دوشنبه 14 مهر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

چرا اتاق فرمان کيهان برآشفته است؟ پاسخ زندانی سیاسی شاهین دادخواه به روزنامه کیهان

شاهين دادخواه زندانی سياسی و از همکاران سابق حسن روحانی در تيم مذاکره کننده هسته ای، طی جوابيه ای از زندان، به مطلب منتشر شده در روزنامه کيهان عليه خود پاسخ داد.

به گزارش سحام، روزنامه کيهان طی مطلبی در ستون اخبار ويژه خود در تاريخ ۲۵ شهريور۱۳۹۳، اتهاماتی را به شاهين دادخواه وارد کرده بود. اين روزنامه نوشته است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


«شاهين دادخواه، که برای چندمين بار متوالی از مسير نامعلوم کانال ارتباطی خود را از زندان به تحريريه العربيه گشوده است، در يادداشت خود می‌نويسد: «ظاهراً آقای روحانی می‌خواهد کار را با آرامش و ميانه‌روی و با حداقل هزينه پيش ببرد. اما طرف مقابل علايمی می‌فرستد مبنی براين‌که اين شيوه را نمی‌پذيرد(!) اين نقطه همان جايی است که آقای روحانی بايد يکی مردجنگی را به هزار همراه محتاط ترجيح دهد تا بتواند راهی بگشايد. حريف وزن واهميت اين مردان جنگی را به درستی تشخيص داده است، اما برخی نزديکان روحانی هنوز دراين مورد ترديد دارند وحتی گاهی از سرغفلت در زمين حريف بازی کرده، اين مردان جنگی را از آقای روحانی دور می‌کنند. آن هم به اين بهانه که برای آقای روحانی هزينه درست می‌کنند. آن‌ها اين اصل بنيادين اقتصاد را فراموش کرده‌اند که هزينه بيشتر يعنی سود بيشتر»(!)
افراطيون بدسابقه، درحالی سعی دارند مسيرهای مضحک و درعين حال خطرناک خود را به رئيس جمهور قانونی کشور تحميل کنند واو را به«جنگ» و تقابل با گروه‌های مختلف مردم اعم از منتقدين و حتی مخالفين سوق دهند که پيش ازاين با به کار بستن همين روش‌ها، کشور را در معرض بلوا و آشوب قرار داده و البته از سوی مردم نيز پاسخ محکم و رسواکننده‌ای دريافت کرده‌اند.
پيش ازاين هم در کشاکش ارائه پيشنهادات جنگی به رئيس دولت يازدهم، سعيدحجاريان که سهم قابل توجهی در به افراط کشيده شدن دولت خاتمی داشت، گفته بود:«اگر نمايندگان برخلاف خواسته مردم حرف بزنند وعمل کنند و بعدآن وقت ببينند آيا مردم حوزه‌های انتخابيه‌شان آنها را به شهرشان راه می‌دهند؟ اگر اين کار را بکنند مردم آنها را حتی به شهرهايشان راه نمی‌دهند. من معتقدم حتی اگر قرارباشد قانون اساسی عوض شود، بايد شرايطی فراهم شود تا مانند بسياری از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کند تا مردم مجدداً رأی دهند و سيستمی هماهنگ پديد آورند(!)»
مشخص نيست افرادی همچون شاهين دادخواه و سعيد حجاريان که از بزرگ سرمايه‌گذاران مالباخته درعرصه سياست سال‌های اخير محسوب می‌شوند با تمرکز برکدام داشته تئوريک چنين پيشنهادات انحرافی همچون طرح«به توپ بستن مجلس» و«جنگ با ملت» را به دولت يازدهم ارائه می‌دهند.
نکته مهم ديگر شيوه دسترسی فردی چون شاهين دادخواه به تحريريه رسانه العربيه است! درشرايطی که نامبرده به جرم جاسوسی برای آمريکا و اسرائيل و در ذيل مواردی همچون ملاقات با رئيس سيا و وزيرصنايع رژيم صهيونيستی ايام محکوميت خود را در بندامنيتی زندان اوين سپری می‌کند به صورت مکرر مرتکب تخلفاتی مشابه در ارتباط‌‌گيری با رسانه‌های دشمن شده است.»

پاسخ شاهين دادخواه به مطلب منتشر شده در روزنامه کيهان که برای سحام ارسال شده است، به شرح زير است:

