گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 مهر» ریشه های برتری طلبی« بچه های تهرون»٬ مسعود نقرهکار15 مهر» اسکيزوفرنی سياسی، مسعود نقرهکار
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! میترا فقط ۹ سال داشت! مسعود نقره کاربالاخره مهدوی کنی مرد، موجودی که نامش پرپر شدن نو گل فدائی میترا صانعی ۹ ساله را نیزبه یاد می آورد. کنی وزیرکشوربود که گروه های فشارو کشتارحکومت اسلامی به میتینگ « قانونی» و سیاسی این سازمان حمله کردند.آیت الله مهدوی کنی، روحانی مرتجعی که آخرین سمتاش ریاست مجلس خبرگان حکومت اسلامی بود، در طول حیاتاش معنای روشن و صریح بلاهت و عوامفریبی بود، ونمود. این" آخوند مبارز" و "زندانی سیاسی" زمان شاه (۱) در کنارخوش خدمتی های اش به حکومت اسلامی در پست های ریز و درشت ـ عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی، عضویت در شورای نگهبان، وزیر کشور دولت رجائی و با هنر، نخست وزیر، رئیس مجلس خبرگان و... ـ ، این اواخر به دلیل این ادعا که آلبرت اینیشتن شیعه امام صادقی بود نیز از باب تفنن برسر زبان ها افتاد : "... يه چيزی نوشته بودند که اينتشين گفته من مسلمون شدم، شيعه هم شدم، طرفدار امام صادق هم هستم ازکتابهای خارجی. که اينشتين ميگه من وقتی مسئله معراج پيغمبراسلام رو شنيدم که پيغمبر معراج کرده، رفته و برگشته در خونه تکون می خورده، يک سيری که بيشتر از سير نور بوده. نوری که هرثانيه نمی دونم سيصد هزار کيلومتر راه ميره، پيغمبر زودتر رفته، در تکون می خورده، چکش در. برگشته پيغمبر، پيغمبر همه عوالم رو هم ديده. اين همون حرکت نسبيت است ......" (۲) نام آیت الله کنی اما با یاد "میترا صانعی" ۹ ساله ، که در حملهی چماقداران و چاقوکشان حزب الهی به شرکت کنندگان میتینگ سازمان فدائیان اکثریت در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ به قتل رسید، گره خورده است، افزون بر این مهدوی کنی دو ویژگی مستدام بخش اعظم رهبری سازمان فدائیان خلق"اکثریت" را نیز یاد آور می شود: ترور شخصیت فردی(۳) و ترور شخصیت گروهی . مهدوی کنی وزیر کشور بود، که میتینگ این سازمان به مناسبت روز جهانی کارگر، ( ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ ) برگزار شد. آن سال تنها دو گروه "چپ" اجازه برگزاری میتینگ از مهدوی کنی دریافت کردند ، دو گروهی که رسما" و عملا" اعلام همکاری و همراهی شان با حکومت اسلامی را اعلام کرده بودند: حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق"اکثریت". مهدوی کنی در گفت و گوئی پیرامون اینکه چه کسانی اجازه دارند روز کارگر، که سالگرد مرگ مفتح نیزبود " تظاهرات کنند" گفت: " ...علاوه بر گروه های اسلامی که به آنها اجازه داده شده راهپیمائی کنند، بعضی از گروه های مخالف هم مثل گروه فدائیان اکثریت و سندیکاهای کارگری از حزب توده اجازه راهپیمائی ندارند اما اجازه میتینگ و سخنرانی دارند.." ...پیکار و اقلیت هم چون به دولت اعلان جنگ داده اند، دولت با شدت جلوی آنها را خواهد گرفت..."(۴) میتینگ سازمان فدائیان اکثریت در میدان آزادی بی اعتناء به مجوز وزارت کشور مورد حمله "حزب الهیها " قرار گرفت. در یورش" حزب الهی ها" و گروه های فشار و کشتار حکومتی، که دیگربه چماق و چاقو و قمه و درفش وزنجیر و چوب و سنگ و سه راهی و نارنجک اکتفا نکرده بودند "... بمبی منفجر شد که دو نفر کشته و تعدادی زخمی شدند... " ، " ....