پردهبرداری از تخلف ۲۲ ميليارد دلاری
صنعت و توسعه ـ عکسش را اگر سرچ کنيد، هيچ نشانی از او نيست. نامش را اگر جست و جو کنيد، هيچ مصاحبه ای وجود ندارد. مردی که ديده نشده و خودش هم علاقه ای به گفتگو نداشته است. دوست دارد به دور از جنجال و هياهو به کار تخصصیاش بپردازد و شايبه کار سياسی او را از خدمت به کشورش دور نکند: «کاظم پاليزدار، مسئول دبيرخانه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی».
مردی جوان که دفترش در ساختمان پنج طبقه نهاد رياست جمهوری است؛ تاکيد میکند که هيچ نسبتی با «عباس پاليزدار» ندارد و سالهاست که در رابطه با مفاسد اقتصادی به کار مشغول است.
او درگفتگويی پرده از تخلفی به بزرگی ۲۲ ميليارد دلار برمیدارد؛ ارزی که با عنوان ارز مداخلهای اختصاص داده شده بود اما صرف امور ديگری شد.
پاليزادر همچنين از خوابزدگی احمد توکلی میگويد و از اينکه دوستان نزديک توکلی برای واردات نهادههای دامی ارزهايی به مراتب سبکتر از «متهم ۶۵۰ ميليون يورويی» گرفتهاند اما توکلی چشمانش را به روی واقعيت بسته است.
گفتگوی کاظم پاليزدار با "صنعت و توسعه" را در ادامه میخوانيم:
* اگر موافق باشيد میخواهم گفتگو را با عبارت «رانت ۶۵۰ ميليون يورويی»آغاز کنم...
- خب من موافق نيستم.
* چرا؟
- به دو دليل؛ نخست اينکه به نظر من واژه رانت اصلا به اين موضوع اطلاق نمیشود و دوم آنکه من در مورد عدد آن هم مشکل دارم. اگر بحث منافع حاصله را در نظر بگيريم، ميزان آن در حدی که شما عنوان کرديد نيست.
* اگر رانت نيست شما بگوييد به اين مبلغی که رد و بدل شده چه گفته میشود؟
- قانونگذار رانت را تعريف کرده است؛ يعنی امتيازی که به نحوی غيرقانونی به کسی واگذار میشود و در مقابل اين شرايط برای ديگری نباشد. حالا ما بايد ببينيم چه چيزی از دولت کسر شده است يا چه امتيازی از سوی دولت داده شده تا روشن شود که رانتی وجود داشته يا خير.
اول اينکه پولی به کسی پرداخت نشده است در اين ميان تنها واردات صورت گرفته است که حق آن برای اين شرکت يا ساير اشخاص همواره محفوظ بوده است. اما ما بايد ببينيم اين حق در قالب چه شرايطی به اين شخص اعطا شده است. حقيقت آن است که در برهه زمانی خاص تامين و حفظ ذخاير نهاده دامی برای کشور اهميت زيادی داشت. اين شرايط دقيقا مصادف بود با آغاز به کار دولت جديد و اوضاع نابسامانی که در آن روزها حاکم بود.
هنگامی که دولتها جا به جا میشوند معمولا انگيزه فعاليت پايين میآيد و ما شاهد نوعی خلأ در پيگيری امور هستيم. اتفاقا يکی از اين خلأها درباره نهاده های دامی مطرح بود و شرايط نشانگر آن بود که کشور با کمبود گوشت سفيد مواجه است؛ در نتيجه دولت درصدد بود تا اين کمبود را جبران کند تا قيمتها کنترل شده و نياز مردم تامين شود.
علاوه بر کمبود نهاده های دامی در آن روزها دولت با مشکلاتی در تامين مناسب و به موقع نهادههای دامی و کالاهای اساسی مواجه بود؛ از جمله آنکه مساله تحريمها وجود داشت يا آنکه جا به جايی منابع مالی با مشکلات عديدهای روبهرو بود.
