یکشنبه 7 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حکم ما زنده به گور شدن نيست، بهاره هدايت

کلمه – بهاره هدايت:

حدود چهار سال از قطع تلفن بندهای سياسی زندان اوين و رجايی شهر می گذرد. در طول اين مدت زندانيان و خانواده هايشان به انحاء مختلف و از تمامی کانال های ممکن قانونی سعی در بر طرف کردن اين بی عدالتی کرده اند و راه به جايی نبرده اند. در اين سال ها بازرسی های مکرری از زندانيان با هدف کشف و ضبط هر گونه وسيله ارتباطی صورت گرفته و متاسفانه شاهد آن بوديم که در آخرين بازرسی انجام شده از بند ۳۵۰ اوين از ضرب و شتم ناجوانمردانه برادرانمان نيز مضايقه نکردند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مسئولين دستگاه قضا از «کشف» چند دستگاه موبايل در بند ۳۵۰ برافروخته شده اند، بايد از ايشان پرسيد: آيا می دانيد «حداکثر سالی ۲۶ ساعت ملاقات با خانواده» يعنی چه؟! يعنی زنده به گور کردن زندانی! شما با قطع تلفن و سلب غير موجه «حق ارتباط با خانواده» زندانيان را به مرگ تدريجی محکوم کرده ايد، حکمی نانوشته و ظالمانه مزيد بر ساير بی عدالتی های تحميل شده بر زندانيان در طول اين سالها.

شما حکم کرده ايد که زندانی سياسی بدون دسترسی به تلفن نهايتا هفته ای نيم ساعت با خانواده ارتباط داشته باشد (و آن هم اکثرا غير مستقيم) و اين يعنی موريانه وار سلامت حسی، عاطفی و روحی زندانيان را کاهيدن و به مخاطره انداختن. نوعی شکنجه آرام و بی صدا، بی جای کبودی و اثر جراحتِ مشهود! قصد کرده ايد زندانی سياسی را آرام آرام از تمام پيوندهايش با خانواده و دنيای بيرون منفصل کنيد. او را سالها در خلاء زندانی می کنيد تا شريان های حيات معنوی او در ارتباط با دنيای آزاد به کلی مسدود و حتی منهدم شود. قصدتان ويران کردنی موذيانه و بی رحمانه بوده و حالا برآشفته ايد که چرا زندانيان به اين مرگ تدريجی تن نداده اند و وعده‌ی فشارهای بيشتر می دهيد؟!!

وضعيت زندانی سياسی در مواجهه با اين شيوه برخورد در اين سال ها مانند اين است که او را يک هفته به زير آب فرو برده و بعد نيم ساعت فرصت تنفس دهند و سال ها اين چرخه را تکرار کنند. به راحتی می توان تصور کرد که اين تنفس نيم ساعته، تنفسی بريده بريده و پر اضطراب است در کشاکش آمد و رفتن. و متاسفانه حال مشکل مسئولين قضايی اين است که زندانی به چه حقی وقتی که زير آب است دست و پا می زند و تقلا می کند؟! می خواهد توجه «رسانه های معاند» را جلب کند و سياه نمايی کند؟! می خواهد بگويد که «حقوق بشر اسلامی» او را شکنجه می دهد؟! می خواهد «خوراک تبليغاتی برای غربی ها» فراهم کند؟! مسئولين زندان مفتخرند که در «بازرسی های نوبه ای» هر کسی را که در زير آب تقلا کرده باشد، قلع و قمع کرده اند، اما کسی نيست پاسخ دهد که چند درصد از تماس های گرفته شده با همين خطوط تلفن «اکتشافی» خارج از دايره خانواده زندانی بوده است؟

اين روزها قوه قضائيه، وزارت اطلاعات و سازمان زندان ها همگی هم قسم‌اند که اين حکم ناعادلانه را اجرا کنند، دست مريزاد به اين اتحاد، اما بايد بدانند که مقاومت و واکنش زندانی هم واکنشی طبيعی و حتی حياتی است. در آن دادگاه های ناعادلانه ما هيچ کدام به « زنده زنده دفن شدن» محکوم نشده ايم! ارتباط با خانواده «حق» زندانيست. چنين حکم و مجازات مضاعفی با معيارهای هيچ نوع حقوق بشری چه اسلامی و غير اسلامی و چه شرقی و غربی.. منطبق نيست. افتخار به زندان های «ام القرای اسلام و تشيع» در مقايسه با زندان های کره شمالی و ابوغريب و گوانتانامو چاره کار نيست!

شايسته تر آن است که در مورد وضعيت تلفن بندهای سياسی اوين و رجايی شهر تصميم و تدبيری عاقلانه تر و انسانی تری اتخاذ شود. بازرسی های مکرر و ارعاب راه به جايی نخواهد برد. زندانيان مجاز و محق‌ اند که از سلامت روحی-عاطفی خود دفاع کنند. اين حقی بديهی است که با هيچ دستور العمل و آيين نامه ای سلب شدنی نخواهد بود.

ارديبهشت۹۳
اوين


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016