جمعه 25 مهر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

گريت ووستمن، شهروند افتخاری شعر پارسی، جواد طالعی

گريت ووستمن
مجموعه شعر سبزپوش (Grüngewandet) اثر گريت ووستمن شاعر و شرق شناس جوان آلمانی به تازگی منتشر شده است. اين مجموعه ۲۵ شعر کوتاه را به دو زبان آلمانی و فارسی در بر می گيرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


گريت ووستمن، شاعر ۳۲ ساله آلمانی در پی تحصيل ناتمام شرق شناسی و علوم سياسی چنان به مشرق زمين علاقمند شد که ترکيه جای "وطن دوم" او را گرفت و همزمان مجذوب شعر کلاسيک و مدرن ايرانی شد.

از اين شاعر جوان آلمانی تاکنون ۶ کتاب منتشر شده که "اينجا ايران است" يکی از آن ها است. در آن کتاب که سال ۲۰۱۱ از سوی نشر سوژه انتشار يافت، ووستمن موفق شد نمونه هائی از شعرهای حدود ۳۰ شاعر ايرانی را که در حوزه زبان آلمانی زندگی می کنند، گرد آورد. "اينجا ايران است" فقط به زبان آلمانی منتشر شد.

مجموعه Grüngewandte يا سبزپوش در واقع پنجمين مجموعه شعر گريت ووستمن است. در اين مجموعه ۲۵ شعر کوتاه گردآمده که بيشتر آن ها، در عين حال که فضای ذهنی و زبان خود شاعر را دارند، از ادبيات فارسی الهام گرفته اند. شعرهای اين مجموعه را محمد حسينی زاد به فارسی ترجمه کرده و با خط - نقاشی های شهين دمی زاده همراه است.

کتاب با يک شعر ۴ مصرعی آغاز می شود که در نقش پيش گفتار دنيای آرمانی شاعر را به خوبی نشان می دهد. برگردان اين شعر کوتاه چنين است:

حافظ و گوته
قدم می زنند
(و) قطب نما را
تنظيم می کنند.

در متن آلمانی، شعر را چنين می خوانيم:

hafiz und goethe
spazieren
korrigieren
den kompass

محمد حسينی زاد ترجيح داده است اين شعر را چنين ترجمه کند:

حافظ و گوته
پرسه می زنند
ميزان می کنند
قطب نماها را.

فارغ از بحث هائی که می توان درباره ترجمه اين شعر کرد، در محتوا، هر دو نوع ترجمه قادر هستند ما را به جهان آرمانی شاعر هدايت کنند: در دورانی که شکاف ميان شرق و غرب هر روز عميق تر می شود و جهان شايد در آستانه يک جنگ صليبی قرار گرفته است، اگر هنوز اميدی به رستگاری دو جهان ( شرق و غرب) باشد، در دست داشتن يک قطب نمای واحد است. يعنی برای گريز از همه بحران ها، در دو سو بايد به دقت انديشه شود که بشريت قرار است به کدام سمت برود؟ به سمت خشونت و بيگانگی بيشتر؟ يا تلاش برای يگانه شدن؟

طغيان شاعران آلمان عليه دستور زبان

پاول سلان از شاعران برجسته قرن بيستم آلمان، که استاد شعر کوتاه و هايکووار است، در اين سنت شکنی نقشی تعيين کننده داشت. گريت ووستمن نيز، در مجموعه سبزپوش همين راه را برگزيده است.

پاول سلان در واقع يکی از پرچمداران طغيان شاعران آلمان عليه قواعد خشک و دست و پاگير دستور زبان آلمانی بود.

دلبستگی گريت ووستمن به شعر فارسی تا آنجا عميق است که گاه با خواندن شعرهای او احساس می کنيم سروده های يک شاعر فارسی زبان به آلمانی برگردانده شده است. مجموعه شعر او پس از پيش گفتار دوبيتی "دو جهان"، با شعری آغاز می شود که عنوان der Persischer dichter يا شاعر پارسی زبان را بر پيشانی دارد.

اين شعر را محمد حسينی زاد چنين برگردانده است:

در جام به جام اين تلخاب
بازهم زيباترين گل سرخش را پيدا می کند
که در حجره های پرغبار غربت بی پگاه
گم کرده بود.

ستايشش می کند مانند آن قلمزن قلمدان ها
با قلمی نوک شکسته

پرسه می زند در ميعادگاه خسرو شيرين
بی هدف و بی چراغ

می نوشد در باغ های اندوهگين شيراز
گلابی که غزل ها خير می کنند

با قلمی نوک شکسته ستايشش می کند
مانند آن قلمزن قلمدان ها

طريق حق می پرسد از مولانا
که روانه اش می کند سوی پگاه سبز.

