سه شنبه 30 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مصدق به تبعيت از ابراهيم تاريخ‌ساز شد، مازيار شکوری گيل‌چالان

مازيار شکوری گيل‌چالان
مصدق همچون ابراهيم خود يک ملت بود و هست چرا که همواره راهگشا و راهنمای طريق حق در مبارزه با استبداد و استعمار بوده و می‌باشد. بزرگ‌مرد دوران معاصر مشرق زمين اکنون هم در تاريخ نقش می‌آفريند. همان‌گونه که پس از پيروزی انقلاب سال ۵۷ نقش آفريد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


باسمه تعالی
مبحث زمان و روز در تاريخ برای بشر از ارزش و اعتبار بسيار برخوردار ميباشد. در مباحث علمی هم مبحث زمان در بسياری مواقع ميتواند مهر تأييد و يا رد بر يک فرضيه تاريخی، جغرافيايی و يا تجربی بنهد. اما در طول حيات بشر و شکل گيری تاريخ اين مفهوم پيوندی سخت با بشر و زندگی او داشته و دارد. گرچه در بسياری مواقع آدمی و جامعه در اسارت زمان گرفتار آمده اند اما در شماری از مواقع اين آدميان هستند که زمان را ميسازند و به تاريخ تقديم می دارند. انسان هايی که در لحظاتی بس حساس آنچنان تاريخ را ميسازند که از قبل بر ساختنش همان لحظه درتاريخ مستقبل گره درگره با نام و ياد بر سازندگانش جاودان مانده و تکرارمی گردد. گويی اين سنت راستين آدميان و جوامع بشری بوده و ميباشد.

ازجمله روزهايی که درآينده تاريخ با نام وياد بزرگان تاريخ می ماند روزهای ولادت، وفات وحماسه آفرينی آنان است. دراين مورد آموزه ها وتاريخ اديان ازهرآموزه وتاريخ ديگری گويا ترورساترسخن گفته شده است.

دراين باره گذری به متن الهی مسلمانان خود ميتواند شاهدی براين مدعا باشد.
درآيه شريفه پانزدهم سوره مبارکه مريم درتجليل ازمقام حضرت يحی ميفرمايد:
«وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»
« وسلام براوروزی که متولد شد وروزی که می‏ميرد وروزی که زنده برانگيخته می‏ شود»

همچنين درآيه شريفه سی وسوم همين سوره درمورد تجليل ازمقام حضرت عيسی مسيح اززيان عيسی ميفرمايد:
«وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»
« وسلام برمن روزی که زاده شدم و روزی که وفات ميکنم وروزی که زنده برانگيخته می‏ شوم»

دراين آيات سه روزبرای تجليل ازسنت وسيره يحی وعيسی به رسميت شناخته شده است. روزولادت، روزوفات وروزی که مجدد زنده مبعوث ميشوند. اما آنچه را قرآن به عنوان سنت وسيره يحی وعيسی معرفی نموده چيست که اينچنين موجبات تاريخ سازی اينان را جامه ماندگاری پوشانده؟؟؟

آنچه درآيات پيشين با عنوان سيره وسنت يحی وعيسی ياد شده وعلت برتجليل ازآنان قرارگرفته ازجهت ارزش گذاری قواعدی اصيل وهمه زمانی ومکانی ميباشد. ازجمله اين ارزش ها:
رفتاربرمبنای کتاب خلقت، حکمت پايدار، تقوا، نيکی به والدين، عدم جباريت وعصيان ميباشد که آيات دوازدهم الی چهاردهم سوره مبارکه مريم درشناسايی سنت وسيره يحی عليه السلام مورد ياد آوری قرارگرفته است.

همچنين است ازجمله اين ارزش ها:
رفتاربرمحوربندگی الله، نبوت درمقام انذاروتبشيربرمبنای کتاب جاودانه خلقت، برکت بودن برای همه جهانيان، استمراردرتوصيه به صلاه وزکات، نيکی به والدين وخود داری ازجباريت وشقاوت که درسی الی سی ودوم سوره مبارکه مريم ازبارزه های رفتاری سيره وسنت مسيح عليه السلام قرارگرفته است.

