بيرون کشيدنش از سوريه به هيجانات اوکراين دامن زد . ولاديمير که سستی غرب را در گرجستان و سوريه آزموده بود ، اينبار هم قرص و استوار نخست کريمه را بلعيد و حالا برای بلعش شرق اوکراين دهان باز کرده است .
حريفان ربعه مرگ کيانند ؟

بشارالاسد که با کمک متحدانش "ربعه مرگ " در طول سه سال اخير با وحشی گری بی مثال در تاريخ معاصر، نام خود را صدها مرتبه فراتر از صدام حسين و روح الله مصطفوی و معمر القذافی قرار داده است (پدر حافظ الاسد ۳۰ هزارتن از مردم حما راقتل عام کرد ، پسر اما مرز ۲۰۰ هزار کشته و ويران کردن نه فقط حما که ۵۰۰ شهر و شهرک و هزار روستا را تا امروز پشت سر گذاشته است ) با يک عقب گرد فريبکارانه در جريان حمله های شيميائی و پذيرش طرح مسکو در واگذاری سلاحها و مواد شيميائی ، مانع از سقوط حتمی رژيمش شد . ژنو ۱ و ۲ را نيز به بازی مسخره ای تبديل کرد که حتی لخضر ابراهيمی پير خردمند سياست بين المللی نيز ، در دام افتاد و سرانجام ناچار به کناره گيری شد . ( استعفای رسمی او هنوز اعلام نشده ) . با اينهمه حريفانشان نيز بيکار نبوده اند ، آنها نيز بعضا در بيرحمی و شقاوت از ربعه مرگ کم نياورده اند . به گونه ای که ميتوان شماری از آنها را به ربعه مرگ اضافه کرد .

در آغاز اين مردم بی سلاح سوريه بودند که نخست اصلاحات را طالب شدند و چون اسد به جای نرمش به توصيه ولی فقيه که خود صاحب تجربه خونين مقابله با جنبش سبز بود ، دست به کشتار و حبس و شکنجه زد ، مبارزه مسلحانه را در پيش گرفتند. شش ماه پس از شروع انتفاضه درعا ، هنوز اين جوانان سوری و سربازان و درجه داران فراری از ارتش بشار بودند که با سلاحهای سبک و اغلب شکاری ، با شبه نظاميان (شبيحه –پيراهن شخصی ها ) و بندرت واحدهای ارتشی در نبرد بودند .از آن پس با ورود ايران و حزب الله ، ديگر نيروهای منطقه ای نيز وارد کارزار شدند و هزينه و عتاد داوطلبان سوری وغير سوری را برای نبرد با اسد و متحدانش برعهده گرفتند.

در اين نوشته هدف من آشنا ساختن خواننده با حريفان ربعه مرگ و حاميان اين حريفان است .

۱- شورای ملی : نخستين تشکيلات رسمی و بين المللی که به عنوان سخنگوی مردم سوريه عليه بشار الاسد به صورت علنی پا گرفت شورا ملی بود که در تاريخ دوم اکتبر ۲۰۱۱ در ترکيه اعلام موجوديت کرد .شوری در برگيرنده نمايندگان مهمترين گروههای اپوزيسيون در خارج و بعضا با ارتباطی با داخل بود . چند شخصيت سرشناس سوری نظير دکتر برهان غليون استاد سوربون و نويسنده و اديب سوری نيز در جمع موسسان شورا حضور داشتند . جنبش انقلابی ، فراکسيون مستقل ليبرال ، گروه بيانيه دمشق ، اخوان المسلمين و متحدانش ، گروه بهار دمشق ، فراکسيون ملی کرد ، فراکسيون ملی ، و شخصيتهای ملی و فرهنگی و سياسی و هنری مستقل ، عمده ترين اعضای شورا دکتر برهان غليون را به رياست برگزيدند و او سه دوره اين مسئوليت را عهده دار بود . شورا در آغاز از ۳۱۰ عضو تشکيل ميشد اين تعداد بعدها زياد و گاه کم شد و در نهايت به ۴۰۰ عضو بالغ گرديد . بعد از دکتر غليون که همچنان ستون اصلی شورا است ، عبدالباسط سيدا يک روشنفکر کرد سوری و پس از او جورج صبرای مسيحی عهده دار رياست شورا شدند . شورا از حمايت کامل ترکيه ، فرانسه ، عربستان سعودی ، بريتانيا و تاحدودی آمريکا برخوردار بود

( سعوديها همچنان از شورا حمايت ميکنند ) ارتش آزاد که از جداشدگان ارتش و پليس در داخل سوريه تشکيل شد از همان آغاز مورد حمايت شورا قرار گرفت و تا امروز نيز روابط شورا و جناحهائی از ارتش آزاد که مورد حمايت عربستان و تاحدودی ترکيه و آمريکا و فرانسه و بريتانيا و امارات و کويت و گروه ۱۴ مارس در لبنان برهبری سعد الحريری است ، حسنه و بسيار نزديک است .

