چين بزرگترين اقتصاد جهان شد
روزنامه شرق: در حالیکه سازمانهای بينالمللی اعلام کرده بودند چين در سال ۲۰۱۶ اقتصاد آمريکا را مغلوب میکند اما اکنون صندوق بينالمللی پول اعلام کرده چين دوسال زودتر و در سال ۲۰۱۴ از اقتصاد آمريکا پيشی گرفته و به بزرگترين اقتصاد دنيا تبديل شده است. به گزارش تسنيم، پايگاههای خبری مختلف از جمله بيزينساينسايدر گزارش دادند در حالی که توليد ناخالص داخلی کشور آمريکا از لحاظ فنی بيشتر از ساير کشورهای دنياست، اما چين، از حيث قدرت خريد، اقتصاد آمريکا را رسما پشتسر گذاشت. به اين ترتيب چين پس از چهاردهه رشد و توسعه اقتصادی توانست آمريکا را که از سال ۱۸۷۲ تاکنون اولين و مهمترين اقتصاد جهان شناخته میشد پشتسر بگذارد و خود در جای آمريکا قرار گيرد.
بحران ۲۰۰۸، نقطهعطف اقتصاد چين
فرشاد مومنی، اقتصاددان در گفتوگو با «شرق» بحران ۲۰۰۸ آمريکا را در وضعيت کنونی اقتصاد چين موثر میداند. زمانی که با فروپاشی بازار سهام آمريکا، بیسابقهترين رکود اقتصادی در تاريخ آمريکا رخ داد در اين زمان که اکثر کشورهای دنيا با بحران اقتصادی مواجه بودند، چينیها به اعتبار اينکه سههزارميليارددلار مازاد بر تراز پرداخت خود، نقدينگی در اختيار داشتند، سرمايهگذاریای را انجام دادند. در اين دوره بحرانی، چين ميادين نفتی، معادن و بخشی از املاک شهرهای در حال توسعه و درگير بحران را در اختيار خود گرفت و با قدرت نقدينگی بالای خود توانست از اين فرصت طلايی بهترين استفاده را ببرد. شرايطی که به گفته مومنی در همان دوره بحرانی در اختيار ايران بود اما از آن هيچ بهرهای نبرديم. مومنی با تاکيد بر نقدينگی بالای ايران در دولت قبل و در سال ۲۰۰۸ گفت: «فرصتی که چين از آن بهترين بهره را برد ما بهراحتی در دولت احمدینژاد از دست داديم. اگر در برنامه چهارم توسعه فقط به الزامات سقف دلارهای نفتی هزينهشده توجه میشد ايران میتوانست در سال ۲۰۰۸، ۲۵۰ميليارددلار در حساب ذخيره ارزی خود داشته باشد و از همان فرصتی که چين استفاده کرد، بهره میبرد.» مومنی اشاره میکند: «در اين دوره چين توانست حتی در زمينه ميادين نفتی امتيازات غيرمتعارفی از کشورهای درگير در بحران بگيرد و پايههای تبديلشدن خود به غول اقتصادی جهان را در همان دوره بنا کند.» همين میشود که آمارهای اقتصادی چين در صدر آمار اقتصاد جهان قرار میگيرد. بر اساس آنچه صندوق بينالمللی پول در تازهترين گزارش خود منتشر کرده از لحاظ شاخص «برابری قدرت خريد» برآورد کرده که چين تا پايان سال۲۰۱۴ با تعديل اثر توليد ناخالص داخلی، ۴۸/۱۶درصد از قدرت خريد و آمريکا نيز ۲۸/۱۶درصد از قدرت خريد را به خود اختصاص خواهند داد. «برابری قدرت اقتصادی» نوعی شاخص اقتصادی است که با محاسبه هزينههای دو سبد کالای يکسان در دو جامعه، شاخصی از قدرت خريد مردم کشورها فراهم میآورد.
