حکم اعدام سهيل عربی، "يکی از فروع شجره خبيثه تکفير است"، اکبر گنجی
آيت الله خامنه ای سال هاست که در برابر گروه های تکفيری ايستاده است(رجوع شود به مقاله "آيت الله خامنه ای در برابر گروه های تکفيری؟"). در روزهای دوم و سوم آذرماه نيز يک کنفرانس بين المللی در شهر قم عليه خطر گروه های تکفيری برگزار شد(رجوع شود به مقاله "پارادوکس تکفيری های ضد تکفيری").
در اين کنگره همه درباره خطرهای عظيم گروه های تروريستی داعش، جبهه نصرت، بوکوحرام، و...سخن گفتند. آنان افزودند که همه گروه های تکفيری را آمريکا و اسرائيل ساخته اند تا حاشيه امنی برای اسرائيل بسازند. هدف تخريب چهره رحمانی اسلام در جامعه جهانی است. در صورتی که به گفته آيت الله مقتدايی- دبير شورای عالی حوزه های علميه- :"فعاليت گروههای تکفيری هيچ ارتباطی با اسلام اصيل ندارد". يکی ديگر از فقيهان تأکيد کرد که تکفير ربطی به اسلام نداشته و خداوند اين عمل را مجاز نمی شمارد.
شرکت کنندگان در اين کنگره در ۴ آذر به ديدار آيت الله خامنه ای رفتند. او نيز مجدداً عليه گروه های تکفيری سخن گفت. چندين دليل ذکر کرد تا اين گروه ها را ساخته استکبار جهانی نشان دهد. او گفت که اين گروه ها خط مقدم مبارزه را از اسرائيل به عراق و سوريه و ليبی کشانده و در حال نابودی "زيرساخت های ارزشمند" کشورهای اسلامی هستند. بيداری اسلامی- يعنی همان بهار عرب- عليه آمريکا و دولت های وابسته به آمريکا بود، ولی آن را به جنگ خانگی مسلمانان عليه يکديگر تبديل کردند.
دو نکته در سخنان خامنه ای بسيار مهم بود:
الف- يکی از اقدامات بسيار خبيثانهی جريان تکفير مخدوش کردن چهرهی اسلامِ رحمت و تعقل و منطق، با نشان دادن تصاوير جناياتی همچون زير شمشير نشاندن انسانهای بیگناه و يا درآوردن قلب يک مسلمان و بهدندان گرفتن آن، در مقابل دوربين و به نام اسلام، است.
ب- در بررسی اين جريان خطرناک بايد به اين نکته توجه شود که موضوع اصلی، مقابلهی همهجانبه با جريان احياء شده تکفيری است که فراتر از گروه موسوم به داعش است و در واقع "جريانی که امروز به داعش شناخته می شود، يکی از فروع شجرهی خبيثه تکفير است".
سپس افزود که علمای مذاهب اسلامی بايد يک نهضت علمی و منطقی و فراگير برای ريشه کن کردن جريان تکفير راه بيندازند. اين جريان با شعار دروغين سلف صالح وارد شده است و بايد با زبان دين، علم و منطق، بيزاری سلف صالح را از اين اقدامات نشان داد. بايد با اين نهضت علمی و منطقی، جوانان بیگناهی را که گرفتار اين جريان خبيث شدهاند، نجات داد و اين وظيفه به عهدهی علما است.
تأييد حکم اعدام سهيل عربی
درست همزمان با روز آغاز اين کنفرانس، حکم اعدام سهيل عربی تأييد شد. سهيل عربی، ۳۰ ساله، دی ماه سال گذشته به دليل فعاليت های فيس بوکی اش بازداشت شد. اتهامات وی عبارتند از: تبليغ عليه نظام، اهانت به رهبری و توهين به مقدسات(سب النبی). به خاطر دو اتهام اول، قاضی صلواتی وی را به ۳ سال زندان محکوم کرد.
اما به خاطر اتهام سب النبی، محکوم به اعدام شد. حکم مورد تأييد شعبه ۴۱ ديوان عالی کشور قرار گرفته و در دوم آذر ۹۳ حکم به وکليش ابلاغ شده است. شعبه ۴۱ ديوان عالی کشور، در اقدامی غير قانونی و برخلاف کيفرخواست، اتهام افساد فی الارض را هم به حکم اضافه کرده است.
حتی اگر سهيل عربی به طور قطع به پيامبر اسلام اهانت کرده باشد، و براساس ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی مجازاتش اعدام باشد، مطابق ماده ۲۶۳ همان قانون:" هرگاه متهم به سب، ادعاء نمايد که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو يا در حالت مستی يا غضب يا سبق لسان يا بدون توجه به معانی کلمات و يا نقل قول از ديگری بوده است ساب النبی محسوب نمیشود".
اولاً: همسر سهيل عربی مدعی است که اهانت به پيامبر ربطی به وی نداشته و ديگران روی صفحه فيس بوک قرار داده اند.
ثانياً: وکيل متهم می گويد که متهم خود را مشمول ماده ۲۶۳ قانون مجازات اسلامی به شمار آورده، اما ديوان عالی کشور بدون هيچ بهانه ای اين عذر را نپذيرفته است. نکته اساسی اين است که ماده ۲۶۳ قانون مجازات اسلامی ادعای متهم را منوط به هيچ شرطی- از جمله پذيرش دادگاه يا ديوان عالی کشور- نکرده است.صرف ادعای متهم موجب لغو اتهام سب النبی می شود.
