سه شنبه 24 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

باريکه غزه نمايشگاه توحش هر دو طرفِ جنگ، بهروز ستوده

بهروز ستوده
در مسابقه کشتار مردم عادی وغيرنظاميان، دولت اسرائيل و گروه‌های تروريست اسلامی هر دو به يک ميزان مجرم‌اند و عليه بشريت مرتکب جنايت شده و می‌شوند و هر دو طرف به يک ميزان ضدبشر و مسئول برپا کردن جنگ و کشتار مردم در فلسطين واسرائيل می‌باشند؛ خطا است که گفته شود چون تعداد تلفات و خسارات جانی و مالی اسرائيلی‌ها کمتر از فلسطينی‌ها است بنابر اين گروه‌های تروريستی کمتر مجرم‌اند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



آمارکشته شدگان و مجروحان حملات وحشيانه اسرائيل به مردم درمانده فلسطين در باريکه غزه هرلحظه رو به افزايش است وهيچ نشانه ای ازتوقف اين حملات مشاهده نميشود آنچنانکه هيچ نشانه ای هم ازتوقف موشک پرانی حماس و جهاد اسلامی به شهرها وآبادی های اسرائيل به چشم نميايد ، گوئی که دراين ميان برای جنگ افروزانی که هريک پيروزی خويش را ازکتاب آسمانی خود مدد ميجويندهيچ چيزکم بها ترازجان انسان در اين باريکه نفرين شده ای که ازهرطرف ارتباطش را با دنيای خارج قطع کرده اند نيست ، وگوئی که ديدن تصاويری از پُشته های کشته و مجروح کودکان و زنان ومردان سالخورده فلسطينی کافی نيست که هشداری به وجدان خفته ی بشريت متمدن قرن ۲۱ بدهد تا فرياد برآورد : بس است اين همه توحش را که يکطرف جنگ به بهانه دفاع از موجويت اسرائيل و قوم يهود وطرف ديگر به بهانه نابود ساختن صهيونيست های اشغالگرو بيرون راندن يهوديان از فلسطين اسلامی ، اين چنين بيرحمانه غير نظاميان و انسانهای بيگناه را بکام مرگ ميکشانند ودست آخرهرکدام مدعی پيروزی درجنگ ميشوند وبا قيافه ای حق بجانب ديگری را به آغازگرجنگ وجنايت متهم ميسازند !

راست اين است که درمسابقه کشتارمردم عادی وغيرنظاميان ، دولت اسرائيل و گروههای تروريست اسلامی هردو به يک ميزان مجرم اند و عليه بشريت مرتکب جنايت شده وميشوند و هردوطرف به يک ميزان ضدبشر و مسئول برپا کردن جنگ و کشتار مردم در فلسطين واسرائيل ميباشند، وخطا است که گفته شود چون تعداد تلفات و خسارات جانی و مالی اسرائيلی ها کمتراز فلسطينی ها است بنابراين گروههای تروريستی کمترمجرم اند و يا اينکه چون موشک های حماس و جهاد اسلامی کمتراز بمب ها و موشک های اسرائيل خسارت جانی و مالی برجای ميگذارند پس اين گروهها کمترجنايتکارند ، بعبارت ديگر قدرت تخريب بمب وموشک ، ميزان جرم و جنايت را تعيين نميکند بلکه استفاده از آنها است که طرف های مناقشه را درمظان مجرم و جنايتکار جنگی قرار ميدهد . پس چنين استدلال هائی که معمولاً ازجانب لابی های جمهوری اسلامی و طرفداران شرمگين نابودی اسرائيل برای توجيه موشک پرانی حماس و حزب الله و جهاد اسلامی و غيره ارائه ميشود از بيخ وبُن استدلالی است بی پايه و اساس و نميتواند سهم گروههای بنيادگرای اسلامی را درجنگ و خونريزی های جاری کم رنگ سازد .