در آن شرايط دولت در راستای حل اين مشکل ها تصميم هايی گرفت. يکی از اين تصميمها تسهيل امور مربوط به نهادههای دامی بود. مسوولان هر دولتی بی ترديد از حدی از اختيار برخوردار هستند؛ يعنی آنها برای حل مشکلات جاری کشور تا اندازه ای اختيار در چارچوب قوانين و مقررات دارند.
تصميم دولت در اين مورد نيز در همين چارچوب قرار میگيرد؛ يعنی مقامهای دولتی برای رفع مشکل های موجود در کشور تصميماتی در زمينه واردات نهادههای دامی گرفتند. اين خدمت به کشور بود، بدون آنکه هزينههای متوجه کشور شود، پس نمیتوان آن را رانت ناميد. از اين رو نه تنها حقوق دولت و ملت تضييع نشده بلکه خدمتی هم ارائه شده است.
* شما گفتيد در مورد عدد اين امتياز هم درست نيست. مبلغ دقيق آن چقدر است؟
- ببينيد تفاهمنامه ای منعقد شده است. کل مبلغ اين تفاهمنامه را که نبايد امتياز در نظر گرفت. اين معامله يک حاشيه سود دارد که از نظر دستگاههای نظارتی اين سود هم رانت محسوب نشده است؛ چون آن شخص کالايی را وارد کرده و فروخته است. کالای وارد شده، کالايی قانونی است. آن بخشی که برخی آن به عنوان رانت اشاره میکنند، هزينههای بوده که بابت هزينه معطلی کشتی بايد پرداخت می شده است.
* خب رقم اين هزينه چقدر است؟
- خيلی کمتر از رقمی است که مطرح کرده اند.
* آقای اژهای اعلام کردهاند که آقای مدلل يا همان واردکننده نهادههای دامی يکی از بزرگترين بدهکاران به نظام بانکی کشور است؛ آيا درست است که اين امتياز ويژه به کسی واگذار شود که اين همه بدهی بانکی دارند؟ گفته شده که ايشان هزار ميليارد تومان به نظام بانکی کشور بدهکار است.
- اگر فردی بدهی معوق به بانک داشته باشد و آن را پرداخت نکند و همچنين ارادهای بر بازپرداخت نکردن اين بدهی داشته باشد، آنگاه نه تنها فرد مرتکب جرم شده است که بايد سختگيریهايی نسبت به وی اعمال کرد. علاوه براين بايد بگويم که بدهی ايشان به نظام بانکی بسيار کمتر از عددی است که اعلام شده است.
* خب اين رقم چقدر است؟
- اين رقم بدهی در حدود ۵۰۰ ميليارد تومان است. تمام بدهی وی در سيستم بانکی غيرجاری نيست و بخشی از آن جاری است؛ يعنی هنوز سر رسيد اقساط تسهيلات دريافتی و تعهدات آن نگذشته است. خود آقای اژهای هم اعلام کردهاند که ايشان در حال تسويه بدهیاش به بانک است. ديگر نکتهای که نبايد از آن غافل شد آن است که شرکتی که مسووليت وارد کردن نهادههای دامی را بر عهده داشته است فرد مورد نظر يکی از سرمايهگذاران آن است. بدهی اين شرکت به نظام بانکی صفر است. آقای "م" چندين شرکت دارد. اين شرکت که طرف قرارداد با بانک مرکزی بوده است، هيچگونه بدهی بانکی ندارد.
* خب اگر به اين شکل باشد که هر فردی میتواند شرکتی تاسيس کند و بعد از ورشکستگی، شرکت ديگری تاسيس کند و دوباره وام جديد دريافت کند؛ آيا به نظر شما نام اين کار دور زدن قانون نيست؟
- قبول دارم عدهای وجود دارند که تسهيلاتی از نظام بانکی گرفتهاند و در هزينه کرد تسهيلات از موضوع قرارداد و طرح مصوب منحرف شدهاند و چه بسا از روز اول ارادهای بر باز پرداخت اين تسهيلات نداشتهاند. اينجا ديگر ما با وقوع جرم روبهرو هستيم.
حتی اين عده وثيقههايی به نظام بانکی معرفی کردهاند که کفاف تسهيلات دريافتیشان را نمیدهد اما با صحنهسازی اين وثيقه را بيش از آنچه که بوده نشان دادهاند. اين عده اصولا نيت سالمی در دريافت تسهيلات نداشتهاند. پس بايد متوجه بود که به صرف وجود بدهی غيرجاری به بانک کسی را فاسد نناميد.
