چهارشنبه 21 آبان 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

"آموزش زبان مادری"؛ حقی که باید به‌رسمیت شناخته شود، گزارش سمینار "آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی" در آخن آلمان (+ عکس)


به روز جهانی حقوق بشر (۱۰ دسامبر برابر با ۱۹ آذر) هنوز یک ماه باقی مانده، اما کانون ره‌آورد این روز را امسال زودتر از موعد، در روز هشتم نوامبر برگزار کرد. کانون در نظر داشت موضوع برنامه‌ی امسال را به اقلیت‌های قومی یا ملی در ایران اختصاص دهد و پس از چند دور بحث و بررسی به این نتیجه رسید که حقوق اقلیت‌های قومی یا ملی، موضوعات متعددی را در بر می‌گیرد که نمی‌توان به تمام آن‌ها در یک برنامه پرداخت. به همین دلیل از میان این مسائل «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» انتخاب شد تا بتوان با برگزاری یک سمینار به مهم‌ترین ویژگی‌های این معضل اجتماعی در ایران پرداخت.

به‌همین منظور تصمیم بر آن شد تا «آموزش زبان مادری» از زوایای مختلف حقوقی (در میثاق‌های بین‌المللی و همچنین قوانین داخلی ایران)؛ آموزشی (نقش آن در تعلیم و تربیت و پیشرفت و توسعه)؛ زبان‌شناختی (به لحاظ تاریخی و رابطه‌ی آن با زبان فارسی در کشورمان)؛ و به‌عنوان تجربه‌ای واقعی در میان اقلیت‌های قومی یا ملی مورد بررسی قرار گیرد.

از چند ماه پیش چند کارشناس و صاحب‌نظر برای دعوت به سخنرانی در این سمینار در نظر گرفته شدند و خوشبختانه موفق شدیم چهار تن از آن‌ها را در برنامه‌ی خود داشته باشیم که با در نظر گرفتن وقت آن‌ها این سمینار یک ماه زودتر از روز جهانی حقوق بشر می‌توانست برگزار شود. خانم گلاله شرفکندی، فعال سیاسی کُرد که در زمینه حقوق مدنی کردها و حقوق زنان نیز فعالیت دارند، به همراه آقایان عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر؛ کاظم کردوانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر؛ و سعید پیوندی، جامعه‌شناس و کارشناس آموزش به دعوت کانون ره‌آورد پاسخ مثبت دادند و کانون توانست با حضور آن‌ها سمینار روشنگرانه‌ای در زمینه‌ی «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» برگزار کند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با در نظر گرفتن ویژگی این سمینار کانون تصمیم گرفت تا گردانندگی آن را نیز به فرد مجربی بسپارد که با اقلیت‌های قومی یا ملی کار کرده و آشنایی داشته باشد. به همین منظور از آقای سیروس ملکوتی، هنرمند و مجری برنامەی پویش شبکه‌ی روژهلات دعوت شد تا این مسئولیت را برعهده گیرند که ایشان نیز با روی گشاده دعوت ما را پذیرفتند.


سیروس ملکوتی

بخش هنری برنامه را نیز آقای فضولی جعفرلی، هنرمند آذربایجانی و از شاگردان رشید بهبودف، خواننده فقید آذربایجانی بر عهده گرفتند.

از آن‌جا که سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» از سوی رادیو زمانه و تلویزیون روژهلات فیلمبرداری می‌شد، طوری برنامه‌ریزی و صحنه‌آرایی شده بود تا برای یک برنامه تلویزیونی مناسب باشد.

