یکشنبه 27 مهر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

ریشه های برتری طلبی« بچه های تهرون»٬ مسعود نقره‌کار

مسعود نقره کار
دلائل نازیدن به "بچه ی تهرون بودن" همراه با تشخصی برتری طلبانه و ممتاز پندارانه کدامند؟ فرهنگ تهرانی چگونه فرهنگی ست ؟ چرا لوطی گری و جاهلیسم با نام تهران گره خورده است؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


درخواست: سلسله مطالبی که در باره جاهل ها و لات ها در« گویا» منتشرکرده ام ـ که این ۱۷ امین مطلب است ـ گوشه هایی از کار پژوهشی من در باره « نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر ایران» هستند. امیدوارم اهل نظر و خوانندگان این مطالب با انتقادها و پیشنهادهای شان سبب شوند این پژوهش با لغزش ها و کمبودهای کمتری منتشر شود.
*****

پیشگفتار

تهران شهرشگفتی ها ست ، شهری که ازآغاز شکل گیری تاریخ و سرنوشت اش این گونه رقم خورد که متفاوت، جنجالی و مطرح باشد. حتی املاء، معنا و وجه تسمیه اش، و تاریخ پیدائی و تغییرات اش حرف ها و سخن ها و جنجال ها داشته اند. این شهر یا آبادی سرسبزبا باغ های ُپرمیوه و جوی های پُرآب که به «فرش سبزفامی بافته شده از باغ ها و بوستان ها» تشبیه اش کرده اند و در باره اش بسیار سروده و نوشته و گفته اند، مردمانی خاص با روش زندگی ای حیرت انگیز داشت، مردمانی که ترجیح می دادند زندگي زيرزميني و نفوذ ناپذیری داشته باشند، و خانه ها یشان راچندين مترزيرزمين بنا کنند. نوعی خانه سازی که برخی به حساب درایت وهوشمندی تهرانی ها گذاشته اند، ونوعی اختفا و شیوه دفاعی در برابر حکام ظالم و حمله ی بیکانگان دانسته اند. نقل است که هیچ آبادی و شهری در این منطقه از این روش و تاکتیک در برابر یورش دشمنان استفاده نکرده بود، واینگونه به "دفاع از خود"و برخوردغیر تهاجمی و خشونت پرهیزانه روی نیاورده بود. شاید بهمین خاطر ادعا شده است: " تهراني های آن زمان اهل درگيری و خونريزی نبودند و هنرشان در مقابل دشمن، پنهان كردن خود در لايه هاي زيرزميني بود." (۱) این سبک زندگی و فکر و رفتار بی تردید فرهنگی خاص پدید آورده است که ویژه ی تهرانی ها بوده وهست.

امروزآن آبادی و شهرسبز فام وخانه های زیر زمینی، شهری ست بی درو پیکر وشلوغ، پایتختی با شیبی ملایم درجهت شمالی جنوبی بین کوه و کویر، بین کوه‌های البرز و حاشیه شمالی کویر مرکزی، که در دامنه‌های جنوبی البرز پهن شده‌است. شهری که شمال اش کوهستانهای شمالی تهران، و قله ی "توچال" با ارتفاع۳۹۳۳ متر، که بامی ست که از فراز آن می توان تهران را دید، و دامنه‌های البرزاش که به ییلاق ها و تپه ماهورها و دره‌های اوین، درکه، نیاوران، حصارک و سوهانک منتهی می‌شوند. و جنوب اش کوه‌های شهرری و بی‌بی‌شهربانو و دشت های هموار شهریار و ورامین و...که غرب و شرق اش را دو رود کرج درغرب و جاجرود در شرق مشخص می کنند، دو رودی که در نزدیکی کویر نمک درجنوب شرقی تهران به یکدیگر می‌پیوندند. شهری که طبق آخرین سرشماری های رسمی (دولتی) که در سال ۱۳۹۰ انجام شد، بیش از هشت و نیم میلیون نفر جمعیت‌ دارد( که با حومه این رقم دوازده میلیون تخمین زده می شود)، وبا مترویی پرمسافر وبیش از ۵ هزار اتوبوس حمل مسافر و بیش از ۱۰۰ هزار تاکسی و صدها هزار ماشین های مختلف و موتورو دوچرخه ودرشکه و گاری و... که در میان آسمانخراش ها وخانه های ویلائی وآلونک های توسری خورده وحلبی آبادهای اش می لولند.(۲) . بی تردید با توجه به وضعیت نابسامان نظام آماری و میزان دقت آماری در ایران و سیاست حکومت اسلامی، که سرپوش نهادن بربحران های اجتماعی و اقتصادی ست، این ارقام می باید، بیش ازاین حد باشند.

در معنای طهران یا تهران

طرزنوشتن نام این شهر، یعنی املا یا دیکته اش داستان ها دارد، داستان هایی که فصل هایی از آن ها اسباب بحث و جدل در میان تاریخ نگاران و پژوهشگران بود. نوشته اند: " ابن بلخی" در فارسنامه اش و بسیارانی دیگرتا پس از خواجه رشیدالدین فضل الله درجامع التواریخ، نام این شهر را "طهران" نوشتند. دکتر حسین کريمان، نويسنده‌ی کتاب قصران نیز می‌نويسد:" نام تهران به‌صورت نسبت تهرانی، نخستين بار دراحوال حافظ ابوعبدالله محمد بن حامد تهرانی رازی از عالمان به‌نام نيمه‌ی نخستين سده‌ی سوم ه.ق پهنه‌ی قصران، ومتوفی به سال ۲۶۱ یا ۲۷۱...درج آمده است".