* من به پرسش قبلیام بازمیگردم آن رقمی که به عنوان امتياز ويژه به آقای مدلل واگذار شده است، چقدر است؟ آن عدد را نگفتيد.
- ديوان محاسبات روی يک سری اعداد کار کارشناسی کرده و در گزارشش آورده است. اين عدد و رقم نياز به بررسی بيشتر دارد.
* آيا صحبتهای آقای توکلی باعث میشود که نظارت بيشتری بر تاجران کالاهای اوليه انجام شود؟
- ايشان نماينده محترم مجلس است و میتواند از حق خود برای اظهار نظر درباره مسائل کشور استفاده کند؛ ما هم وظايفی داريم که آن را انجام میدهيم. اما توجه کنيد که واردکننده کالاهای اساسی به کشور نياز به شرايط مشخصی دارد؛ يعنی واردکننده بايد توانايی لازم را داشته باشد. نخست آنکه بايد شرکتی و انبار و ملزوماتی داشته باشد.
دوم هم اينکه واردکننده بايد بتواند با فروشنده اين کالاها تعامل داشته باشد؛ يعنی بايد نزد طرف خارجی اعتبار تجاری کافی داشته باشد. اين شرکت سالهاست که در اين تجارت فعاليت میکند و در نتيجه اعتباری نزد فروشنده خارجی به دست آورده است. اين شرکت کالای وارداتیاش را به شکل اعتباری و آن هم به مدت شش ماه خريداری کرده، يعنی در ابتدا هيچ پولی به طرف خارجی نپرداخته است و سپس قرار میشود در ماههای چهارم، پنجم و ششم از نهادهای مسوول در کشور ارز مربوط به واردات اين کالاها را دريافت کند که تاکنون هم ارزی دريافت نکرده است. خب هيچ شرکتی به راحتی نمیتواند چنين اعتباری نزد تاجران خارجی فراهم کند.
البته متذکر اين موضوع بشوم که بخشی از کالاهای اساسی از سوی شرکت بازرگانی دولتی خريداری و وارد میشود. اما بخش گستردهتر واردات کالاهای اساسی به وسيله بخش خصوصی انجام میشود که همانطور که گفتم بايد از شرايط و توانمندی های ويژهای برخوردار باشند. ما به صرف اينکه بخش خصوصی متولی قسمت بزرگی از اين کار است، نمیتوانيم آنها را زير کنترل بگيريم؛ چرا که بنا بر سلامت کاری است مگر آنکه خلافش ثابت شود. در حوزه اقتصادی فضای فعاليت بايد آزاد باشد. اگر بخش خصوصی احساس کند که فضای امنيتی وجود دارد، جرات و جسارت اقدام را از دست میدهد.
با اين وجود ما با انحصارگرايی در اقتصاد مخالفيم. جالب است بدانيد اين شرکت که يکی از واردکنندههای اصلی نهاده های دامی در کشور است، در دولت گذشته ۶۷ درصد سهم بازار را داشته است؛ يعنی ۶۷ درصد از واردات نهادههای دامی به وسيله اين شرکت انجام میشده، اما اکنون سهم اين شرکت از بازار در دولت جديد ۳۰ درصد کاهش داشته و ۳۰ درصدی که از اين شرکت جدا شده، به ساير واردکنندهها رسيده است؛ پس میبينيم که حرکت به سوی شکستن انحصار بوده است.
* چه اتفاقی افتاد که سهم بازار اين شرکت کاهش پيدا کرده است؟
- خب اين موضوع را بايد در نحوه مديريت نهادهای موجود جستجو کرد؛ مثلا چگونگی ثبت سفارش، تخصيص ارز و....
