دوشنبه 17 شهریور 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

از هاله نور محمود تا هودج پرنده حسن، سعيد قاسمی‌نژاد

سعيد قاسمی‌نژاد
اصل ماجرا این است: اينکه اين داستان‌ها در ايران خريدار دارد، اگر خريدار نداشت سياستمداران حتی نيمه ديوانه نيز پس از رويت هاله نور و هودج پرنده اين داستان‌ها را تعريف نمی‌کردند. از جماعتی که به صورت دسته جمعی عکس امام را در ماه ديده بعيد نيست که روسای جمهوری انتخاب کند که هاله نور و هودج پرنده می‌بينند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


داستان هاله نور محمود احمدی‌نژاد را رسوای خاص و عام کرد (واقعا کرد؟) کاريکاتوريست‌ها تصوير او را هاله بر سر می‌کشيدند و مردم کوچه و خيابان رئيس جمهور محبوب و مردمی را دست می‌انداختند. داستان تعريف کردن محمود در اتاقی کوچک و به صورت خصوصی نزد حضرت آيت الله جوادی آملی آنجايی کار دست محمود داد که فيلم خالی بندی رئيس جمهور مردمی بيرون آمد. اطرافيان رئيس جمهور ادعا کردند که فيلم تطقيع شده است و رئيس جمهور فقط سخنان فرد ثالثی را نقل می‌کند. اينکه آيا فيلم تقطيع شده بود يا نه شايد هرگز مشخص نشود. آنچه مشخص است اين است که روحانی معزز اقای جوادی آملی که اهل حوزه مايلند درباره وسعت دانشش در همه علوم نقلی و عقلی خالی بندی کنند نسبت به ادعای نوررسانی عرش به فرش از طريق سر مبارک رئيس جمهور مردمی روی خوشی نشان نداد. روحانيون به طور عام مايل به وصل شدن دائمی ارتباط عرش و فرش نيستند چرا که از همين قطع ارتباط است که نان می‌خورند. گفتار کلی حوزه اين است که ۱۴۰۰ سال پيش کابل ارتباطی عرش اعلی و فرش سفلی قطع شد و مومنين برای فهم اينکه آن بالايی چه می‌گويد بايد به آن‌ها مراجعه کنند. از اين روست که روحانيون عارف منش را در حوزه چندان تحويل نمی‌گيرند، اگر کسانی از ميان خود روحانيون از اين ادعا‌ها دارند بهتر است آن را علنی نکنند.

طرفداران آيت الله خمينی مايلند ذکر کنند که امام امت به دليل تبحرش در عرفان و فلسفه مطعون بود و ظرف آب فرزندش را نجس می‌دانستند. به عبارتی حضرت قد سره در حالی فق‌ها را بر جان و مال مردم حاکم کرد که فق‌ها فرزندش را نجس می‌دانستند. کرامات عرفانی فضلای حوزه معمولا بعد از مرگ روحانی صاحب ادعاست که اجازه نشر می‌يابد. در موارد خاصی فضلای حوزه البته اجازه می‌دهند که يکی از ميان خودشان نيمچه ارتباطی با عرش اعلی را مدعی شود، معمولا دقت می‌شود که فاضل متصل کسی باشد که اهل رياست طلبی بر ديگر فضلا نباشد و به نان و ماست خودش قانع باشد در چنين شرايطی ادعای ارتباط نصفه و نيمه برای ارتقای چهره حوزه در ميان عموم مومنين که شيفته داستانهای ماوراء الطبيعی هستند مفيد هم هست چرا که عوام اگر چه به زبان بياورند که قطع ارتباط هميشگی عرش و فرش را قبول دارند اما در خفا دلشان برای لسان الغيب‌ها غنج می‌رود. پس چه بهتر که يکی از اهالی بی‌آزار حوزه وظيفه لسان الغيب بودن را بر عهده بگيرد تا صوفيان يا مکلا‌ها.

محمود احمدی‌نژاد از طايفه مکلاهايی بود که در خفا يا در جلا معتقدند برای ارتباط با خدا نيازی به روحانيون نيست. دين منهای روحانيت برای بخش مهمی از کت و شلواريهای ايران بدل به يک وسواس فکری شده است. راه حل محمود احمدی‌نژاد و يارانش در نسخه اسلام منهای روحانيتشان ارتباط مستقيم با امام زمان و وعده نزديک بودن ظهور و آغاز عصر جديدی بود که در آن سر نواب عمامه به سر امام بی‌کلاه می‌ماند. پاسخ نواب امام زمان البته همچون باقی مواردی از اين دست در طول تاريخ کوبنده بود. بساط نايب قلابی را جمع کردند.

اين اما تنها محمود نبود که مايل به «تاچ شدن» توسط نيروهای غيبی بود حسن روحانی هم در کتاب خاطراتش داستان رويت هودج پرنده را روايت می‌کند. اگر محمود نور را احساس می‌کرد حسن روحانی هودج نورانی را به چشم خود ديده است که در آن اوليا و اوصيا به زمينی که او بر آن قدم می‌زد سفر کردند. اينکه کودکی کله سحر به زور دگنک برای نماز صبح بيدار شود (يا نشود؟) و از قضا سر نماز نرود و به جايش هودج پرنده نورانی با مسافرين روحانی ببيند شايد خيلی جای عيب و ايراد نداشته باشد. کودکان زيادی همبازيهای خيالی دارند، آنچه مسئله را مشکل دار می‌کند اين است که سال‌ها بعد سر پيری و در هنگام رياست عالی ترين نهادهای امنيتی و تحقيقاتی کشور اين داستان‌ها را با پول بيت المال منتشر کند.