پرسوناژهای معروف شاهنامه و هفت پيکر و شيرين و فرهاد و منطق الطير و ايماژهای جاده ابريشم و دجله و فرات و نام هائی چون حلاج و زال و شمس و تبريز و حتی البرز و تهران و بوف کور و هدايت، در شعرهای گريت ووستمن چنان جايگزين شده اند که وقتی شعرهای او را می خوانی احساس می کنی يک شاعر پارسی زبان سرودن به آلمانی را تجربه می کند، نه يک شاعر آلمانی که از قضا علاقه ای هم به شعر فارسی دارد. با مجموعه سبزپوش، اريک ووستمن را می توان "شهروند افتخاری عرصه شعر فارسی" ناميد.

آشنائی او با ادبيات فارسی با دلبستگی شديد به بوف کور هدايت آغاز شد. او در سال های بعد تعداد بی شماری از آثار ادبی زبان پارسی را مطالعه کرد، اما سرانجام تحصيل در رشته شرق شناسی را نيمه کاره وانهاد و تمام وقت خود را صرف فعاليت های ادبی و سفرهای پژوهشی کرد.

توضيحاتی که بايد تکميل شوند

پذيرش شاعر جوان آلمانی به عنوان شهروند افتخاری عرصه شعری که گوته و نيچه و ريلکه و بسياری ديگر از برجستگان شعر و ادب آلمانی آن را ستوده اند، نبايد سبب شود که بعضی ايرادهای کوچک را به آنچه او در توضيح پاره ای از واژگان و اصطلاحات دارد، با او در ميان نگذاريم. فقط دو نمونه:

در توضيح اعداد ۷ و ۸ می نويسد: "۸ سمبل بهشت است، در حالی که ۷ مظهر جهنم است!"

اين توضيح شايد با استناد به هفت طبقه دوزخ در آثار مولانا و حتی دانته قابل فهم باشد، اما برخلاف جايگاه سمبوليکی است که اين عدد از دوران هخامنشيان تا به امروز در زندگی ايرانيان داشته است. عدد هفت را ايرانيان بيش از آن که سمبل دوزخ بدانند، عددی مثبت می شناسند، مثل هفت امشاسپندان، هفت سين، هفت روز هفته، هفت شهر عشق و هفت آسمان.

بسياری از ايرانيان متاثر از اين پيشينه حتی عدد هفت را عدد شانس خود می دانند.

به نظر می رسد در اين موارد، گريت ووستمن بيشتر به زمينه های فرهنگی غرب متکی بوده است. مثلا درباره رنگ آبی می نويسد: "رنگ آبی مظهر عدم وفاداری و غيرقابل اطمينان بودن است." در حالی که ما در فرهنگ ايرانی مثلا آبی سلطنتی را جلوه ای از شکوه می شناسيم و آبی آسمانی را نشانه روشنی و شفافيت و حتی هنگام تولد فرزندمان اگر پسر باشد اتاق او را با وسايل آبی رنگ تزنين می کنيم و اگر دختر باشد با وسايل صورتی رنگ.

پس در فرهنگ ايرانی رنگ آبی نه تنها نشانه عدم وفاداری و غيرقابل اعتماد بودن نيست، بلکه خيلی هم مثبت است.

البته همينجا بايد توضيح داد که شاعر اين توضيحات را برای هم ميهنان آلمانی خود نوشته است که اکثريت آن ها با جزئيات فرهنگ ايرانی آشنا نيستند.

دلی ميان آلمان، ترکيه و ايران

گريت ووستمن تنها به ادبيات پارسی و سرزمين ايران دلبسته نيست. او، با فرهنگ و ادبيات ترکيه نيز طول ساليان گذشته به خويشاوندی رسيده و از ميان هنرمندان و روشنفکران اين کشور دوستان بی شماری دارد.

مجموعه ای از شعرهای او با عنوان istanbul bootleg پيش تر از سوی نشر بينوکی برلين انتشار يافته است.

گريت ووستمن در سال ۱۹۸۲ در کلن آلمان به دنيا آمده است. او در سال ۲۰۱۲ جايزه شعر ايالت نوردراين وستفالن را ربوده و تا به حال چند بورسيه برای ادامه فعاليت های ادبی خود، به ويژه در گستره پيوندهای فرهنگی آلمان و ترکيه دريافت کرده است.

درباره آشنائی با ادبيات پارسی او خود می گويد: "بوف کور هدايت نخستين کتاب ايرانی بود که خواندم و سخت به دلم نشست. پس از آن به مطالعه شعر و نثر فارسی دلبستگی پيدا کردم و در سال های گذشته بيشتر آثار مهم ادبی فارسی را خوانده ام."


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016