علمالهدی: "اقليتی" درصدد تغيير اوضاع خبرگان هستند، نتيجه مذاکرات به نفع ما نبوده است
عضو مجلس خبرگان رهبری معتقد است: اگر ما مجلس خبرگان را دچار سياستزدگی کنيم خودش اول انحراف است، خبرگان سياستزده نيست و مردم به فرموده امام زمان(عج) شرعاً مکلف هستند در امورشان به حجت امام زمان(عج) رجوع کنند.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، شايد زيارت حرم امام رئوف فرصتی بود برای جاماندگانی چون منی از حضور در کاروان عشق کربلا، روز اربعين بود که برای گفتوگو با سخنران اصلی ۹ دی سال ۸۸ وارد مشهد مقدس شدم، جمعيت حاضر در حرم خارج از حد تصور بود، قرار ما نماز ظهر و عصر ۲۱ صفر در محل کارش بود. با رويی گشوده و مهربان ميزبانمان شد و بيش از زمان مشخص شده پذيرايمان بود.
امام جمعه مشهد در اين گفتوگو پس از بررسی ابعاد حماسه ۹ دی، (مشروح آن از اينجا قابل مشاهده است) ضمن تشريح جايگاه و کارکرد مجلس خبرگان رهبری در نظام جمهوری اسلامی به فعاليت اصلاح طلبان برای مجلس خبرگان آينده اشاره و تاکيد کرد: سياست زده کردن مجلس خبرگان انحراف است و اين مجلس جناحی نبوده و نيست.
آيتالله علم الهدی ضمن اشاره به ديدارش با آشنا مشاور رئيس جمهور و توصيه به او درباره کنار نگذاشتن لباس روحانيت، به مواضع چندی پيش حجاريان و جلايی پور درباره رويکرد حضرت امام (ره ) پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: سخن آنها نشان میدهد امامت را نمیشناسند.
مذاکرات هستهای و بحثهايی درباره تامين امنيت کشور پس از مذاکرات از ديگر مباحثی است که امام جمعه مشهد درباره آنها موضع خود را تبيين کرد.
مشروح اين گفتوگو در ادامه میآيد:
* مطرح است اصلاح طلبان با استراتژی فتح سنگر به سنگر در انديشه تصرف مجلس خبرگان هستند و ليدرهای اصلاحات معتقدند بايد جامعه را نسبت به انتخابات مجلس خبرگان رهبری حساس کنيم، نظر شما درباره اقدامات و توفيقات شان در اين زمينه چيست؟
- درخصوص توفيقات نمیتوان پيشبينی کرد چراکه مردم خيلی قابل پيشبينی نيستند از طرفی جريانهايی در کشور ظهور و بروز پيدا میکنند که مسائل شفاف و روشن را کنار زده و ابهاماتی ايجاد و يا جريانهای دور از عرصه را وارد نظام میکنند لذا اين مسئله پيشرفت خيلی قابل پيشبينی نيست چرا که يک جريان اقليت جدا از نظام هستند که به دنبال فرصتی برای اعلام حضور و تغيير اوضاع به نفع يک گروه اند.
* چرا میخواهند مردم را نسبت به انتخابات خبرگان حساس کنند؟
- اولاً بايد برای مردم روشن شود که وظيفه مجلس خبرگان مسئله تکليف شرعی است. ثانيا اينکه ما بياييم و خبرگان را هم دچار سياستزدگی کنيم خودش اول انحراف است، خبرگان سياستزده نيست و مردم به فرموده امام زمان (عج) شرعا مکلف هستند در امورشان به حجت امام زمان (عج) رجوع کنند.
طبق روايت امام عسگری (ع) مردم بايد از حجت امام زمان(عج) تقليد کنند بنابراين طبق توقيع شريف امام زمان (عج) موظفند در جريان مديريت نظام و جامعهشان به حجت امام زمانشان رجوع کنند. مجتهد جامعالشرايطی که شرايطش در روايت امام عسگری (ع) ذکر شده است حجت امام زمان(عج) است حالا اگر مجتهد جامعالشرايط متعدد شود طبيعی است مردم هم در مسائل اجتماعی نمیتوانند هر کدام فردی عمل کنند و بايد به يک نفر رجوع کنند لذا هر کس که از نظر مردم ارجحيت بيشتری داشته باشد میتواند اقامه حکم کند و از سوی آنها مکلف به انجام تکليف شرعيشان میشود و اين گونه اعضای خبرگان تشکيل میشود.