* دقيقا میدانيد چند شرکت در واردات نهادههای دامی حضور دارند و آيا آنها هم از امتياز ويژهای که به شرکت "سپيد استوار" داده شده است، برخوردارند؟
- اتفاقا آقای معاون اول دستور داده اند که شرايط تفاهمنامه تخصيص ارز با اين شرکت به ساير واردکنندههای نهادههای دامی هم اعطا شود. وزارت صنعت و معدن با ۲۲ شرکت مکاتبه و اعلام کرده است که چنين شرايطی موجود است و اگر علاقهمند هستيد وارد عمل شويد و از آن استفاده کنيد. اين مکاتبهها موجود و قابل ارائه است.
پس اين امتياز صرفا به اين شرکت ارائه نشده و وزارت صنعت و معدن آمادگی اعطای شرايط مشابه به ساير شرکت های واردکننده نهاده های دامی را دارد اما خود اين شرکتها توانايی ورود به اين عرصه از تجارت را ندارند و گرنه در شرايط ورود وزارت صنايع میتواند چنين شرايطی را برای آنها فراهم کند.
جالب است بدانيد که در جهان تنها چهار شرکت وجود دارند که در کار توليد نهاده های دامی هستند و ساختاری از رقابت انحصاری در اين زمينه وجود دارد. دو شرکت از مجموع اين چهار شرکت در آمريکای لاتين ثبت شده اند؛ آقای "م" با يکی از اين شرکتها در تعامل است و واردات نهادههای دامی را انجام میدهد. خب اين يک توانايی ويژه است و اگر شرکت ديگری بتواند تا اين حد توانا باشد، از ورود آن به اين عرصه استقبال میکنيم.
* فکر میکنيد سرنوشت اين پرونده به کجا بينجامد؟
- من پرسش شما را با يک ضرب المثل پاسخ میدهم. «آدمی که خواب است را میشود بيدار کرد، اما آدمی که خودش را به خواب زده خير».
* يعنی آقای توکلی خودش را به خواب زده است؟
- من احساس میکنم متاسفانه ايشان چشمشان را نسبت به برخی وقايع بستهاند.
* چه واقعيتهايی؟
- ببنييد؛ ايشان از روز اول دو بحث را مطرح کردند. بحث نخست ايشان اين بود که ارز ارزان قيمت به آن شرکت ارائه شده است و مبلغ آن را ۸۳ ميليون يورو اعلام کردند. واقعيت آن است که چنين ارزی به اين شرکت داده شده بود. ارز ارزان قيمت يعنی ارزی که هزينه جابه جايی و انتقال آن نسبت به ارزهای ديگر کمتر و راحتتر باشد. ارزی که به اين شرکت داده شده بود ارز دريافتی از «هالک بانک» ترکيه بود و هزينه نقل و انتقال کمتری دارد. آقای توکلی گفته بودند که به ديگر واردکنندهها ارز گران قيمت داده شده است؛ يعنی ارز چين يا يوان کره که گرانتر است.
ما جلسهای با آقای توکلی و ساير اعضای ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در نهاد رياست جمهوری داشتيم؛ يعنی در اين جلسه نمايندگانی از سازمان بازرسی، ديوان محاسبات، بانک مرکزی و ديگر نهادهای مرتبط حضور داشتند. در اين جلسه براساس آمار و مدارکی که ارائه شد، اين واقعيت طرح گرديد که همان شرکتهايی که به دريافت ارز از سوی اين شرکت معترض بودهاند، از «هالک بانک» ترکيه ارز دريافت کردهاند.
نکته جالبتر آنکه برخی ديگر از شرکتها بودند که ارزی ارزانتر از ارز «هالک بانک» و البته بنابر سفارش «برخی افراد» دريافت کرده بودند. اين ارز از محل ارزهای متعلق به ايران که در کشور امارات وجود دارد دريافت شده بود؛ يعنی به سفارش همانهايی که اعتراض داشتند.
* چه زمانی ارز سبکتر به اين شرکتها ارائه شده بود؟
- در سال گذشته؛ يعنی همان زمانی که دولت در حال جابه جايی بود و دولت جديد هنوز مستقر نشده بود. آمار ارائه اين ارز در اختيار ما است؛ يعنی اگر رانت و امتيازی وجود دارد بايد به اين موضوع هم رسيدگی شود.
