یکشنبه 22 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جاهل‌ها و لات‌ها، روحانيون و سلاطين(بخش دوم)، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
انقلاب بهمن مُهر جاهل ها و لات ها نیز بر خود دارد. اعدام طیب حاج رضائی که در آغاز از خادمان رژیم پهلوی بود، اگر چه از جاهل ها و لات ها زهره چشم گرفت ، اما سبب تمایل و گرایش بیشتر جاهل ها و لات ها به سوی روحانیت شد. پس از بلوای خرداد 42 رژیم شاه و روحانیت به سازمان دهی گسترده ترو جذب وسرباز گیریِ بیشتر از میان جاهل ها و لات ها ، وخرده جاهل ها و لات ها رو آوردند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و جاهل ها و لات ها

انقلاب بهمن را "انقلاب لومپن ها" نیز خوانده و دانسته اند، درست یا نادرست بودن این ارزیابی دررابطه با نقش وجایگاه لومپن ها در بروز و تدوام انقلاب بهمن سبب نمی شود بر این واقعیت غیر قابل انکار چشم پوشید که گروه اجتماعیِ جاهل ها و لات ها، هم جاهل ها و لات های هوادار و وابسته به رژیم سلطنت، و هم پیروان و مریدان روحانیت در بروز و تدوام حیات انقلاب و حکومت اسلامی نقش تاثیر گذار داشته اند، گروه اجتماعیِ ای که در تعریفِ "لومپن"و" لومپن پرولتاریا" نمی گنجند.*

زمینه های تاثیر گذاری سیاسی ِ گروه اجتماعی جاهل ها و لات ها در دهه ی چهل و پنجاه بتدریج قدرتمند تر از دربار صفوي و دودمان های متعاقب آن، و جاهل ها و لات های محمدعلي‌شاهی و رضاخانی ( که در دعوای رضا خان و سيد ضياء حضور داشتند) ، وجاهل ها و لات های 28 مردادی شد. بعد از آشوب خرداد 42 اعدام طیب حاج رضائی که در آغاز از خادمان رژیم پهلوی بود، اگر چه از جاهل ها و لات ها زهره چشم گرفت اما سبب تمایل و گرایش بیشتر جاهل ها و لات ها و خرده جاهل ها و لات ها یا " نوچه " های شان به سوی روحانیت و جاهل ها و لات های متدین شد. هر دوسو و قطبِ قدرت نقش جاهل ها و لات ها در دگرگونی های اجتماعی را جدی تر تلقی کردند و به سازمان دهی با برنامه ی جاهل ها و لات ها رو آوردند. رژیم سلطنتی جاهل ها و لات های هوادارش را به ویژه درساواک و محافل ورزشی- و بیشتر محافل زورخانه ای به مانند دارو دسته ی شعبان جعفری- سرو سامان و سازمان داد و در هنگامه ی شکل گیری انقلاب بهمن از آن ها بهره برداری بیشتری کرد. تشدید این سرباز گیری و جذب جاهل ها و لات ها از طرف رژیم پهلوی را بعد از بلوای15 خردادسال 42 در میزان ترغیب، انتخاب و استخدام جاهل ها و لات ها و خرده جاهل ها و لات ها درشهربانی،ارتش وساواک به روشنی می شد، دید. به یکباره میزان رنجر، افسر شهربانی و ارتش، پاسبان و گروهبان و استوار در میان جوانان منطقه جنوب شهر افزایش یافت. سرو کله ی آژان هائی مثل "اصغر سیبیل"ِ کلانتری 6، که گنده لاتی بود، در همه ی کلانتری های آن محله ها پیدا شد ، در ساواک حتی خود ماموران و مسؤلان این سازمان ها از "لات و لوت" های اداره ی سوم نام برده اند، و در میان بازجوها و شکنجه گران ساواک نسل جوانی از جاهل ها و لات ها کم نبودند. سوی دیگر جاهل ها و لات هائی که تمایلات مذهبی داشتند را جاهل ها و لات های متدین وروحانیون جمع و جور می کردند، که محسن رفیقدوستِ های مسجد لرزاده نمونه ها بودند. محل اصلی استقرار و حوزه ی فعالیت جاهل ها و لات ها پیرو روحانیت اکثرا"در همان حوزه و حریم جاهل ها و لات های نسل قبل از خود بود: محدوده ی شهباز جنوبی و دروازه دولاب و میدان خراسان و خیابان خراسان و خیابان زیبا و لرزاده و پاماشین و بی سیم نحف آباد و میدان شاه و مولوی و باغ فردوس و انبار گندم و خیابان سیروس و بازار و خیابان ری و بوذرجمهری و بازارچه نایب السطنه و...، به دلیل بهبود وضع مالی و کبرسن بسیاری از جاهل ها و لات ها ی تهران خانه ها یا قطعه زمین و باغی در شمال شهر تهران یا شهرک ها و روستا های اطراف نیز دست و پا کرده بودند، یا برایشان دست و پا کرده بودند**، و در آنجا به سر می بردند( میگون و اوشان و فشم و کرج و...). عده ای از این جماعت نیز درمشاغلی مثل "حمله داری" - که کاروان هائی برای بردن مردم به حج بود- کار می کردند. مراکز تجمع جاهل ها و لات ها ، به ویژه در ایام عزاداری مساجد بی سیم نجف آباد، لرزاده، فروتن، حاج ابوالفتح و حوزه فتحیه ، مسجد حاج سیّد عزیزالله و.. .... مدرسه علوی و متعلقات اش ، مدرسه ی رفاه و..... زورخانه های سید قراب،امیر شیرگیر، اصغر شاطر ، کاشفی و.... هیئت های بنی فاطمه و ابوالفضلی ها و جوانان حجتیه و.... و قهوه خانه های کَل یعقوب خیابان خراسان و صفای رانندگان بی سیم نجف آباد و...... بود. چندین کارخانه و بنگاه فروش اتوموبیل در خیابان بوذرجمهری ( کارخانه ی بادکنک سازی حاج محمد جوهری ) و دربازارچه ها و حیابان های این منطقه.....متعلق به جاهل ها و لات ها بود و مراکزی برای کمک مالی و برگزاری جلسه های جاهل ها و لات های متدین. روحانیت طرفدار خمینی با چنین مجموعه ای از لات ها و جاهل ها ، بخشی از لومپن ها و توده ی وسیع مردم در انقلاب بهمن، و بر بنیان تجربه ای که از رویداد 15 خرداد داشتند، به خیابان ها ریخته شدند.