خبرگان از طرف مردم عهدهدار سه وکالت میشوند: اول بيعت با مجتهد جامعالشرايطی که ارجحتر از بقيه فقها است، دوم نظارت بر ثبوت شرايط در مجتهد جامعالشرايطی که به عنوان ولی فقيه انتخاب شده است و وکالت سوم اين است که اگر شرايط در وی سقوط کرد از طرف مردم مکلف به قطع اين بيعت و موظف به انتخاب ديگر هستند لذا بر همين اساس مجلس خبرگان يک تشکيلات شرعی است که بايد به وظيفه دينی مردم عمل کند و سياستزده نيست و نمی توان آن را به حزب و جناح خاصی نسبت داد.
طبق اين وظايف مجلس خبرگان نقشی در اجراء ندارد و تمام نظارتش بر اساس همين شرايط است البته بايد به اين نکته نيز تاکيد کنم که اعضای آن تنها موظف به نظارت بر عملکرد ولی فقيه هستند و در صورتی که يکی از اقدامات ايشان را نمی پسنديدند، نمیتوانند وی را مواخذه کنند زيرا ولی فقيه برای اعضای خبرگان نيز چنين حکمی دارد و تنها در صورتی میتوانند بيعت را قطع کنند که شرايط ذکر شده در رهبری سقوط کند.
* باتوجه به سرمايه گذاری اصلاح طلبان برای مجلس خبرگان رهبری آينده لطفاً کمی درباره کارکردهای اين مجلس توضيح دهيد.
- عدهای کارکرد مجلس خبرگان را متوجه نيستند و فکر میکنند آنها میتوانند رهبری را مواخذه کنند در صورتی که چنين نيست و به قول مرحوم آيتالله مهدوی کنی، «نظارت بر رهبری صيانت از رهبری است».
* پس جريانات نمیتوانند مجلس خبرگان را سياسی کنند؟
- خير نمیتوانند فرض کنيد کل خبرگان هم با رهبری مسئله داشته باشند، در اينجا هيچ کاری نمیتوانند انجام دهند چراکه ما نمی توانيم در مقابل حکم مجتهد جامعالشرايط اقدامی کنيم.
* اينها معتقدند مجلس خبرگان آينده رهبرساز است.
- آنها نمی توانند رهبر فاقد شرايط تعيين کنند، اينها خيال میکنند در نظام جمهوری اسلامی هم مثل ليبرال دموکراسی به مجرد حضور در قدرت می توانند همه مقامات را از بالاترين جايگاه تا مقامات ميانی و سطحی تغيير داد اما واقعيت اين نيست.
- نظام جمهوری اسلامی ولايی و الهی است يعنی هر زمان که نظام جمهوری اسلامی بخواهد چنين سبقه ای پيدا کند آن لحظه زمانی است که از دين جدا شود و در اين صورت از مردم نيز جدا خواهد شد لذا دوامش آنقدر طولانی نيست بنابراين اين افکار تنها در ذهن اين جريان میگذرد و به خيال خودشان اگر زد و بندی هم با خارج داشته باشند میتوانند به نام جمهوری اسلامی بساط حکومت ليبرال دموکراسی ايجاد کنند اما خون شهدا نمی گذارد اين اتفاق بيفتد.
* به بحث خبرگان اشاره کرديد؛ بحثی با آقای مطهری در اين زمينه داشتيد و واکنشی هم به نامه ايشان نشان داديد، در صورت تمايل در اين خصوص صحبت بفرماييد.
- بنده در مشهد جلسه تفسير داشتم و برخی پرسش هايی درباره خبرگان، رهبری و مخالفت با رهبری مطرح کردند من نيز پاسخ آنها را دادم؛ آقای مطهری درباره پاسخ های من نامه ای نوشتند و سخنرانی کردند در صورتی که سوال اصلا درباره ايشان نبود، خبرنگاران هم در حاشيه مراسم چهلم آيتالله مهدوی کنی در اين خصوص سوالاتی مطرح کردند و من پاسخ آنها را دادم.
* در ديداری که با آقای آشنا داشتيد، نقل قولی منتشر شده بود که به ايشان به خاطر درآوردن لباس روحانيت اعتراض کرديد.