ظاهراً ربودن وکشتن سه نوجوان اسرائيلی بدست يک گروه اسلامگرای فلسطينی و سپس دريک عمل کور و انتقام جويانه ، ربودن و آتش زدن يک نوجوان فلسطينی بدست يک گروه متعصب يهودی ، دورجديدی از موشک پرانی حماس و حملات هوائی اسرائيل به باريکه غزه و کشتارغير نظاميان بی گناه را بدنبال آورده است ، نه آن سه نوجوان اسرائيلی که بدست تروريست های بنيادگرای فلسطينی ربوده و بقتل رسيدند و نه آن نوجوان اسرائيلی که در يک اقدام تلافی جويانه توسط تروريست های بنيادگرای يهودی ربوده و سوزانده شد ، و نه مردم غيرنظامی اسرائيل که احتمالاباموشک پرانی حماس و جهاد اسلامی کشته ومجروح ميشوند و نه زنان و مردان وکودکان فلسطينی که همه روزه در حملات هوائی ارتش اسرائيل سقف های خانه هاشان برسرشان خراب ميگردد و جان ميبازند ، هيچکدام نقشی در منازعه ديرين دوطرف جنگ و خونريزی درفلسطين و اسرائيل نداشته وندارند و چه بسا بسياری از آنان با هرجنگ و خونريزی وآدمکشی مخالف اند و خواهان زندگی درجامعه ای آرام و صلح آميز و عاری از تبعيض های مذهبی و قومی ميباشند ولی شوربختانه همگی آنان قربانی توحش گروههای بنيادگرای اسلامی و رژيم اشغالگری شده اند که جان انسان درقاموس قدرت طلبی آنان هيچ ارزشی ندارد . بيهوده نيست که کيهان شريعتمداری و اوباوشان پيرامون بيت ولايت فقيه درتهران ازآنچه که امروزه در باريکه غزه ميگذرد نگران نيستند بلکه خوشحال اند که گويا "انتفاضه سوم" عليه صهيونيست ها درفلسطين اشغالی بپا شده است وآنها ميتوانند درپرتو "انتفاضه سوم" چندصباحی در بلندگوهای تبليغاتی ولايت فقيه جاروجنجال بپا کنند و به جيره خواران حکومت اسلامی وعده نابودی اسرائيل را بدهند ! غافل ازاينکه آنچه که جمهوری اسلامی و حزب الله و حماس و جهاد اسلامی و ديگر جيره خواران حکومت ولايت فقيه دربه اصطلاح مبارزه با صهيونيسم و اسرائيل انجام ميدهند در حقيقت بزرگترين خدمت است به اسرائيل برای پيشبرد سياست های تجاوزکارانه و کشتارمردم درمانده وستمديده فلسطين ، و تجربه نيم قرن مبارزه گروههای فلسظينی به اثبات رسانده است که : توسل به ترور و آدم ربائی و ايجاد ترس و وحشت شيوه ای نيست که بتواند مردم فلسطين را به کسب حقوق غصب شده شان نزديک سازد .

جنگ وموشک پرانی که هم اينک در باريکه غزه جريان دارد نه اولين است و نه آخرين و نه محدود به مرزهای اسرائيل و سرزمين های اشغالی ميگردد ، وبغرنجی اين جنگ ۶۰ ساله وقتی پيچيده تر ميشود که دانسته گردد حکومت های ديکتاتوری و فاسد منطقه نيزبقای خويش را با اين بحران گره زده وهميشه آتش بياراين بحران بوده اند. ديکتاتورها وحکومت های فاسد در خاورميانه درطول نيم قرن گذشته با برگ دروغين دفاع از مردم محروم فلسطين ، بجزاخلال و به انحراف کشاندن مبارزه مردم فلسطين درراه آزادی و استقلال کاری انجام نداده اند ، منافع اسرائيل و قدرت های بزرگ و رژيم های ارتجاعی در خاورميانه همگی دراين است بحران خاورميانه ادامه داشته باشد تا آنان بتوانند در پرتو اين بحران به مقاصد پليد خود برسند ، برای نمونه هنگاميکه ۳۵ سال پيش حکومت جنگ افروزديگری با ادعای محونمودن اسرائيل وبرافراشتن پرچم لااله الی الله برفراز بيت المقدس در خاورميانه پا به عرصه وجود نهاد و سالانه صدها مليون دلارازپول مردم ايران را برای به ثمر رساندن اين رسالت"شرعی" ! اختصاص داد ، عامل ديگری وارد معادلات بحران خاورميانه گرديد که براين معضل ديرينه بين اعراب و اسرائيل گره جديدی اضافه کرد که حل اين بحران را دشوارترميکند چرا که جمهوری اسلامی با هدف تغييردادن مضمون مبارزه آزاديخواهانه و استقلال طلبانه مردم فلسطين و با در دست داشتن امکانات هنگفت مالی و تسليحاتی فراوان وارد ميدانی شد که اين ميدان پيش از آن درانحصار رژيم های ديکتاتوری عرب از قماش صدام حسين و حافظ الاسد و معمر قذافی وشيوخ و پادشاهان عرب بود .