در مقطع انقلاب هر دو قطب علاوه بر جاهل ها و لات های سازماندهی شده، نسلی از مشابهین نسل شعبان جعفری و طیب حاج رضائی را، با تفاوت هائی که شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی تحمیل کرده بود، در خدمت خود داشتند. سوئی مرتضی تکیه ها وحسین فرزین ها و پرویز بادپا ها و خرده لات هاو " نوچه" ها و طرفدارشان***، و سوی دیگر محسن رفیقدوست ها، هادی غفاری ها ، حسین بروجردی ها ، شاهرخ ضرغام ها، اسماعیل افتخاری ها ، حاج داود رحمانی ها و......

جاهل ها ولات ها در حکومت

با قدرت گیریِ خمینی و یاران اش حذف خونین جاهل ها و لات ها طرفدار سلطنت شروع شد. تیرباران کرد نِ سریع حسین فرزین نخستین اعدام وحشیانه ی فردی از این دسته از جاهل ها و لات ها بود. سوی دیگر قدرت گیری جاهل ها و لات های مذهبی و پیرو روحانیت ، به ویژه جاهل ها و لات های متدین آغاز شد. مقر مهره های اصلی این مجموعه حول و حوش مدرسه ی علوی و رفاه و مسجد لرزاده بود و.... ، و بسیارانی دیگر از این مجموعه فعالیت های شان را در مساجد و کمیته های انقلاب اسلامی در نفاط مختلف تهران و شهرهای دیگر آغاز کردند. اکثر جاهل ها و لات ها ی همکار و طرفدار رژیم شاه ، ویا جاهل ها و لات هائی که سمت و سوئی نداشتند به کمیته ی انقلاب اسلامی، که خواست های مالی و روانی شان را تامین می کرد، پیوستند.