* پس چرا به اين تخلفات تا به حال رسيدگی نشده است؟
- چون به نظر ما نمیشود به اينها گفت رانت و رانت بازی. بانک مرکزی در حال مديريت ارزی است. ما در شرايط تحريم قرار داريم و بانک مرکزی جز اين راهی ندارد. ممکن است اين هفته به شرکتی ارز هالک بانک بدهد و هفته ديگر ارز از بانکی ديگر. اين از ضروريات مديريت ارز از سوی بانک مرکزی در شرايط تحريمی است و کاملا در چارچوب اختيارات و بر مبنای مقررات و بخشنامههای بانک مرکزی است و مبنای قانونی دارد و به اختيار بانک مرکزی در مديريت منابع ارزی و شرايط روز بازمیگردد.
* آيا اين موارد به آقای توکلی منعکس شده است؟
- بله؛ من به صراحت اين موضوع را به ايشان گفتهام و ايشان در جريان کامل اين قضيه هستند. اتفاقا ايشان گفت شما آقای X را میگوييد که از دوستان من است. اما چرا آقای توکلی اين موضوع را -يعنی پرداخت ارز به اين شرکتها- را بررسی نمیکنند؟ ما قصد اين را نداشتيم که اين موضوع را علنی مطرح کنيم؛ چرا که میخواهيم فضای جامعه آرام و باثبات باقی بماند.
اين موارد باعث سردرگمی و بیاعتمادی به نظام میشود. مثلا به يک باره اعلام میکنند ۶۵۰ ميليون يورو رانت داده شده است، بدون آنکه جزئيات آن را بگويند؛ بدون آنکه شرايط آن را بگويند؛ بدون آنکه بگويند دوستانشان چه کردهاند؛ بدون آنکه بگويند بانک مرکزی در چه شرايطی مديريت ارزی کرده است.
خب شنونده در اين موقعيت تصور میکند که ۶۵۰ ميليون يورو از بيتالمال رفته است؛ اين يعنی تشنج، اين يعنی ايجاد بیاعتمادی، اين يعنی ايجاد بیثباتی و سردرگمی برای مردم. مقام معظم رهبری در ديدار ماه رمضان امسال با مسوولان کشور اعلام کردند که برای مسائل جزئی مردم را ناراحت نکنيد. رفتار عدهای که اين مساله را مطرح کردهاند بی آنکه همه جوانب آن را به مردم بگويند چه نسبتی با فرمايش مقام معظم رهبری دارد؟ جالب است بدانيد که ديوان محاسبات در گزارش خود اعلام کرده است که اقدام دولت در اين مورد باعث کاهش قيمت نهادههای دامی شده است؛ يعنی حجم گسترده واردات نهادههای دامی باعث اين کاهش قيمت شده بود.
* پس نتيجه اين پرونده چه شد؟
- نتيجه را که ديوان محاسبات اعلام کرده و گفته است که اصولا محلی برای رسيدگی وجود ندارد. دقت کنيد که ۶۵۰ ميليون يورو تقريبا برابر با سه هزار ميليارد تومان است؛ مگر میشود رانتی به اين بزرگی شکل بگيرد و کسی پيدا نشود که پای نهادهای قضايی را به ميان بکشد؟ دوستان چرا فقط غوغا سالاری میکنند؟ چرا به نهادهای قضايی بیتوجه هستند؟ همانطور که گفتم اين افراد خودشان را به خواب زدهاند و نمیخواهند که بيدار شوند.
