جمعه 21 آذر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
30 آبان» سومین دیدار ظریف، کری و اشتون
30 آبان» ادامه مذاکرات پس از مشورت‌های چند جانبه
پرخواننده ترین ها

مذاکرات هسته ای ایران در اصل، برای دو سال تمدید شده، نه هفت ماه

نشریه لاکروا چاپ فرانسه نوشت: بزرگترین طرح باراک اوباما در حوزه سیاست خارجی، "چرخش به سمت آسیا-اقیانوسیه " است: اولویت چرخش راهبرد بزرگ دیپلماتیک و اقتصادی کشورش به سمت قاره آسیا، با رونق اقتصادی فراوان و جایی که چین، رقیب اصلی و راهبردی آمریکا، دامنه نفوذش را در آن جا گسترده است.

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه خبری «تیک» Tik.ir، اروپایی ها هم رفته رفته به این رویکرد تازه آمریکا و این که رویدادهای اوکراین نیز بدون شک به حاشیه رانده خواهد شد، پی برده اند. اما، این مسایل فقط مایه نگرانی آن ها نیست. جهان عرب را نیز باید بدان افزود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


"تنها هدف او: منافع ملی آمریکا است"

در هر صورت، عقیده فواز ژرژ، استاد روابط بین الملل دانشگاه اقتصاد لندن، و چهره برجسته شبکه¬های تلویزیونی انگلیس، بر این است که رییس جمهور کنونی آمریکا از نادرترین آرمان گرایان است. ژرژ، در مصاحبه ای که در خلال کنفرانس سالانه در باره آمریکا از سوی مؤسسه فرانسوی روابط بین الملل برپا شده بود توضیح داد که "اوباما فردی واقع گراست، که تنها هدفش دفاع از منافع ملی آمریکاست"."اشاعه دمکراسی موضوعی نیست که او بر خلاف جرج دبلیو بوش، سلف خود، به اعزام نیروهای نظامی به جایی مبادرت کند. تنها عامل برانگیخته شدن او، زمانی است که منافع ملی تعیین شده و تثبیت شده کشورش، تهدید شود یا آسیب پذیر شود".

"توان پرداختن به آسیا- اقیانوسیه"

ژرژ ادامه می دهد" هنگامی که چنین اصلی پذیرفته شود، معلوم است که خاورمیانه در برنامه باراک اوباما، از اهمیت چندانی برخوردار نمی شود". "هنگامی که او در سال 2009 میلادی، به ریاست جمهوری برگزیده شد، براین باور بود که اعزام نیروهای نظامی آمریکا به نقاط مختلف جهان از جمله افغانستان و عراق، توان ارتش آمریکا را تحلیل برده است. نطق او با رویکرد چرخش و تغییر مسیر که در سال 2009 و 2010 میلادی، در آنکارا، قاهره و جاکارتا، با هدف اصلاح و ترمیم آسیب های بر جای مانده از دوران بوش در جهان اسلام، ایراد کرد برای پرداختن به تغییر مسیر سیاست هایش به سمت آسیا- اقیاوسیه بود که به گفته وی، مهم ترین منافع ملی و آینده آمریکا، در آن جا نهفته است".

"توافق نیست؟ پس خداحافظ!"

فواز ژرژ، خاطر نشان می کند" در سال 2011- 2010، نخستین نشانه کاهش توجه آمریکا به خاورمیانه، با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، آشکار شد". " سلف او، تاریخ خروج نیروها را تعیین کرده بود: پایان سال 2011 میلادی. اما گفتگوها با هدف حفظ تعدادی از مستشاران نظامی و مشخص شدن وضعیت حقوقی و قانونی نیروها مقارن شد. در یک لحظه، اوباما تصمیمی قاطع اتخاذ کرد: توافق نیست؟ پس خداحافظ! همه چیز تمام است".

