یکشنبه 12 مرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

زوال مرجعيت و پايان نقش روحانيت در تاريخ شيعه، بیژن صف‌سری

بیژن صف‌سری
اين گروه مبلغينی که نام روحانيت را يدک می‌کشند با تزلزل پايگاه اجتماعی و تفرقه بين گروهی خود به خط پايان رسيده و با کارنامه‌ای مشعشعی که از خود باقی خواهند گذاشت نامشان به‌عنوان عاملان شوربختی و ويرانی اين کهنه‌ديار در تاريخ ثبت می‌گردد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



ویژه خبرنامه گویا

‌اقدام داوطبانه آيت الله سيستانی يکی از مراجع شيعه ؛ در حذف عنوان « آيت الله » از نام خود ؛ اگر چه بدون هيچ توضيحی از سوی اين روحانی روشنفکرمنتقد جمهوری اسلامی منتشر شد؛ اما اين اقدام متهورانه آنقدر گويا و روشن است که می توان به ضرس قاطع آن را اعتراض به ابتذال و آلوده شدن مرجعيت شيعه به قدرت بی سوال در جمهوری اسلامی دانست که از جمله مستندات اين ادعا عملکرد سی و پنجساله ايت الله های پس از واقعه ۵۷ است که بدون داشتن صلاحيتی که در عرف حوزه های علميه پيش از اين وجود داشت؛ با هدف و انگيزه کسب قدرت سياسی به مقام آيت اللهی رسيده اند و مرجعيت شيعه را به رير سوال کشاندند و از همين رو است که امروزه در اذهان عمومی مردم تنها کشور شيعه جهان اين عناوين مبالغه آميز جز عنوانی بی محتوا و فاقد منزلت و اعتبار گذشته است.

اگر باور کنيم که واقعه سال ۵۷ بنا به ادعای حاکمان امروز، انقلاب روحانيون بود و نه دخالت بيگانگان، آنگاه اين پيش بينی معروف از زنده ياد کسروی را می توان بياد آورد که می گفت "سر زمين ايران يک دوره زمامداری به روحانيت شيعه بدهکار است چرا که در تمامی تحولات يکصد و پنجاه ساله اين کهنه ديار، روحانيت شيعه نقش بسزايی داشته اما هميشه در حسرت هم بستری با عروس عجوزه قدرت بسر برده است ".

اما عاقبت با ماجرای واقعه ۵۷ اين آرزوی ديرينه روحانيت تحقق می يابد ؛ اما با گذشت تنها دهه حاکميت بی سوال ايت تشنگان قدرت ؛ به انحطاط و سقوط رسيدند طرفه آنکه عملکرد سی و چند ساله حکومت روحانيون ؛ نه تنها منجر به ويرانی گستره تاريخی ايران زمين گرديد بلکه چنان تزلزلی در اعتماد و اعتقاد مردم دين باوراين سرزمين ايجاد نمودند که برخی از روحانيون متعهد و آگاه ؛ برای تبری از روحانيت وابسته به قدرت؛ يا تن به خلع لباس داد ه اند و يا چون اقدام متهورانه اقای « سيستانی» دست کم عنوان آيت الله را از کنار نام خود بر ميدارند و اين نيست جز دخالت دو نهاد دين و دولت که گذشتن از مرز معنويت و پيوستن به سياست پيشگی است .

حکايت روحانيت شيعه ؛ حکايت «ارسطو» معلم اول را می ماند ، که درباره او می گويند "انه نبی ضيعوه" يعنی پيامبری که عاقبت از فريب قدرت ضايع و تباه شد و اين گفته که بنا بر قول روحانيت شيعه از احاديث نبوی است ؛ هرگزپند عبرت انگيز برای علمای شيعه نبوده است .

به شهادت تاريخ از ديرباز در بين علمای شيعه برای دخالت روحانيون در امور سياسی اختلاف نظر وجود داشته است و بزرگترين مرجع تقليد ی که نسبت به دخالت روحانيت در امر سياست مخالفت می ورزيد و تا زمان حياتش مانع از فعاليت سياسی روحانيون می شد آيت الله بروجردی بود که پس از فوت آيت الله حائری موسس حوزه علميه قم، و در اوائل سلطنت پهلوی دوم توسط سه مرجع بزرگ آن زمان، معروف به مراجع ثلاثه، از عتبات به قم دعوت می شوند تا جانشين آيت الله حائری گردد.

در شناخت عظمت و دينداری اين مرجع تقليد مخالف دخالت روحانيون در کار سياست و دولت، همينقدر بس که طی دو قرن و نيم شيعيان در سه دوره تنها يک مرجع و رهبردينی مطلق داشتند. اول شيخ مرتضی انصاری، دوم ميرزا محمد حسن شيرازی (ميرزای شيرازی فتوا دهنده تحريم تنباکو) سوم آقای بروجردی بود ند که دو نفر اول در خارج ايران بسر می بردند اما آقای بروجردی اولين مرجع تقليد شيعيان بود که در قم متمرکز شد و مرجعيت تمام شيعيان جهان را داشت.