ياقوت حموی در معجم‌البلدان می‌نويسد: "طهران به کسرطاء و سکون «‌ها و را و نون در آخر»، واژه‌ای است عجمی و ايشان تهران تلفظ کنند چون در زبان ايشان طاء وجود ندارد.."، و بالاخره علی قلی میرزا اعتضاد السلطنه، شاهزاده قاجار که وزیر علوم دوران ناصری بود سعی کرد قال قضیه را بکَند.محمد حسن خان صنیع الدوله در کتاب "مرآت البلدان" نظر اعتضاد السلطنه را می آورد : "...در باب طهران به تاء منقوطه نوشته اند و صحیح است. درآثار البلاد بعد از بیهق که در ردیف باء است تبریز را نوشته و بعد از تبریز، طهران را به تاء منقوطه نگاشته. درمعجم البلدان نیز به تاء منقوطه متوجه شده ...چون کتابی از معجم البلدان و اثار البلاد معتبر تر نمی باشد دیگر لازم نیست به خود زحمت بدهید و به سایر کتب رجوع کنید...". اما علیرغم این توصیه ی دستوری تا مدت ها بحث در باب املای این شهر وجود داشت.علامه میرزا محمد خان قزوینی، عباس اقبال آشتیانی، ابراهیم صفائی، عبدالعزیزجواهر کلام و...در زمره کسانی بودند که طرفدارنگارش تهران با " طا ی مؤلف" بودند ، وبرای اثبات سخن خود رجوع می دادند به :" جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله و مجدالدین محمد حسین اصفهانی در کتاب زینت المجالس، حاج زین العابدین شیروانی( متخلص به تمکین و ملقب به مست علی شاه )‌ دربستان السیاحه و... و اینکه « ضبط کلمه تهران با تاء منقوطه در کتاب آثار البلاد قزوینی و نزهه القلوب مستوفی و تذکره هفت اقلیم رازی با مدارک قدیمه سمعانی و بلخی و راوندی و ابن اسفندیار و ضبط علمای متاخرین که با طاء مؤلف نگاشته اند برابری نخواهد نمود و درست آن است که با طاء مؤلف تلفظ و تحریر گردد....". سعید نفیسی و انجوی شیرازی و...در زمره کسانی بودند که املای تهران با " تاء منقوت" را قبول داشتند، و می گفتند: "...تهران به کسروسکون را و نون درآخر، کلمه ای پارسی ست و ایشان( یعنی مردم آنجا) تهران گویند زیرا که در زبان ایشان طاء وجود ندارد..."
و بالاخره پس از بحث ها وجدل ها املای تهران با تاء منقوطه متداول شد و به ندرت کسی تهران را با "طا مؤلف" یا " تای دسته دار" می نویسد.

در مورد معنا یا وجه تسمیه تهران درمعجم البلدان " ياقوت حموي " آمده است: "...طهران ديهي است بزرگ و بناي اين ديه تمامي در زير زمين واقع است و احدی را يارای آن نيست كه بدان ديه راه يابد مگرآن كه اهالي آنجا اجازت ورود بدهند ".

با توجه به زيرزميني بودن تهران برخی تهران را ترکیب دو كلمه" ته " به معنای زير و" ران " یعنی راندن و حرکت کردن دانسته اند و تهران را " مكان زيرزميني " معنا می كنند. به همین دلیل تهران را ترکیبی از " ته" یعنی زیر و"ران" و تهران را شهری معنا کرده اند که مردمان آن در زیر و کف حرکت و زندگی می کنند. "ران" البته دامنه نیز معنا شده است: " به روايتي قصران و مهران دوبرادر بودند، و مهران دامنه بالايي و قصران دامنه پائيني رشته كوه البرز بود."

اعتماد السلطنه نیز درمرات البلدان می نویسد:"چون اهل آنجا (تهران) دروقتي كه دشمن براي آنها به هم مي رسيد در زيرزمين پنهان مي شدند، از اين جهت به اين اسم موسوم شده است كه به " ته ران" يعني زير زمين مي رفته اند" .
كسروي درباره نام تهران و شميران، طي پژوهش هايي به اين نتيجه رسيده كه تهران (و تارم، كهران، گهران، گهرام، جهرم ) به معناي منطقه گرمسير و شميران ( شميرام، شميرم، شميلان، سميران و سميرم) به معناي منطقه اي سردسير است. برخی نام سابق تهران را " کهران" می دانند که چنار آباد هم معنا می دهد، آنهم به دلیل چنارهای معروف اش، و نیز معنای " گرمستان" هم می دهد. عده ای به این دلیل که " طاهریان" زمانی در این ناحیه بودند می پندارند " طهران" از " طاهریان " گرفته شده است. نزدیک بودن به "ری" را هم در نام تهران دخیل دانسته اند. تهران چون در " ته" ری بوده " تهران" خوانده شده است. با این احوال صاحبنظران وجه تسمیه معجم البدان "ياقوت حموي " را نسبت به سایر تعاریف و وجه تسمیه ها درست تر دانسته اند.

تاریخچه ای مختصر

تهران از قدیمی ترین شهرهای میهنمان است تا آن حد که برخی نوشته اند:"...آثار قلب تهران قدیم بر وجود ساکنان نخستین آن در اعصار ما قبل تاریخ شهادت می دهند..."!، "دشتی بین کوه های البرز در شمال و "چشمه علی" در ری، چشمه ای که هشت هزارسال عمر دارد (واز مناطق قیطریه و دروس نیز در کنار چشمه علی نامبرده شده است). در آن دوران اقوام مختلفی دراین مناطق زندگی می کردند، یکی از آنان گروه آریایی ها بودند که از پایان هزاره دوم قبل از میلاد مسیح به این منطقه کوچ کردند و بر تپه‌ای واقع در کنار چشمه‌ زندگی می کردند، چشمه ای که در دوران سیطره ی اسلام به نام اولین امام شیعه، چشمه علی نام گذاری شد." . تقریبا در همین دوران گروه دیگری در طول زمین‌های قابل کشت در پای البرز، که بین کویر و کوه واقع شده، اسکان یافتند. البته، استقرار در شهرری به مراتب بیش از دیگر مناطق و به گونه‌ای پایدار توسعه یافت، زیرا این شهرازموقعیت استراتژیکی خاصی برخورداربود. نحوه قرار گرفتن کوه‌ها و کویر، وجود آب و نیز پهنه گسترده‌ای از زمین‌های حاصلخیز موجب برپایی شهری شدند، که سرنوشت آن و سرنوشت فرزند آن، یعنی تهران را رقم زدند..."
نقل است که نام تهران "حدود اواخر سده دوم بیش از میلاد، برای اولین باردر نوشته های "تیودیس" یونانی آمده است"(۳).قرن ها بعد " ابوسعد سمعانی در کتاب اش( کتاب الانساب که به انساب سمعانی مشهور است ؟ ) ازشخصی به نام ابو عبدالله محمدابن حامد تهرانی رازی نام برد که اهل تهران بود و درسال ۲۶۱ ه.ق چشم ازجهان فرو می بندد.( البته اینگونه نیز ثبت و روایت شده است که نام تهران برای نخستین بار در نسبت محمدبن حامد ابوعبداله حافظ تهرانی رازی که محدث بوده پدیدار شده است...خطیب بغدادی متوفی به سال ۴۶۳ ه.ق، به این شخص به عنوان نخستین تهرانی مشهور استناد کرده است. تأثیر این نسبت در قرن سوم قمری، می رساند که هسته اولیه شهر حاضر و نام آن دست کم از آغاز دوران اسلامی وجود داشته است...). ابن حوقل در سال ۳۳۱ ه.ق تهران را شهری سرسبز و دارای باغهای فراوان ذکر می کند که میوه های فراوانی داشته و ساکنان آن بیشتر درزیر زمین زندکی می کردند."