عبدالکریم لاهیجی: آموزش زبان مادری حق طبیعی و فطری است

نخستین سخنران سمینار آقای عبدالکریم لاهیجی، از قدیمی‌ترین فعالان حقوق بشر در ایران بودند. ایشان در ابتدای سخنان خود به سفر اخیرشان به فلسطین اشاره کردند و از «آپارتاید اسرائیل» و «تحقیر روزانه» فلسطینی‌ها توسط دولت اسرائیل و شهروند درجه دو بودن فلسطینی‌ها سخن گفته و افزودند برخورد اسرائیل با این سرزمین برخوردی مذهبی است و معتقد است این سرزمین را خدا به آن‌ها داده است. وی این رویکرد را نتیجه‌ی مستقیم دولت مذهبی دانست و از این زاویه وارد مفهوم «شهروند» شد و گفت حقوق شهروندی رابطه انسان‌ها با شهرشان را تبیین می‌کند و همه‌ی مردمی که در یک شهر اقامت دارند حق دارند در انتخابات آن شهر شرکت کنند.

آقای لاهیجی گفت بنا بر این، یک شهروند از حقوق مدنی و سیاسی برخوردار است و «ملیت» در قرن حاضر دیگر مطرح نیست و آن‌چه «شهروند» گفته می‌شود مطرح است.

وی گفت حقوق شهروندان در دو میثاق بین‌المللی «حقوق مدنی و سیاسی» و «حقوق‌ اقتصادی‌ ـ اجتماعی‌ و فرهنگی» آمده است که ایران نیز از دهه هفتاد میلادی به آن‌ها پیوسته است.

در ماده ۲۷ «میثاق حقوق مدنی و سیاسی» آمده است: «در کشورهائی‌ که‌ اقليت‌های‌ نژادی‌، مذهبی‌ يا زبانی‌ وجود دارند، اشخاص‌ متعلق‌ به‌ اقليت‌های‌ مزبور را نمی‌توان‌ از اين‌ حق‌ محروم‌ نمود که‌ با ساير افراد گروه‌ خود‌ از فرهنگ‌ خاص‌ خود برخوردار شوند و به‌ دين‌ خود متدين‌ بوده‌ و بر طبق‌ آن‌ عمل‌ کنند يا زبان خود را به‌کار برند.»


عبدالکریم لاهیجی

همچنین آقای لاهیجی گفت که تمام کشورهای عضو «ميثاق‌ بين‌المللی‌ حقوق‌ اقتصادی‌ ـ اجتماعی‌ و فرهنگی» حق اقلیت‌های قومی در آموزش را به‌رسمیت می‌شناسند و بر اساس این میثاق آموزش باید به‌شکلی باشد که آزادی‌های فردی و اجتماعی را تأمین کند و موجب تقویت تفاهم با دیگر هم‌زبان‌ها و هم‌وطنان خود شود.

رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر افزود به‌موجب قطعنامه سازمان ملل تمام کشورها پذیرفته‌اند که از سیاستی پیروی کنند که تمام زبان‌های حوزه‌ی اقتدار هر دولت حفظ شوند.

وی آنگاه به روز ۲۱ فوریه که از سوی سازمان یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری شده اشاره کرد و گفت دبیرکل یونسکو (خانم ایرینا بوکووا) امسال در پیامی به این مناسبت گفت حذف زبان‌ها نتیجه‌اش حذف فرهنگ آن مردم است.

عبدالکریم لاهیجی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این‌که زبان مادری یک حق «طبیعی» و «فطری» است و نه حقی وضع‌شده، بر این گفته‌ی هانا آرنت، فیلسوف و تاریخ‌نگار آلمانی تأکید کرد که پس از فرار از آلمان گفته بود تنها چیزی که می‌ماند زبان مادری است.

وی سپس به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پرداخت و اصل ۱۵ آن را خواند که در آن آمده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ايران فارسی است‌. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی بايد با اين زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدريس ادبيات آن‌ها در مدارس‌، در کنار زبان ‌فارسی آزاد است‌.»

در پی این اصل آقای لاهیجی اصل ۱۶ قانون اساسی ایران را نیز خواند: «از آن جا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی ‌است و ادبيات فارسی کاملاً با آن آميخته است اين زبان بايد پس از دوره ابتدايی تا پايان دوره متوسطه در همه کلاس‌ها و در همه رشته‌ها تدريس شود.»