گويی آنچه آدميان را واداشته تا به انحای مختلف با بزرگداشت ها ياد ونام وراه مردان بزرگ تاريخ را فراتراززمان ومکان جاری وساری نمايند پای فشردن براصول جهانشمول حق ميباشد. اصولی که فراترازتعصبات، قومی، نژادی، مذهبی، گروهی وايدئولوژيکی بوده وهمگون وهمسان با فطرت پاک بشری رخ نموده. گويی چنين مردانی همچون ابراهيم خليل، خود به تنهايی يک ملت ميباشند.

«إِنَّ إِبْرَاهِيمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِينَ»
«به راستی ابراهيم ملتی بود، فرمانبردارالله ، خالی از انحراف بو وهرگزازمشرکان نبود»

اشخاصی که با پای فشردن براصول حق درگستره تاريخ ملت ميسازند، راهی نوبنا می نهند وهمچنان الگويی فرا قومی وفراگروهی درجهت نيل به حق ميباشند. شخصيت هايی که به جهت صفت "حی" الهی همچنان حی وحاظردرتاريخ ازولادت تا وفات تا روزی که مجدد زنده مبعوث ميشوند حق را ندا سرمی دهند.

اما بيست ونهم ارديبهشت ماه هم ولادت يکی ديگرازمردان بزرگ تاريخ است که به تبعيت ازابراهيم سنت وسيره ضد استبدادی، ضد استعماری وضداستحماری درسده حاظررا احيا وترسيم نمود. مرحوم دکترمصدق بزرگ مردی ست که دراين روزبسياری ازاحراربرمزارش حضوريافته ويا به طرقی ديگربه مثابه " سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ"براوسلام وصلواه ميفرستند. اما اينکه چرا همواره براين شخصيت بزرگ تاريخ معاصرمشرق زمين سلام وصلواه تقديم ميداريم خود جای بسی تأمل است. دراين خصوص نگاهی به سخنان مرحوم "پدرطالقانی" دراولين سالروزدرگذشت مرحوم دکترمصدق پس ازپيروزی انقلاب ايران خالی ازفايده نمی باشد.

« دکترمصدق دوازده سال پيش درحال تبعيد، درميان اين قلعه وبيابان چشم ازجهان دوخت ولی مزاراوو نام او، برای دشمنان ملت وحشت انگيز بود. همه راه‌ها را به روی ما وملت ما، دراين گوشه بيابان می‌بستند. چرا؟ مگر دکترمصدق چه بود؟ دکترمصدق درپی نهضت‌های پيش ازخود وادامه نهضت‌های پس ازوفاتش حلقه‌ ای وواسطه‌ ای برای ادامه نهضت مردم ايران عليه ظلم واستبداد واستعمارواستثمار بود. اين نام واين مزارهميشه مورد توجه مردم ايران ودنيای آزاد وآزاديخواه بوده است وخواهد بود. امروزکه ما دراطراف مزاراوجمع شده‌ايم، بيش ازاجتماع ظاهری ما بايد مرکزاجتماع فکری، انديشه‌ ای وانقلابی ملت‌ها باشد... شخص دکترمصدق که بود؟ دکترمصدق مردی بود تحصيل‌ کرده ولی در زندگی اشرافی، درطبقه اشراف دردربارويا پيرامون دربار، تغييرکرد، تحول يافت، مرد ملت شد. مرد اجتماع ونهضت شد. همان طوری که قرآن درباره موسی بيان می‌ کند. دکتر مصدق با همکاری مرحوم مدرس اين راه را بازکرد و اين فکررا نشان داد که نه روس ونه انگليس، بلکه ملت، اين ملت است که بايد سرنوشتش را خود به دست گيرد وراهش را بيابد وپيش رود. شخصيت دکترمصدق مانند پزشک ماهری، انگشت روی نقطه درد گذاشت وگفت ما بايد دردنيای شرق وغرب، بی‌ طرف باشيم. تزعدم تعهد راعنوان کرد. تزی که بعدها ازسوی "ناصر"، "نهرو"و"سوکارنو"وهمه دنبال شد واکنون روبه توسعه است وگفت بدبختی ما همين انبارهای نفت ما هست. ما نفت نمی‌خواهيم، گرسنه می‌مانيم ولی آزادی واستقلال می‌ خواهيم»