ابواسخاق ابراهیم استخری در سال ۳۴۰ ه.ق در مورد تهران به تفضیل در المسالک الممالک ـ از قدیمی ترین کتاب ها در باره جغرافیای ایران ـ ذکرکرده است. ابن بلخی نیز در فارسنامه حدود سالهای ۵۰۰ ه.ق از آثار تهران سخن به میان آورده است. یاقوت حموی در کتاب خود المعجم البلدان به سال ۶۲۰ ه،ق تهران را قریه ای از قراء ری، که در یک فرسخی ری بنا شده بود، می داند، قریه ای که بخش اعظم آن زیر زمین ساخته شده و شامل دوازده محله است و اطراف آن باغهای زیادی است که به هم راه دارند. زکریای قزوینی در کتاب آثارالبلاد ۶۷۴ه.ق درباره تهران می نویسد: تهران شهری است زیرزمینی مانند لانه مورچه که اهالی آن به محض حمله دشمن در زیرزمینها مخفی می شدند. حمدالله مستوفی درکتاب نزهه القلوب خود به سال ۷۴۰ ه.ق می نویسد: تهران یکی از ییلاقات ری بود و آب و هوایی گوارا و سالم دارد و دارای باغهای میوه فراوانی است و جمعیت زیادی هم داشته است. رونق تهران پس از حمله مغول به سبب مهاجرت اهالی ری به تهران بیشتر شد، تغییر تدریجی شیوه خانه‌سازی و ایجاد خانه‌هایی در روی زمین که به حمایت و مراقبت قدرت حاکم نیاز داشت باعث شد به هنگام حملة مغول به سال ۶۱۷ ه. ق، به شهرری و اضمحلال آن طی دوران ایلخانان و تیموریان که با سرکوب قیام ورامین در قرن ششم قمری بود، جمعیت روز افزونی که دارای ذوق و سلیقه بومیان غارنشین نبودند را پذیرا شود..."

بعدها پای جهانگردان نیز به این قسمت رسید و« احتمالا اولین جهانگردی که به تهران سفر کرد «روی کونثالث دکلاویخو» نماینده هانری سوم پادشاه اسپانیا در دربار امیرتیموربود که در سال ۸۰۶ ه.ق به تهران آمد.وی درسفرنامه اش از باغها و میوه های فراوان، آب زیاد وهوای تهران نوشته است» .« از طریق نوشته‌های دکلاویخو سفیر پادشاه کاستیل و لئون (اسپانیا) می‌دانیم که در تهران دست کم خانه‌هایی بوده که بخشی از آن درسطح زمین بوده است و اقامتگاهی وجود داشته که وقتی شاه از تهران می‌گذشته در آن اقامت می‌کرده است. شهرسازی خاص تهران از آرایش باغ‌های محصور و ترتیب خانه‌های زیرزمینی یا دهلیزهای متعدد ناشی می‌شده است....»

«کربوتر» جهانگرد انگلیسی نیز به سال ۱۸۱۸م، می نویسد:« درداخل شهر و به فاصله ۲۰۰ تا ۳۰۰ یاردی دروازة قزوین فضای وسیعی وجود دارد که در سطح آن چاه‌هایی به چشم می‌خورد که به خانه‌های زیرزمینی منتهی می‌شود.» این خانه‌های مسکونی که در میان مزارع در زمین‌های آبیاری شده حفر می‌شدند بدون تردید مرطوب بودند و این یکی از دلایل ابتلای مردم تهران به انواع تب‌ها بوده است.»
شاه طهماسب صفوی شهرت و رونق تهران را سبب شد. او به دلیل وجود آب فراوان و باغ ها و شکارگاه های متنوع به تهران سفرمی کرد و در این شهر اتراق می کرد. وی در سال ۹۶۱ ه. ق دستور دادحصاری دور شهر بنا کنند که ۴ دروازه و ۱۱۴ برج داشت(به تعدادسوره های قرآن) و طول آن حدود شش هزارقدم بود. شاه عباس صفوی نیز به آباد کردن تهران پرداخت. وباغی به نام چهارباغ احداث کرد و درآن عمارتی برای اقامت موقتی خاندان سلطنت بناکرد.

" سرتوماس هربرت" در سال ۱۳۰۸ ه.ق درمورد تهران نوشت:

" تهران در میان جلگه قرار گرفته است و دارای سه هزار خانه و چند بازار است که از آجر ساخته شده اند و بازارهای آن بطوری بناشده که فاقد سقف می باشند. چشمه ها و تاکستانها، باغها و جویبارهای زیبایی دارد." شاه سلیمان صفوی نیز درآبادی تهران سهم داشته و نخستین کاخ بدستور او بنا شد. در دوره حمله افاغنه تهران سقوط کرد و به دست آنان افتاد و به دستور اشرف افغان تمامی باغها و تاکستانها تبدیل به ویرانه شد. با ظهور نادرشاه و شکست اشرف افغان در دامغان به سال ۱۱۴۱ ه.ق آنها بزرگان تهران را کشته و راهی اصفهان شدند و اشرف افغان نیزاز ورامین رانده شد.