او چنان شهره آفاق بود که در عربستان به اولقب "المجتهد" داده بودند چرا که خدمات ذيقيمتی در بالا بردن موقعيت مذهب شيعه انجام داد و اولين مرجع تقليدی بود که مبلغينی به کشورهای خارج فرستاد.
مشهور است که آيت الله بروجردی از اولين مراجعی است که اهتمام بسياردر وحدت اسلامی و شناسايی اسلام در جهان خارج داشت و همکاری دين و علم و برقراری حساب و کتاب در دستگاه مرجعيت از ابداعات اين مرجع تقليد بود اما اين نوع از رهبری امت شيعه هرگزبعنوان الگوو مدل مطلوب از مرجعيت در بين روحانيت قدرت طلب مورد قبول واقع نشد و از همين رو اولين گروه بندی رسمی سياسی علما و مجتهدين بلافاصله پس از فوت اقای بروجردی بوجود آمد که در سه گروه تقسيم شدند:
۱ گروه علمای راديکال به رهبری روح الله خمينی و متشکل از اقايان محلاتی شيرازی، صادق روحانی، آيت الله طالقانی
۲ گروه علمای رفرميست به سرگروهی شاگرد نظر کردّ اقای خمينی يعنی مرتضی مطهری و با همکاری سيد محمد بهشتی، محمد ابراهيم آيتی، سيد مرتضی شبستری، و حتی دکتر علی شريعتی هم در اين گروه بودند
۳ گروه علمای محافظه کار که وارث افکار و نظريات اقای بروجردی بودند که بعد از فوت اقای بروجردی قدرت علمای قم و روحانيون و واعظ مشهور ( به استثنای فلسفی که به راديکال ها بيشتر نزديک بود) در دست اينان بود که شامل آقايان آيت الله شريعتمداری، ميلانی در مشهد، علامه طباطبايی در قم بود؛ اين گروه بيشتر طالب صلح و آرامش سياسی بودند.

روحانيت پس از انقلاب

اما با اين همه جامعه روحانيت از پيش و پس از واقعه ۵۷ با دو طيف اقليت و يک طيف اکثريت مواجه بوده و هست که عبارتند از:
طيف اقليت حامی حکومت
طيف اقليت تحول خواه
طيف اکثريت بی تفاوت و غير سياسی

اقليت تحولگرا انقلابی نيستند بلکه خود را اصلاح طلب ميدانند و از آنجا که اقليت متصل به قدرت به دليل حضور رسانه ای نمود چشمگير تری نسبت به دو گروه ديگر داشته و موقعيت آن دو گروه به خاطر در حاشيه بودن يا پنهان بودن از رسانه ها، از افکار عمومی پنهان مانده و اين تصور در جامعه پديد آمدکه روحانيت يعنی همين کسانی که همواره روی آنتن حضور دارند.

اما پس از ماجرای سال ۵۷ و رابطه مردم با روحانيت با توجه به سابقه تاريخی اين قشر از جامعه و انتظاراتی که بعنوان يک باور، ازاين گروه وجود داشت؛ آن تصور واهی تغيير يافت، خاصه که بعد ازبه قدرت رسيدن روحانيون بعنوان متوليان انقلاب ؛اين گروه رسما به سه دسته ؛ تحت عنوان روحانيت حاکم، روحانيت پويا و روحانيت خاموش تقسيم بندی شدند؛ طرفه آنکه در محاوره ها و حتی نوشته ها هم اين تقسيم بندی، مصطلح و رايج گرديد.

بی شک چنين تفکيکی پيش از انقلاب در فرهنگ مردم اين آب و خاک وجود نداشت و همه از طلبه گرفته تا مرجع تقليد، روحانيت خوانده می شدند، اما حاصل عملکرد روحانيت به قدرت رسيده شيعه در ايران ؛ باعث می گردد که اين گروه مبلغين (روحانيت) نسبت به انتخاب راه روش سياسی و تلقی که از حکومت دينی داشتند ؛ اقدام به ايجاد گروه بندی های سياسی از قبيل روحانيت مبارز، روحانيون خط امام و چندين گروه و دسته جات ديگر کنند که هريک از اعضای شاخص آنها، در نزد مردم، بنا بر عضويتی که در يکی از گروه ها ياده شده دارند شناخته می شوند.

حال امروز اين گروه مبلغينی که نام روحانيت را يدک می کشند با تزلزل پايگاه اجتماعی و تفرقه بين گروهی خود ؛ به خط پايان رسيده وبا کارنامه ای مشعشعی که از خود باقی خواهند گذاست نامشان بعنوان عاملان شور بختی وو يرانی اين کهنه دياردر تاريخ ثبت می گردد و اين نه به معنای برچيده شدن بساط جمهوری اسلامی بلکه از فروپاشی مهمترين عامل حفظ و دوام شيعه از اغاز تا امروز ميگويم که طی دو قرن حاکميت بر مردمان دين باور؛از هماغوشی با عجوزه قدرت تيشه به ريشه خود زده و جز نامی ننگ از خود در تاريخ اين سرزمين اهورايی باقی نميگذارند.

بيژن صف سری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016