انبوهی از شواهد و اسناد، وحتی گفتار و رفتار روزانه نشان داده، و می دهند که از همان هنگام جاهل ها و لات های اسلامیزه و ایدئولیزه شده از ستون های اصلی حکومت اسلامی شده اند. این مجموعه از بیت رهبری و قوای سه گانه و رسانه ها تا ارگان ها ی سپاهی و بسیجی و ارتش و امنیتی و پلیسی به کار گمارده شدند. در آغاز فدائيان اسلام و هيئت های مؤتلفه و گروه ها و دستجات اسلامی دیگر، با افرادی به مانند مهدی عراقی ها و محسن رفيقدوست ها و هادی غفاری ها، وسپس تر با خرده جاهل ها و لات هائی مثل ده نمکی ها و الله کرم ها و سعيد عسکرها و حاجی بخشی ها... که برخی شان نیز به عنوان" اتاق فکر" این گروه ها و دستجات درس حوزوی و دانشگاهی خوانده بودند، شکل دهی گروه های فشار و کشتار آغاز کردند و نوعی دیگر از بازوی های مسلح حکومت اسلامی شدند. حمله به سینماها و کافه ها و کاباره ها که از سال های 1356 آغاز شده بود به یورش به خانه ی ثروتمندان و غارت اموال آنان ، و بتدریج به شکل گیریِ سازمان یافته و علنی به کتابفروشی ها و کتاب سوزان ها، به چاپخانه ها و دفاتر روزنامه ها، به گردهمايی های سياسی و فرهنگی، به زنان و ضرب و شتم آنان و کشتار مخالفان حکومت و دگراندیشان در تهران، ترکمن صحرا، کردستان، کرمانشاه ، قائم شهر، بندر انزلی، جهرم، کرمان و... گسترش یافت. جمع هائی همچون جمع مسجد الهادی و مسجد لرزاده و مساجدی مشابه در سرتاسر تهران ، و ایران، سازماندهان و اجرا کنندگان یورش و تخریب و کشتار شدند. جاهل هل و لات های متدین و اتاق فکرشان ، که تعدای از آنان از خارج از کشور با خمینی به ایران برگشته بودند ارگان های سرکوب همچون کميته های انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، بسيج ، اداره ی زندان ها ، وزارت اطلاعات و...... را به دست گرفتند، و بتدریج زوائد و گروه هائی در تهران و شهرستان ها به وجود آوردند که ابتدا تحت عَلم گروه های حزب الله و سپس تر "انصار حزب الله" و "فدائيان اسلامی ناب محمدی (ص) مصطفی نواب "، "سپاه سربلند محمد" و.... و در شهر های دیگر گروه قنات در جهرم، گروه شيت در کرمانشاه، گروه های مختلف "جاش " های کردستان ، گروه" باشی " ی اصفهان و.... محفل کرمان و.... ده ها گروه مشابه دیگر درسراسر ایران فعالیت های جنایتکارانه آغاز کردند.گروه هايی که حتی بازداشتگاه ها، شکنجه گاه ها و قتلگاه های مخفی داشته اند. در این دست از سازماندهی ها و یورش ها از زنان جاهل ولات هم استفاده می شد. زهرا خانوم ( زهرا یعقوبی ) ها و فاطمه کماندوها جای تاریخیِ ملکه اعتصادی ها و رقیه آزاد پور( پروین آژدان قزی ) ها ، پری بلنده ها ، پروین غفاری ها( مو طلائی شهر ما) و.... را در شکل و شمایل دیگر به عهده گرفتند.

تحصیلکرده های جاهل و لات و مداح ها

حکومت اسلامی ، به نوعی حکومت جاهل ها و لات ها ی تحصیلکرده نیز هست ، جاهل ها و لات های تحصیکرده و متدینی که در همه ی ارکان مهم حکومتی و دولتی، حتی وزارت امورخارجه اش به کار و فعالیت مشغولند. رئيس "جمهور"حکومت اسلامی آقای دکتر احمدی نژاد یکی از این خرده جاهل ها و لات هاست، که حتی درگفتار های رسمی در محافل سیاسی و بین المللی " رگ لاتی " اش بیرون می زند. برای نمونه او در یکی ازسخنرانی ها ی اش درزنجان گفت : ملت ايران با " چاقو " دست و پای بد خواهان به حقوق ملت ايران ، و مخالفان را قطع خواهد کرد." تهديد احمدی نژاد با چاقوی زنجان ، و معرفی امت شان به عنوان ملتی "چاقو کش" ، تعجب و اعتراض عده ای از حکومتیان را نیزبرانگيخت، این برانگيختگی و تعجب و اعتراض پيرامون بيانات آقای رييس جمهور حکومت اسلامی در باب چاقو، متاسفانه نشان از بی اطلاعی برانگيخته شدگان از جايگاه چاقو و قمه در ذهنيت و فرهنگ تشیع و حکومت اسلامی، که قمه زنی يکی از بارقه های چنين ذهنيت و فرهنگی است، بوده است. چاقو و قمه از عناصرتاريخی و سرنوشت ساز حکومت اسلامی اند، سلاح هائی که بدل به نماد این حکومت ، و رعب ووحشت آفرینی و آزار بارگی اش شده اند.