عبدالکریم لاهیجی با مقایسه‌ی این دو اصل گفت دقت کنید که در اصل ۱۵ گفته شده استفاده از زبان‌های محلی و قومی «آزاد» است در حالی که در اصل ۱۶ درباره آموزش زبان عربی از کلمه‌ی «باید» استفاده شده است.

وی گفت مخالفتی با زبان عربی ندارد اما سیاست جمهوری اسلامی درباره‌ی زبان‌ها، سیاستی «یک بام و دو هوا» است.

این فعال قدیمی حقوق بشر در پایان سخنان خود تأکید کرد که با یک دولت متمرکز و زبان واحد رسیدن به دموکراسی محال است. او گفت نه ناسیونالیسم دوران پهلوی ایران را به سوی دمکراسی پیش برد و نه سیاست ولایت فقیه جمهوری اسلامی. او افزود اگر دولت زمینه‌ی گفت‌وگو و تفاهم ملی را فراهم نکند مسأله با دار و درفش حل نخواهد شد.

سعید پیوندی: زبان مادری بخشی از هویت فرهنگی جامعه است

سعید پیوندی سخنان خود را با تعریف یونسکو از زبان مادری آغاز کرد و گفت زبان مادری اولین زبانی است که انسان از نوزادی در محیط خانه یاد می‌گیرد.


سعید پیوندی

این جامعه‌شناس و کارشناس آموزش سپس تأکید کرد که شکل‌گیریِ هویت پیوند تنگاتنگی با زبان مادری دارد و زبان مادری بخشی از هویت فرهنگی یک جامعه است. اگر زبان به نظام آموزشی راه پیدا نکند جایگاه خود را از دست می‌دهد و نابود خواهد شد. از این رو، روز جهانی زبان مادری شکل گرفت تا ۶۷۰۰ نوع زبانی که در دنیا وجود دارد و خطر نابودیِ بسیاری از آن‌ها توسط «اَبرزبان‌ها» تهدید می‌شود، حفظ شوند.

به‌گفته وی، پیش از این در دوره‌ای طولانی چنین پنداشته می‌شد که تنوع زبانی سبب عقب‌ماندگی است و مانع پیشرفت می‌شود؛ به همین دلیل زبان واحد را تحمیل و «زبان رسمی» را تعیین می‌کردند.

سعید پیوندی گفت وقتی زبان‌ها نوشتاری نشوند و وارد حوزه‌ی علمی نشوند، در عمل از قطار تمدن و پیشرفت باز‌می‌مانند و منزوی و مُرده می‌شوند.

وی همچنین افزود که روند جهانی شدن نیز عاملی در از بین رفتن زبان‌های کوچک است و زبان‌های «اصلی» ۹۰ درصد زبان‌های جهانی را تشکیل داده‌اند.

پیوندی با بیان این‌که زبان را نمی‌شود از قدرت جدا کرد و تنها جنبه‌ی فرهنگی به آن داد، به‌نقل از میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، گفت «زبان کسانی که در جامعه قدرت دارند نسبت به زبان‌های دیگر قدرت بیشتری دارد.»

این جامعه‌شناس بر بغرنجی‌های استفاده از زبان مادری در آموزش و فعالیت‌های اداری به‌دلیل آن‌که بیشتر مواقع نوشتاری نیستند نیز تأکید کرد و مسئله‌ی دیگر را آن دانست که در جامعه جهانی کنونی ۱۲۰ میلیون مهاجر به زبان مادری خود حرف نمی‌زنند و این غنای فرهنگی جهان را از بین می‌برد.

سعید پیوندی گفت در جهان کنونی سه گرایش مهم در مورد زبان وجود دارد؛ گرایش نخست: تحمیل یک زبان به همه در یک کشور (مثل ایران)؛ گرایش دوم: به‌رسمیت شناختن آموزش زبان مادری و امکان یادگیری آن؛ و گرایش سوم: آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری (مثل هند، سوئیس، مکزیک، اسپانیا ـ شامل باسک‌ها و کاتالون‌ها)

وی افزود، این سه گرایش مختلف نوع حکومت و رابطه‌ی آن با زبان و دمکراسی را نیز نشان می‌دهد. او گفت که بین دمکراسی و تنوع زبانی پیوند نزدیک وجود دارد.