تا پيش از تولد حکومت ولايت فقيه درايران ، مضمون منازعه اعراب و اسرائيل و تمام جنگها و درگيری های کشورهای عربی و نيروهای فلسطينی با دولت اسرائيل ، جنگ و ستيز برسر اشغال غيرقانونی بخش وسيعی از سرزمين های کشورهای عربی و آواره ساختن چند صدهزار تن از مردم فلسطين از خانه و کاشانه خودشان بود ، بعبارت ديگر تصرف بخش هائی از خاک کشورهای عربی در چهار جنگ کلاسيک و کوچ دادن اجباری مردم فلسطين از سرزمين آبا واجدادی شان ، و همچنين ازيکطرف تلاش کشورهای عربی برای باز پس گرفتن سرزمين های خود از اسرائيل و از طرف ديگر مبارزه مردم فلسطين برای بدست آوردن حقوق غصب شده خويش و بازگشت به سرزمين خويش ، مضمون اصلی بحران خاورميانه و تمام جنگ وستيزهای اعراب و اسرائيل را تشکيل ميداده است ، اما با ورود حکومت جمهوری اسلامی در سپهر سياسی خاورميانه ، ملت آواره و ستمديده فلسطين علاوه بر پدرخوانده های قبلی يعنی رژيم های ديکتاتوری و فاسد عرب ، صاحب پدرخوانده ناتنی وجديدی بنام جمهوری اسلامی نيز شد که اين پدرخوانده ناتنی با طرح شعار نابودی اسرائيل گوی سبقت را در "دفاع" از انقلاب فلسطين و مبارزه با صهيونيسم از پدرخوانده های عرب ربود و با صرف صدها مليون دلار از پول مردم ايران تلاش کرد که مضمون مبارزه آزاديخواهانه و استقلال طلبانه مردم فلسطين را به مضمون يک جنگ مذهبی که يکسوی آن دنيای اسلام و سوی ديگر آن دنيای کفر قرار دارد تغيير دهد .

آيت الله خمينی در سالهای به اصطلاح تبعيدخود در عراق به رمز سحرآميز شعار مرگ براسرائيل و زنده باد انقلاب فلسطين،که رژيم های خودکامه عرب از بامداد تا شامگاه در بلندگوهای خود می دميدند پی برده بود ، او در آنجا ديده بودکه چگونه رژيم های ديکتاتوری در کشورهای عربی ، به بهانه مبارزه با صهيونيسم و امپرياليسم و دفاع از انقلاب فلسطين ، آزادی بيان و قلم و مطبوعات و احزاب و تجمعات را در کشورهای خود از مردم سلب کرده اند و هر حرکت آزاديخواهانه و حتی مطالبات صنفی آنان با برچسب "ضدانقلاب و عامل صهيونيسم"سرکوب مينمودند . خمينی همچنين دريافته بود که به ضرب پول و اسلحه ميتوان در جنبش آزاديبخش فلسطين نفوذ کرد و جناح و دارودسته ای را برای پيشبرد سياست خود در اين جنبش سازماندهی کرد . روی همين اصل بود که از فردای قدرت گيری خمينی درايران ، ندای آزادسازی فلسطين و نابود سازی اسرائيل و صدور انقلاب اسلامی به تمام کشورهای خاورميانه ورد زبان سران کوته فکر و تازه به قدرت حکومت اسلامی گرديد .