۲-با افزايش گروهها و شخصيتهای مخالف اسد در داخل و خارج سوريه و تلاشهای بی وقفه قطر و ترکيه برای تقويت اسلامی ها از جمله اخوان المسلمين در بستر يک ائتلاف گسترده از همه ی نيروهای اپوزيسيون ، در يازده نوامبر ۲۰۱۲ ، ائتلاف ملی نيروهای انقلابی و اپوزيسيون سوريه ، در دوحه پايتخت قطر اعلام موجوديت کرد . با تلاشها و البته پول قطر معاذ الخطيب امام مسجدی در سوريه به رياست ائتلاف برگزيده شد . اميد مردم سوريه و نيروهای رزمنده در داخل با تشکيل ائتلافی از تقريبا همه ی نمايندگان اپوزيسيون چنان بالاگرفت که طی دوماه بعد از برپائی ائتلاف ، رزمندگان داخل پيروزيهای مهمی کسب کردند و صدهاتن از افسران و درجه داران ارتش به ارتش آزاد که حالا جناح مسلح ائتلاف شده بود پيوستند . معاذ الخطيب موفقيت چندانی در اداره ائتلاف نداشت و همه گاه مورد اعتراض گروههای ملی و چپ و ليبرال قرار داشت . با استعفای او ائتلاف ، احمد الجربا را به رياست برگزيد و اخيرا در ترکيه او بار ديگر از سوی اعضا در مقام رئيس ائتلاف ابقا شد . بيشترين کمک را ائتلاف که از سوی بسياری از کشورهای عربی و اسلامی و غربی به عنوان نماينده قانونی ملت سوريه به رسميت شناخته شده از قطر ، ترکيه ، بريتانيا ، فرانسه ، امارات و کويت و تاحدودی عربستان دريافت ميکند .

۳-ارتش آزاد ( الجيش الحر) در مارس ۲۰۱۱ شماری از نظاميان سوريه برهبری سرگرد حسين هرموش تشکيل تيپ افسران آزاد را عليه بشارالاسد اعلام کردند . چندی بعد با اعلان جدائی سرهنگ رياض الاسعد از ارتش سوريه بهمراه دهها تن از سربازان و درجه داران ، ارتش آزاد سوريه اعلام موجوديت کرد . و تيپ افسران آزاد نيز به آن پيوست .ارتش آزاد که در آغاز حدود ۴ هزار جنگجو داشت بمرور با پيوستن هزاران جوان سوری و دريافت کمکهای مالی و نظامی از عربستان و آمريکا و فرانسه و امارات به نيروئی قدرتمند بدل شد افسوس که خودخوائيها و رياست طلبی ها و اختلاف بين رياض الأسعد ( حسين هرموش در همان اوائل هنگام ملاقات با يک افسر اطلاعاتی ترکيه توسط نيروهای سوريه دستگير شد ) و سرتيپ مصطفی الشيخ که تاسيس شورای عالی نظامی انقلابی را اعلام کرده بود و دسته بندی در داخل ارتش آزاد و ظهور افسرانی همچون سرلشگر بازنشسته عدنان سلو وسرلشگر محمد حسين الحاج علی و قاسم سعدالدين و مداخلات ترکيه و قطر بنفع نظاميان وابسته به اخوان المسلمين ، زمينه ساز قدرت گرفتن گروههای سلفی جهادی شد که بعضا در پس پرده درخدمت رژيم اسد و سپاه قدس بودند .