ايجاد ۲۲۶ميليون فرصت شغلی در ۲۵سال
اما پيش از بحران ۲۰۰۸ هم اقتصاد چين در حال رشد بود. مومنی در اين مورد میگويد: «در کنار همه تيزبينیها و ذکاوت چينیها که از ۱۹۴۹ به بعد در دستور کار آنها قرار گرفت، میتوان گفت آنچه اقتصاد چين را مورد توجه همگان قرار داد تحولات ۱۹۸۰ به بعد در اين کشور بود. در اين دوره اين کشور رشد خود را آغاز کرد. رشدی که در آن از هيچکدام از دستورهای بانکجهانی و صندوق بينالمللی پول تبعيت نشد و اين کشور توانست با شناخت اقتصاد خود و دنيا، به تجربهای منحصربهفرد دست پيدا کند. به نحوی که در يک دوره کمتر از ۳۰ساله بدون عضويت در GATT و WTO توانستند صادرات خود را ۷۰برابر کنند.» موضوعی که سبب شد طی چنددهه چين بازارهای دنيا را در اختيار خود بگيرد. رشد صادرات و توسعه اقتصاد با افزايش اشتغال در اين کشور همراه بود. به گفته مومنی اين کشور توانست در مدت کمتر از ۲۵سال، ۲۲۶ميليون فرصت شغلی ايجاد کند. يعنی سالانه بالغ بر ۹ميليون شغل در چين ايجاد شده است. آنهم با ۳۵۰ميليارددلار سرمايهگذاری، اتفاقی که مومنی آن را شگفتی توسعه قرن میداند. چين توانست در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹ حدود ۵۰۰ميليوننفر را از زير خط فقر نجات دهد و از اين زاويه تجربه چين با روسيه پس از اتحادجماهيرشوروی مقايسه میشود. مومنی در مورد اين مقايسه میگويد: زمانی که روسيه به سمت خصوصیسازی افراطی رفت تعداد فقرا در روسيه از زمان فروپاشی تا ۱۰سال بعد از آن پنجبرابر افزايش يافت.
کشاورزی صنعتی، آغاز نقطه توسعه
چين با کشاورزیاش در دنيا شناخته میشد و حالا با صنايع گسترده و بیرقيبش. مومنی هم میگويد ترکيب ايندو با هم رمز موفقيت کنونی چين است، صنعتیکردن کشاورزی. کشاورزی صنعتی در حقيقت به موتور محرکه اقتصاد چين تبديل شد. امری که سبب شد ۷۰درصد از ۲۲۶ميليون فرصت شغلی ايجادشده در چين در مناطق روستايی ايجاد شود. تجربهای که کشوری مانند هند از آن بهره نگرفت. استاد اقتصاد دانشگاه علامه میگويد: کشوری مانند هند توجهی به صنعتیکردن کشاورزی خود نداشت و اولويت را به مشاغل شهری داد. اين باعث شد بهازای هر فرصت شغلی ايجاد شده در شهرهای هند، سه نفر به تعداد مهاجران روستايی افزوده شوند. مومنی توجه به کشاورزی صنعتی را با آنچه در ايران رخ داده مقايسه کرده و میگويد: اشتباه هند را دولت در بسته خروج غيرتورمی از رکود هم مرتکب شده است، چون جای کشاورزی در اين بسته خالی است. چين در حالی جای آمريکا را در اقتصاد جهانی گرفته که تا پيش از اين، پيشبينیها حاکی از آن بود که اين پيشیگرفتن در سال ۲۰۱۹ رخ خواهد داد. اما از اوايل سالجاری ميلادی موسسات بينالمللی اقتصادی يکی پس از ديگری اعلام کردند با توجه به اتفاقات اقتصادی چين، احتمالا اين جايگزينی در سالجاری رخ خواهد داد. از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تاکنون چين بالغ بر يکچهارم از رشد اقتصادی جهان را برعهده داشته است. صندوق بينالمللی پول، سال گذشته تخمين زده بود اقتصاد چين از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ بالغ بر ۲۴درصد رشد کند در حالی که در همين مدت اقتصاد ايالاتمتحدهآمريکا تنها ۶/۷درصد رشد خواهد کرد. به گزارش روزنامه انگليسی گاردين، آمريکا تا سال ۲۰۱۱ بزرگترين اقتصاد جهانی بود اما چين با فاصله کمی آمريکا را تعقيب میکرد. حجم کلی اقتصاد چين در سال ۲۰۱۱ حدود ۸۷درصد کل اقتصاد آمريکا بود که نسبت به سال۲۰۰۵ يعنی ۴۳درصد از حجم اقتصاد اين کشور، افزايش بيش از دوبرابری را نشان میدهد. آمريکا از قرن نوزدهم به بعد بزرگترين اقتصاد جهان بوده است و اقتصاددانان پيش از اين تصور میکردند که تا سال ۲۰۱۹ دستکم به اين روند ادامه خواهد داد. اما چين دو تا پنجسال زودتر به اين جايگاه رسيد. مومنی در تحليل اين موضوع هم میگويد: دليل اين موضوع اين است که در کنار همه بسترسازیهای نهادی و هوشمندی چينی، مهمترين عامل همان بحران ۲۰۰۸ است که چين از آن بيشترين بهره را برد. تعبيری که در رسانهها بهکار رفت اين بود که چين توانست چاقترين ماهیها را در آب گلآلود بحران ۲۰۰۸ جهانی از آن خود کند.