در راستای استراتژی صدور انقلاب اسلامی به کشورهای خاورميانه ، نابود ساختن اسرائيل و رؤيای تشکيل حکومت اسلامی در سرزمين فلسطين ، حزب الله لبنان و تشکيلات جهاد اسلامی فلسطين و گروههای مسلح شيعه در عراق ، بعنوان سکوی پرش و بازوهای تروريستی و مسلح جمهوری اسلامی ، توسط سپاه پاسداران و فرستادگان ويژه بيت رهبری در آن مناطق پا به عرصه وجود نهادند و سيل پول و اسلحه و مهمات و متخصصين آموزش ترور و آدم ربائی و گروگانگيری از ايران به لبنان و فلسطين و ساير کشورها سرازير شد. همزمان با نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان و فلسطين و کشورهای عربی ، حکومت عشره ای عربستان سعودی و حافظ منافع جهانخوران نفتی درخاورميانه نيز برای اينکه سدی در مقابل گسترش حوزه نفوذ حکومت شيعه مذهب ولايت فقيه ايجاد نمايد ، اقدام به کمک و تقويت گروههای بنيادگرای سنی مذهب در کشورهای خاورميانه و شيخ نشين های خليج فارس نمود ، وبدين ترتيب بزودی شبکه وسيعی از گروههای افراطی شيعه مذهب و سنی مذهب از شمال افريقا گرفته تا خاورميانه ميانه و کشورهای آسيای ميانه و افغانستان و پاکستان و هند بوجود آمدند که شاخصه اصلی اين گروهها اعم از شيعه و سنی ، استفاده از ابزار دين برای کسب قدرت سياسی و تشکيل حکومت اسلامی است . و حماس و جهاد اسلامی و ساير گروههای بنيادگرای فلسطين در بستر يک چنين حرکت ارتجائی دو قطب افراطی شيعه و سنی بوجو آمده اند .

گروه حماس را به اعتبار اينکه گويا در يک انتخابات آزاد قدرت را بدست گرفته است نماينده منتخب مردم در باريکه غزه معرفی کردن همانقدر بی پايه اساس است که جمهوری اسلامی را به اعتبار همه پرسی ۳۵ سال پيش ، منتخب مردم ايران بدانيم ، کسانيکه برای پشتيبانی از حماس و گروههای مشابه به چنين سفسطه ای متوسل ميشوند بهتر است به شرايطی که مردم غزه رأی خود را بنام حماس به صندوق ها انداخته اند توجه نمايند ، چرا که چند سال پيش مردم غزه که از بی عملی و فساد درونی سازمان آزاديبخش فلسطين خسته شده بودند به حماس رآی دادند به اميد اينکه گشايشی و رفاهی در زندگی شان بوجود آيد ، مردم غزه به حماس رأی ندادند که هر از چندی با موشک پرانی های ابلهانه خود به شهرها و آبادی های اسرائيل ، بهانه ای بدست اين قدرت اشغالگر برای کشتار غيرنظاميان بيگناه و زنان و کودکان فلسطينی بدهند .

در دقايقی که اين نوشته را به پايان ميرساندم در خبرها آمده است که : برطبق طرح آتش بس دولت مصر ، قرار است بزودی ميان طرف های درگير جنگ در غزه آتش بس برقرار گردد ، بی ترديد پس از اعلام آتش ، بلندگوهای جمهوری اسلامی ، حماس ، حزب الله لبنان و ساير گروههای تروريستی در غزه و کشورهای خاورميانه ، طبق معمول ادعای پيروزی در جنگ با اسرائيل را خواهند کرد ! برای سنجش اين به اصطلاح پيروزی فقط کافی است به آمار کشته ها و زخمی ها و خانه های ويران شده ی فلسطينی ها و اسرائيلی ها مراجعه کنيد . تعداد کشته های فلسطينی که اکثراً غير نظاميان و زنان و کودکان را تشکيل ميدهند حدود ۲۰۰ نفر ، مجروحان بيش از ۱۸۰۰ نفر و آورارگان ۴۰۰۰ نفر . طبق گزارش خبرگزاری رويترز ، حماس ، جهاد اسلامی ، حزب الله لبنان و ساير گروهها در خلال جنگ اخير غزه ، بيش از ۱۰۰۰ موشک به بطرف شهرها وآبادی های غزه شليک کردند که در نتيجه ۶ اسرائيلی مجروح شده اند .

اين است که در ابتدای اين نوشته گفتم : در قاموس گروههای بنيادگرای اسلامی و حاميان آنان ، بی ارزش ترين چيز ، جان انسانها است .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016