شنبه 27 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 فروردین» آیت الله ای فراتر از مذهب٬ پیام اخوان
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مادران خاوران و تلاش برای تحقق جامعه ای عادل٬ پیام اخوان

payam-akhavan.jpg
مثال «مادران میدان مایو» را در نظر بگیرید که شجاعانه در برابر استبداد نظامی آرژانتین به اعتراض برخاستند و برای پسران و دختران «مفقود الاثر» خود در طی آنچه که به «جنگ کثیف» سال‏‏های 83-1976 معروف گردید، خواستار اجرای عدالت شدند. شجاعت آنها نقطۀ عطفی در گذار آرژانتین به سوی دمکراسی شد. مادران خاوران هم نقش مهم و مشابهی در ساختن آیندۀ بهتر برای ایران ایفا می‏کنند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


جایزه ای برای آینده ایران:
مادران خاوران و تلاش برای تحقق جامعه ای عادل
پروفسور پیام اخوان


در سال 1367، آیت الله خمینی فتوای معروف خود را در مورد چگونگی برخورد با زندانیان سیاسی صادر کرد: «با خشم و کینه انقلابی». در آن تابستان خونین، در حدود 4000 تا 5000 اعدام صورت گرفت که نمادی از فجیع ترین حملات جمهوری اسلامی به حقوق بشر شهروندان ایرانی است.

از زمان آن فاجعه تاکنون، مادران خاوران در تلاش خود برای به سوگِ فرزند نشستن، و برای پایان دادن به سیاست حق کشی و مصونیت دولت از پاسخگویی، متحمل هر گونه اتهام، ضرب و شتم، بازداشت و شکنجه شده‏اند. امروز، سایه شوم آن خشونت هنوز ایران را تسخیر کرده است. مصطفی پور محمدی، وزیر فعلی دادگستری در آن هنگام یکی از اعضای کمیسیون معروف مرگ بود که هزاران تن را پس از تفتیش عقاید مذهبی که چیزی شببیه به دادگاه‏‏های تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک در اسپانیای قرون وسطی بود، به اعدام محکوم کرد. این، به تمسخر گرفتن عدالت است.

به همین دلیل تمام ایرانیانی که در تلاش برای رسیدن به جامعه‏ای عادل هستند، باید اعطای جایزه معتبر و تاریخی گوانگجو 2014 کره به مادران خاوران را گرامی دارند. این جایزه در سال 1994 برای گرامیداشت خاطره قربانیان قیام 18 مه 1980 که سرآغاز ایجاد فضای باز سیاسی در کره جنوبی بود ایجاد شد. در آن زمان مردم گوانگجو که در پیِ رسیدن به دمکراسی و حقوق بشر بودند، در برابر نیروهای وحشی نظامی ایستادگی کردند. امروز، مادران خاوران به ما یادآوری می کنند که اگر از کنار جنایات عظیم گذشته بی‏توجه عبور کنیم، آینده بهتری در انتظار ایران نخواهد بود.

مفهومی که ما از قدرت در ذهن خود داریم، اغلب بیش از حد، با قابلیت خشونت تداعی می‏شود. ما تصور می‏کنیم که حکومتی که به شکنجه و کشتار شهروندانش می‏پردازد، به گونه ای، قدرتمند است. اما آیا ما همین را درباره مردی که همسر و فرزندانش را می‏زند هم می‏گوییم؟ نه، بلکه برعکس، خواهیم گفت که وی شخصی جَبون و ترسو است که برای اثبات قدرت خود، نیاز به ضعیف آزاری دارد. پس بنابراین در بارۀ حکومتی که به اتهام زنی، مضروب ساختن، بازداشت و شکنجه کردن مادرانی می‏پردازد که صرفاً می‏خواهند به سوگ فرزندانشان بنشینند، چه باید گفت؟ کدامیک مفهوم بهتری از آزادی برای آینده ایران است: مادران خاوران، یا آنهایی که به سیاست حق کشی و خشونت ادامه می‏دهند؟

مادران ما همانا سرچشمۀ حیاتند. آنان نخستین مربیان و الگوهای ما هستند. هیچ چیز قوی تر از پیوند میان مادر و فرزندش، و هیچ چیز دردناک تر از جدائی مادر از جگرگوشه اش نیست؛ به ویژه آنکه وی را صرفاً به خاطر عقاید سیاسی یا مذهبی اش و با اِعمال خشونت، از مادر جدا کرده باشند. مادری که اینگونه فرزند دلبندش را از دست داده، تا آنجا که در توان دارد، از هیچ تلاشی برای جبران آن دریغ نمی کند. او با فریاد خود برای عدالت، با امتناع خود از سکوت، حتی پس از سالیان متمادی تحمل درد و رنج، به ما یادآور می‏شود که شأن و مقام خود را به عنوان یک انسان فراموش نکنیم. در درد عالمگیر مادری که فرزند خود را از دست داده، ما انسانیتی مشترک را با او حس می‏کنیم که از چند دستگی‏‏های سیاسی و مذهبی، و وسوسه‏‏های شوم بی عدالتی و استیلای فساد، بَسی فراتر می‏رود. مادران عزادار به یاد ما می‏آورند که چرا حقوق بشر برای کرامت ما به عنوان ملّتی که برای عدالت و انسانیت ، در برابر ظلم و خشونت ایستاده است، تا به این درجه حائز اهمیت است.

