دوشنبه 22 دی 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

تقلب علمی؛ اين بار در کتاب محمدرضا رحيمی


محمدرضا رحیمی

کلمه – علی محمد شمس:

مقدمه

در بحبوحه‌ی ماجراهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ در ايران، محمدرضا رحيمی (معاون اول محمود احمدی نژاد از شهريور ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲)، کتابی با عنوان «زخم زمين: بررسی ابعاد حقوقی و سياسی بحران غزه» (مجمع جهانی اهل بيت عليهم السلام و مرکز مطالعات خاورميانه، ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹) منتشر کرد که در نوع خود حيرت انگيز می‌نمايد. اين يادداشت با عزل نظر از سوابق معاون اول محمود احمدی‌نژاد، فقط به اين مسئله می پردازد که محمدرضا رحيمی چگونه و با چه کيفيت و مقاصدی، غزه مظلوم را دستاويز کرده و دل عده ای را ربوده است. وی در پوشش يک عنصر ارزشی و ضد صهيونيستی، با تحليلی سخيف و استدلالی فرسوده، آرمان غزه را حراج و تاراج می کند تا خود را به موج ضد صهيونيستی همنوا سازد و در اين همنوايی، پوششی باشد برای اقدامات و تصميمات زيان آور ديگر. تأکيد می شود که اين يادداشت نه در پی سنديت مدرک دکترای محمدرضا رحيمی است نه به پرونده وی در بيمه و استانداری کردستان می‌پردازد و نه جملات عجيب او ( مثلاً دلار و يورو نجس‌اند، اينترنت پاک و حلال باشد، نسخه‌های پزشکان بايد فارسی باشند و بسياری ديگر) را محل توجه می‌بيند. فقط و فقط به کيفيت تحقيق حقوقی – سياسی محمدرضا رحيمی در قالب «زخم زمين» می‌پردازيم و ماجراهايی از پشت پرده اين کتاب روايت می‌کنيم. يادآوری اين نکته نيز ضرورت دارد که نقد و افشای کار رحيمی به معنای مخالفت با آرمان فلسطين نيست؛ چرا که فلسطينی‌ها محق و صهيونيست‌ها اشغالگر هستند و هيچ وجدانی به جنايات اسرائيلی‌ها در کشتار مسلمانان فلسطين رضا نمی‌دهد. آنچه محکوم و شايان سرزنش است، دفاع بد و ضعيف از يک حقيقت و نيز دستاويز قرار دادن مظلومان غزه برای افساد و اهمال است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



تملق و چاپلوسی غير ضروری در کار آکادميک

کار آکادميک و حتی يادداشت‌های نيمه آکادميک با تملق و تمجيد تهوع‌آور نسبتی ندارد. رحيمی در «زخم زمين» به کرات از رئيس‌جمهور «عدالت‌جو» (ص ۱) و اقدامات ستودنی و بی‌نظير رئيس جمهور مکتبی و متعهد (ص ۳) تجليل کرده و تأکيد می‌نمايد که «اگر بر اين مختصر ارج و اعتباری مترتب باشد شايسته آن است که تقديم جناب احمدی نژاد گردد و اميد آن دارم که مقبول افتد»(ص ۳).

محمدرضا رحيمی علاوه بر محمود احمدی‌نژاد از نيز ياد می‌کند و در کنار «مواضع شجاعانه و عزتمندانه احمدی نژاد» به «فرزانگی رهبری» نيز اشاره‌های زيادی دارد که اين حد از تمجيد بسيار مصنوعی و هدفمند به نظر می‌آيد. گفتنی است اين کتاب ۲۵۶ صفحه‌ای با صفحاتی رنگی به طبع رسيده و ادعا شده است که ۵۰۰۰ تيراژ آن در همين سال ۱۳۸۸ به فروش رفته و بلافاصله در سال ۱۳۸۹ به چاپ ۵۰۰۰ تيراژ ديگر نيز از اين اثر حقوقی مبادرت شده است. ناشرين اين اثر نيز لابد بدون طمع! به عشق دفاع از مظلومان غزه! ۱۰۰۰۰ نسخه از اين اثر را روانه بازار نشر کرده‌اند.

رونمايی از کتاب در دمشق

طبق ادعای کتاب در صفحه ۱۱، در تاريخ دهم ارديبهشت ۱۳۸۹، کتاب زخم زمين در همايش جمعی از نخبگان سوری و فلسطينی در دمشق رونمايی شد. در اين نشست چهره‌های علمی و دانشگاهی جهان اسلام (!) به مناسبت تأليف کتاب زخم زمين از نگارنده تجليل و قدردانی کرده‌اند. در اين مراسم از سوی علمای مسيحی، شيعی و سنی، مفتی شهر دمشق، گروه‌های جهادی فلسطين و جمعی از نخبگان و دانشگاهيان فلسطينی و سوری لوح سپاسی به پاس تأليف اين کتاب به مؤلف اهدا شد (ص ۱۱). با خواندن ماجرای اين مراسم بی اختيار، خاطره‌ای از دوره استانداری رحيمی در کردستان در سال ۱۳۷۶ به ذهن خطور می‌کند. طی همان سال و در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، قرار بوده که ابتدا مسئولين در انتخابات رياست جمهوری شرکت کنند. يکی از مسئولان نظامی شهر که در عداد نخستين رأی‌دهنگان بود، روايت کرده که در همان اول صبح با صندوق پر از برگه مواجه شديم و برگه‌مان را به زحمت در صندوق پر شده، جا کرديم! گفتنی است در انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد ۱۳۷۶، ناطق نوری علاوه بر زادگاه خود (مازندران) فقط در يک استان ديگر (کردستان) که رحيمی استاندارش بود بيش از سيد محمد خاتمی رأی آورده بود! به روايت آن مقام با ديدن صندوق پر از برگه لبخندی بر سيمای رحيمی که در جايگاهی رفيع ايستاده بود هديه کردم و محل رأی‌گيری را ترک کردم.