دربيان مرحوم پدرطالقانی دراجتماع يک ونيم ميليونی ملت ايران برمزارمرحوم دکترمصدق آنچه دريک کلام مشهود است اينکه، مصدق همچون ابراهيم به تنهايی ملت سازبود وبا ارائه و بيان نظر بر محور حقوق فطری وعمل و استمراربدان راهی نودرتاريخ معاصرملت های استبداد زده واستعمارزده گشود وخونی نودررگ هايشان وروحی نودرکالبد شان دميد. آنچه را ديگرعزيزان درمورد چگونگی ملی کردن صنعت نفت ايران وخلع يد ازشرکت نفت ايران وانگليس وهمچنين عملکرد دوران نخست وزيری مرحوم دکترمصدق درمورد لوايح پيشنهادی او درجهت دموکراتيزه کردن ساخت حقيقی وحقوقی قدرت بيان وتحليل نموده اند را به کناری نهاده وازآن درميگذريم. اما ابتدا برای فهم مطلب يک نکته دراين باب ضروری ميباشد. مرحوم مصدق تنها رجل سياسی ايران درآن دوران نبود که ازسيطره بيگانگان ازجمله انگليس به ايران رنج را متحمل شده وخواستارقطع يد بيگانگان ازامورمملکت بود. آنچه را مرحوم مصدق علاوه براستقلال طلبی وحريت خواهی به همراه داشت بصيرت وعلم واحاطه به حقوق به گونه جامع الاطرافی بود.

دراين خصوص ميتوان به جلسه دوازدهم تقنيه چهاردهم مشروطه رجوع نمود. غلام حسين رحيميان نماينده وقت قوچان طرح الغای امتيازنفت جنوب را به مجلس تقديم نمود.

متن طرح پيشنهادی ازسوی مرحوم غلام حسين رحيميان بدين قراربود:
« ماده واحده مجلس شورای ملی ايران امتيازنفت جنوب را که دردوره استبداد شرکت دارسی واگذار شد ودردوره ديکتاتوری نيزآن را تمديد وتجديد نموده اند به موجب اين قانون الغاء می نمايد»

اما مرحوم دکترمصدق با ارائه دوادله به طرح پيشنهادی رأی منفی داد.
مصدق برآن بود که درشرايط کنونی متن طرح پيشنهادی به گونه ای است که نمايندگان حامی طرح دريک زمان مجبورميشوند دردوجبهه بجنگند، هم با درباروهم با شرکت نفت ايران وانگليس. مضافا براين مرحوم دکترمصدق که خود حقوق دان بود واحاطه به مباحث حقوقی داشت به جهات حقوقی طرح پيشنهادی را حتی درصورت تصويب هم نافذ نمی دانست. مرحوم مصدق با استناد به قواعد همه جايی علم حقوق براين باوربود که قرارداد امتيازنفت جنوب ازايقاعات نبوده، بلکه ازعقود بوده وبه صورت يکطرفه قابل فسخ ويا ابطال نميباشد، مگربا استناد به شروطی که درضمن عقد مقررداشته شده ويا به صورت اقاله.

براين مبنا مصدق مضاف بربرخی ازحريت طلبان واستقلال خواهان ازبصيرت وعلم کافی ووافی نيزبرخورداربود که توانست با جايگزينی طرح ملی کردن نفت ايران وتصويب آن برای ملت های مشرق زمين امامی ورهبری راهگشا باشد.

اما اينکه آوازه مرحوم مصدق تا چه حد درميان ملت های مشرق زمين فراگيرشد وچگونه اين ملت ها را به حرکت درآورد ميتوان به مواردی چند اشاره کرد.