در زمان نادرشاه افشار تهران جانی تازه گرفت. «وی در سال ۱۱۵۴ ه.ق شهر را به فرزندش رضا قلی میرزا سپرده که به علت عدم کفایت توسط خود نادرشاه کورشد.». کریم خان زند نیزتهران را جایی مناسب برای خود یافت و به تهران عزیمت کرد و دستور بنای عمارت ایوانی و حرمخانه را داد و قصد داشت تهران را پایتخت قرار دهد. اما سرانجام آغا محمد خان تهران را پایتخت اعلام کرد.(۴)

تهران دارالخلافه شد.

شهرتهران تا قبل از بنیان‌گذاری سلسله قاجار شهری کوچک بود. «یکشنبه یازدهم جمادی الثانی سال ۱۲۰۰ ه.ق که مصادف با نوروز بود آغا محمد خان قاجاردر تهران جلوس کرد» و تهران به عنوان پایتخت قاجاریه یا دارالخلافه انتخاب شد.
از آن زمان تهران رو به رونق وپیشرفت نهاد تا آنجا که در اواسط دوره قاجار بزرگ‌ترین وپرجمعیت ‌ترین شهر ایران بود. چهره ی تهران، که دیگر مرکزیتی سیاسی، اقتصادی و تجاری و فرهنگی داشت با ساختن عمارت تخت مرمر و سپس تردرزمان فتحعلیشاه مسجدشاه، مسجد سیدعزیزالله، مدرسه مروی، قصر قاجار، نگارستان، لاله زار و... تغییر کرد. سال ۱۲۲۲ه.ق برطبق گفته ژنرال گاردان فرانسوی، تهران حدود ۵۰ هزارنفر جمعیت داشت در زمان محمد شاه قاجار باغ داودیه ، مسجد جمعه وبازار بین الحرمین بنا شدند. به دستور میرزاآقاسی دو محله به نامهای عباس آباد و محمدیه به محله های تهران اضافه شد. «...علاوه بر این مهاجرت اهالی قفقاز که به علت جنگ روس و ایران صورت گرفت هم در رونق و رشد تهران موثر بوده است ، چرا که اکثرا در تهران سکونت گزیدند.»
« اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به همت میرزا تقی خان امیرکبیر بناهای زیادی احداث شد. مدرسه دارالفنون ، بازار امیر، بازار کفاشها و سرای امیر و راه اندازی «ماشین دودی» نمونه اند. جمعیت تهران نیزدر این زمان زیاد شد و به ۱۵۰ هزار نفر رسید. "... صدر اعظم میرزا یوسف مستوفی الممالک و میرزاعیسی (وزیر) مامور شدند تا محدوده جدید شهر را تعیین کنند... در سال ۱۲۷۵ه.ق گروهی به سربرستی علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه و با همکاری موسیوکرشیش سرتیپ و معلم توپخانه، و دستیاری چند نفر از شاگردان مدرسه دارالفنون برای اولین بار از تهران نقشه برداری کردند و در سال ۱۲۸۴ ه.ق با همکاری مهندس بوهلر فرانسوی و جمعی از مهندسان و معماران نقشه جدیدی از تهران تهیه کرده و اراضی وسیعی را داخل محدوده شهر وارد کردند و شهر را باخندقها و باروهای جدید (به شکل هشت ضلعی) محدود ساختند. ارتباط شهر نیز با خارج از طریق ۱۲ دروازه به نامهای : شمیران ، دولت ، یوسف آباد، دوشان تپه، دولاب ،خراسان ، باغشاه، قزوین ، گمرک، حضرت عبدالعظیم ، دروازه غار و خانی آباد امکان پذیر بود... در سال ۱۳۰۵ ه.ق مهندس عبدالغفار نجم الملک معلم ریاضیات مدرسه دارالفنون با کمک عده ای از معلمان دیگر و بیست نفر ازشاگردان مدرسه مزبور ازتهران جدید نقشه برداری کردند. براساس همین عملیات محیط شهر را ۱۹۲۰۰ متر محاسبه کردند و جمعیت تهران راهم ۲۵۰ هزار نفر سرشماری کردند. این هییت برای تهیه نقشه حدود ۴ سال وقت صرف کردند و بالاخره در سال ۱۳۰۹ ه.ق نقشه تهران جدید به پای چاپ رسید که در مقایسه با نقشه موسیو کرشیش از دقت بالایی برخوردار بود. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه بنا های باغ گلستان ، باغ و قصر سلطنت آباد، مدرسه و مسجد شهید سپهسالار، باغ فردوس، میدان امین السلطان، شمس العماره و... نیزساخته شدند، و محله سنگلج، خانی آباد، قنات آباد، پاچنار، گود زنبورکخانه و بازار بزرگ به محله های تهران اضافه شدند.»