از منظر آموزشی فراگیری با زبان مادری ارتباط نزدیکی دارد چرا که یادگیری بُعد عقلانی و عاطفی دارد. علل شکست کودکان در آموزش این است که آن‌ها نمی‌توانند با زبان رابطه برقرار کنند. زبان یک بُعد بیرونی و یک بُعد درونی دارد اگر رابطه‌ی عاطفی و درونی ما با زبان بیشتر باشد بهتر یاد می‌گیریم.

آقای پیوندی به رساله‌ی خانم ایران محمدی اشاره کرد و توضیح داد که خانم محمدی یک سال با بچه‌های کُرد در ایران کار کرد و متوجه شد که تا چه اندازه در مدارس کردستان تنش زیاد است. او در تحقیقات خود متوجه شد کودکان کُرد هر جا با مشکلی روبه‌رو می‌شدند آن را به کردی بیان می‌کردند.

سعید پیوندی سپس در دو نمودار نشان داد که در تمام استان‌هایی که زبان مادری غیرفارسی است سطح آموزش پایین‌تر است و هر چه سطح سواد کمتر است تفاوت بین زنان و مردان بیشتر است و هر چه سطح سواد بالاتر می‌رود تفاوت بین زنان و مردان کمتر می‌شود. همچنین میزان بی‌سوادی در استان‌هایی از ایران که زبان مادریشان غیرفارسی است، بیشتر است.

به‌گفته وی در ایران ۳۰ درصد جمعيت در مناطق غیرفارس‌ زندگی می‌کنند و ۲۵ ميليون نفر از آموزش زبان مادری محروم هستند.

گلاله شرفکندی: نخستین تجربه‌ در مدرسه سرخوردگی و ترس است

در نوبت بعدی گلاله شرفکندی به‌عنوان یک شهروند کُرد، تجربه‌های شخصی خود را مطرح کرد.

خانم شرفکندی گفت کودک غیرفارسی‌زبان با شور و شوق وارد مدرسه می‌شود اما با نخستین زبانی که مواجه می‌شود آن را نمی‌فهمد. وی گفت اولین تجربه‌اش در مدرسه این بود که زبانی که با آن سخن می‌گفت زبان علمی نبود و قدرت نداشت.


گلاله شرفکندی

او نخستین تجربه خود را «سرخوردگی» نامید و ترس از این‌که به چه شکل این زبان جدید را بیاموزد. خانم شرفکندی گفت: «بدین ترتیب من احساس دوگانه نسبت به زبان مادری‌ام پیدا می‌کنم. برای احساساتم ظرف دیگری می‌یابم و دیگر زبان من احساس من را منتقل نمی‌کند. من احساسم را به زبان فارسی بیان می‌کنم چون موسیقی‌ای که شنیده و یا شعری که خوانده‌ام به زبان فارسی بوده است. شخصیت فرهنگی و ملی من و حتی ارتباط من با زندگی زیر سئوال می‌رود و اعتماد به‌نفس من گرفته می‌شود.»

او تأکید کرد که بر اساس این تجربه، زبان رسمی «پرستیژ» دارد اما زبان مادری من نه. در این روند تلاش من باید چند برابر باشد؛ هم باید زبان را بیاموزم و هم به‌کار برم.

او گفت: «وقتی "پرستیژ" زبان مادری ما دو درجه پایین‌تر از فارسی و عربی قرار می‌گیرد دیگر فراگیری آن نیز سودی ندارد و هیچ اشتیاقی برای یادگیری آن نخواهی داشت.»

