گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شکست مذاکرات هستهای، قمار خامنهای و سپاه، حسن داعیعدم دستيابی به سازش هستهای، يک شکست برای اوباما، محافل طرفدار مماشات و دولت روحانی است و با توجه به تسلط جمهوریخواهان در کنگره، مواضع آمريکا در مذاکرات سختتر و دست اوباما برای نرمش بستهتر میشود. علی خامنهای و سپاه بر اين باورند که قاسم سليمانی و حضور منطقهای رژيم، برگ برندهای برای کاهش فشارهای بينالمللی و سرانجام باجگيری در پرونده هستهای است. در اين گزارش، استراتژی رژيم برای عبور از بحران و چشمانداز آن را بررسی میکنيمشکست اوباما و شکست روحانی طی يک سال گذشته، رژيم ايران به کمک متحدين بين المللی خود در غرب و با بکارگيری امکانات رسانه ای و لابی گسترده، کارزار بی سابقه ای براه انداخت تا افکار عمومی در غرب را تحت تأثير قرار داده و دولت های غربی را به نرمش بيشتر در مذاکرات سوق دهد. بنابراين، بن بست در مذاکرات و عدم دستيابی به سازش هسته ای، يک شکست بزرگ برای اوباما، برای محافل طرفدار مماشات در غرب، برای رژيم و بويژه دولت حسن روحانی است که آثار سياسی آن بزودی ظاهر ميشوند و روند تحولات را تحت تأثير قرار خواهند داد. اکنون بايستی به دو سوال اساسی پاسخ گفت. نخست اينکه شکست در دستيابی به توافق، چه تأثيری بر روند مذاکرات دارد و کنگره آمريکا و طرفداران فشار بيشتر به رژيم چه خواهند کرد. سوال مهم ديگر اين است که چرا رژيم ايران که با اقتصادی ورشکسته و بحران های سياسی و اجتماعی رو به افزايش دست به گريبان است، حاضر به سازش هسته ای و لغو تدريجی تحريم ها نشد؟ استراتژی نظام چيست و روی کدام فاکتور يا برگ برنده حساب باز کرده است تا در شش ماه يا يکسال آينده روند تحولات را بنفع خود تغيير دهد؟ آيا محاسبات رژيم برای عبور از بحران واقعگرايانه اند يا برعکس، روند تحولات به ضرر جمهوری اسلامی است و رژيم در نهايت، چاره ای بجز عقب نشينی از موضع ضعيف تر نخواهد داشت؟ برای پاسخ به اين سوال ها بايد نقشه راه يا استراتژی نظام را باز شناخت، اين همان استراتژی است که رژيم طی يک سال گذشته بکار گرفته است و در ماههای آينده نيز راهنمای عمل رژيم خواهد بود. پيشينه مذاکرات کنونی و نرمش قهرمانانه رژيم و انتخاب بين دو گزينه اما از طرف ديگر، عدم دستيابی به توافق جامع هسته ای نشان ميدهد که رژيم هنوز مايل و يا قادر به سازش نهائی و سرکشيدن جام زهر هسته ای نيست. رژيم مايل به سازش هسته ای نيست زيرا سلاح هسته ای جايگاه مهمی در استراتژی امنيتی نظام و بقای رژيم دارد و در ترازوی محاسبات رژيم، ارزش دستيابی به سلاح هسته ای بيشتر از هزينه تحريم ها و فشار های اقتصادی است و از طرف ديگر، رژيم قادر به سازش هسته ای نيست زيرا تن دادن به شرائط مورد نظر غرب، به معنای شکست کامل و عقب نشنی خامنه ای و سپاه در برابر فشار های خارجی است. اين گزينه که خود رژيم آن را به جام زهر تشبيه کرده است، باعث تضعيف رژيم در داخل و در منطقه شده و باعث باز شدن شکاف های داخل حکومتی ميشود و و در شرائط کنونی جامعه ايران و نارضايتی گسترده در کشور، برای رژيم خطرناک و مرگبار است. وضعيت کنونی و و تمديد مذاکرات، ناشی از ناتوانی رژيم در انتخاب گزينه های پيش رو و وضعيت آچمز رژيم است. يعنی، از يکطرف، قادر به ادامه سياست های هسته ای گذشته و تقابل با جامعه بين المللی نيست و از طرف ديگر، حاضر و يا قادر به به چشم پوشی از سلاح هسته ای و سرکشيدن جام زهر هسته ای است. رژيم با ادامه مذاکرات ۳ هدف عمده را دنبال ميکند: سومين هدف رژيم اين است که از کارت های برنده و اهرم هائی که در اختيار دارد به بهترين شکل استفاده کند تا سازش هسته ای مورد نظر خود را به غرب تحميل کند. يعنی، آمريکا و متحدانش، جمهوری اسلامی با توان توليد سلاح هسته ای را بپذيزند (Threshold State) و تحريم ها برداشته شوند. رژيم برای پيشبرد اين استراتژی روی چند فاکتور که آنها را کارت برنده و اهرم فشار ميداند حساب باز کرده است. کارت هائی که طی يکسال گذشته مورد استفاده قرار داده و در ماههای آينده نيز پايه و محور فعاليت های ديپلماتيک و منطقه ای رژيم خواهد بود. قاسم سليمانی بنابراين، رژيم با تبليغ روی قاسم سليمانی بعنوان فرماندار دوفاکتوی عراق و سوريه، خود را تنها سد و مانع در برابر داعش جلوه ميدهد و خواهان باجگيری از غرب در پرونده هسته ای است. حسن روحانی و ديگر مقامات رژيم و لابيست های ريز و درشتی که در غرب بنفع رژيم فعاليت ميکنند، طی چند ماه گذشته خواهان نرمش غرب در پرونده هسته ای و قبول رهبری رژيم در مبارزه با داعش شده اند. اگر رفتار تيم هسته ای رژيم از ماه ژوئن ببعد، يعنی اشغال موصل توس داعش را مورد توجه قرار دهيم می بينيم که بطور محسوسی راديکال تر و انعطاف ناپذير تر شده است. خامنه ای در سخنرانی خود از نياز ايران به ۱۹۰ هزار سو صحبت کرد و جواد ظريف نيز در پيام ويدئوئی برای اولين بار غرب را به باج خواهی متهم نمود و گفت که ايران هرگز از منافع خود عقب نمی نشيند. روحانی و ظريف، ديپلماسی لبخند Copyright: gooya.com 2016
|