پنجشنبه 27 آذر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

قهرمان واترپولوی ايران به همراه همسر جوانش در تصادف رانندگی کشته شد، چه کسی پاسخگوست؟ اختر قاسمی


قهرمان واترپولوی ایران به همراه همسرش

کيهان آنلاين – حدود يک ماه پيش از دوستی خبر تصادف هولناک يک عروس و داماد آلمانی- ايرانی را در تهران شنيدم که بسيار غم‌انگيز بود. خبری که قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. به دنبال خبر رسانه‌های ايران را زير و رو کردم و تيتر روزنامه‌ای را خواندم: قهرمان واترپولوی ايران ايمان ولی‌زاده به همراه همسر آلمانی‌اش ياسمين در تصادف بزرگراه چمران کشته شد! خبر کوتاه بود اما زوج جوان عمر چه بسا طولانی را که در پيش داشتند، در يک لحظه از دست دادند!

ماجرا را دنبال می‌کنم: ايمان ولی زاده و ياسمين سامبورن عاشق يکديگر می‌شوند اما پنج سال طول می‌کشد تا مادر آلمانی ياسمين به دليل شهرت منفی که ايران و ايرانيان در جهان پيدا کرده‌اند، با ازدواج آنها موافقت می‌کند. سرانجام آنها در مهرماه گذشته و در زادروز ياسمين به عقد يکديگر در می‌آيند. ياسمين شناسنامه ايرانی می‌گيرد و برای تدارک جشن عروسی از آلمان به ايران می‌رود تا با قهرمان خود، ايمان، رؤيای زندگی مشترک‌شان را واقعيت ببخشد.

آنها در حال انجام تدارکات برای شب عروسی خود در تهران در راه بودند که در يک لحظه راننده‌ای با سرعت سرسام‌آور از پشت به خودروی آنها می‌کوبد و همه رؤياها و آرزوهای آنها را در زير پل «يادگار» در بزرگراه چمران بر باد می‌دهد.

به گزارش رسانه‌های ايران راننده مجرم با درجه الکل ۲۲۰ گرم مست بوده و با اتومبيل شيک و سنگين LX۵۷۰ خود در آن بزرگراه می‌رانده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ايمان ولی زاده مهندس مکانيک که نه تنها قهرمان واترپولوی ايران بلکه داور بين‌المللی نيز در همين رشته بود و از افتخارات کشور به شمار می‌رود، در اوج موفقيت و آغاز يک زندگی تازه، به دليل بی‌مسئوليتی يک راننده تازه به دوران رسيده خاموش شد.

بنا به گزارش کارشناسان پليس که در رسانه‌های ايران منعکس شد خودرو قهرمان واترپولوی کشور با سرعت مجاز و در خط راست حرکت می‌کرد که ناگهان اتومبيل ديگر از سمت چپ با سرعت جنون‌‌آميز بيش از ۲۰۰ کيلومتر در ساعت با آن تصادم کرده و با وجود باز شدن بيش از ۱۲ کيسه هوا، سرنشينان آن در دَم جان خود را از دست می‌دهند.

راننده‌ی مجرم اما با وثيقه بسيار اندک آزاد می‌شود تا چه بسا دوباره با الکل و سرعت جان افراد را در خيابان‌ها و بزرگراه‌ها به خطر بيندازد. هراس مادر ياسمين با از دست دادن دختر و دامادش با تصوير منفی که از ايران و ايرانی در ذهن داشت، پيوند می‌خورد.

به گفته‌ی رييس پليس کشور اين حادثه ناکارآ بودن قوانين راهنمايی و رانندگی را در برخورد با مقصر بيشتر مشخص می‌کند. سردار مومنی می‌گويد: «در خيلی از کشورهای جهان در اين خصوص قوانين سخت‌تری اعمال می‌کنند و ممکن است گواهينامه را برای هميشه از فرد بگيرند اما در کشور ما پليس تا ۲۰۰ هزار تومان فرد را جريمه می‌کند و شش ماه هم گواهينامه را می‌گيرد و بعد برای جرم به دادگاه می‌فرستد.»