گلاله شرفکندی سپس از تجربه‌ی مهاجرت مثال زد و گفت همان‌گونه که در مهاجرت مجبوریم مسائل علمی را به زبان کشور میزبان بیاموزیم مشابه همین تجربه را کسانی که زبان مادری دیگری دارند در ایران داشته‌اند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت که با کاربرد آن‌چه «زبان رسمی» گفته می‌شود مشکل دارد و دست‌کم باید از «زبان ارتباطی» (زبان اداری) سخن گفت.

خانم شرفکندی ضمن تأکید بر آموزش زبان مادری پیشنهاد داد که حداقل در سال‌های مرحله ابتدایی آموزش، از زبان مادری به‌منظور یادگیری مفاهیم استفاده شود.

کاظم کردوانی: زبان فارسی هیچ‌گاه تحمیلی نبوده است

آخرین سخنران سمینار، آقای کاظم کردوانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر بود که تحقیقاتی نیز در زمینه زبان فارسی دارند.

کاظم کردوانی آموزش زبان مادری را مهم دانست و گفت: «اهمیت زبان مادری چندلایه بودن و پیچیده بودن آن است، اما پیش از حوزه‌ی سیاست این موضوع باید در حوزه‌ی تخصصی بررسی شود.»


کاظم کردوانی

وی گفت درباره‌ی سه موضوع «جایگاه زبان فارسی»، «اهمیت آموزش زبان مادری» و «آموزش به زبان مادری» سخن خواهد گفت.

وی افزود مقایسه مسئله‌ی زبان مادری در ایران و سوئد مقایسه‌ی درستی نیست چرا که موضوع زبان در ایران ویژگی‌های خود را دارد.

آقای کردوانی تأکید کرد که زبان فارسی هیچ‌گاه زبان زور نبوده و زبان تفاهم بوده است. زبان فارسی دری با دو هزار و ۵۰۰ سال پیشینه، در هزار سال نخست، زبان گفتاری جنوب غربی ایران بوده و بعد به زبان فرهنگی در سرزمین‌هایی بزرگتر از ایران تبدیل شده است. این زبان در پاکستان پیشینه دارد و در هند زبان اداری بوده است. در بخش‌هایی از سرود ملی پاکستان همچنان واژه‌های فارسی وجود دارد، همان‌طور که در قزاقستان سه هزار واژه فارسی هست.

وی گفت تمام بخش‌های ایران دو زبانه هستند و زبان فارسی نه یک زبان قومی است و نه جغرافیایی، زبان فارسی یک واقعیت تاریخی فرهنگی جامعه‌ی ماست و مطلقا به کسی تحمیل نشده و بحث بر سر برتری آن نیست.

کاظم کردوانی آموزش زبان مادری را یک «حق» دانست و گفت چه در زمان حکومت پهلوی و چه اکنون این حق باید به‌رسمیت شناخته می‌شد.

وی از همین زاویه افزود نقش پویایی تفکر زبان است و در فعالیت‌های اجتماعی نقش خلاق زبان بسیار مهم است.

او آنگاه به نقل قول‌هایی از زبان‌شناس‌های ایرانی درباره زبان مادری پرداخت و گفت هر زبانی که بمیرد یک گنجینه‌ی فرهنگی را با خود نابود می‌کند.

آقای کردوانی از تنوع زبانی در ایران نیز سخن گفت و افزود در ایران ۷۰ زبان و گویش وجود دارد.

وی اما بحث بر سر «آموزش به زبان مادری» را با اهمیت دانست و گفت در این بحث باید دقت کرد چرا که این موضوع مفهوم معینی دارد و معنای آن آموزش از اول دبستان تا پایان دانشگاه به زبان مادری است.

او چنین آموزشی را چیزی جز «تحویل دادن بی‌سوادان به جامعه» ندانست و گفت چون پشتوانه‌ی نوشتاری این زبان‌ها با زبان فارسی قابل مقایسه نیست دانش‌آموز یا دانشجو برای آموزش علمی به کجا باید رجوع کند.

به‌گفته وی «آموزش به زبان مادری» موجب می‌شود که دیگر کسی مثلا از کردستان نتواند به تهران برود تا در آن‌جا تحصیل کند و تمام مکاتبات و قوانین نیز باید با زبان مادری باشد و این مشکل‌ساز است.