کمپرس کردن مطلب

رحيمی برای دفاع از فلسطين و مظلومان غزه، کارهای محيرالعقولی در کتاب کرده، او در اولين فصل کتاب در بخشی با عنوان «صهيونيسم در يک نگاه»، در عرض سه صفحه ظهور اسلام را تشريح و با پرش از جنگ اول و دوم جهانی، به پست صهيونيسم می‌رسد(ص ۳۱). بگذريم که سراسر اين قسمت رونويسی از مقاله و آثار ديگران است. نويسنده می‌کوشد شتابناک خود را به امروز برساند و در اين مسير قريب به اتفاق اسناد، روايات و وقايع را مخدوش نقل می‌کند. رحيمی يا هر کسی که اين کتاب را برايش گردآوری کرده، اندکی حوصله به خرج نداده که به فراتر از ويکی‌پديای فارسی مراجعه کند و حداقل اسم و فاميل ارجاعات را درست ذکر کند. بسياری از منابع مورد ارجاع يا اصلاً وجود خارجی ندارند (مانند دکتر محمد ذاکريان در صفحه ۱۲۹)، يا ناقص‌اند (مانند مصاحبه حسين رنجبران با رسانه‌ها) يا مبهم‌اند (مانند رجوع کنيد به شماره ۱۹۲۸۶ روزنامه کيهان) يا غلط درج شده‌اند (مانند تايپ غلط خود نوار غزه و بسياری ديگر).

دردنامه آکادميک

درد آکادمی امروز ايران، فقط اين نيست که دانشگاه‌ها و مجلات علمی – پژوهشی آن به کانون رواج جعل و جهل بدل شده‌اند يا مقالات ISI و پايان‌نامه‌ها به قيمت رقابتی به فروش می‌رسند. درد اساسی‌تر اين است که مخاطبان کتاب رحيمی (يعنی مسئولان ارشد و نه دانشگاهيان و محققان)، اساساً کتاب او را نمی‌خوانند و رحيمی با علم به مشغله فراوان مسئولان مؤثر، فقط به چاپ رنگی و انتشار اصل اثر اکتفا نموده تا با پناهگيری در پشت سنگر غزه، به تلاش‌های مهرورزانه خود در دولت ادامه دهد. او که در جريان ماجرای استيضاح وزير کشور دولت نهم احمدی نژاد، عملاً با چک پنج ميليون تومانی، جمع کثيری از نمايندگان را خريده بود، اين بار خواسته است با چند ورق کاغذ، با نقش زخم‌خورده‌های غزه، اين بار نظر رهبری را جلب کند. پس درد اساسی‌تر اين است که يک فرد پر مشغله، در اوج کار اجرايی، اثری دست و پا می‌کند يا سفارش می‌دهد! و اين اثر از سوی ناشر يا ناشران فرصت‌طلب ديگر، سريعاً در ۱۰۰۰۰ نسخه منتشر ميشود و بی‌درنگ چند نسخه برگزيده اين کتاب، هديه بزرگان نظام می‌شود تا دولت احمدی نژاد، مجموعه‌ای خودی، اصيل و آرمان‌گرا معرفی شوند. ظلم به مردم غزه اين بار با همدستی مسئولان ارشد نظام صورت می‌گيرد و کسی از اتقان و استدلال کتاب رحيمی نمی‌پرسد و او با جمع‌آوری مطالبی بسيار ضعيف، غير علمی، نادرست و حتی غير حقوقی، آرمان غزه را قربانی نيات مشکوک خود می‌کند. البته در قاموس فرهنگ سياسی ما بعيد هم نيست. محمدرضا رحيمی که در زمان استانداری خود در کردستان بر دستان آيت‌الله هاشمی رفسنجانی بوسه زده بود و اکنون کتاب در تمجيد محمود احمدی نژاد می‌نويسد و اين اثر را به او تقديم می‌کند، قصد آن کرده که اين بار در قامت آکادميک ظاهر شود. آزرده‌خاطری جامعه آکادميک، بيشتر از اين باب است که غزه پلکان ترقی شده است و بزرگان به جای تأمل و ترديد به تمجيد بی‌مبنا می‌پردازند. بی‌اختيار ياد لطيفه ای از محسن قرائتی می‌افتم که بعضاً حرف‌های قابل توجهی به زبان می‌آورد. طبق روايت او، مسافران در اتوبوسی از تهران عازم يکی از شهرهای کشور بودند که در حين سفر، کودکی بدحال می‌شود و پدر آن بچه از راننده اتوبوس درخواست می‌کند که ماشين را نگه دارد تا بچه بتواند قضای حاجت کند. اين درخواست پدر با پاسخ قطعی و منفی راننده مواجه می‌شود و او ناگزير فرزند خود را بغل کرده و به صندلی اتوبوس می‌چسبد. مسافری ديگر، يواشکی به راننده اتوبوس ميگويد: هيچ می‌دانی آن کودک، بچه چه کسی است؟ آيا پدر و مادر او را می‌شناسی؟! راننده ناگهان ترمز کرده و از کودک مزبور دعوت به عمل می‌آورد تا قضای حاجت کند. به گفته قرائتی، وای به حال مملکتی که شاشيدن بچه هم پارتی می‌خواهد.

اکنون در مقام و سياقی ديگر، وای به حال مسئولی که برای گرفتن تأييد، دست به انتهال می‌برد!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016