گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 آبان» اسيدپاشی به زنان را شديدا محکوم می کنيم! بیانیه گروهی از شخصیت های ایرانی ـ امضا کنید6 آبان» احمد خاتمی: انتساب اسيدپاشی به آمران معروف مورد پيگرد قانونی قرار گيرد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تبعيض و بیعدالتی و نقض حقوق انسانها، به ويژه زنان در ايران بيداد میکند! يکی از مادران پارک لاله ايران
مناديان جمهوری اسلامی با ترساندن مردم از جهنم، جهنمی برای مردم ساختهاند و آن را با مجازات اسلامی شان قانونی کردهاند و هر چه در توان دارند، تبعيض و بیعدالتی بر مردم روا میدارند. حذف زنان از زندگی اجتماعی در اين سی و چند سال به رويهای قانونی بدل شده است، چرا که جمهوری اسلامی میخواهد با استفاده از ابزار دين، به عمد زنان، يعنی نيمی از جمعيت را ضعيف و جنس دوم تلقی کند تا شايد از شر اين نيمه فعال جامعه در عرصههای مختلف در امان باشد.اسيدپاشی ما را به روزهای اوليه انقلاب میبَرد که جمهوری اسلامی برای تثبيت حجاب اجباری، اين رويه شرم آور را در پيش گرفت. همان زمان نيز گفته میشد که گروههای خودسر اين کار را انجام میدهند، همچنان که سالها بعد برای قتلهای زنجيرهای چنين گفتند. حال نيز میگويند افرادی خودسر و ناشناس به زنان اصفهان حمله کردهاند و بر سر و صورت شان اسيد پاشيدهاند و کار آمران به معروف و ناهيان از منکر نبوده است و امام جمعه و عوامل حکومتی نيز نقشی در اين ميان نداشتهاند. جمهوری اسلامی در سالهای اوليه حکومتاش در ابتدا با فريب و نيرنگ و سپس با ايجاد رعب و وحشت، حجاب را اجباری کرد و برای تبديل کردن اين رويه به قانون، از کثيفترين روشها و نيروهای رسمی و غيررسمی تربيت شده خود استفاده کرد. ابتدا خيلی به حجاب زنان کاری نداشتند، بعد گفتند در ادارات دولتی حجاب اجباری است، پس از آن در دانشگاهها و مدارس و سپس با رويههايی مانند اسيد پاشی، رنگ پاشی، تيغ زدن بر سر و صورت زنان و در نهايت با تحقير و حبس و شلاق و شکنجه و تجاوز و اعدام و با کمک نيروهای خودسر و امام جمعه و حاکم شرع و نيروهای قانونیاش، حجاب اجباری و تبعيض عليه زنان را تحت عنوان قانون مجازات اسلامی، شرعی و قانونی کرد. فاجعه بار تر اينکه نيروهای به اصطلاح روشنفکر ولی مردسالار جامعه هم در برابر اين تبعيض آشکار سر خم کردند و گفتند حجاب مساله اصلی ما نيست و بايد با آن کنار آمد، حتی بخشهايی از جنبش زنان که سالها بعد فعال شدند نيز از آن گذر کردند و خواستهای خود را با قوانين شرعی موجود تطبيق دادند. متاسفانه زنان هم علیرغم ايستادگیهای شايان توجهی که در سالهای اول انقلاب کردند، به حجاب اجباری و ديگر عوامل تبعيض آميز جنسيتی تن دادند، ولی در طی اين سالها حجاب اجباری همواره معضلی بزرگ برای زنان بوده است و اين تحقير شدگی را دايم به چالش کشيدند و به اشکال مختلف فردی و جمعی با آن برخورد کردند، ولی مردسالاران ترجيح دادند اين تبعيضها را ناديده يا به سخره بگيرند و سکوت کنند. حکومت نيز در طی اين سالها گاهی عقب نشينی و گاهی پيشروی کرد و با گذر زمان و بالا رفتن آگاهی و دانش مردم، اجتماعی شدن زنان، پيشرفت ارتباطات و ديگر عوامل سبب شد که حکومت ديگر نتواند مانند سالهای آغازين، اين تحقيرشدگی را حداقل به اشکال قرون وسطايی گذشته ادامه دهد. حال پس از سی و پنج سال که دارد اختيار از دست میدهد و در منطقه نيز نيروهای داعش با وحشیگری تمام پيشروی میکنند و مناطق مختلف را به دست میآورند، دوباره رويههای داعشی از دامان جمهوری اسلامی سر بر آورده است و با اسيدپاشی به زنان، میخواهند هر صدای مخالفی را خفه کنند و مردم را به اطاعت وادارند، ولی مردم آزادی میخواهند و ديگر حاضر نيستند حداقلهايی که با مقاومت فردی و جمعی خود به دست آوردهاند را از دست بدهند. درست است که جمهوری اسلامی در طی اين سالها توانسته با ايجاد ترس و وحشت و قانونی کردن اين رويهها، مردم را به سکوت وادار کند، ولی به چشم خود میبيند که جوانان و زنان ما به حجاب تعريف شده جمهوری اسلامی تن نمیدهند و به هر شيوهای که بتوانند جلوی آن میايستند و میخواهند اختيار نوع پوشش که يکی از حقوق پايهای انسانهاست را پس بگيرند. ممکن است زنان و دختران بيشتر با روشهای فردی تلاش میکنند که اين حق را بگيرند، ولی اگر فشار حکومت بيش از اين باشد، به