وی تأکید کرد که به این ترتیب «محلی‌گری» شکل می‌گیرد که از رشد و پیشرفت جلوگیری می‌کند و شهروندان این مناطق نمی‌توانند در مناطق دیگر ایران کار کنند.

کاظم کردوانی در پایان بار دیگر تأکید کرد از حق آموزش زبان مادری دفاع می‌کند، معتقد است زبان فارسی در ایران تحمیلی نبوده اما با آموزش به زبان مادری مخالف است چرا که با واقعیت‌های جامعه‌ی ما نمی‌خواند.

نقد سخنرانی‌ها

با پایان یافتن سخنرانی‌ها، سیروس ملکوتی، گرداننده‌ی سمینار سخنرانان را دعوت کرد که در زمانی محدود به نقد صحبت‌های یکدیگر بپردازند.

در این بخش سخنان آقای کردوانی بیش از دیگران مورد چالش قرار گرفت. عبدالکریم لاهیجی بر این نظر بود که مسئله‌ی زبان در ایران به تابویی تبدیل شده است که گفته می‌شود ممکن است منجر به جدایی شود.

آقای لاهیجی گفت: «فکر نکنیم که چون زبان فارسی سال‌ها حاکم بوده و موجب وحدت، اکنون نیز همین کارکرد را دارد.»

به‌گفته وی در قرن نوزدهم تمام دربارهای کشورهای اروپا به زبان فرانسوی صحبت می‌کردند اما این به معنای آن نیست که زبان فرانسوی چنین نقشی را امروز نیز داراست.

عبدالکریم لاهیجی سپس به بعد از مشروطیت اشاره کرد و گفت در دوران پهلوی زبان واحد مطرح شد.

وی گفت: «در این‌باره آن چیزی که من توصیه می‌کنم تفاهم و گفت‌وگوست. فکر نکنیم زبان فارسی می‌تواند سیمان وحدت ملی باشد. به نظر من سیمان وحدت ملی تفاهم ملی است.»

آقای سعید پیوندی در سخنان کوتاهی گفت آموزش به زبان مادری به معنای ۱۲ سال آموزش به زبان مادری نیست و باید به آن نسبی نگاه کرد. وی افزود بسیاری از این زبان‌ها در ایران هنوز قابلیت علمی شدن ندارند اما می‌شود الفبای زبان بلوچی را آموزش داد.

وی سخنان آقای کردوانی را مهم دانست و گفت در آسیب‌شناسی آموزش زبان مادری تمام مسائلی که ایشان مطرح کردند وجود دارد. این مسائل زمانی پیش خواهد آمد که ما آن‌ها را به‌شکل مکانیکی اجرا کنیم و پیچیدگی‌ها و جزئیات را در نظر نگیریم.

آقای پیوندی گفت به‌عنوان مثال می‌توان در دبستان زبان مادری آموزش داد، در دبیرستان وزن آن را کم کرد و در دانشگاه «همزیستی‌ای» میان زبان‌ها ایجاد کرد. در الگوی کاتالان‌های اسپانیا، ۳۵ درصد مطالب درسی به زبان کاتالان است و ۵۵ درصد به زبان رسمی اسپانیا.

سعید پیوندی نیز با تأکید بر پرهیز از سیاست افراطی، بر دیالوگ و تفاهم ملی تأکید کرد و گفت: «ما کارشناسان باید در این دیالوگ ملی به تفاهمی برسیم که هم به نفع ایران باشد و هم به نفع اقلیت‌ها.»

گلاله شرفکندی نیز در سخنان کوتاهی گفت که برای وی مسئله فقط مسئله‌ی زبان نیست. صرف نظر از غنای زبان فارسی مسئله‌ی «قدرت زبان» است.