مداحان و ذکر مصیبت خوانان جاهل و لات - که این شکل اش سوقات صفویه است- نیز در هر دو سوی قطب قدرت برای تهییج و ایجاد شور حسینی دست به صدا بودند. برخی از مداحان پیرو روحانیت و خمینی ، به ویژه درحوزه و حریم میدان خراسان تا باغ فردوس در زمره ی گُنده جاهل ها و لات ها بودند، ( من در "رمان بچه های اعماق" نمونه هائی آوردم که علاوه بر مداحی و ارتزاق از این راه در زمره ی بهترین و زبردست ترین قماران بازان – قاپ و تیله گٌنده و لیس پس لیس و شیر یا خط و...- و تیغ کشان محله ها بودند). شیره ی آن مداحان در شرایط کنونی سعید حدادیان است. او خود در برابر"جمع عاشقان سیدالشهداء" به آن نازیده است که لات است، و شاهرگ فرهنگی و اخلاقی حکومت اسلامی از رگ گردن اش می گذرد. نسل اسلامیزه شده ی این دست مداحان خرده جاهل و لات از آهنگران ( بلبل خمینی ) و کویتی پور و حسين فخري گرفته تا حاج منصور ارضی( شمس المادحين) و ده ها مداح دیگر امروز در حکومت اسلامی به سیاستمدارو دادستان و قاضی، معلم اخلاق بدل شده اند و دستگاه عریض و طویل رسانه ای و تبلیغاتیِ خود دست و پا کرده اند. این مجموعه، به ویژه منصور ارضی و سعید حدادیان و دارو دسته شان صدای بلند حضور جاهل ها و لات های متدین و " ایدئولوژیک" شده در درگیری ها و دگرگونی های درون حکومت اسلامی اند. از میانه ی اینان حاج سعید حدادیان در این عرصه تا آن حد پیش رفته که ضمن ارائه همه ی محسنات شکلی و محتوایی یک حزب الهی جاهل و لات ، بتواند به قول خودش احمدی نژاد ورحیم مشایی را" آفتابه بگیرد و"مشاییِ بی شعور" را به آلت تناسلی احمدی نژاد تشبیه کند وخطاب به احمدی نژاد بگوید: ".....چیه شما اینقد تبلیغ کنسرت ها رو می کنین، اینا نزده می رقصن، 5 تا دکترجمع کنن یه آخوند نمیشن. من امشب لاتی حرف می زنم .... احمدی نژاد تا از بهشت حزب الله بیرونت نکردن خودتو جمع کن , یالله بابا..". و از رئیس دولت امام زمان بخواهد جلوی این آلت ( عورت )زشت اش ، که رحیم مشائی باشد، را بپوشاند و آن را دور بیاندازد. مداح اهل بیت آل عبا و بیت رهبری که به گفته خودش یکبارنیز قصد داشت مشایی را " بزند" درمعرکه گیری اش لاتی حرف می زند تاهیچ رسانه ای نتواند حرف های اش را انتشار دهد . با این حال جاهل ها و لات های حکومتی که طرفداردولت لاتمداراحمدی نژاد هستند حرف های لاتی مداح ولایتمدار را منتشر کردند. این گروه از جاهل ها و لات های متدین که احمدی نژاد با ادب ترین شان است با ژستی مودبانه سعید حدادیان را " بی ادب و فحاش" خواندند و از ملت " فهیم و با فرهنگ " ایران خواستند در رابطه با " هتاکی" های این بی تربیت" چرت و پرت" گو قضاوت کنند، هتاکی هائی که تاریخ معاصر کشور ما سالیانی ست بارِ شباهت های ناگزیزش می کشد.