تناقض رد و قبول شجره خبيثه تکفير
آيت الله خامنه ای همه گروه های تروريستی و جنايتکار تکفيری را محصول فرعی شجره خبيثه تکفير به شمار می آورد. اين رويکردی اخلاقاً موجه است. اگر تکفير، "شجره خبيثه" است، نبايد بدان توسل جست و خود(فقيهان جمهوری اسلامی و شخص رهبری) را به يکی از فروع اين شجره خبيثه تبديل کرد.
تکفير سهيل عربی، با هر بهانه ای، نيز محصول همين شجره خبيثه است. تکفير، تکفير است، توسط هرکس و عليه هرکس که صورت بگيرد.
البته شايد فقيهان مدعی شوند که مدعيات آنان عليه تکفير، موضوعش تکفير فرقه ها و مذاهب متفاوت اسلامی است، نه فردی که لباس اسلام از تن به در کرده يا به معصومان اهانت می کند. ولی تفاوتی در اين ميان وجود ندارد. چون جريان های تکفيری شيعی و سنی هميشه مدعايشان اين بوده که طرف مقابل غير مسلمان شده و افکار و گفتار و رفتارشان اهانت به اسلام و پيامبر به شمار می رود. فقيهان شيعی و سنی همين رفتار را با فيلسوفان و عارفان مسلمان انجام دادند.
تخريب چهره اسلام
آيت الله خامنه ای به درستی گوشزد می کند که گروه های تروريستی داعش، القاعده، طالبان، جبهه نصرت، بوکوحرام، الشباب، سپاه صحابه پاکستان، و...بيش از هر امر ديگری به اسلام ضربه زده و "چهره اسلام را مخدوش و زشت کردند". سپس افزود، همه مردم دنيا ديدند که به نام اسلام افراد غير مسلمان غير متعرض را نشانده و بدون آن که جرمی برای آنان معين شده باشد، سرشان را از بدن جدا می کردند. همه مردم جهان شاهد بودند که فردی را کشتند و از سينه او قلبش را در آوردند و به نام اسلام به دندان کشيدند. در پايان نتيجه می گيرد: آيا فتنه ای از اين خبيث تر می شود که اسلام رحمت، اسلام تعقل و اسلام منطق را اين گونه معرفی کردند. آيا فتنه ای از اين بزرگتر می شود طراحی کرد.
جمهوری اسلامی و زشت کردن چهره اسلام
اگر استدلال آيت الله خامنه ای درباره زشت کردن چهره اسلام توسط گروه های تکفيری جنايتکار درست باشد، نظام فقيه سالار جمهوری اسلامی يکی از حکومت هايی بوده که طی ۳۶ سال گذشته- به نام اسلام- در حال زشت کردن چهره اسلام بوده است.
مگر فقيهان جمهوری اسلامی به نام اسلام سرکوب نکرده و نمی کنند؟ مگر فقيهان جمهوری اسلامی به نام اسلام فساد نکرده و نمی کنند؟ مگر قتل عام زندانيان در تابستان ۶۷ به نام اسلام صورت نگرفت؟ مگر آيت الله منتظری به نام اسلام عزل و ۵ سال در منزلش زندانی نشد؟ مگر سلمان رشدی به نام اسلام تکفير نشد؟ مگر سهيل عربی به نام اسلام حکم اعدام نگرفته است؟
آيا اينها و صدها نمونه ديگر موجب تخريب چهره اسلام در دنيا نشد؟ اگر قرار باشد "شجره خبيثه تکفير"- به حکم آيت الله خامنه ای- "ريشه کن" شود، آيا فقيهان تکفيرگر جمهوری اسلامی هم نبايد شامل همين حکم شوند؟
مجازات اسلام ستيزان؟
درست به همان دليلی که يهودستيزی از نظر اخلاقی و حقوقی ناموجه است، اسلام ستيزی و اهانت به اسلام هم از نظر اخلاقی و حقوقی ناموجه است. هيچ کس مدافع اسلام ستيزی و اهانت به مقدسات مسلمانان و خود آنان نيست. اما اگر فرد يا گروهی به اسلام و مسلمانان اهانت کرد، مجازاتش چيست؟ آيا مجازات- آن هم مجازات اعدام- اهانت کننده به پيامبر يا فردی که اسلام را ترک کرده و غير مسلمان می شود، بيش از هر چيز موجب تخريب چهره اسلام در دنيای کنونی نمی شود؟ حقوق بشر مدرن و جهان جديد مجازات اعدام ارتداد و سب النبی را نمی پذيرد و آن را يکی از مهمترين مصادق خشونت به شمار می آورد.
اگر دفاع از اسلام رحمانی منطقی عقلايی هدف فقيهان- يا حداقل آيت الله خامنه ای- است، بايد حکم ارتداد و ديگر مجازات های فقهی را کنار نهاد. وقتی فقيهان قدرت سياسی را در دست گرفته و مدعی حکومت دينی می شوند، اسلام بيش از هر امر ديگری زشت و خشن جلوه گر خواهد شد. برساختن اسلام رحمانی و عقلايی و منطقی فقط در شرايط آزادی که در قدرت نباشد- يعنی رژيم دموکراسی سکولار- قابل امکان پذير است. اگر قدرت سياسی و اقتصادی پشت دين باشد، دين با رحمت و صلح و عقلانيت سازگار نخواهد شد.
منبع: راديو زمانه، ۰۴ آذر ۱۳۹۳
[نسخهی پیدیاف مقاله را با کلیک اینجا دریافت کنید]