اتاق فرمان کيهان با واکنش نشان دادن به مقاله اينجانب(شاهين دادخواه) درمورد علت‌های عصبانيت حسن روحانی نشان داد خود را مصداق تندروهايی می داند که دراين مقاله به آن‌ها اشاره شده است. مگر من از روزنامه و يا باند خاصی نام برده بودم که هيات کيهان خود را مخاطب آن بداند؟ پس سوال و پرسش چندين‌باره افکارعمومی اين است که چرا کيهان خود را موظف می‌داند به هرحمله عليه تندروها پاسخ دهد؟ پس معلوم‌می‌شود کيهان نه يک موسسه فرهنگی، بلکه يک مجموعه امنيتی- سياسی است که درخدمت اهداف گروه‌های خاصی است که تندروی و راديکاليسم را افتخاری برای خود می‌دانند. پيش‌تر برخی خطاهای تحليلی وحشتناک کيهان به‌خصوص درمساله هسته ای را يادآوری کرده بودم که به اندازه ای واضح و شرم آور بود که حتی حاج حسين را هم به سکوت واداشت. آنچه من گفته ام و هيات و محفل کيهانيان را برآشفته کرده چند نکته ساده است؛
نخست آن‌که پرونده من از ابتدا سياسی بوده، ولی برای اين‌که برخی‌ها را بترسانند و وادار به عقب نشينی کنند، انگ امنيتی به آن چسبانده اند و متاسفانه برخی نزديکان آقای روحانی هم تسليم اين سناريو شده اند. آن‌چه کيهان خود به‌آن اعتراف کرده اين است که دليل اصلی دستگيری من«پيشنهاداتی» بوده است که«حلقه کيهان»آن را به ضرر خود می داند. پيشنهاد من اين بوده که آقای روحانی بايد افرادی را درکنار خود داشته باشد که جسارت و مهارت را باهم داشته باشند، نه اين‌که از روی تنگ‌نظری و به‌خاطر اين‌که در راه رسيدن به پاستور هزينه ای نداده و صرفا به‌واسطه شانس راهی آن‌جا شده اند، احتياط پيشه کنند ومانع اقدامات جسورانه آقای روحانی شوند. کيهان جسارت را با جنگ اشتباه گرفته است که البته ذهنيت اتاق فرمان را نشان می دهد که«خبر ويژه» مرا به کيهان داده است. برای افکارعمومی روشن است که کيهان جنگ طلب است، نه ما که به اعتراف خود کيهان درسه ماه قبل هم‌واره طرف‌دار مصالحه بوده ايم.
نکته دوم اين است که من بارها گفته ام اين دعوايی که کيهان و برخی افراطی ها به‌راه انداخته اند، نه به‌خاطرارزش‌ها ومنافع ملی که دل نگران آن‌ها بودند، بلکه به‌خاطرارزش‌ها ومنافع مادی کلانی است که اين گروه از قبل اتخاذ مواضع افراطی به‌دست می آورد. به‌قول حافظ :اين حضرات درمحراب و منبر يک جلوه دارند، ازخدا و پبغمبرحرف می زنند، اما وقتی به خلوت می‌روند آن کارديگر را می‌کنند، که همانا پرکردن جيب های‌شان از سودهای ميلياردی است. برای مثال گفته ام اين حضرات ازبابت گران شدن و در واقع گران ترشدن دلار فقط دريک مورد بيشترازهزار ميليارد تومان از راه قاچاق دلار دريک فرودگاه به‌دست آورده اند، که پرونده آن مفتوح است. اگرکسی اعتراض کند که چرا آقايان دم از ارزش‌های انقلاب می‌زنند، ولی زمين‌های دولتی را تصاحب کرده و می‌فروشند، آيا جنگ طلبی است؟ چرا کيهان فقط بلداست درمورد ديگران افشاگری کند، اما درمورد دوستان خود همواره سکوت می‌کند؟
سوم آن‌که من گفته ام، عده ای دور و برآقای روحانی را گرفته اند که مدام او را دعوت به کوتاه آمدن می‌کنند واين فرصت را دراختيار تندروها قرار می‌دهد تا برنامه های خود را پيش ببرند. اين عده کسانی هستند که آگاهانه يا ناآگاهانه در زمين حريف بازی می‌کنند و کيهانيان ازاين بابت خوشحال و راضی اند. وقتی مشاورفرهنگی، غضنفری می‌شود که به دروازه خودی گل می‌زند البته که دوستان کيهان خوشحال می‌شوند واگر من انتقاد کنم، دايه مهربان تراز مادر که ای وای فلانی«پيشنهاد انحرافی»می‌دهد! اگر دفاع از حقوق مردم باج ندادن به تندروها وجلوگيری از سوء استفاده آن‌ها از نهادهای امنيتی پيشنهاد انحرافی است، به‌قول حاج حسين ما به اين گونه انحراف افتخار می‌کنيم و نمی‌خواهيم به صراط مستقيمی هدايت شويم، که عاقبت آن آسيب زدن به منفعت ملی و پرکردن جيب‌های‌مان از پول مردم و بيت المال باشد.