"نطقی زیبا در کوران بهار عربی"

پژوهشگر لبنانی الاصل، می افزاید "بهار عربی". آری، در ماه مه سال 2011، اوباما در وزارت امور خارجه نطقی زیبا ایراد کرد ولی عملکرد دولتش "کمینه گرایی" یا "مینی مالیستی" بود. در مصر، به ویژه، ارتش آمریکا بود که برای متقاعد کردن ارتش مصر به خویشتن داری تا جای ممکن و عدم توسل به خشونت علیه تظاهرکنندگان، نقشی تعیین کننده ایفا کرد. در لیبی، آمریکا بود که انجام حملات هوایی را که عمدتاً به وسیله فرانسه و انگلیس انجام می شد، از پشت صحنه هدایت می کرد، اما اوباما، حتی این را هم نمی خواست. به اعتقاد او، این وظیفه قدرت های منطقه بود که در رویدادهای آن جا دخالت کنند. اوباما، ابداً نمی خواست که به گونه مستقیم در این رخدادهاا درگیر شود".

"فردی زیرک، و باهوش"

ژرژ اعتقاد دارد که "این گزینه ها از نداشتن جذبه و رهبری ضعیف، و بی توجه حکایت ندارد. "او فردی زیرک است، فردی با هوش است. اما، فقط هیچ علاقه ای ندارد کشورش وارد چنین مسایلی بشود".

"در سوریه، هرچه در توان داشت انجام داد تا مداخله نکند"

فواز ژرژ ادامه می دهد"در باره سوریه، فشارهای بسیار شدیدی بر او وارد شد تا به مداخله تن دردهد". "فشار ازبیرون و درون، از راست و چپ. هر چه در توان داشت انجام داد تا وارد درگیری ها نشود. معتقد بود که بحران پیچیده و بغرنجی است؛ و به جنگی نیابتی میان قدرت های منطقه، خواهد انجامید؛ مشابه جنگ سردی که میان آمریکا و روسیه وجود داشت. اوباما، معتقد بود آمریکا هیچ نوع منافع ملی در این تنش ها ندارد. بنا براین کشورش هیچ مسؤولیتی برای دخالت در رخدادها نداشت".

" مداخله علیه داعش، برخلاف خواست باطنی"

ژرژ تأکید می کند" اصطلاح دولت اسلامی در عراق و شام (داعش)، بی تردید خط مشی او را تغییر داد". "باراک اوباما، بر خلاف خواست باطنی اش، ناگزیر از مداخله دوباره شد. دولت اسلامی، وابسته به القاعده است که هدفش ویران کردن آمریکا است. آمریکا، باید مداخله می کرد ولی، آن جا هم رویکردی مبتنی بر حداقل را در پیش گرفت. ابتدا به مداخله ای محدود با دوره زمانی دوساله، رضایت داد. به عراقی ها گفت: برای شما نمی جنگیم؛ ما به جای شما نخواهیم جنگید. به اعتقاد اوباما، این وظیفه نیروهای بومی است که بجنگند: کردها، ارتش عراق، و شبه نظامیان سنی مذهب" باید بجنگند".

"42هزار تروریست در منطقه ای وسیع"

این استاد دانشگاه اقتصاد لندن توضیح می دهد "اوباما بر این اعتقاد بود که اعزام نیروهای نظامی آمریکا به صحنه نبرد به ضرر جنگ علیه دولت اسلامی تمام خواهد شد". " به یقین، این نیروها برای انهدام ماشین نظامی دولت اسلامی، و نه برای انهدام ایدئولوژی آن ها، کارآمدترند". متأسفانه، برای باراک اوباما، پهبادها و حملات هوایی آمریکا برای غلبه بر دولت اسلامی، از کارآیی لازم برخوردار نبودند. دولت اسلامی، 42 هزارجنگجو در منطقه ای به وسعت خاک انگلیس در اختیار دارد. آن ها در مناطق شهری مستقرند و حملات هوایی جز خساراتی اندک حاصلی ندارد. باید که نیروی زمینی وارد کارزار شود".