هنوز اين عده نمیگويند کجای کار خلاف بوده؟ فقط میگويند ۶۵۰ ميليون يورو رانت داده شده است. اين حرف خلاف واقع است. ۶۵۰ ميليون يورو کالا خريداری و داخل بازار کشور شده است. واردکننده از اين خريد و فروش سودی برده است. اتفاقا ديوان محاسبات نسبت به هيچکدام از اين موارد تاکيد نداشت، بلکه فقط درمورد تقدم و تاخر واردات کالا بررسی کرده است. شرکتی که اقدام به واردات نهادههای دامی کرد به دولت اعلام کرده بود در برابر واردات اين کالا، نمیخواهد به محض ورود کالايش پولی دريافت کند و به همين دليل بود که ارز تخصيصی به اين شرکت از ماههای چهارم و پنجم و ششم به وی داده شد اما ساير واردکنندگان اصرار داشتند که در همان لحظه ورود پولشان را بگيرند. خب؟ آيا دولت اين اختيار را ندارد که ميان واردکنندگان دست به انتخاب بزند؟ طبيعی است که دولت آن واردکنندهای را انتخاب کرد که در همان لحظه پولی از آن دريافت نمیکرد. آيا به جز اين است که دولت منافع کشور را در نظر گرفت؟
جالب است بدانيد که حتی قرار بود دولت در شش ماه پول واردکننده را پرداخت کند اما در عمل پرداخت اين پول به ماه هشتم رسيد. خب دولت و بانک مرکزی بايد در شرايط تحريمی در منابع ارزی اين چنين مديريت کنند. جالبتر آنکه همه اينها پيش از انعقاد موافقتنامه ژنو بود.
پس از اين موافقتنامه دسترسی بانک مرکزی به منابع ارزی بيشتر شده و شرايط عادی تا اندازهای بازگشته است؛ يعنی مثل گذشتهها هر واردکنندهای میتواند کالايش را بياورد، ثبت سفارش کند و بعد کد تخصيص را دريافت و کالا را وارد کشور کند. اکنون ديگر کشور هزينه دموراژ نمیدهد؛ چرا که آن مشکلات تا اندازهای برطرف شده است. همه اين فشارها مربوط به همان يکی دو سالی بود که تحريمها به اوج رسيده بودند و دولت قبلی بايد امورات را به دولت جديد واگذار میکرد.
* میخواهم از اين بحث کمی فاصله بگيرم و به نامه آقای احمدینژاد به آقای سيف درباره معرفی دانهدرشتها بپردازم. شما دليل اين نامهنگاری را چه میدانيد؟
- من در جريان اين نامه نيستم اما طبيعی است که بايد انگيزههای سياسی پشت آن باشد. اما من تا اندازهای از عقبه اين ادعاها اطلاع دارم. نخست اينکه اصولا معرفی دانه درشتهای بدهکار به بانکها در حيطه اختيارات آقای سيف نيست. نکته دوم هم آنکه قبلا میگفتند که اسامی بدهکاران بزرگ به نظام بانکی در جيب ماست و مدعی بودند که آن را به نظام قضايی هم دادهاند. دولت جديد اما به محض آنکه سر کار آمد اسامی ۵۷۵ نفر از بدهکاران بزرگ بانکی را اعلام کرد...
* واقعا اعلام کرد؟
- بله؛ ما اهل جنجالسازی نيستيم. اين اسامی رسانهای نشدند اما ما آن را به نهادهای مربوط ارائه کردهايم. بدهی اين عده از ۲۰ ميليارد تومان شروع و تا سه هزار ميليارد تومان میرسد. اين عده هيچگونه ارادهای مبنی بر بازپرداخت اين بدهیها ندارند. البته هستند افرادی که ممکن است مثلا ۵۰۰ ميليارد تومان به نظام بانکی معوقه داشته باشند، اما نظام بانکی در حال دريافت بدهی آنها است و با آنها مشکلی ندارد. اسامی اين عده از سوی آقای سيف به رييس محترم قوه قضاييه اعلام شده است. اين اسامی در اسفند ماه سال گذشته اعلام شدهاند. حالا حرکاتی مانند اين نوع نامهنگاریها و ديگر حرکات مشابه به قصد تخريب اقدامهای دولت در راستای تعقيب قضايی بدهکاران عمده نظام بانکی انجام شده است.
ما که نمیتوانيم پيش از بررسی مرجع قضايی و صدور حکم نام افراد را اعلام کنيم؛ چون نه اين کار قانونی است و نه ما اهل جنجالسازی. هر زمان که رسيدگی قضايی اين پرونده تمام شد، قوه قضاييه میتواند اسامی را اعلام کند. مشخص است حرکتی که دولت جديد آن را آغاز کرده و در دولت قبلی سابقه ندارد هدف گرفته شده است. اين دست نامهنگاریها را میتوان عمليات روانی برای تطهير عدهای دانست.