تهران دوران پهلوی

تهران از سال ۱۳۰۰ هجری شمسی دستخوش تغییرات بیشتری شد. "... خندق ها و دروازه ها از میان رفت و کوچه ها و معابر قدیمی اصلاح شد و چهره شهر شکل منظم هندسی به خود گرفت. جمعیت تهران افزایش چشمگیری پیدا کرد. طی دو سرشماری در سالهای ۱۳۱۰و۱۳۱۹ هجری شمسی از ۳۰۰ هزار نفربه۵۴۰ هزار نفررسید. بانک ملی ایران، وزارت امورخارجه ، شهربانی کل کشور، ایستگاه راه آهن تهران ، دانشگاه تهران ، ایستگاه فرستنده رادیویی تهران ، باشگاه افسران و چند بیمارستان در این دوره بنا شدند. سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ که مصادف با بروز جنگ جهانی دوم بود شهر تغییرات زیادی نکرد و تنها از اطراف اندکی توسعه یافت. جمعیت تهران در این دوره مطابق آمار رسمی سال ۱۳۲۵ حدود ۸۸۰ هزار نفر بود. سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ه.ش به علت احداث بزرگراه ها، خیابان ها و بلوارها ، شهرک های جدید، ساختمان های بزرگ، تهران تغییرورشد چشمگیری داشته وازهرسو گسترش پیدا کرده بود به نحوی که یکی از شهرهای بزرگ قاره آسیا محسوب می شد. جمعیت تهران از یک میلیون و هشتصد هزار نفر در سال ۱۳۳۵ به چهارمیلیون و پانصدو سی هزار نفر در سال ۱۳۵۵ رسید.( در آماری دیگر آمده است : بر اساس نخستین سرشماری رسمی که در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، جمعیت این شهر به ۱٬۵۶۰٬۹۳۴ نفر رسیده بود.). «تهران به عنوان مرکز کلیه وزارتخانه ها واداره ها ومراکزآموزشی وعلمی و صنعتی و تجاری کشور، مرکز رخدادهای مهم فرهنگی ( ادبی و هنری) و ورزشی و ده ها سفارتخانه و مراکز فرهنگی کشورهای مختلف جهان، اهمیت و مرکزیت بیشتری یافت.

تهران دوران حکومت اسلامی

پس از انقلاب بهمن سال ۵۷ ، با روی کار آمدن حکومت اسلامی تهران به رشد خود ادامه داد. سیل مهاجرت به تهران به دلایل گوناگون، از جمله بروز جنگ عراق و ایران، افزایش مشکلات زندگی در روستاها و شهرها، امکان کاریابی و کسب در آمد از راه های مختلف، درکنار جذابیت های تهران، اختصاص اراضی به تعاونی ها برای خانه سازی و ایجاد خانه های ارزان قیمت و... را دلائل گسترش شهر و افزایش جمعیت دانسته اند. بر اساس آمار سال ۱۳۷۱ جمعیت تهران بالغ بر ۶،۶۲۰۴۶۱ نفر بود، به سال سال ۱۳۸۵ جمعیت تهران ۷٬۷۰۵٬۰۳۶ نفر اعلام شد، وسال ۱۳۹۰ از مرز ۸،۵۰۰۰۰۰ نفر گذشت.( که با جمعیت حومه تهران ۱۲ میلیون نفر تخمین زده می شد). با توجه به اینکه تهران به مساحتی حدود هزار و دویست کیلومتر مربع رسیده است تراکم جمعیت آن به حدود۵۵۱۸ نفر در کیلومتر مربع رسد که نشانگر یکی از متراکم ترین شهرهای جهان است .

محل ها و امکانات تفریحی که اکثر این مراکز تفریحی در دوران پهلوی ساخته و احداث شده بودند، برجذابیت تهران افزودند: شمشک، دیزین، آبعلی، توچال ،دربند، درکه، کولکچال، گلابدره، پارک ارم، شهر بازی، مینی سیتی، سد کرج و سد لتیان... پارک جنگلی سرخه حصار، پارک جنگلی غزال، پارک جنگلی تلو، پارک جنگلی لویزان ، پارک جنگلی قوچک ، بارک جنکلی لتیان ، بارک جنکلی چیتگر ،پارک جنگلی خرگوش ...کوه‌هایی چون دماوند شمیرانات و امامزاده داوود و... عمارت ها و کاخ های زیبا که بيش ترين آن ها به دوره های صفويه و قاجاريه تعلق دارند، مدرسه های تاريخی و قديمی، امام زاده ها و کليساهای مختلف ، عمارت ها و برج های معروف به همراه بازارهای قديمی تهران، باغ فردوس، کاخ شمس العماره، کليسای آشوريان، مسجد شاه سابق، بازار تهران، گورستان ظهيرالدوله ... بنای مشهور شمس العماره که در دوره قاجاريه و به دستور ناصرالدين شاه ساخته شده، مدرسه و مسجد سپهسالار از مدارس بزرگ و زيبای قرن سيزدهم ه.ق ، كليسای طاطاووس از قديمی ترين كليساهای تهران ...برج ميدان آزادی نماد سياسی ايران در جهان ومعرف پايتخت ايران ... عمارت دارالفنون كه از بناهای به يادگار مانده اميرکبيراست، و بنای بلند و باشكوه سردرب باغ ملی در مدخل ميدان مشق سابق و بازار تهران كه درزمان فتح علی شاه قاجار شكل گرفته...موزه‌های متعدد ایران باستان، موزه های اسلامی، مردم شناسی، فرش، هنرهای معاصر، صنایع دستی، آبگینه، کتابخانه و موزه ملک وحیات وحش و... تماشاگه‌های تاریخ، پول، و زمان .... آرامگاه حضرت عبدالعظیم در شهرری، امامزاده صالح در تجریش، امامزاده داوود در شمال کن و گور روح‌الله خمینی از ديگر جاذبه های گردشگری شهر تهران است."

«... "تهران زلزله خیز" درفصول سرد سال تحت تأثیر سیستم‌های پرفشار شمالی (سیبری) قرار گرفته و دارای زمستان سرد و خشک و آلوده است و در ماه های گرم سال متأثر از سیستم‌های کم فشار حرارتی کویر مرکزی واقع شده و دارای تابستانی گرم و خشک است...» . « نسیمی از دره‌های خنک کوهستان شمال در شب (بادکوه) و از بیابان‌های جنوب در روز (باد دشت) به طور آهسته هر شبانه ‌روز در شهر تهران می وزد»، تا بچه های جنوب شهرخواب تابستانی شب های پشت بام های کوتاه خانه های شان را با طنز« شمرونی ها واسه مون باد در کردن» را با خنده و شیطنت نقاشی کنند.

فرهنگ تهرانی

تهران با ویژگی های برشمرده شده، فرهنگ و ساختار اجتماعی خود ویژه داشت.
نژاد مردم این دیاررا که در قديم تابع شهرری ، شهری از سرزمین های ماد بود،"يکی از شاخه‌های ۱۶ گانه‌ی قوم آريا دانسته اند». زبان مردم تهران را شاخه‌ای اززبان «ماد»ی ، زبانی که نزدیک به پارسی‌قديم بود، می دانند و گفته شده است:.« زبان مردم اين سامان اما در دوره‌ی اشکانيان،‌زمانی که خط و زبان پهلوی در ايران رايج شد زبان پهلوی اشکانی بود که از پارسی باستان گرفته شده بود.»

