گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 آبان» علی مطهری: حساسيت بيش از حد در مورد حوادث سال ۸۸ مانع اعتماد وزير پيشنهادی دولت شد1 آبان» "توبه سران فتنه" تفسیر عجیب کیهان و صداوسیما از سخنان روحانی در زنجان + ویدئو
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حائری شيرازی خطاب به علی مطهری: از دعوت مردم به تظاهرات اعتراض به تقلب دفاع نکنيد
آيتالله حائری شيرازی پيرو مواضع اخير علی مطهری نامهای خطاب به وی نوشت. به گزارش ايسنا، متن اين نامه به نقل از «الف» به شرح زير است: «بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقای مطهری نماينده محترم مجلس سلام عليکم چون ديدم شما از دعوت مردم به خيابان در سال ۸۸ دفاع میکنيد، به دليل حسن ظنی که بايد به مؤمنين داشته باشيم، نظر شما را به يک مطلب عقلانی که امام راحل (ره) به آن تأکيد داشته جلب مینمايم. امام راحل بين مزايای علمی و تقوی و عقل اجتماعی، محور اصلی را عقل اجتماعی میدانست و میفرمود کاستیهای علم و تقوی را میتوان با عقل اجتماعی جبران نمود اما کاستی عقل اجتماعی به وسيله علم و تقوی جبرانپذير نيست و به همين دليل افراد شاخص در عقل اجتماعی را ستون کارها قرار میداد و در دفاع از استوانههای عقل اجتماعی، خود سنگ تمام میگذاشت و برای امنيت آنها از برخورد با نزديکترين دوستان خود کوتاه نمیآمد. عقل اجتماعی يعنی التفات به عواقب و لوازم يک تصميم. دعوت مردم به راهپيمايی آرام در پاريس و لندن با عقل اجتماعی سازگار است؛ چون آنجا خاورميانه نيست و مردم قرنهاست با حقوق اجتماعی خود زندگی میکنند. سابقه آزادی در کشور ما بهمن ۵۷ است. در کشوری که با نفوذ در يک تجمع حزبی، بيش از هفتاد تن از سران جامعه که از سرمايههای اساسی انقلابند از ميان میروند، چه توقع داريد که با فاصله ۳۱ سال در يک راهپيمايی ميليونی، بهوسيله عوامل نفوذی خسارتهای جانی و مالی پيش نيايد؟ عقل اجتماعی میگويد اين کار درست نيست. بحث در علم و تقوای آقايان نيست. بحث در عقل اجتماعی ايشان است. اگر اعمال بدون صبر، صفر محسوب شوند، عقل اجتماعی، علامت مثبت است و نبود آن، به عمل امتياز منفی میدهد. اگر صبر برای ايمان مثل سر برای بدن است و مثل چند صفر است که با يک عدد، يک عدد بزرگی میشود و بدون آن، صفر میماند، عقل اجتماعی، عدد را مثبت و نبود آن و خطای آن، عدد را منفی و فايده را به ضرر تبديل میکند و شما به همين دليل توصيه میکرديد مديران انتخابات تبرز به تمايل به احدی از رقبا نکنند. قرآن درباره پيامبر اکرم فرمود: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لاٰ تَخُطُّهُ بِیَمِينِکَ إِذاً لاَرْتابَ اَلْمُبْطِلُونَ»(۱) انسان با سواد و کتابخوان هم صلاحيت پيامبری میتواند داشته باشد اما سوء ظن مبطلين را چه بايد کرد؟ میدانيد متقين علاقه شخصی خود را در مسئوليت دخيل نمیدهند اما چه می توان کرد با بدگمانی ديگران؟ عقل اجتماعی حکم میکند قاضی بیطرفی خود را با اعمال و اقوال خود محرز نمايد. عقل اجتماعی حکم میکند دعوتکننده مردم به راهپيمايی سالم ميليونی مسئوليت تمام اتفاقات غير قابل اجتناب آن را بپذيرد. در واگذاری مسئوليتها نيز بايد جانب عقل اجتماعی را از علم و تقوی بالاتر نگاه داشت به همين دليل استاد بزرگ، بوعلی سينا گفته است «اذا دارالامر بين الاعقل و الاعلم، الاولی هو الاعقل و يعاونه الاعلم» آنکه عواقب را واضحتر میبيند امور بايد به او سپرده شود و آنان که علم و تقوی دارند، معاونان او باشند. عقل اجتماعی میگويد آيا در انگستان و يا فرانسه و آلمان اتفاق افتاده که سران حزبی در تالاری جمع شوند و نفوذیهای حزب ديگر، تالار را با همه ساکنان آن منفجر کنند که در کشور ما بعد از پيروزی انقلاب اتفاق افتاد؟ اگر نيروی انتظامی، شروران و عربدهکشان و قمهکشان را به حال خود رها کند و يا آنان يک ساعت احساس کنند بیآنکه شناسايی شوند، میتوانند از مردم زهر چشم بگيرند، چه خواهند کرد؟! وقتی نفوذی میفرستند که يکی را در راهپيمايی آرام بکشند تا بتوانند مأمورين را متهم کنند، شما چطور مجوز راهپيمايی آرام ميليونی میدهيد؟ اگر شما تصميمگيرنده در چنين موردی بوديد مسئوليت عواقب آن را به عهده میگرفتيد؟ از دعوت مردم به تظاهراتِ اعتراض به تقلب دفاع نکنيد. درست نيست فقط به دليل اينکه ناظر نهايی انتخابات تمايل خود را به يک طرف در جايی ابراز کرده باشد، راههای قانونی کشف خلاف را مسدود بدانيم و برای گشايش مدار بسته، پای مردم را به ميان بکشيم. مسئلهای که بايد با حضور کارشناسان حل شود وقتی به مردم واگذار شود مصيبتبار خواهد بود. مگر غير از اين است که اختلاف شيعه و سنی که میبايست در جلسه علما مطرح شود، وقتی به مردم سپرده شد، کشتار بیرحمانه تکفيریها را بهدنبال دارد؟ از روز اول که اعتصام به حبلالله - که نص قرآن است - جدی گرفته نشد، اختلافها حل نشد، تفرقه روز به روز سختتر شد و تا زمانی که اعتصام به حبلالله عملياتی نشود، تفرقه دردی بیدرمان است. ما شيعيان که خود را متمسک و معتصم بحبلالله میدانيم، چرا متفرقيم؟ يا تفرقمان تفرق نيست و يا اعتصاممان، اعتصام حقيقی نيست. وقتی ديدم امام صادق (ع) میگويد انتظار دارم از دوست مظلومم که به دوست ظالمم بگويد: «يا اخی، انا الظالم حتی يقطع التهاجر» برايم سنگين بود؛ اما وقتی ديدم ماشينی در خط ما میآمد و راننده حق خود را به او داد و راه را به او واگذار کرد تا تصادف نشود، معنای مطلب آن حضرت را فهميدم. آيا همين عقل اجتماعی که رانندگان خبر دارند و راه را به ناحق میدهند تا تصادف نشود، نبايد الگوی ما در رفتار با طرف ما در ميدان سياست باشد؟ هارون (ع) تجمل پيش روی سامری و اصحابش را بهتر از جدايی بين بنی اسرائيل میدانست و علی (ع) هم راه هارون (ع) را شيوه خود قرار داد و میدانيم با آنکه هر دو مورد تفاوت حق و باطل بوده، تفريق و جدا کردن ممنوع بوده است. چگونه ممکن است تفاوتی که از نوع تفاوت حق و باطل نيست، مجوز تفرق و جدايی باشد؟ آيا دعوت به راهپيمايی آرام اعتراضآميز و استمرار اعتراض، نوعی پذيرش تفريق نيست؟ والسلام ۱- تو هرگز پيش از اين کتابی نمیخواندی و با دست خود چيزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و ترديد کنند! (العنکبوت، ۴۸)» Copyright: gooya.com 2016
|