* پس مطمئن باشيم که دولت اسامی را به قوه قضاييه اعلام کرده است؟
- صد در صد. اما اجازه نداريم که اسامی آنها را منتشر کنيم؛ ابتدا بايد قوه قضاييه رسيدگی کند و پس از پايان اين کار هم نهاد صالح برای انتشار اسامی، خود همان قوه است و نه دولت. در همين نهاد رياست جمهوری تخلفات مختلفی انجام شده که به قوه قضاييه منعکس شده است. منابع زيادی از بيتالمال به هدر رفته است که برخی از آنها پيگيری شده و برخی ديگر در حال پيگيری است.
* مثل همان خودروهای نهاد رياست جمهوری که گفته میشود آقای احمدینژاد بازنگردانده است؟
- بله برخی خودروها هنوز بازگردانده نشده اما در سطح ستاد نيست که آنها را بررسی کند. پيگيری آن به بخشهای ديگر مربوط است. نظر کارشناسی من اين است که در دوران دولت گذشته ما با بی بند و باری مالی مديران ارشد و سوءاستفاده مالی مديران پايين دستی روبه رو بوده ايم.
البته اين سخن قابل اثبات است؛ يعنی قانون گريزی فضايی پديد آورد تا عوامل پايينتر سوءاستفاده کنند. باز هم تاکيد میکنم اينها همه قابل اثبات هستند.
* میخواهم سوالی در مورد ستاد تحت مديريت شما بپرسم؛ بزرگترين تخلفی که ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در يک سال گذشته به آن پرداخته است کدام است؟
- پرونده تخلف بابک زنجانی که هنوز هم به انتها نرسيده است.
* بعد از اين پرونده چطور؟
- پرونده تخلف های ارزی که اواخر سال ۱۳۸۹ رخ داده است.
* جزئيات اين پرونده چيست؟
- اواخر سال ۱۳۸۹ و اوايل سال ۱۳۹۰، بحران ارزی در کشور شکل گرفت و اين بحران تقريبا تا آغاز به کار دولت آقای روحانی ادامه پيدا کرد. در اين دوره قيمت ارز نوسان زيادی داشت و اتفاقی افتاده است که میشود گفت از بسياری از تخلف های موجود بزرگتر است؛ يعنی اتفاق هايی رخ دادند که معلوم نيست منابع ارزی کشور در اثر آنها چه شده است؟
در اين سالها بانک مرکزی ۲۲ ميليارد دلار ارز مداخله ای در بازار داشته است. آقای دکتر جهانگيری در کرمانشاه به اين موضوع اشاره کردند و ما هم در حال بررسی آن هستيم. میگويند که اين ارز توزيع شده است و صرافان در خارج از کشور، در امارات، در عراق و ترکيه توزيع کرده اند تا به قول خودشان در بازار تهران تعادل ايجاد کنند.
ارزهای کلانی در مدتی که به آن اشاره شد به نرخ مرجع در اختيار وارد کننده هايی قرار گرفته که پس از بررسی ما مشخص شده است برخی از آنها صوری هستند؛ يعنی وجود خارجی ندارند. يعنی ارز به نرخ مرجع آن هم به مبلغ کلان دريافت کرده اند تا کالاهای اساسی يا کالاهای مرتبط وارد کنند اما نه تنها اين کار انجام نشده که متوجه شده ايم اين شرکتهای واردکننده اصلا وجود خارجی و حقيقی ندارند. خب معلوم نيست اين ارزها به کجا رفته است.
از سوی ديگر برخی شرکتها هم وجود دارند که ارز به نرخ مرجع يعنی دلار ۱۲۲۶ تومان دريافت کردهاند تا کالاهای اساسی واردکننده اما هنگامی که کالا را وارد کرده اند آنها را به نرخ بازار آزاد فروخته اند. اين شرکتها سود صد درصدی يا حتی بيشتر از صد در صدی برده اند. در کنار اين دو تخلف عمده، تخلف بزرگ سومی هم ديده شده است. شرکتهايی بوده اند که ارز مرجع دريافت کرده اند تا کالاهای اساسی را وارد کشور کنند اما به جای کالای اساسی کالاهای لوکس مثلا خودرو وارد کشور کرده اند.