مثال «مادران میدان مایو» را در نظر بگیرید که شجاعانه در برابر استبداد نظامی آرژانتین به اعتراض برخاستند و برای پسران و دختران «مفقود الاثر» خود در طی آنچه که به «جنگ کثیف» سال‏‏های 83-1976 معروف گردید، خواستار اجرای عدالت شدند. شجاعت آنها نقطۀ عطفی در گذار آرژانتین به سوی دمکراسی شد. مادران خاوران هم نقش مهم و مشابهی در ساختن آیندۀ بهتر برای ایران ایفا می‏کنند.

در سال 2012، من افتخار آن را داشتم که به عنوان دادستان دادگاه مردمی ایران تریبونال که با حمایت مادران خاوران تأسیس یافته بود خدمت کنم، روند حقیقت یابی و آشتی را که از دیرباز در انتظار آن بودیم، آغاز کنیم. در لندن و لاهه حدود 100 شاهد در برابر هیأتی از قضات برجسته بین المللی، از جمله قاضی کریگلر به اقامه شهادت پرداختند. وی رئیس سابق دادگاه قانون اساسی افریقای جنوبی است که پس از سقوط رژیم آپارتاید ، توسط رئیس جمهور، نلسون ماندلا، به این سمت برگزیده شد. سرگذشت‏هایی که در طی این جلسات بیان شد، دلخراش و تکان دهنده بود. در میان آنها روایتی که برای من به خصوص جالب توجه بود، سرگذشت مادر عصمت از شیراز بود که در حین شرح اعدام برادرزاده یازده ساله اش که به همراه پدر خود اعدام شده بود، گریه می‏کرد. چگونه ممکن است چنین اَعمال غیر انسانی را درک کرد؟ چطور می‏توانیم به عنوان یک ملت، چنین ظلمی را بپذیریم؟

پس از چندین روز شنیدن چنین شهادت‏هایی دردناک، دیگر برایم شکی باقی نمانده بود که ایران پس از تجربه چنین سال‏‏هایی مملو از نفرت و خشونت که توان بالقوۀ ما را به عنوان یک ملت، تحلیل برده و ما را در جامعه جهانی به افرادی مطرود و منفور مُبدّل ساخته، نیازمند التیام است. در حالی که رهبران سیاسی بر سر توافق در باره موضوعات هسته ای با یکدیگر مذاکره می‏کنند و برای دستیابی به موقعیت‏ها و امتیازات با یکدیگر به رقابت پرداخته‏اند، قدرت واقعی به مردمی تعلق دارد که خواهان عدالتند. پس از پخش شهادت‏‏های دلخراش در ایران تریبونال ، که میلیون‏ها نفر در ایران آن را دیدند، جمهوری اسلامی عاقبت مجبور شد اعتراف کند که اعدام‏‏های مزبور حقیقتاً صورت گرفته است. یکی از گزارشهای تبلیغاتی حتی ادعا می‏کرد که در آن روزها آیت الله خامنه ای سعی کرده بود زندانیان سیاسی را از اعدام نجات دهد! سرانجام پرونده اخیر مربوط به بند 305 زندان اوین پس از حمله وحشیانه به زندانیان سیاسی، علامت دیگری است که نشان می دهد پاسخگویی، تدریجاً بخشی از مطالبات اساسی مردم می‏شود که رژیم نمی تواند آن را تا ابد نادیده اِنگارد. این فقط آغاز یک حرکت غیر قابل برگشت است که علیرغم چنگ زدن برخی از افراد به الگوهای فکری و رفتاریِ واپسگرا، ایران را در سال‏‏های آتی دگرگون خواهد ساخت.

مانند آفریقای جنوبی پس از آپارتاید، ایران هم به یک کمیسیون حقیقت و آشتی ملی نیاز دارد تا بتواند فرهنگ مصونیت از پاسخگویی را کاملاً پشت سر گذارد و به ساختن فردایی بپردازد که در آن وقایع وحشتناک سال 1367 بار دیگر هرگز به سراغ شهروندان این ملت بزرگ نیاید. مادران خاوران، با تحمل رنج در طی این سال‏‏های دراز، با امتناع خود از سکوت کردن، در مطالبه خود برای عدالت، مفهوم دیگری از قدرت را به ما نشان می‏دهند، آنها قابلیتِ داشتنِ ایرانی متفاوت را به ما عرضه می‏کنند . مادران خاوران، مادران ما نیز هستند، زیرا آنها به ما حیات اخلاقی می‏بخشند و ما را به عنوان انسان، آموزش می‏دهند. به همین دلیل است که ما باید پیروزی تاریخی آنان را در دریافت جایزۀ گوانگجو گرامی بداریم و آن را به عنوان جایزه‏ای برای آیندۀ مشترکمان محسوب کنیم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016