"مسأله بسیار مهم، برنامه هسته ای ایران است"

ژرژ می گوید"در حقیقت، مهم ترین مسأله در منطقه، برای باراک اوباما، ایران و برنامه هسته ای آن کشور است". "در این مورد هم، او برای مداخله نظامی که از سوی قدرت های منطقه ای، به ویژه اسراییل و عربستان سعودی و متحدانشان در عرصه داخلی آمریکا حمایت می شدند، زیر فشار شدید قرار داشت. به دو دلیل، مشاوران رییس جمهور، تردید پیدا کردند که نتانیاهو واقعاً خواهان مداخله نظامی یک جانبه باشد".

"اوباما تصور نمی کند که جنگ علیه ایران کارآمد باشد"

فواز ژرژ معتقد است"اساساً، اوباما به کارآمدی جنگ با ایران هیچ اعتقادی ندارد. به همین دلیل، وی تلاش های بسیاری برای رسیدن به یک توافق با ایران انجام داد، اگرچه می داند احتمالاً در شرایطی نیست که رأی موافق کنگره را در این باره کسب کند. کاملاً روشن است که اگر تهران تا آخر به تعهداتش عمل کند، اوباما، توافق را امضا خواهد کرد".

"رییس جمهور آینده آمریکا، وارث پرونده ایران خواهد بود"

ژرژ یادآوری می کند که "ماه گذشته، با توافق اوباما و روحانی، تصمیم گرفته شد گفتگوها میان ایران و 1+5، پس از اتمام ضرب الاجل تعیین شده 24 نوامبر، نیز ادامه یابد". " هدف از طولانی کردن گفتگوها چیست؟ علت این امر این است که عکس آن به فاجعه ای جدی خواهد انجامید. و این امر واشنگتن را برای مداخله نظامی زیر فشارهای تازه قرار خواهد داد. در نتیجه، گفتگوها برای یک دوره زمانی هفت ماهه تمدید شد، ولی در اصل، و بدون تردید، برای دو سال تمدید شده است. شاید، به احتمال زیاد، رییس جمهور آینده آمریکا، وارث پرونده ایران شود! اگر تا آن زمان هیچ توافقی به دست نیاید، افزایش خطر برخورد نظامی در سه یا چهار سال آینده بیشتر خواهد شد".

"بزدلی در برابر تانیاهو"

" در باره جنگ اسراییل – فلسطین، فواز چنین نتیجه گیری می کند که " باراک اوباما، جسارت سیاسی اش را از دست داده است و سیاست¬هایش فاجعه بار بوده است. حل مناقشه اعراب و اسرائیل از اولویت های دور اول ریاست جمهوری اوباما بود. اما، این بدشانسی را آورد که دوران ریاست جمهوری اش با دوران زمامداری نتانیاهو و دولت راستگرای وی همزمان شد. اوباما، سه مقطع تنش زای عمده با نتانیاهو داشت، به ویژه، در باره موضوع شهرک سازی، و هر سه بار را نیز بازنده بازی شد. شهرک سازی ادامه یافت و او کاری نتوانست بکند. بزرگترین فرصت از دست رفت و شاید تا ده سال دیگر چنین فرصتی دوباره پیش نیاید، و با انتخابات تازه در اسراییل، به احتمال زیاد دولتی بسیار افراطی تر در آن کشور به روی کار خواهد آمد".

"محک زدن اوباما با سیاست خارجی اش ناعادلانه است"

این پژوهشگر لبنانی – آمریکایی متولد بیروت و در خانواده ای ارتدکس، هفده ساله بود که جنگ داخلی در لبنان به وقوع پیوست و او را به مهاجرت به آمریکا ناگزیر ساخت، با تمسخر می گوید" این ناعادلانه خواهد بود که باراک اوباما را با سیاست خارجی اش محک زد". "این حوزه در میان اولویت های اوباما قرار نداشت. هدف او، احیاء و بازسازی ملت آمریکا است. و روند جان تازه بخشیدن به ملت آمریکا از داخل کشور شروع می شود".


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016