صورت گروهی به خيابانها میآيند. همان گونه که آمدند و تظاهرات زنان و مردان را در اصفهان و تهران شاهد بوديم و اين نمونه بسيار کوچکی از اعتراضهای جمعی مردم است، گويا مدارس و دانشگاههای اصفهان نيز در اعتراض به اين جنايت چند روزی اعتصاب کردند و در شهرهای مختلف نيز به حمايت به خيابانها آمدند. مردم در اين راه پيمايیها میگفتند: قوانين ضد زن ملغی بايد گردد/ اسيدپاشی قطع نشه، ايران قيامت میشه/ توپ، تانگ، فشفشه، حجاب زوری نمیشه/ امام جمعه استفعا، استعفا/ تا امنيت نباشه، ايران خودش داعشه/ امنيت، آزادی، دانستن حقيقت، حق مسلم ماست و .... حکومتهای ديکتاتوری گمان میکنند که همواره با ايجاد ترس و دلهره میتوانند مردم را به سکوت وادار کند، در حالیکه وقتی فشار بيش از حد معمول باشد، نتيجه عکس میدهد و مردم را جسورتر و متحد میکند و اين آن چيزی است که جمهوری اسلامی پس از سی و پنج سال هنوز نفهميده است. نمونه مقاومت زنان در کوبانی نيز يکی از نمونههای بسيار ارزنده و مثال زدنی است که چگونه در کنار مردان در برابر وحشیترين نيروها ايستادهاند و میرزمند. ممکن است در نهايت داعش و وحشیگری پيروز شود، ولی مهم ايستادگی زنان و مردانی است که حاضر نيستند تن به هر خفت و خواری دهند.اين مقاومتها در تاريخ مبارزات مردمی ثبت میشود و بالاخره روزی جواب خواهد داد. جمهوری اسلامی نمیداند همين حجاب و تبعيض عليه زنان میتواند سد راهش شود و گلويش را بفشارد و زنان و مردان را به خيابانها بکشاند و با نيرويی مواجه شود که ديگر امکان کنترل آن را نداشته باشد. جمهوری اسلامی تصور میکند هنوز با روشهای خشونت آميز و قرون وسطايی میتواند مردم را مهار کند، درست است که با خشونت و زور توانسته است قوانينی به غايت ارتجاعی را وضع کند که هر زمان دلش خواست به صورت قانونی و اگر نتوانست به اشکال ديگر مردم را به هلاکت برساند، ولی مردم با سرپيچی از اين قوانين، کار خود را میکنند. درست است که گروههای داعشی با وحشیگری پيشروی میکنند، ولی مردم ايران ديگر طاقت و تحمل اين رويهها را ندارند، چون سی و پنج سال است که همه مدل تجاوز به حقوق شان را ديدهاند و تحمل کردهاند و مانند آتش زير خاکسترند و کافی است جرقهای زده شود و اين هيمه شعله ور گردد، آن زمان ديگر هيچ نيروی نظامیای با توپ و تانگ و نيروی خودسر و گارد ويژهاش هم نمیتواند جلوی مردم را بگيرد، سيل که به راه افتاد، همه جا را میگيرد. حکومت اسلامی در طی اين سالها هرچه از دستاش بر آمده از بیعدالتی و آزادی کُشی و تبعيض و بی امنيتی در حق مردم ايران روا داشته و به اشکال مختلف مردم را فريب داده است. سالهاست که ما را سرگرم مذاکره با آمريکا و اروپا و به ظاهر برقراری امنيت در مرزها و بهبود شرايط اقتصادی در داخل کرده است و از اين طريق هزينههای بسيار گزافی به مردم ايران تحميل کرده است. سالهاست که وضعيت اقتصادی و توليدی ما بدتر و بدتر شده است و روز به روز شاهديم که تعطيلی کارخانهها، اخراج از کار، گرانی، بيکاری، بيماری، فقر، فساد، فحشا، اعتياد، و تخريب محيط زيست و ... بيداد میکند و شرايط زندگی هر روز بر مردم سختتر و سختتر شده و از ترس دشمن خارجی ما را به سکوت وادار کرده است.سالهاست که هرينههای گزافی برای حفط انرژی يا بمب هستهای به منظور برتری قدرت در منطقه و مقابله با کشورهای بزرگ به مردم ايران تحميل کرده و بسياری از منابع آبی و خاکی و انرژی ما را از بين برده است. سالهاست که با پروژههای کذا و کذای سدسازی و جاده سازی، نيمی از منابع اين کشور را بالا کشيده و چيزی جز تخريب و ويرانی به جای نگذاشته است و تنها اتوبان کشيدهاند و ظاهرا خيابانها را زيبا کردهاند تا از هر پروژهای کيسه خود را پر کنند. سالهاست که اعدام، بگير و ببند، شکنجه، اخراج از کار و تحصيل به جرم دگرانديشی، وضعيت بد زندانيان سياسی و آزار و اذيت مردم و به ويژه زنان و جوانان به بهانه حفظ فرهنگ اسلامی بيداد میکند و شرايط اقتصادی- اجتماعی- سياسی و فرهنگی و نبود امنيت در کشور روز به روز بدتر و بدتر شده است. جمهوری اسلامی به روشهای مختلف از طريق تريبونهای بیشماری که در اختيار دارد از جمله: صدا اگر امروز جلوی اين وحشیگریها و بیعدالتیها را نگيريم، فردا دير است و دوباره و دوباره تکرار خواهد شد! يکی از مادران پارک لاله ايران Copyright: gooya.com 2016
|