سه شنبه 27 آبان 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

پرونده سازی جديد با اتهامات واهی و آزادی ٣٨ روزه محمدرضا پورشجری، ميترا پورشجری


محمدرضا پورشجری با نام مستعار سيامک مهر، وبلاگ نويس ۵۴ ساله ای است که در سال ۱۳۸۹ به دليل درج انديشه وعقايد خود در وبلاگ شخصی اش، از طرف دستگاه قضايی جمهوری اسلامی ايران با اتهام "اقدام عليه امنيت کشور"، "توهين به مقدسات" و "توهين به رهبر" به چهارسال زندان محکوم شد، لازم به يادآوری است که از اين ۴ سال ۸ ماه در انفرادی و زير شکنجه بود و بعد از يکسال بدون هيچ دليل قانونی و منطقی از بند سياسی زندان رجايی شهر به زندان ندامتگاه مرکزی کرج و به بند جرايم خاص و در ميان اشرار تبعيد شد، و دوسال اخر محکوميت خود را با وجود نياز مبرم به عمل قلب باز، بدون درمانی موثر با بيماريهايی همچون : ناراحتی قلبی، قند خون بالا، ورم پروستات، ديسک کمر و.. سپری کرد و در نهايت پس از اتمام دوره چهارساله خود در اول شهريور امسال از زندان آزاد شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پدرم که بيم اين را ميداد پس از آزادی دوباره به بهانه ای دستگير شود و همچنين بدليل عدم احساس امنيت در داخل کشور، بلافاصله پس از آزادی اقدام به گرفتن گذرنامه خود کرد، که درنهايت و پس از بازجويی های متعدد، بجای پاسخ دادن به اينکه چرا پدرم از داشتن گذرنامه محروم شده است، به وی پيشنهاد عمل قلب باز و درمان او را دادند و پدرم نپذيرفت، چراکه با توجه به تلاشهای بين المللی و رسانه ای برای درمان پدرم مخصوصا در ۲ سال پايان حبس وی وبی توجهی کامل مسولان قضايی و زندان به درمان وی، اين پيشنهاد در شرايطی که پدرم از زندان ازاد شده و يک شهروند عادی به حساب می آيد کمی غيرواقعی و پرابهام بود.
۳۸ روز پس از آزادی، در تاريخ ٧ مهرماه، پدرم دستگير و به مدت يکماه ناپديد شد. به تازگی و طی تماسی با من وضعيت خودش را شرح داد:
او در يکی از شهرهای مرزی توسط چهار مامورمسلح اطلاعات و با تهديد تيراندازی، دستگير وابتدا به مدت۱۴ روز در انفرادی اطلاعات اروميه و تحت بازجويی های طولانی مدت و شکنجه های روحی و با دست بند و پا بند و چشم بند قرار گرفته است، و در اين مدت بارها توسط بازجوی خود به اعدام تهديد شده است و بازجو خاطرنشان کرده که "با دادگاه انقلاب تهران هماهنگ خواهيم کرد برای قطعی شدن حکم اعدام وی و اگر می توانست بدون هماهنگی با واحد کرج همانجا در اروميه حکم اعدام را به پدرم تاييد می کرد"
بعد از آن با غل و زنجير به کرج منتقل ميشود و مدت ۱۵ روز را درانفرادی بند ۸ سپاه زندان رجايی شهر نگهداری می شود و در آنجا نيز تحت بازجويی شديد و فشارهای روحی و تهديد قرار می گيرد.
پس از آن به سالن ۷ زندان ندامتگاه مرکزی کرج(همان تبعيد گاه سابق خود) منتقل می شود و هم اکنون در انتظار دادگاهی شدن خود در آنجا سپری می کند.
در طول حدود يکماه انفرادی و بازجويی اتهاماتی را به پدرم وارد کرده اند که عبارتند از:
۱- اقدام عليه امنيت کشور
۲- تبليغ عليه نظام
۳- اقدام به خروج غير قانونی
۴- ارتباط با احمدشهيد و دادن اطلاعات به وی
۵- ارتباط با سازمانها و افراد ضد انقلاب
۶- ارتباط با سازمان ها و افراد صهيونيستی
همگی انها کذب بوده و صحت ندارد و پدرم به خاطر بعضی از اين اتهامات قبلا ۴ سال حبس را گذرانده است و خود وی نيز تمام اين اتهامات را رد کرده است و بربيگناهی و بی اساس بودن دستگيری مجدد خود اصرار دارد.
۲ موردی که در طی بازجويی ها اتفاق افتاده بود و پدرم خواست تا حتما بازگو شود به اين قرار است:
١) در مدت ۴ روز اول دستگيری، بازجويان از پدرم خواستند تا با برقراری تماس و نقشه های از دخترش (من) بخواهد تا به ايران برگردد و وعده داده بودند که درصورت موفق شدن و انجام اين نقشه به خيلی از مشکلات پايان خواهی داد. و در کل ۱۰۰ تا ۱۲۰ سوالاتی را که او در اين ۲۹ روز انفرادی مجبور به پاسخگويی و نوشتن و امضای آن بوده است، بيش از ۸۰ درصد ان مربوط به فعاليت ها و مسايل دخترش بوده است.
٢) او را مجبور کردند که بيوگرافی از احمد شهيد بنويسد و ضمن اينکه احمد شهيد را فردی مخالف نظام جمهوری اسلامی خواندند و فعاليت او را نه در زمينه دفاع ازحقوق بشر و تنها برای براندازی حکومت قلمداد کردند، پدرم را نيز به همکاری و دادن اطلاعات به او متهم کردند.
در مدت نگهداری پدرم در اطلاعات اروميه بوده يکبار او را به بازپرسی شعبه ٩ دادسرای انقلاب اروميه بردند و در آنجا داديار خدادادی" اقدام عليه امنيت کشور" را به او تفهيم اتهام کرده و سپس پرونده وی را برای رسيدگی به اتهام "تبليغ عليه نظام" به شعبه ١٢ دادسرای انقلاب کرج ارجاع می دهند.
هم اکنون پدرم در سالن ٧ اتاق ١٠ زندان ندامتگاه مرکزی کرج در انتظار دادگاهی شدن خود می باشد.
فعاليت های نسبت داده شده به پدرم آنهم تنها در ٣٨ روز آزادی، کاملا غيرواقعی و کذب می باشد، و دستگيری دوباره پدرم تنها برای پرونده سازی عليه او و قرار چندسال محکوميت جديد و از بين بردن و حذف فيزيکی او در زندان است.

با تشکر ميترا پورشجری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016