بالاخره اين‌که حلقه کيهان برآشفته است، چون من گفته ام تندروها از سال‌های پيش با برنامه و سناريوهای مختلف، منتقدان خود را زندانی و حتی حذف فيزيکی کرده اند واين برازنده يک نظام اسلامی نيست و به منافع ملی آسيب می‌زند. اين‌ها کسانی هستند که از دهه ۱۳۷۰ همواره در مقابل هرنوع گشايش در روابط خارجی مخالفت کرده اند، زيرا آن را برای منافع تجاری و اقتصادی خود مضر می‌ديدند. ازعلی‌رضا عسگری گرفته تا سيدحسين موسويان، قهرمان‌پور، باقری، عادلی و کاظم پوراردبيلی و اين اواخر مهدی هاشمی کسانی بوده اند که قربانی سناريوسازی تندروها شده اند. به جزاين‌ها ده‌ها نفر ديگر هم قربانی شده اند که خيلی‌ها خبرازآن ندارند. در برخی موارد هم خطای انسانی باعث آبرو ريزی شده مثل مورد سعيد حجاريان. اما جالب توجه است که اين افراد از منتقدان داخل نظام بوده اند و نه از اپوزسيون. و تندروها حضورآن‌ها و انتقادهای‌شان را به ضرر منافع خود می‌دانستند و به گفته خودشان و اعتراف کيهان، آن‌ها را کسانی می‌دانستند که پيشنهادات انحرافی می دادند.انحراف به معنايی که درسطرهای پيش تعريف کرديم!
کيهان گفته است، چرا من مطالب خودم را در سايت العربيه چاپ می‌کنم. اولا اينکه: برای من اصل دفاع از منفعت ملی است و مکان آن اولويت دوم را دارد. درشرايطی که برخی دوستان ناآگاه و دشمنان مرا بايکوت خبری کرده اند، يکی از گزينه های پيش روی من همين است. من کارمند روزنامه کيهان نيستم که از زاويه آن به جهان و رسانه ها بنگرم. دوم اين‌که وقتی روزنامه های صهيونيستی می‌نويسند اسراييل و حسين شريعتمداری دومخالف اصلی توافق ژنوهستند، حاج حسين ازشادی در پوست خود نمی‌گنجد، اما اگر يک سايت متعلق به مسلمانان مقاله مرا منتشر کند می‌شود وابسته دربارآل سعود ! بايد ديد آل سعود بدتراست با آل هرتزل؟ وآيا برای حلقه کيهان، عربستان خطرناک ترازاسراييل برای منافع ملی است؟ اگرحاج حسين شريعتمداری با سفرای خارجی ملاقات کند، تبليغ اسلام وانقلاب است، اما اگر من با مجوز مقامات مربوطه همين کار را انجام دهم جاسوسی است؟ از يک نيروی امنيتی با سابقه مثل حسين شريعتمداری بعيد است بپذيرد که رييس سيا با من ملاقات کند و شرح آن درجايی ازاسناد رسمی نيامده باشد و اين هم دليل ديگری براين‌که دستور«خبرويژه» را اتاق فرمان به کيهان داده است.
ازطرف ديگر تنظيم کننده خبرهم فراموش کرده که چند سطر قبل اتهام من را ذکر کرده است : دادن«پيشنهادات انحرافی» به رييس دولت برای مقابله با مردم مورد نظر کيهان؛ يعنی«محفل حاج حسين و شرکا» که به اعتراف خودشان فرمان اتوبوس را کنده و به دره انداخته اند و درحال رانندگی بدون فرمان هستند، که آخر وعاقبت آن درچندسال گذشته معلوم شد.
ما حرف‌مان اين است که اين آقايان ملاک ومصداق منافع ملی که هيچ، حتی امنيت ملی و منافع نظامی هم نيستند، بلکه اقليتی هستند که می‌کوشند با توسل به هر روشی ولو برای کوتاه مدت و با وجود آسيب ديدن منافع ملی، اهداف خود را پيش ببرند. جرم ما اين است که وقتی کيهان با تيتر درشت می نوشت : ارسال پرونده ايران به شورای امنيت يک بلوف سياسی توخالی است، به مسئولين هشدار می‌داديم که خطرارجاع پرونده به شورای امنيت واعمال تحريم‌ها عليه ايران جدی است و پيامدهای ناگواری براقتصاد خواهد داشت. وبعدها فهميديم دليل استقبال اقليتی خاص از تحريم ها اين است که برای سودهای کلان حاصل از آن کيسه دوخته اند و قراراست زيرلوای مقاومت و شعارحق مسلم هسته ای نه تحريم، بلکه به‌قول آقای روحانی مردم را دور بزنند.
آيا کيهان نمی‌داند چه کسی و چه کسانی در دوره دولت موردنظرآن‌ها، بانک ها را خالی و هنوزهم پول ها را پس نمی‌دهند؟ چه کسی با کدام مجوز نزديک سی هزارميليارد تومان از بانک ها تسهيلات گرفته است؟ اگرکيهان خبر ندارد وااسفاها واگر خبر دارد و سکوت کرده است، عذربدترازگناه است. اگر سخن گفتن ازاين‌ها جنگ طلبی و منحرف کردن دولت از مسير خود است دعوت علنی کيهانيان به جنگ را چه بايد ناميد؟
حال که حنای اتهاماتی چون تبليغ عليه نظام رنگ باخته است، می توان فهميد چرا به اتهام طرح اين موضوعات، کيهانيان من و دوستانم را به«جاسوسی» و داشتن ارتباطات نامتعارف ديپلماتيک با خارجی ها متهم می‌کنند.

شاهين دادخواه

مشاور پيشين حسن روحانی در شورای‌عالی امنيت ملی
عضو تيم مذاکره کننده هسته ای دولت اصلاحات
زندانی سياسی زندان اوين


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016