ارتش آزاد امروز دارای فرماندهی در خارج است که با ائتلاف ملی در ارتباط نزديک ميباشد و نماينده اش لؤی مقداد در کنفرانس ژنو ۲ حاضر بود فرمانده خارج سرهنگ رياض الاسعد از بنيان گزاران ارتش آزاد است . در داخل اما با تشکيل فرماندهی مشترک نيروهای رزمنده و مخالفتهای سرتيپ سليم ادريس با شماری از فرماندهان داخل ، همزمان با قدرت گرفتن سلفيهای جهادی مورد حمايت قطر و ترکيه و در صدر آنها جبهه نصرت که مدتها پيش تبعيت خود را از القاعده و بيعتش را با دکتر ايمن الظواهری اعلام کرده ، ارتش آزاد چندی دچار خود زنی شد که آثارش در شکستهای نيروهايش از نيروهای سوری و متحدانش از يکسو و از سلفيهای جهادی از سوی ديگر ظاهر شد .

گفتنی است که رياض الاسعد دوسال پيش مورد سوءقصدی از سوی تروريستهای وابسته به رژيم اسدقرار گرفت که منجر به قطع يکپای او شد .

اخيرا و بعد از سفر باراک اوباما به رياض ، آمريکا تجهيزاتی را در اختيار بدنه اصلی ارتش آزاد قرار داده و همزمان عربستان و فرنسه و امارات و کويت بر حمايتهای خود از ارتش آزاد افزوده اند.

عمده ترين واحدهای شبه نظامی که با ارتش آزاد و شورای عالی رزمندگان انقلاب همکاری ميکنند عبارتند از : عقابان شام ، تجمع انصار اسلام ، تيپ توحيد ، هنگهای آزادگان شام ،عقابهای شام ، تيپ فاروق . تيپ ايمان ، تيپ عمروبن العاص ، شورای رزمندگان ديرالزور، جبهه عقابان کرد قامشلی ، تيپ فتح ، تيپ فرقان ، تيپ عباد الرحمن در معرة النعمان ، شورای نظامی بانياس و طرطوس ، تجمع استقلال ( نيروهائی که اسامی اسلامی دارند زير چتر جبهة اسلامی آزاديبخش سوريه قراردارند. و جبهه بيش از دوسال است با ارتش آزاد همکاری ميکند و با آنکه شماری از سلفيها نيز به جبهه پيوسته اند اما اينها سلفی های معتدلند و با أمريکا و متحدان منطقه ايش در ارتباطند ) تعداد آنها در مجموع تا چهل هزار تن برآورد شده است .

۴-جبهه نصرت اهل شام ، از مهمترين گروههای رزمنده سلفی وابسته به القاعده در سوريه است که در نوامبر ۲۰۱۱ اعلام موجوديت کرد و به علت پيروزيهايش در ضربه زدن به رژيم سوريه در آغاز شهرت و محبوبيت بسياری پيدا کرد ولی به مرور به سبب درگيری هايش با ارتش آزاد و نيروهای سکولار و حمله به اقليتها از جمله علوی ها و اعلام اينکه قصد برپائی حکومت اسلامی دارد بسياری را از اطراف خود پراکند . آمريکا نيز اين سازمان را تروريست خوانده و عربستان سعودی نيز در ماه مارس جبهه نصرت را در کنار داعش ، حزب الله حجاز و اخوان المسلمين سازمانهای تروريستی اعلام کرد . با اينهمه اين جبهه که افراد رزمنده آموزش ديده ای دارد همچنان در بعضی از مناطق سوريه حرف اول را ميزند و رژيم و متحدانش بسيار از جبهه بيمناکند . تقويت غير مستقيم داعش از سوی سازمان اطلاعات سوريه با کمک سپاه قدس برای ضربه زدن به جبهه نصرت و ارتش آزاد ، نشانه ای بارز از وحشت رژيم سوريه از اين گروه تندروی سلفی پيرو ايدئولوژی القاعده ميباشد .