« ‌درشهر ری و ناحيه‌های مختلف آن از جمله تهران، ‌قصران و... در سده‌های ۳و۴ ه.ق ، به روزگار علويان،‌ آل‌زيار، آل‌بويه و ديالمه زبان تبری يا مازندرانی نيز در تهران نفوذ يافت. زبان مازندرانی و گيلکی از زبان‌های ديرين ايرانی ست. زبان پهلوی پس از انقراض ساسانيان تا ديرزمانی در تبرستان رايج بود. امروز نيز واژه‌های پهلوی در اين نواحی به ویژه در تهران به کار برده می شوند. پس ازحمله ی اعراب به ایران در ری،‌ تهران، اصفهان، همدان، نهاوند زبان پهلوی رايج بود، نواحی ای که سرزمين پهلوی می ناميدند، و زبان فصيح پارسی را پهلوانی زبان و پهلوی زبان می خواندند.»

عباس‌اقبال آشتیانی(۵) لهجه‌ی تهرانی، گويش مردم تهران باستان را چنين تعريف کرده:

«لهجه‌ی تهرانی که پيش از خراب شدن و از رونق افتادن شهرری،‌ به ‌آن زبان رازی می‌گفتند، از لهجه‌های زبان پهلوی يعنی شعبه‌ايی از زبان پارسی است که در بخش شمال و شمال غربی و مغرب و جنوب ايران رواج داشته، و لهجه‌های مازندرانی، گيلکی، تاتی، لری، کردی، شيرازی، آشتيانی و...از بازماندگان همان زبانند. اين زبان چنان که روشن است به ‌کلی غير از پارسی دری بوده که نخست در ماوراءالنهر، سپس درخراسان و سیستان، زبان رسمی، و شعر و ادب شده است».

به‌هر حال، لهجه‌ی امروز تهرانی، یکی از اصیل ترین گویش‌های ایرانی بوده و کمتر دستخوش دگرگونی شده و واژه‌های بیگانه‌ نتوانستند به آن راه يابند. واژه‌های بيگانه را در گويش‌های محلی، بیشتر می‌توان ديد."

مذهب مردمان این منطقه "آیین زرتشت" بود.آنان مانند اهالی مازندران، دامغان، قم و کاشان پیش از به قدرت رسیدن صفویان به مذهب شیعه گرویدند، قبل ازتشیع، مانند اهالی ری بخشی پیرو مذهب شافعی و برخی پیرو مذهب حنفی بودند. " می‌توان گفت که در سال ۷۴۰ ه.ق، اهالی تهران شیعه مذهب شدند». « ری به علت موقعيت خاص جغرافيايي، محل برخورد انديشه ها و عقايد و باورهاي گوناگون مذهبی بود ، قرار گرفتن درمسير جاده ابريشم كه شرقي ترين تا غربي ترين نقطه جهان آن روزگار را به هم پيوند مي زد، وچون پیروان هر نوع ديانتي از اين ديار گذرمي كردند نا آشنايي و بيگانگي با عقاید دیگران وجود نداشت.»

آثار باستانی در ری وتهران و نيز نوشته هاي مورخان نشان می دهند مزدا پرستی و زردشتی گري اعتقادات ساكنان منطقه و آداب و رسوم رايج در ميان آنها بودند. يهوديان بسياري به دليل اجتماعي و اقتصادي و نيز به سبب قرار گرفتن ري در مسير راه ابريشم در اين شهر سكونت داشته و دارای كنيسه ها و محله ها و دكان های خاص خود بودند. نشانه هايي از سكونت مسيحيان و به احتمال نسطوريان نیزدرمنطقه موجود است. با ظهور اسلام و فتح ری در سال ۲۲ ه.ق اندك اندك مردم منطقه مسلمان شدند.»

ویژگی های نژادی، زبانی، مذهبی و روش زندگی وساخت و بافت شهری تهران سبب می شدند که تهران هویت فرهنگی خاص خود و شخصیتی مستقل داشته باشد. یعنی از زمانی که آغا محمد خان قاجار تصمیم گرفت پایتخت حکومتش تهران باشد، تا پیش ازسیل مهاجرت مردم به این شهردر دوره پهلوی دوم، پایتخت سیاسی ایران دارای هویت فرهنگی ای متمایز از دیگر نقاط کشورداشت. بر بستر چنین ویژگی فرهنگی، و نیز تغییر در ساختار اقتصادی و اجتماعی ، و گسترش شهر نشینی گروه های مختلف اجتماعی نیزدچار تغییرودگرگونی شدند.

گروه اجتماعی لوطی ها، که طیفی وسیع از نام های متعدد و مختلف را شامل می شدند، و اکثرشان نیز مشاغل مختلف، از مطربی و نگهبانی تا رستفروشی و... داشتند، در دوره قاجاریه به ویژه در تهران رشد و گسترش چشمگیری یافت. در دوره جنبش مشروطیت این گروه فعالانه تاثیرات مثبت ومنفی خود برجای گذاشت، بخش هایی درحمایت از مشروطه خواهان و بخش هایی دیگر به پشتیبانی مشروعه خواهان دست به کار شدند. حکومت گران، مشروطه خواهان و مشروعه خواهان برای جلب لوطی ها و دستجات مشابه به تقویت و جذب آنان پرداختند، که همین امرباعث شکل گیری بیشتر وگسترش این گروه اجتماعی شد.(۶)

لوطی گری ومتعاقب آن جاهلیسم نمونه هایی از نماد های فرهنگی و اجتماعی آن دوره اند. گسترش فرهنگ شهرنشینی درکنارفرهنگ لوطی گری و زورخانه ای، که با مذهب( روحانیت) از سوئی، و از سوئی دیگر با دربار به اشکال مختلف نزدیک می شد، و نیز پایگاه اقتصادی و اجتماعی لوطی ها که با بازار و کسب و کارخرده فروشی و دلالی و میدان داری و.... نیز به نوعی گره می خورد زمینه های رشد لوطی گری و تبدیل آن به جاهلیسم را سبب می شدند. در کنار ساخت و بافت مذهبی و اجتماعی جامعه ، که شرایط و زیستگاه مناسبی برای پیدایی و رشد لوطی گری و جاهلیسم فراهم می ساخت، تمرکز قدرت سیاسی در تهران نیز نقش مهمی در حضورو رشد این پدیده در تهران داشت.

