یکشنبه 22 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

یار روحانی و پاسخ دو خطی به مقاله صد سطری خود، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
محمد قوچانی مقاله یک صد خطی نوشته تا اراده روحانی برای نهادینه کردن دموکراسی از طریق نهادینه سازی تحزب و قدرت او برای رسیدن به این هدف را ثابت کند اما اظهار تأسف قوچانی از سانسور سخنان روحانی - که توسط دفتر رئیس جمهور انجام شده - بخشی از دم خروس در برابر این قسم حضرت عباس را به نمایش می گذارد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


معمولا ً تلاش می کنم مقالاتی که "به دستور" مقامات جمهوری اسلامی یا "به منظور" چهره سازی غیرواقعی از آنان نوشته می شود را بخوانم. یادداشت اخیر محمد قوچانی با عنوان "یک کارت دعوت برای دو جناح" حداقل یکی از این دو ویژگی ها را داراست. قوچانی قطعا یکی از یاران نزدیک روحانی در یک سال و چند ماه گذشته بوده و سلسله مقالات او در این مدت، با هدف قهرمان سازی از روحانی نگاشته شده است. علاقه قوچانی به روحانی در حدی است که حتی وزیر خارجه دولت یازدهم را در جایگاهی بالاتر از مصدق قرار می دهد. در مورد مأموریت قوچانی، سخن بسیار است که مجالی دیگر می طلبد. اما آخرین مقاله او در متن خود با تناقضی مواجه است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود.

قوچانی در مقاله "یک کارت دعوت برای دو جناح" ادعا می کند که دیدارهای روحانی با اعضای دوجناح سیاسی کشور ناشی از تلاش او برای نهادینه کردن نظام حزبی در کشور و جایگزینی اشخاص با برنامه ها وگفتمان هاست. اینکه اصولاً در ساختار قدرت جمهوری اسلامی، رئیس جمهور تا چه حد اختیار وتوان دارد تا بتواند بر خلاف نظر رهبر، نظام حزبی را نهادینه کند نیازمند بحث زیادی نیست.از سوی دیگر به نظر می رسد قوچانی علیرغم اطلاع از واقعیت دیدارهای روحانی ، گزارشی غیر واقعی از ضیافت های اخیر ارائه می نماید. او با آب و تاب فراوان از ضیافت رئیس دولت برای دو جناح کشور سخن گفته و این دیدار را نشانه عزم روحانی برای نهادینه کردن تحزب در کشوردانسته است. گویی ادامه فعالیت این دو جناح، جای خالی هزاران نخبه ممنوع الفعالیت و دهها گفتمان مورد کینه حاکمیت در کشور را پر می کند. البته غفلت بزرگتری نیز در مقاله قوچانی وجود دارد که قطعاً به مذاق حاکمیت خوش خواهد آمد. این نویسنده نزدیک به روحانی، با چشم بستن عمدی بر غیاب اصلی ترین چهره های اصلاح طلب در ضیافت رئیس دولت، پاستوریزه سازی فضای سیاسی کشور به نفع امیال رهبر را به رسمیت شناخته است تا نشان دهد برای نسل جدید اصلاح طلبان، سهم داشتن از قدرت مهم تر است تا حفظ گفتمان اصلی اصلاح طلبی وبهره گیری از توان و تجربه اصلاح طلبان واقعی. این ترجیح در حالی است که مدعای اصلی در مقاله "یک کارت دعوت برای دوجناح" تلاش روحانی برای الگو برداری از تجربه موفق در عرصه جهانی و جلوگیری از حذف عناصر مجرب و کار آزموده است.

غفلت دیگر در مقاله قوچانی، نادیده انگاشتن واقعیت ها در جناح محافظه کار است. میهمانان محافظه کار روحانی ، عمدتاً کسانی بوده اند که نقش آنان در حاکمیت روز به روز در حال کاهش است . در مقابل ، کسانی که یاران جدید رهبر و اهرم فشار او بر هر منتقد یا دولتمرد نا هماهنگ به حساب می آیند در ضیافت روحانی حضور نداشته اند در حالی که سهم اصلی قدرت در جناح محافظه کار در اختیار آنهاست . اگر چه از حق نباید گذشت که پایبندی میهمانان محافظه کار روحانی به مبانی سیاسی و عقیدتی خود بسیار قوی تر از اغلب افرادی است که به نمایندگی از اصلاح طلبان به دیدار روحانی رفتنه بودند.

اصلی ترین مدعای قوچانی در مقاله اخیر آنست که روحانی با نهادینه کردن تحزب به دنبال بهره برداری از تجربیات همه عناصری است که نظم موجود در کشور را قبول دارند. البته در شرایطی که حتی بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی اجازه حضور در ضیافت روحانی را نمی یابند و درخواست ها برای ممنوع البیان کردن خاتمی، در حال افزایش است این سخن قوچانی اگر تمسخر تحزب نباشد یک طنز است که "شاید سال آینده هر دوجناح کشور به جای کارت دعوت برای حضور در دو ضیافت جداگانه، یک کارت آن هم برای حضور در جشن تکوین نظام حزبی تثبیت شده ای دریافت کنند که رقابت سیاسی را برای همیشه تثبیت می کند".

اما در مقاله یک صد خطی قوچانی، دو سطر وجود دارد که همه ادعای او را رد می کند. قوچانی تلاش می کند اقدامات روحانی را در راستای بهره برداری از تجربه دموکراسی های جا افتاده جهان وجدی بودن او برای رسیدن به این هدف جلوه دهد. او همچنین به دنبال القای توانمندی روحانی برای رسیدن به این هدف است . قوچانی در این زمینه می نویسد: "هیچ دموکراسی به رهبران سابق خود توهین نمی کند و خود را ازتجربه آنان محروم نمی کند." او سپس برای آنکه روحانی را تابع این اصل و مقید به رعایت آن نشان دهد می نویسد: "روحانی از توهین به شخصیت های ملی مانند هاشمی رفسنجانی، خاتمی و ناطق، ابراز تأسف کرد وآنان را سرمایه اجتماعی ملت و انقلاب خواند که استوانه های ثبات جامعه اند" . نکته جالب در این میان اظهار تأسف قوچانی از عدم انتشار این بخش از سخنان روحانی در رسانه هاست. قوچانی به خوبی می داند اظهارات رئیس دولت توسط دفتر او تنظیم و در اختیار رسانه ها قرار می گیرد. سانسور این بخش از سخنان روحانی توسط دفتر رئیس جمهور یا به دلیل عدم اعتقاد واقعی روحانی به این حرف هاست و نشان می دهد دعوت از جناح های سیاسی، به تعبیر قوچانی تنها برای دلبری از آنها و کسب حمایت است یا آنکه نشان می دهد روحانی تاب ایستادگی در برابر اراذل واوباش حکومتی و گماشتگان رهبر را ندارد و حاضر نیست هزینه ابراز تأسف از اهانت به مقامات سابق کشور را بپردازد.

در یک کلام، محمد قوچانی مقاله یک صد خطی نوشته تا اراده روحانی برای نهادینه کردن دموکراسی از طریق نهادینه سازی تحزب و قدرت او برای رسیدن به این هدف را ثابت کند اما اظهار تأسف قوچانی از سانسور سخنان روحانی - که توسط دفتر رئیس جمهور انجام شده - بخشی از دم خروس در برابر این قسم حضرت عباس را به نمایش می گذارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016