۵-گروه داعش :الدولة الاسلامیة فی العراق و الشام که با اسم مخفف داعش شناخته ميشود يکی از تندروترين گروههای سلفی جهادی است که رهبر آن ابوبکر البغدادی از پيروان بن لادن و دستياران ابومصعب الزرقاوی رهبر کشته شده گروه تروريستی توحيد وابسته به القاعده در عراق ، ميباشد . داعش که افرادش از آموزش عالی نظامی ، بيرحمی باورنکردنی ، انظباط و تبعيت مطلق از رهبری و آمادگی برای عمليات انتحاری برخوردارند از پيوستن شماری از افسران بعثی تازه مسلمان، بعضی از عشاير سنی و صدها دواطلب عرب و چچنی و داغستانی وترک و آسيائی تشکيل شده است . در آغاز استخبارات سوريه با دادن تسهيلاتی به اين گروه و گروههای مشابه از طريق مرزهای خود با عراق افراد تازه را به عراق ميفرستاد تا با آمريکائيها و نيروهای عراقی بجنگند ، شيعه و سنی و مسيحی بکشند و رژيم اسد را دربرابر خطرات ناشی از حضور آمريکا و نيز برپائی يک دمکراسی واقعی در اين کشور ، حفظ کند. جالب اينکه در نبردهای داخل سوريه بارها نيروهای اسد و حزب الله مناطقی را به عمد برای داعش تخليه کرده اند تا زمينه رويارونی اش را با ارتش آزاد و جبهه نصرت فراهم کنند . همزمان هربار رژيم سوريه برای نشان دادن وحشی گری مخالفانش کم ميآورد داعش با جنايتی تکان دهنده چون سربريدن افراد ، ويران کردن کليساها و قتل اقليتها ، آدم ربائی ازجمله خبرنگاران ، کشيشها ، عمليات انتحاری عليه هدفهای غير ئظامی و ... خوراک لازم را برای رژيم اسد و ولی فقيهش فراهم ميکند تا به عالميان خبر دهد نگاه کنيد که من اسد سکولار حامی اقليتها با چه کسانی ميجنگم .

*در طول سه سال گذشته ماشين جنگی اسد را ولی فقيه ايرانی ، حسن نصرالله لبنانی ، گروههای تروريستی شيعه عراقی و مزدوران يمنی و افغان ، و البته الطاف ولاديمير روسی در گردش مستمر نگاه داشته اند .

در جبهه مقابل نيز کرم قطری ، کمکهای مالی و لجستيکی و نظامی و امنيتی ترکيه ، در حمايت از سلفی های جهادی و اخوان المسلمين در درجه اول و بخشی از ائتلاف و ارتش آزاد در درجه دوم ، و حمايتهای مالی و سياسی و تا حدی نظامی عربستان سعودی از شورای ملی و بخشی از ائتلاف و ارتش آزاد ، مانع از شکست مخالفان و پيروزی اسد و متحدانش بوده است . تلفات حزب الله و ميليشيای شيعه عراقی و يمنی و افغان به بيش از سه هزار و تلفات سپاه واحدهای ثارالله ، تيپ ولی امر، اطلاعات سپاه و سپاه قدس که عمليات را رهبری ميکنند بيش از هزار تن بوده است . ارتش و پيراهن شخصيهای اسد ۴۵ هزار کشته داده اند . تلفات گروههای مخالف اسد ۳۰ هزارتن تخمين زده ميشود و اين در حالی است که تلفات غير نظاميان سوری به قولی از ۲۰۰ هزار تن فراتر رفته است بازگشت سوريه به پيش از جنگ ، بيش از ۱۵۰۰ ميليارد دلار هزينه خواهد داشت . نيم ميليون مجروح ، يکصد و سی هزار اسير و زندانی ، ۵ تا شش ميليون آواره در خارج و دو ميليون آواره در داخل کشور ، صد هزار مفقود ، چهار هزار زن و دختر مورد تجاوز قرار گرفته با ۹۰۰ ک.دک ناشی از اين تجاوزات ، ويرانی هفتاد در صد از کشور و نابودی ۹۰ در صد از صنايع و زير بنای اقتصادی سوريه ، دستاورد نبردی است که انگار غيرتی را در جامعه بين المللی بر نمی انگيزاند . يادمان باشد دوميليون کودک سوری در داخل و سه ميليون در اردوگاههای پناهندگی در اردن و لبنان و ترکيه و عراق طی سه سال گذشته از تحصيل محروم بوده اند و خدا ميداند سرنوشت آنها ، فردا چه خواهد بود و اينهمه برای اينکه حاکمی جنايتکار حاضر به پائين آمدن از کرسی قدرت نيست و مستظهر به الطاف و کرامات نايب امام زمان ايرانی ، و دستيار لبنانی اش و رفيق ولاديمير پوتين ، بر آن است تا يک سوری زنده مانده و يک بنا در کشورش پابرجاست بجنگد ، بکشد و ويران سازد.


شماری از رهبران داعش


سرهنگ رياض الاسعد که اخيرا از سوی شورای عالی نظامی انقلاب درجه سرلشگری گرفته است - رئيس شورايعالی نظامی سوريه


احمد الجربا رئيس ائتلاف ملی و اپوزيسيون در کنار ، هيثم المالح مبارز سرشناس و قديمی چپ سوری در زمان ديدار اخيرشان از بريتانيا


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016