گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
13 بهمن» نامه سرگشاده به آقای محمد نوریزاد، ترانه جوانبخت4 بهمن» راهکارهایی برای پیشرفت در جهان٬ ترانه جوانبخت
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وظيفه کانونی متفکران و هنرمندان، فعاليت در زمينه حقوق بشر است، ترانه جوانبختفعاليت در زمينه حقوق بشر محدود به افراد با شغل وکالت نيست بلکه يک وظيفه عمومی است که به ويژه قشر تحصيلکرده در هر جامعه میتواند آن را برعهده بگيرد. فعاليت در اين زمينه درواقع وظيفه کانونی متفکران و هنرمندان است و همه دانشمندان، فيلسوفان، نويسندگان و هنرمندان وظيفه دارند به اميد بهتر شدن زندگی بشری در اين زمينه فعاليت کنند زيرا عدم فعاليت در اين زمينه، نشانه بیتفاوتی نسبت به مشکلات زندگی بشری است و صرفا پرداختن به حوزههای علمی، فلسفی، ادبی و هنری و نپرداختن به حوزه حقوق بشر نمیتواند راهبردی کارآمد برای دگرگونی زندگی انسانها باشد. نکتهای که با بررسی زندگی دانشمندان و هنرمندان مشخص میشود اين است که اغلب آنها به دليل متمرکز شدن در طرح پرسشها و پاسخها و گاه در ايجاد نوآوریهای متحول کننده رشتههای مورد علاقه خود از فعاليت در زمينه حقوق بشر بازمیمانند و به اين فعاليت بیتوجه هستند و يا آن را کماثر میدانند در حالی که فعاليت در حقوق بشر نه وظيفه عادی بلکه وظيفه کانونی متفکران و هنرمندان است و بايد آن را در مرکز توجه خود قرار دهند. آنها میتوانند با نگارش مقاله در اين زمينه و يا سخنرانی در دانشگاهها و ديگر مراکز پيشنهادهای خود را برای تحول زندگی بشری مطرح کنند و آن را با ديگر فعالان حقوق بشر مقايسه و مورد نقد قرار دهند. متفکر و يا هنرمندی که بیتفاوت به زندگی ديگر همنوعانش فقط و فقط به نگارش آثار علمی و يا خلق آثار هنری میپردازد نقش چندانی در تحول زندگی اجتماعی افراد بشر نخواهد داشت اما متفکران و هنرمندانی که در زمينه حقوق بشر مقاله مینويسند و سخنرانی میکنند مسلما در تحول زندگی بشری نقش به سزا دارند. در اين راستا نوشتن و گفتن ازافرادی که به دليل اعتراضهای مدنی به قتل رسيدهاند يا در زندان به سرمیبرند ضروری است. زنان دانشمند و هنرمند وظيفه دارند برای تشويق زنان جهان به فعاليت در حوزههای علمی و هنری در جهت بهبود زندگی بشری بکوشند و در اين زمينه بنويسند و در دانشگاهها سخنرانی کنند. زنانی که در حوزههای علمی، فلسفی، ادبی و هنری آثار گوناگون دارند اما در زمينه جنبش زنان نه مطلبی مینويسند و نه سخنی میگويند تافته جدابافته از جامعه هستند که مسلما نقشی در بهبود زندگی زنان نخواهند داشت. مسلما محتوای مقالهها و سخنرانیهای زنان در زمينه حقوق بشر بايد مطابق با فعاليتهای خود آنان باشد و به اين دليل زنانی که خودشان در حوزههای گوناگون تحصيل و کار و فعاليت نکردهاند نمیتوانند در اين مورد اظهار نظر کنند يا انتظار تاثير مثبت از نوشتهها و سخنانشان را داشته باشند اما میتوانند برای تشويق زنان به فعاليت در حوزههايی که خود در آنها کار و فعاليت کردهاند کوشا باشند. مسلما نوشتهها و سخنان دانشمندان و هنرمندان بيشتر از مردم عادی در تغيير زندگی همنوعانشان اثربخش است و به اين دليل ضروری است که فعاليت در زمينه حقوق بشر از فعاليتهای مستمر دانشمندان و هنرمندان باشد. برای اين منظور ايجاد زنجيره انسانی ميان دانشمندان و هنرمندانی که در زمينه حقوق بشر فعاليت دارند و تبادل نظراتشان در کنفرانسها میتواند برای تسريع اثر فعاليتهايشان در اين زمينه کارآمد باشد. بايد توجه داشت که اين همکاری با فعاليتهای سياسی کسانی که با پيوستن به احزاب سياسی در پی تغيير وضعيت کشورها هستند تفاوت دارد زيرا دانشمندان و هنرمندان با پيوستن به يکديگر و تبادل آرا برای کانديدا کردن نمايندگان شايسته برای اداره کشورشان مستقل از گروهها و احزاب سياسی عمل میکنند. فعالان حقوق بشر و جنبش زنان بايد نسبت به تغيير وضعيت کشورشان حساس باشند و برای بهبود آن فرد يا افرادی که صلاحيت اداره کشور را دارند به عنوان کانديدا(ها)ی رياستجمهوری به مردم پيشنهاد کنند. اگر دانشمندان و هنرمندان جوامع پيشنهاد کانديدا(ها)ی رياستجمهوری را برعهده بگيرند رويکرد مردم نسبت به انتخابات در کشورشان تغيير خواهد کرد و مردم به جای اين که برای داشتن مهراجازه ورود به دانشگاهها در شناسنامههايشان قبل از برگزاری کنکور سراسری و يا به هدف سوء استفاده از کانديداها در انتخابات شرکت کنند، با رسيدن به درک بهتر از زندگیشان به اين کانديداها رای خواهند داد. روند تغيير انتخابات رياستجمهوری با تاثيرگذاری دانشمندان و هنرمندان روندی متفاوت از وضع کنونی انتخابات در کشورها است و میتواند تغيير اساسی در زندگی افراد بشر به وجود آورد. در اين راستا بهتر است که دانشمندان و هنرمندان به فکر اداره کردن کشورها به عنوان رييسجمهور و يا وزير نباشند بلکه به عنوان نماينده مردم، آن دسته از حقوقدانانی که سابقه نيک در رسيدگی به وضعيت اجتماعی هموطنانشان را دارند به عنوان ادارهکنندگان کشورهايشان انتخاب کنند. مسلما انتخاب چنين افراد شايستهای میتواند در وضعيت اقتصادی، فرهنگی و سياسی در کشورها تغيير اساسی دهد و بهبود زندگی انسانها را سبب شود. Copyright: gooya.com 2016
|