مقامات رادیو تلویزیون یکساعت وقت به چریکهای اکثریت ( فرخ نگهدار) می دهند تا مصاحبه ای در تلویزیون داشته باشند. در این مصاحبه سخنگوی چریکهای فدائی اکثریت در مورد مسائل مربوط به تظاهرات مدعی می شود که بمب گذاری توسط حزب رنجبران و مائوئیست ها ترتیب داده شده بود..." (۵) در کنار این برخورد غیر مسؤلانه وآخوند نوازانه، رهبری سازمان اکثریت که خیال می کرد این میتینگ:" به مثابه نقطه عطفی در تثبیت دمکراسی در میهن ما» ست، درنشریه کار، ارگان سازمان فدائیان خلق ایران "اکثریت" نوشت: "...آخرین نمونه توطئه پردازی امپریالیستی ، حملات وقیحانه ضد انقلاب آشکار و مائوئیست های امریکائی به اجتماع قانونی سازمان ما به مناسبت اول ماه مه بود...میتینگ قانونی سازمان ما را، ضد انقلاب روز جمعه گذشته مورد حمله قرار داد. چند کشته و دهها زخمی نتیجه این عمل ضد انقلابی بود. برگزاری این متینگ بی شک به مثابه نقطه عطفی در تثبیت دمکراسی در میهن ما بود. به همین علت " روشن"! رنجبری ها، ساواکی ها و ضد انقلابیون دیگر، چه آشکار و چه پنهان سخت دست به کار شدند....".(۶) اکبر دوستدار صنایع عضو کمیته مرکزی سازمان که بر اثراین انفجار یک پای خود را از دست داد، در مصاحبه ای در همین شماره نشریه با عنوان " درراه انقلاب باید فداکاریها کنیم " نوشت :"...ازآغازمراسم شاهد بودم که دسته کوچکی با شعار"حزب فقط حزب الله" در اطراف میتینگ مشغول تظاهرات بودند...ازتیپ های مختلف بودندو از قیافه شان می شد شناسائی کرد...عوامل ساواک، تیپ های رنجبری و مائوئیست، عوامل وابسته به سرمایه داران و لیبرالها و..." .عضو کمیته مرکزی سازمان در پایان مصاحبه اش می گوید: " ....در پایان این نکته را هم اضافه کنم که در همین اتاق که من بستری هستم یکی از برادران پاسدار هم که در حادثه میتینگ به شدت مجروح شده است و تحت عمل جراحی دشواری قرار گرفته بستری است. این خود بخوبی نشان می دهد که ما دشمنان مشترک داریم و باید برای تحقق هدف های مشترک در کنار هم باشیم ..."(۷) نه فقط حزب رنجبران و مائوئیست ها و...حتی " بورژوازی لیبرال" هم به بهانه ی حمله به میتینگ سازمان اکثریت از" ترور شخصیت فردی و گروهی" مصون نماند. روزنامه کار اکثریت که در توهین و اتهام زنی و پرونده سازی برای لیبرال ها با روزنامه مردم ارگان حزب توده ایران به رقابت می پرداخت، در مطلبی با عنوان " کدام چشم انداز؟ " نوشت: "....صدور اجازه قانونی وزارت کشورو برگزاری با شکوه میتینگ ۱۱ اردیبهشت، روزجهانی کارگر در میدان آزادی بورژوازی لیبرال، این مدعیان دروغین آزادیخواهی را آشفته و پریشان کرد. این عوامفریبان که مدت هاست تحت عنوان دفاع از آزادی ـ واز جمله دفاع آزادی اجتماعات ـ به پرتاب سنگ و سنگریزه به جلوی ارابه خروشان انقلاب مشغولند، پس از برگزاری میتینگ عظیم سازمان و به خون کشیده شدن آن بی پرده تر از همیشه دست خود را رو کردند... یکی از نتایج ارزند میتینگ میدان آزادی این بود که چهره لیبرال های مدعی آزادی خواهی را رسوا تر ساخت...." (۸) البته دست اندر کاران روزنامه کار و رهبری سازمان اکثریت به این حد نیز اکتفا نکردند و همراه با توهین واتهام و پرونده سازی برای " لیبرال"هائی مثل مهدی بازرگان و عباس امیرانتظام و بنی صدر و.... درهمین شماره کارنیز طی مقاله ای از حکومت اسلامی خواستند که " دادگاه امیر انتظام جاسوس را به محکمه ای علیه لیبرال ها بدل کند" (۹) باری، مهدوی کنی، همدست قاتلان « میترا» ، که فقط ۹ سال داشت، بالاخره مرد اما گروه های فشارو کشتار حکومت اسلامی، « شب نهادانی ازقعر قرون آمده »،هنوز زنده اند و به جنایت مشغول!، و بسیاری از حامیان « خط امام» بی ذره ای تغییر و تکان هم به کار خویش. منابع: ۴ـ نشریه ایرانشهر، دوره سوم ، شماره ۷، هجدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ Copyright: gooya.com 2016
|