خانم شرفکندی گفت: «من موافقم که فلسفه را نمی‌شود به زبان کردی یاد گرفت و این زمان می‌برد. اما مسئله، مسئله‌ی برابری است. به نظر من حداقل این است که از زبان کردی در مدارس ابتدایی استفاده شود. من باید حق انتخاب داشته باشم که فارسی یاد بگیریم یا نه. اگر قرار است در کنار هم زندگی کنیم باید داوطلبانه باشد.»

وی افزود: «اگر به هویت من احترام گذاشته شود خود من فارسی یاد خواهم گرفت. نباید احساس تنفر به زبان فارسی ایجاد کنیم.»

به‌گفته وی «تجزیه‌طلبی» هم‌اکنون در زیر پوست جامعه‌ی اقلیت‌هاست و اتفاقا به‌رسمیت شناختن چنین حقوقی است که این موضوع را در میان اقلیت‌ها کاهش می‌دهد.

گلاله شرفکندی در پایان گفت: «ترحم و تجزیه‌طلبی را کنار بگذاریم تا بتوانیم با تفاهم در کنار هم باشیم.»

آقای کاظم کردوانی با بیان این‌که «گفت‌وگو درست است اما برای به‌دست آوردن دل دیگری نیاز به دروغ نیست و نمی‌توان با دروغ به هم نزدیک شد»، تأکید کرد که آن‌چه درباره غیرتحمیلی بودن زبان فارسی و ویژگی‌های آن گفته تنها متکی بر واقعیت‌های عینی بوده و نمی‌توان این واقعیت‌ها را کتمان کرد. زیان فارسی سیمان وحدت ما بوده است.

وی گفت: «من مخالف تابوشکنی نیستم اما باید روی زمین سفت گام برداشت. این واقعیت و زمین سفت می‌گوید به‌نفع اقلیت‌ها نیست که مثلا تا کلاس دهم به زبان مادری تحصیل کنند.»

کاظم کردوانی گفت این به معنای آن نیست که وی موافق سیاست تحمیل و اجبار است و او نیز از گفت‌وگو و تفاهم پشتیبانی می‌کند. او در انتها تأکید کرد که حق آموزش زبان مادری را به‌رسمیت بشناسیم اما در ادامه ببینیم چه گام‌های واقعی دیگری می‌توان برداشت.

بدین ترتیب تمام سخنران‌ها در مورد مسکوت نگذاشتن اهمیت موضوع زبان مادری و بحث و تبادل نظر درباره‌ی آن توافق داشتند.


فضولی جعفرلی

در ادامه‌ی سمینار، نوبت به شرکت‌کنندگان در سالن رسید تا به اظهارنظر پرداخته و سئوال‌های خود را مطرح سازند.

در پایان سمینار آقای فضولی جعفرلی، هنرمند آذربایجانی قطعاتی را به‌همراه همکار هنرمند خود اجرا کردند که مورد استقبال و تشویق حاضران قرار گرفت.

سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» پس از چند ساعت بحث و گفت‌وگو در فضایی دوستانه پایان یافت و سخنران‌ها و گروهی از شرکت‌کنندگان در کنار هم شام را صرف کرده و به گفت‌وگوهای خود ادامه دادند.

این سمینار افزون بر طرح سئوال‌های تازه درباره‌ی پیچیدگی‌های مسائل اجتماعی ایران، دست‌کم این نقش را داشت تا اهمیت مسائلی از این دست در آینده کشورمان را که به‌ظاهر اولویت لحظه‌ای ندارند برجسته سازد.

در این سمینار آشکار شد که موضوع «زبان مادری» از چه پیچیدگی و بغرنجی ویژه‌ای برخوردار است و به کار کارشناسی و گفت‌وگوی به‌دور از تنش و تفاهم و درک متقابل نیاز دارد. همچنین ضمن توجه به تجارب کشورهای دیگر در این‌باره، به‌دلیل واقعیت‌های اجتماعی سیاسی و تاریخی ایران از الگوبرداری صرف از این کشورها نیز پرهیز باید کرد.

کانون ره‌آورد ـ آخن ـ آلمان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016