مرحوم نصرالله خازنی، رئيس دفترمرحوم دکترمصدق درخاطرات خود که درکتابی تحت عنوان"مصدق درپيشگاه تاريخ" منتشرشده است ازديدارسفيرهند وکارمندان سفارت هند با مرحوم دکترمصدق ميگويد:
«وقتی سفيرهند به همراه کارمندان سفارتخانه به منزل مرحوم دکترمصدق آمدند به تخت مرحوم دکترمصدق بوسه زدند وگفتند: ما امروزدوتخت را بوسيديم، يکی تخت طاووس ويکی تخت گاندی»

مصدق همان آنچنان ابراهيم گونه ملت سازشد که مردمان شرق دردهلی نو، بغداد، کراچی وکشورهای شيخ نشين خليج هميشه فارس عکسش را برديوارها شيشه های محل کسب وکارخود نصب می کردند.

اما بيش ازهمه متأثرشدن ملت بزرگ مصر از مرحوم مصدق تعجب برانگيز است. نخست وزير ايران درمورخه بيست وهشتم آبان ماه هزاروسيصد وسی به دعوت نحاس پاشا نخست وزير مصر در شرايطی پا به قاهره نهاد که حکومت سلطنتی مصرروزهای پايانی عمرش را سپری می کرد وارتش مصردرکنارکانال سوئزبا ارتش بريتانيای استعماری درگير بود. دراين شرايط ورود مرحوم مصدق به مصرنتيجه ای جزبه اوج رساندن احساسات ضد استعماری عليه انگلستان نداشت. همزمان برخی ازنمايندگان مجلس درتهران ودولتمردان انگليسی درلندن با اين سفرمخالف بودند. نمايندگان خود فروخته ايرانی درمجلس تأکيد براين داشتند که ما با دولت انگليس درحال مذاکره هستيم، نه جنگ اما دولت مصربا دولت انگليس درجنگ است وسفردکترمصدق دراين شرايط به ضررما تمام خواهد شد. دراين ارتباط جمال امامی درمجلس گفت:
«هرچند دولت ايران با مصر همدردی می‌کند، ليکن مصردرحقيقت با انگلستان درحال جنگ است و چون نخست‌ وزيرايران مقام رسمی ومسؤول کشوراست، رفتن اوبه مصروملاقات‌ هايش با اوليای امور آن کشور، به شرحی که دراخبار منعکس است، درحکم اين است که دولت ايران نيز، با انگلستان سرجنگ دارد»

اما ورود مرحوم مصدق به زادگاه رودنيل خود فروختگان را درتهران واستعمارگران را درلندن مضطرب کرد. ورود بزرگمرد شرق به قاهره با استقبال دوميليونی مصری ها درقاهره مواجه شد. پرده های وفرياد های "مرحبا مرحبا بمصدق" ازقلوب برخواست ودرجان ها آرميد. پيروزی مرحوم مصدق درمجامع بين المللی ورودش به مصرباعث شد تيراندازی نيروهای مصری به سوی محل استقرارتفنگداران انگليسی به نحوبی سابقه ای شدت يابد.

"آنتونی ايدن" که درسال های بعد نخست وزيربريتانيا شد درخاطرات خود می نويسد:
«مصردرپايان جنگ جهانی دوم کاملاً آرام بود ولی حوادث اخيرايران (ملی شدن صنعت نفت) آن کشور را آشفته وخروشان کرده بود واين آشفتگی از"شط العرب" تا "نيل" را دربرگرفته بود و مصدق پيربا پيژاما و تختخواب آهنی ‌اش به صورت يک چهره جسوروتهديد آميزدرآمده بود، بدين ترتيب سفرمصدق به مصردرآن شرايط بحرانی اقدامی تهديد آميزعليه منافع انگلستان شمرده می ‌شد»

ملت مصرکه هتل محل اقامت مرحوم مصدق را احاطه کرده بودند با شعار"يحيی المصدق" سرميدادند. درهمين هنگام نحاس پاشا خطاب به مرحوم مصدق گفت:
« اين مردم برای خوش آمدگويی به شما اجتماع کرده‌اند، بايد خودتان را از بالکن به جمعيت نشان بدهيد»