شعبان جعفری در خاطره گوئی نقل می کند که به زمان شاه اگر مردمی پای منبر آخوندی شلوغ می کردند و به حرف های آخوند گوش نمی کردند، ایشان مردم را خطاب قرار می دادند و می گفتند:.

" ایهاالناس، این آقا با منبرش تو کون خوار و مادر هرکی که شلوغ کنه"

سعید حدادیان هم به رئیس جمهور ورئیس دولت امام زمان می گوید:

" ...آقای احمدی نژاد عورتت زده بیرون، می بُرنشان، حزب الله اینجوریه، رگ لاتی مونم هس واسه اینجور موقع ها،عورتت زده بیرون بابا، یا الله، گندم کجارو خوردی؟"

ادامه دارد

***************

منابع و زیرنویس:

باقر مومنی، انقلاب بهمن ، آرش ، شماره ی 24، سال 1372
محمود راسخ، انقلاب لومپن ها؟ ، آرش ، شماره 29، تیر ماه 1372
علی اکبر اکبری ، لمپنیسم
17ـ مجتبی زاده محمدی، لومپن ها در سیاست عصر پهلوی(1342ـ 1304)، تهران: نشر مركز، 1385
12ـ مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار، تهران: انتشارات جاویدان، 1370
علی میر فطروس، محمد مصدق ، آسیب شناسی یک شکست
محمد امینی، سودا گری با تاریخ، جلد یکم، شرکت کتاب( لس آنجلس)، تابستان 2012
گفت و گو شهروند با امير فرشاد ابراهيمی، شماره ۵۴۰، سال ۱۳۸۰.( ر.ک به سايت امير فرشاد ابراهيمی )
مصاحبه با حاتم قادری، ماهنامه مهرنامه، سال اول، ش 1 ، اسفند 1388
مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، 1357ـ 1320 تهران: انتشارات روزنه، 1380.
كوروش زعیم ، جبهه ملی ایران از پیدایش تا كودتای 28 مرداد، تهران: ایران مهر، 1378
غلامرضا وطن دوست، اسناد سازمان سیا درباره كودتای 28 مرداد و سرنگونی دكتر مصدق، با مقدمه دكتر همایون كاتوزیان، با همكاری حسین زنگنه و رضا هدشتی، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1379
جعفر مهدی نیا، قتلهای سیاسی و تاریخی سی قرن ایران، تهران: انتشارات پاسارگاد، 1380
محمد ارسی، نخستين حلقه های قتل های زنجيره ای، انتشارات دهخدا، ۱۳۷۹
اسماعیل وفایغمائی ،یاداشتکها. یاداشتک سی و یکم ماجرای اسمال تیغکش

http://esmailvafa-yaddashtha.blogspot.com/2008/11/blog-post.html

14- شهدای میگون

http://meygoon.blogsky.com/1389/08/page/4

15- پشت پرده لباس شخصی ها به روایت حسن عباسی: برخی افراد بازنشسته نهادهای امنیتی با هدایت یک جریان سیاسی و مشارکت یک آقازاده!

http://www.sarihnews.com/siyasi/1284-1391-05-03-20-38-26

16- کبوتران ولایت یا پیک وحشت؛ لباس شخصی‌ها کیستند؟

http://www.radiofarda.com/content/f2_Iran_Revolutionary_Guards_plain_clothes_Ebrahimi/1765957.html

17-

www.hasbiiallah.parsiblog.com

18- سخنان سعید حدادیان

http://www.youtube.com/watch?v=wonz0b4AMSs&feature=related

19- در باره ی اسمال تیغ زن

http://www.radiofarda.com/content/f4_Ismaeil_freed_prison_abuse/469047.html

20- تشكيل اولين كميته انقلاب اسلامي در مسجد لرزاده
http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8811070620

***************************

*- اراذل و اوباش یا افراد و طیف بزهکاران اجتماعی ای که حکومت اسلامی سالیانی ست تحت عنوان "اراذل و اوباش" به دستگیری و شکنجه و اعدام آن ها رو آورده است را می باید بخشی از طیف لومپن ها دانست که عمدتا" از حاشیه ی شهرها و آلونک ها و حلبی آباد ها برخاسته اند، ارتشی که بخش بزرگ اش به دلیل نیاز های مالی و اعتقادات مذهبی در خدمت روحانيت و حکومت اسلامی، به ویژه ارگان های سرکوب و گروه های فشار و کشتار قرار گرفته اند. این افراد در وجه عالب قربانیان فقر و بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی هستند. به نظر می رسد ناهنجاری رفتاری و"بزه کاری" اجتماعی آنان را در این چارچوب بتوان مورد توجه و بررسی قرار داد.