طبق آمار، حوادث ناشی از تصادفات رانندگی در ايران که منجر به مرگ می‌شوند، در سطح کشتارهای ناشی از جنگ است. گفته می‌شود روزانه ۴۷ تن جان خود را در تصادفات رانندگی در جاده‌های ايران از دست می‌دهند. سرعت غيرمجاز يکی از دلايل اصلی چنين حوادثی است که معمولا به مرگ منجر می‌شود. اين در حاليست که در حادثه‌ای مانند آنچه جان قهرمان واترپولوی کشور و تازه‌عروس‌اش را گرفت، راننده مقصر با تنها ۵۰۰ ميليون تومان آزاد شد. آن هم در حالی که دستگاه قضايی جمهوری اسلامی برای يک شهروند که در فيس بوک‌اش سخنانی نوشته که به مذاق مسئولان رژيم خوش نمی‌آيد، وثيقه ۴۰۰ ميليون تومانی طلب می‌کنند و يا برای نوع پوشش و آرايش و حتی فروش لباس‌های به اصطلاح غيراسلامی مجازات‌های بسيار سنگين در نظر گرفته‌اند.

دامنه مرگ‌ ناشی از تصادفات رانندگی در ايران به اندازه‌ای گسترده است که حتا در شبکه اجتماعی فيس بوک يک کمپين زير عنوان «کمپين نه به تصادف» به راه افتاده است. در يکی از مطالب اين کمپين خواندم که پديده تصادف در ايران را بايد جزو موارد «نقض حقوق بشر» به شمار آورد. به راستی نيز عدم امنيت و آسايش شهروندان که حق حيات را از آنها سلب می‌کند چيزی جز نقض حقوق آنها نيست. در چنين موردی، واقعا چه کسی بايد حافظ حق حيات شهروندان باشد؟ مگر دولت و پليس نبايد برای حفظ جان شهروندان جاده‌های ايمن بسازند؟ مگر نبايد سرعت را در جاده‌ها کنترل کنند تا هيچ راننده‌ای با سرعت غيرمجاز نراند؟ مگر قانون‌گذاران نبايد با تصويب قوانينی که امنيت و جان شهروندان را در برابر چنين حوادثی محافظت کند، از تخلف و جرم افراد جلوگيری کنند؟ رانندگی امن و محدود کردن آنهايی که اتومبيل را به ابزار قتل تبديل می‌کنند، از حقوق شهروندی است.

در اين ميان دسته‌ای از نوکيسه‌گان در ايران به ثروت‌های نجومی رسيده‌اند. تازه به دوران رسيدگانی که با خودروهای لوکس و چندصدميليونی برای خود و فرزندانشان شخصيت دروغين دست و پا می‌کنند. قاتل ايمان و ياسمين يک حاجی‌زاده پولدار است که خيلی زود و راحت با يک وثيقه ۵۰۰ ميليون تومانی آزاد شد.

وی چنان پشت‌اش گرم و جان انسان‌ها چنان برايش بی‌ارزش است که به جای احساس شرم و همدردی با خانواده‌های کسانی که فرزندان جوان آنها را به قتل رسانده است، در کلانتری به برخی بستگان آنها گفته است: من که گفتم ديه را می‌پردازم چرا اين قدر خانواده‌های‌شان شلوغ می‌کنند؟!

اين راننده چه کسی است که آن قدر «شهامت» داشته که در ماه محرم چنان مست کند که زوجی را به قتل برساند و تازه طلبکار هم بشود! آيا از همان نوکيسه‌گانی نيست که عکس‌های ويلاها و پارتی‌ها و خودروهای‌شان در اينترنت منتشر می‌شود؟

ايمان ولی‌زاده يکی از الگوهای خوب برای جوانان ايران بود، تحصيل کرده بود، ورزشکار بود، قهرمان شده بود، لياقت خود را در عرصه بين‌المللی ثابت کرده بود. نه تنها سبب افتخار خانواده و دوستان، بلکه مايه سربلندی کشور بود. ايمان درست در نقطه مقابل فردی قرار داشت که حق حيات را از او ربود.

در فيس بوک «کمپين نه به تصادف» نوشته‌اند: بگذاريد واقع‌بين باشيم و بگوييم که جنون سرعت در سرزمين ما ريشه در جنون قدرت دارد!

به نظر می‌رسد اگر آماری از نوع تصادفات رانندگی و خودروهای رانندگان مقصر نيز منتشر شود، چه بسا اين جمله بيشتر معنا پيدا کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016