دراين هنگام که مرحوم مصدق برای پاسخ به احساسات استقبال کنندگان به بالکن رفته بود خطاب به نحاس پاشا می گويد:
«برادرتوبا اين مردم بايد انگليسی ها را ازکانال سوئزبيرون کنی»

اين خطاب مرحوم مصدق برای پاشا درحکم يک طعنه آمد اما برای ملت بزرگ مصرورهبرمحبوب مرحوم"جمال عبدالناصر" پيامی بود که پنج سال پس ازاين به واقعيت انجاميد. مرحوم مصدق هنگام خروج ازمصردرپيامی برای مردم مصردعا وخطاب به آنان گفت:
« احساسات دوستانه مقدسی که ملت مجاهد ومبارزمصرازآن لحظه که من وارد کشورمصرشدم تا کنون ابرازداشته ومی‌ دارند عميق‌ ترين تأثيررا درروح و قلب من گذاشت که مرورزمان نخواهد توانست آن را محونمايد. اين پذيرايی برادرانه وپرحرارت وعواطف قلبی ملت مصرکه نسبت به من انجام گرديد بهترين دليل روابط روحی وفکری وپيوستگی برادرانه ميان دوملت ايران ومصر است. من بهترين يادگارها وخاطرات نيکورا ازمصربه کشورخود خواهم برد. همين طورمحبت برادرانه، صميمی و پذيرايی گرم وپرحرارتی که ازطرف نخست‌ وزيرمحبوب مصرنسبت به من صورت گرفت خاطراتی فراموش نشدنی درقلب من ايجاد نمود که همواره آن را به خاطرخواهم داشت. ملت ايران مبارزه ملت مصروجهاد مقدسی را که اين ملت رشيد شروع کرده است به چشم تحسين و تجليل می‌ نگرد و همواره با کمال صداقت ومسرت پشتيبان ودوست صميمی ملت مصر خواهد بود»

پنج سال پس ازديدارمرحوم مصدق ازمصرمرحوم جمال عبد الناصردرمورخه چهارم مرداد ماه هزاروسيصد وسی وپنج دريک سخنرانی کانال سوئزرا ملی اعلام کرد تا هزينه های ساخت سد اسوان را ازدرآمدهای حاصله ازملی کردن کانال سوئزتأمين نمايد. اقدام ناصر در شرايطی صورت پذيرفت که وی بارها وبارها رسما اعلام کرده بود:
«من فرزند مکتب ضد استعماری دکترمصدقم»

البته کانال سوئز به راحتی ملی نشد واستقامتی که ملت مصرومرحوم عبدالناصر از مصدق به امانت گرفته بودند بدان منجرشد. دراين مقال هدف ازطرح ملی شدن کانال سوئزبررسی چگونگی ملی شدن کانال سوئزنبوده، بلکه هدف چگونگی وعمق تأثيرگذاری مرحوم دکترمصدق برروی ملت های مشرق زمين است.

آری، مرحوم مصدق همچون ابراهيم خود يک ملت بود وهست چرا که همواره راهگشا وراهنمای طريق حق درمبارزه با استبداد واستعماراستعماربوده وميباشد. مرحوم دکترمصدق حتی پس ازموت هم همچنان به صفت الهی حی است وراهگشا. بزرگ مرد دوران معاصرمشرق زمين اکنون هم درتاريخ نقش می آفريند. همانگونه که پس ازپيروزی انقلاب سال پنجاه وهفت نقش آفريد. مصدق بارها به ميدان پانهاد ودست خائنين به ملت را ازخفا به آشکارآورد. مصدق باعث شد تا همواره چماقداران حامی خمينی وحزب جمهوری اسلامی درهرکوی وبرزن عربده کشان خطاب به اولين رئيس جمهور بگويند:
«حالا که رهبرت مصدق شده رأی منوپس بده»

آری، مصدق به مصداق «. . . وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّا» مجدد ازخاک برانگيخته وزنده شد وتا با جهادی ديگرخائنين را افشا وپشت گرمی مجاهدان ومبارزان باشد.

آری، سلام ميفرستيم برمصدق روزی که متولد شد، روزی که وفات يافت وروزی که مجدد ازجاک زنده مبعوث ميگردد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016