«... اواخردوره قاجاریه تهران بربسیاری از شهرهای ایران ، از نظر ظاهر و میزان تربیت مدنی برتری داشت، اما اجتماع مفتخوران بیکاره، اسباب چین و منصب خواه و همچنین ازدحام بیکاران و توده های بی سواد، عامی و نا آگاه و در عین حال آسیب پذیرآن هم، چشمگیر بود...با اینکه دادگستری و مدارس جدید تاسیس شده بودند، مراکز فساد ، فحشا و وافور خانه نیز فراوان بودند... در آن روزگار فواحش در سطح شهر پراکنده بودند وعلامت ممیزه یک روسپی خانه با خانه های دیگرمعمولا یک چراغ فانوسی روشن بود که در سردر آنجا آویزان می کردند. بد ترین و کثیف ترین این مراکز عیش خانه های چال میدان و چال سیلابی ، و متوسطشان در کوچه قجرها واقع بود... سرگرمی مهم مردم هم سیاست و سوگواری بود . در روزهای عزاداری مردم تهران دربازار بزرگ، سبزه میدان و یا تکایا و حسینیه ها اجتماع می کردند و در روز ۲۸ صفر،معمولا برای تماشای نخل به خیابان ناصریه ( ناصر خسرو ) می رفتند...»‌(۷)

اخلاف لوطی ها، جاهل ها ولات ها درچنین شرایطی، به ویژه در دوره پهلوی در تهران نقش های تجاری و اقتصادی، و سیاسی و مذهبی چشمگیری در جنوب شهر و بازار تهران به دست گرفتند. راه اندازی زورخانه ها بزرگ و مدرن و نمایش های ورزش باستانی ـ درباری، نمایش های عزاداری با براه انداختن دستجات بزرگ، نزاع های خونین میان جاهل ها و لات ها و حضور درباریان به عنوان میانجی در این دعواها ( سپهبد بختیار و...)، دیدارهای شاه و روحانیون طراز اول با جاهل ها و لات ها، دو رخداد سیاسی و اجتماعی تاثیر گذار کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، بلوای ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، که جاهل ها ولات ها نقش مؤثری در آن ها ایفا کردند، تهران را به پایتخت جاهل ها ولات ها نیزتبدیل کرد.(۸)

ازمیان بارقه های فرهنگ تهرانی آواز خاص تهرانی ها ، یعنی سبکی که به "آواز کوچه باغی" یا "باباشمل" معروف است معمولا توسط داش مشدی ها و لوطی ها و جاهل ها خوانده  می شد. آنان آخر شب و در حال عبوراز کوچه ها نوعی آواز برگرفته ازموسیقی دستگاهی می خواندند که بعدها به عنوان "بیات تهران" هم معروف شد. این آواز با نام های مختلفی همچون "بیات تهران"،"کوچه باغی"، "باباشمل"، "جاهلی" و"خراباتی" مشهور است. (۹)

چرا برتری طلبی ؟‌:

اهل تهران بودن، یا "بچه ی تهرون" یا « بچه ی ترون» بودن نوعی برتری طلبی، تمایز طلبی، تشخص،حق ویژه و فرادستی به حساب آمده است. اگر نخواهیم دراین یادداشت دامنه ی این نازیدن را به قومی گری یا قومیت گرایی بکشانیم می باید درحد یک رویکرد حسی و عاطفی ی مخرب و منفی به این نازیدن به "بچه ی تهرون" بودن و به رخ کشیدنی ای برتری طلبانه دربرابراهالی شهرهای دیگر، به ویژه شهرهای کوچک و روستا ها نگاه کرد. این نازیدن و تمایزطلبی نه فقط درمیان اهالی و ساکنان تهران، که درمیان مردمان بخش های مختلف ایران مطرح و جا افتاده است. علل پیدائی چنین ویژگی هائی امتیاز طلبانه، انحصار طلبانه و فخرفروشانه زندگی درپایتخت و موقعیت اقتصادی وسیاسی این شهر بوده و هست. تهران شهر قدرت و اقتدار، و شهرنمادها و مظاهرترقی و پیشرفت و تجدد، شهر تفنن و خوشگذرانی، بود، وهست. نه فقط جاهل ها و لات ها ی تهران حتی روشنفکران و فعالان سیاسی واهل فرهنگ و هنر نیز در گسترش این نوع دیدگاه و نگاه فرادستانه و برتری طلبانه ورشد رویکرد تحقیر و تمسخر قومی و شهری و روستائی، و نفی و خوارداشت دیگران تا حد کم ارزش دانستن هویت و فرهنگ دیگران نقش داشته اند. خاستگاه اصلی صدور جوک ها، فکاهی ها و طنزهای تحقیرکننده و تمسخرآمیزدر مورد مردمان شهرها و روستا ها، تهران بوده است، پدیده هایی که به عنوان ابزارسوء استفاده سیاسی و مذهبی ی قدرت های سیاسی و مذهبی قرار گرفته شده اند.

در کنارنقش امتیازهای « بچه ی پاتخت» بودن در بروز این نوع برتری طلبی، از منظری روانشناسانه نیز به توضیح این برتری طلبی پرداخته شده است . بر بنای این دیدگاه، سالیان دراززندگی کردن زیرزمینی، سبب شده است مردمان تهران درگریز از آن « ذوق و سلیقه» به واکنشی جبرانی روی آورند و برتری طلبانه و فرادستانه با دیگران مواجه شوند. مدعیان تهرانی اصل و اصیل بودن« امروز بالاترين نقطه شهررا برای زندگي برمی گزیند وبه فرمان ناخود آگاه جمعی و تاریخی به ارث برده شده " هنوز هم غیر تهرانی ها را « غربتی و دهاتی » می خوانند. در این میانه اما سیل مهاجرت ها از « غربت ها و دهات ها » بتدریج هویتی چند فرهنگی به وجود آورده و فرصت نداده است شخصیت های برتری طلب امان عرض اندام بیشترنداشته باشند.