**- . در باره ی کمک های مالی رژیم شاه به لات ها و جاهل ها سخن بسیار بوده است ، این ها نمونه هائی ست که از منابع مختلف نقل می شوند : " .......رژیم به عنوان پاداش به شعبان جعفری- سیف الله تاجبخش - وخدمات او قطعه زمینی در شمال پارك شهر و پولی به عنوان كمك به او داد تا یك زورخانه مدرن بسازد. این زورخانه در تاریخ 17آبان 1336 به دست شاه افتتاح شد .... علاوه بر این او تا سال های قبل از انقلاب از اداره كل تبلیغات و انتشارات و بعدها از وزارت اطلاعات حقوق می گرفت. این حقوق در ابتدا 1500 تومان و بعدها به 4000 و 10000 تومان افزایش یافت."......جعفر مهدی نیا معتقد است كه شعبان در سرنگونی دولت مصدق و بازگرداندن شاه هیچ گونه نقشی نداشت. این طیب بود كه مردم را كه بیشترشان میدانی و ساكن جنوب شهر و دروازه قزوین بودند با صرف پولی كه در اختیارش گذاشته بودند به صحنه آورد و كار را تمام كرد. طیب سالها به دربار رفت و آمد داشت و اداره املاك پهلوی به او و چند قمه كش دیگر چون حبیب بلشویك و ایمان كوره و غیره كمك های مالی می كرد. " ......ده روز بعد از كودتا زاهدی میهمانی باشكوهی در باغ شخصی خودش در جماران به افتخار طیب ، رمضون یخی و دیگران ترتیب داد. تمامی سران میدان نیز در آن شركت داشتند. بعد هم چند قطعه زمین به دستور زاهدی در جنت آباد به طیب و رمضون یخی داده شد. " ......كرومیت روزولت مجری كودتا بود كه برای انجام كودتای 25 مرداد یك میلیون دلار (معادل 8 میلیون تومان) در اختیار داشت كه همه آنها را در یك صندوق جا داده بود. از این مبلغ حدود صد هزار دلار (هشتصد هزار تومان ) به دو عضو ایرانی گروه داده شد تا آن را بین چند باشگاه ورزشی و فقرای جنوب شهر توزیع كنند...." و......

***- "......هرچه می گفتم اهل میگون، یکی از روستاهای اطراف تهرانم، باور نمی کرد.او از طرفداران پرو پا قرص مرتضی تکیه بود. من هم با تعصب گفتم: من از بچه های حسین فرزین هستم. حسین فرزین و مرتضی تکیه از گنده لاتهای تهران بودند که پاتوق حسین در میدان امام حسین (فوزیه سابق) و پاتق مرتضی شهر ری بود.اینها با یکدیگر لج و لجبازی می کردند و هر چند وقت یکبار آدمهای خودشان را برای دعوا و زد و خورد به سمت یکدیگر گسیل می دادند و بساط طرف مقابل را بر هم می زدند. حسین فرزین چون در ایران مهر و میدان امام حسین بود حس ناسیونالیستی بر من غالب شده بود و از ایشان طرفداری می کردم. ناگفته نماند چندین شام عزاداری امام حسین (ع) هم میهمان ایشان بودم..."

".... مرتضی تکیه بعد ها پاتوق وگذرش کافه ها و رستوران های جاده پهلوی ، به ویژه " چاتانوگا" و.... شد. نقل است برای اینکه رژیم پهلوی حسین فرزین را " گنده تر" کند در زندان شرایطی پیش آورد که فرزین؛ تکیه را زد. از آن هنگام حسین فرزین اسمی تر شد.... پرويز بادپا، قهرمان بوکس درروزهای انقلاب کمیته چی شد . جرم های متعددی برای خلاف کاری های او مطرح شد. او در مصادره ی اموال ثروتمندان نقش زیادی بازی می کرد. امثال بادپا در مناطق مختلف تهران و شهرستان ها زیاد بودند که خلخالی در "اعدام چافو کش ها" برخی ازآن ها را اعدام کرد...."


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016