حاميان کليددار اعتدال در شبکه‌های اجتماعی مدعيند رويت اين گونه هودجهای پرنده امری طبيعی است. بسياری از آنان شهادت می‌دهند که خودشان نيز از اين معجزات رويت کرده يا می‌کنند. سخنانی که متاسفانه بيش از هر چيز آمار وزارت بهداشت در دو سال قبل مبنی بر شيوع ۲۱ درصدی بيماريهای روانی در ايران را تاييد می‌کند. بسياری نيز با ذکر منبع و ماخذ و کتاب و سايت به اين و آن تشر می‌زنند که در ينگه دنيا بسياری در کار رويت يوفو هستند و اين گونه برخوردهای نزديک از نوع سوم شايع است. کامنت گذاران البته توجه نمی‌کنند که در ينگه دنيا شکارچيان يوفو يا رئيس جمهور نمی‌شوند يا اگر هم می‌شوند لااقل در خاطراتشان داستان برخوردشان با آدم فضايی‌ها را شرح نمی‌دهند. در مقايسه با رئيس جمهور فعلی و رئيس جمهور سابق، رهبر کنونی و رئيس جمهور اسبق که مدعی بود همچون جيمز باند برای ادای فريضه نماز خود را از قطار در حال حرکت به بيرون پرت کرده آدم عاقل تری به نظر می‌رسد.

رويت اين هاله‌های نور البته فقط مختص نواب امام زمان در جمهوری اسلامی نيست. پادشاه سابق ايران نيز يد طولايی در مشاهده معصومين داشت. معصومين و ائمه اطهار و اوليای الهی نظر ويژه‌ای نسبت به او به عنوان پادشاه شيعه داشتند و چندين بار برنامه روزانه زندگيشان در حرم امن الهی را به هم زدند تا شاهنشاه آريامهر را از مرگ نجات دهند. دست آخر اما شاهنشاه آريامهر با يکی از خودشان، حضرت امام، در افتاد و بدون حمايت اوليا و مقربين هم تاجش را از دست داد و هم جانش را.

می‌توان درباره طالع نحس ايرانيان برای داشتن روسای جمهوری نيمه ديوانه و رهبران خرافاتی، اينکه‌شان ملت ايران بالا‌تر از اين‌ها و حق ما بيش از اينهاست بالای منبر رفت و سخنرانی کرد. اين گونه جلوه‌های ويژه اما نمی‌تواند اصل ماجرا را پنهان کند: اينکه اين داستان‌ها در ايران خريدار دارد، اگر خريدار نداشت سياستمداران حتی نيمه ديوانه نيز پس از رويت هاله نور و هودج پرنده اين داستان‌ها را تعريف نمی‌کردند. از جماعتی که به صورت دسته جمعی عکس امام را در ماه ديده بعيد نيست که روسای جمهوری انتخاب کند که هاله نور و هودج پرنده می‌بينند.

انصاف بايد داشت و گفت اينکه چه کسی بر سر کار است در فراگير شدن يک خلق و خو سخت موثر است. رضا شاه کوشيد با زور سرنيزه و حمايت روشنفکران و بوروکراتهای عصر قاجار ملتی نيمه خواب را بر روی ريل تاريخ به صورت جهشی جلو ببرد. تا همين امروز مهم‌ترين جرم رضاخان قزاق، به قول دشمنانش، اين است که در کار گسترش دين مبين اخلال ايجاد کرد و بساط روضه و منبر را بی‌رونق کرد. در مقابل حکومت جمهوری اسلامی در راديو تلويزيون و رسانه‌هايش صبح تا شب مشغول تعريف کردن داستانهای خوب برای بچه‌های خوب درباره عجايب الغرائبی از اين دست است که رهبر معظم به محض تولد يا علی گفت. احتمال اينکه در اين فضای دومی موجودات نيمه ديوانه تکثير بشوند بيشتر است تا درآن اولی اما دولت مستعجل ايدئولوژی رضاشاهی که استثنايی بر قاعده حکومتداری در ايران بود نشان می‌دهد که در ايران جماعتی تمايلی انکارناشدنی به حاکمان نيمه ديوانه دارند چرا که ديوانه چو ديوانه بيند خوشش آيد. نکته غم انگيز ماجرا اين است که برنامه اين نيمه ديوانگان و پيروان ولاييشان در ايران اين است که چندان به خيل کثير عقلا فشار بياورند که آنان نيز به حريم امن جنون هدايت بشوند. اگر کسی در آينده دور بخواهد تاريخ جنون در ايران را بنويسد انفجار نور و پيامدهای بعديش فصلی مفصل خواهد شد؛ اينکه در کتاب فوق الذکر اين دوران نورانی چه مدت از تاريخ ايران را پوشش داده است پرسشی ميليون دلاری است.

سعيد قاسمی نژاد
محقق بنياد دفاع از دموکراسيها در واشينگتن دی سی
دانشجوی دکترای فايننس در سيتی يونيورسيتی نيويورک

https://twitter.com/SaeedGhassemine


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016