*******
منابع:

۱ـ دربرخی مقاله ها و کتاب ها در باره تهران از ناسازگاری ها در میان مردمان و گروه های اجتماعی تهران قدیم و نیز درگیری با حکام وقت نوشته شده است:

"...اگر می‌بینیم که این قرارگاه انسانی قرن‌ها و تا سال ۹۶۱ ه.ق، که شاه طهماسب نخستین حصار و بازار آن را ساخت. بی‌برج و بارو بوده، به این سبب است که نیازی به آن نداشته زیرا تسخیر ناپذیر بوده است. امنیت خانه‌های زیرزمینی و نفوذ ناپذیر بودن باغ‌های محصوردردل تهرانی‌ها اطمینانی به وجود می‌آورد که به آنها امکان می‌داد اغلب بر ضد حکام سربه شورش بردارند. حکام هم که کاری از دستشان ساخته نبود با آنها مدارا می کردند و به تفاهم می ‌رسیدند و چون ضمانت اجرایی وجود نداشت تهرانی‌ها از پرداخت هرگونه مالیاتی سرباز می‌زدند. ساکنان دوازده محله تهران هم بیشتر با یکدیگر منازعه داشتند. پس تعجبی نداشت که هر محله شیخ خود را داشت و حتی اگر شیوخ دوازده محله و حاکم در مورد پرداخت مبلغی به عنوان مالیات به توافق می‌رسیدند. بازهم تهرانی‌ها با اموالی که خودشان قیمت آنها را تعیین می کردند و همیشه بیش از میزان واقعی بود، مالیات خود را می‌پرداختند..."

۲-ـ در باره تهران
http://www.tabnak.ir/fa/news/204754/
http://www.tehran.ir/Default.aspx?tabid=117
-ـ تاریخچه شمیرانات
http://www.rasanan.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%D-
ـ درباره تهران جدید و قدیم
http://tavakkol23.mihanblog.com/
-ـ سایت گردشگری «کافه تهران»
http://cafetehroon.blogfa.com/post-353.aspx
ـ ری باستان( ۲ جلد) حسین کریمان.
۳ ـ نگارنده تلاش کرد کتاب یا نوشته ای از « تیودیس» که در باره تهران نوشته است پیدا کنم ، نتوانستم. امیدوارم خواننده این مطالب راهنمایی و کمک کند.
در باره تیودیس
http://iranzamineman.blogspot.com/
http://en.wikipedia.org/wiki/Theudis
۴ـ برای نوشتن این مقاله از کتاب« لاله زار، سی سال محکومیت»، از محمد رضا پولادوند، ( نشر جمهوری اسلامی، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۹) نیز استفاده کردم، منابع زیر در رابطه با « تهران» ، مورد استناد نویسنده این کتاب بوده است:
ـ مهدی بامداد، علی قلی میرزا اعتضاد السلطنه، تاریخ رجال ایران، جلد سوم، تهران ، انتشارات زوار، سال ۱۳۴۷
ـ پرتو نوری علاء ، محمد سپانلو: محمد حسن بن علی اعتمادالسلطنه، مرات البلدان، تهران ، انتشارات اسفار، سال ۱۳۶۴
ـ مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، تهران کتابفروشی خیام، سال ۱۳۵۰-مجله ایاران امروز( اسفند ۱۳۲۰) محمد دبیر سیاقی.
ـ سعید نفیسی، تهران قدیم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال ۱۳۵۳
ـ جعفر شهری، گوشه ای از تاریخ اجتماعی تهران قدیم، انتشارات امیرکبیر، سال ۱۳۵۷
۵ـ از طهران تا تهران ، عباس اقبال آشتیانی
http://www.madomeh.com/1392/01/05/6547/
۶-ـ در باره لوطی ها مراجعه کنید به سایت داریوش شهبازی
http://www.darioush-shahbazi.com/
-ـ فرهنگ و ادبیات لوتی گری
ـ کمتر شنیده هایی از زندگی لوطی ها ، داش ها، مشدی ها و بابا شمل ها ی دوره قاجار.
۷ـ مراجعه کنید به مقاله های مسعود نقره کار در باره جاهل ها و لات ها در سایت « گویا».
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/154746.php
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/155157.php
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/02/155910.php
۸ ـ مجتبی زاده محمدی، لومپن ها در عصر پهلوی( ۱۳۴۲ـ ۱۳۰۴)، نشر مرکز، تهران، چاپ اول ۱۳۸۵
۹ـ محمود خوشنام، موسیقی عامیانه در ایران، آوازهای کوچه باغی.
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/03/110303_l11_folklore_music_6.shtml

*****
فهرست نام برخی کتاب هایی که در باره تهران نوشته شده اند:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1
ـ رضا خدری، از طهران تا تهران، مروری بر تاریخ پایتخت، نشر دیلماج
ـ ناصر نجمی، تهران قدیم
http://audiolib.ir/251-%D8%AA%D9%87%D8%B1% D9%
http://iranzamineman2.blogfa.com/
ـ دارالخلافه تهران، ناصر نجمی
ـ تهران در گذر زمان، ناصر نجمی
ـ تاریخ ورزش باستانی ایران، پرتوبیضایی، تهران ۱۳۳۷
ـ نقش پهلوانی و نهضت عیاری، کاظم کاظمینی
ـ تاریخ و فرهنگ زورخانه، علامرضا انصافپور
ـ سینا میرزائی، طیب در گذر لوطی ها، تهران، سال ۱۳۸۱
ـ جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران، ویلم فلور
ـ هما سرشار، شعبان جعفری، نشرناب( لس آنجلس)، بهار ۱۳۸۱
ـ دکترعباس منظرپور، در کوچه و خیابان، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۶


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016