- دوستی بنده و آقای آشنا به سالهای قبل که ايشان در دانشگاه امام صادق(ع) مشغول به تحصيل بود و بنده مسئول دانشگاه بودم بر می گردد، ايشان در دانشگاه معمم و ملبس به لباس روحانيت شد اما لباس روحانيت را درآورد و بنده نيز اعتراض کردم که چرا اين کار را کرديد و آقای آشنا در پاسخ گفتند «کاری که من انجام میدهم تناسبی با لباس روحانيت ندارد نه پيش نمازم نه منبری و کاری که کسوت روحانيت داشته باشد را ندارم پس چه ضرورتی دارد که اين لباس خدمت را بپوشم.»
* در ماههای اخير آقای جلايیپور در دفاع از مصاحبه آقای سحرخيز که گفته بود خيلی از اصلاح طلبان بر خلاف اول انقلاب ديگر علاقهای به آقای خمينی(ره) ندارند، گفته بود بايد از امام بياموزيم که در شرايط هرج و مرج انقلابی گری را کنار گذاشتند و قانون گرايی کردند؛ آقای حجاريان هم در صحبتی عنوان کردند که حرکت ائمه پس از عاشورا عاقلانهتر شده بود؛ تحليل شما در خصوص اين روند اظهار نظرها چيست؟
- اين آقايان گاهی حرفهايی میزنند که اصل مبانی فکری آنها را زير سوال میبرد سخنان حجاريان نشان میدهد امامت را نمیشناسد، جريان ولايت، امام (ع) ولايی و خدايی است و اينها مظهر اجرای حاکميت الله در ميان مردم هستند و رسالت اصلی آنها توسعه دين خدا و هدايت مردم است لذا رسالت ائمه با هم قابل مقايسه نيست.
همه ائمه با يک رسالت آسمانی آمدهاند و بحث سياست، مديريت و خلافت يک هزارم پهنه ولايت آنهاست؛ خداوند قرآن را کتاب هدايت می نامد و رسولالله نيز میفرمايد دو چيز را در ميان شما امانت میگذارم، اول قرآن و دوم عترتم را لذا امامت از جنس قرآن است. رسالت قرآن و امامان، هدايت است؛ امام يک حاکم و سياستمدار نيست و نمیتوان آنها را ارزيابی کرد اين حرفها دلالت بر اين حقيقت دارد که مبانی اعتقادی آنها اصلی نيست و برداشت مشخصی است و همين مبنای فکری آنها قرار گرفته است و عقايد اصيل و ناب دينی وابسته به وحی در ذهن آنها شکل نگرفته است. دقيقا امامشناسی هم از همين موضع است.
يادم می آيد قبل از پيروزی انقلاب با يکی از اعضای مجاهدين خلق مباحثه داشتم، او به من میگفت چرا مردم مقلد آقای خويی و امام (ره) میشوند و مقلد آقای طالقانی نمیشوند، در پاسخ گفتم تقليد مردم بستگی به عظمت فقهات مجتهد و قدرت اجتهاد ايشان دارد و ربطی به نقشآفرينی وی در عرصه سياست ندارد ممکن است فردی مرجع تقليدش را از نظر موضعگيری سياسی قبول نداشته باشد اما موضوع تقليد امر ديگری است.
متاسفانه برخی امام خمينی (ره) را از همين ديدگاه میبينند، مثل منافقين آقای طالقانی را به امام ترجيح میدادند، زيرا شناختشان نسبت به ايشان به عنوان حاکم شرع و مرجع تقليد ـ که ولايتش را از بقيهالله گرفته و مسئول اجرای احکام الهی است ـ کافی نبود اما آنها اين افکار را قبول نداشتند و امام برايشان در حد يک ليدر سياسی بود که برخی اعمالش را میپسنديدند و مخالف برخی از آراء و تصميماتش مثل رويارويی با آمريکا بودند. يک عده که حتی درباره فتاوی امام(ره) هم اظهارنظر میکردند و ايشان با سعهصدر تحمل میکردند.
مسئله اصلی اين است که امام حجت زمان(عج) است و اينها مبانی اعتقادی نظام ما است و اگر اين مبانی را از مردم بگيرند آنها يک قدم با نظام هماهنگ نمیشوند و مثل آمريکا فقط ۲۰ درصد آن هم به خاطر اهداف سياسی و مادی در رایگيری شرکت میکنند.
* تفاوت ماهوی نظام سياسی جمهوری اسلامی و ساير نظامات سياسی دنيا را چطور تحليل می کنيد؟
- مردم با اين نظام اسلامی همگام هستند چراکه مرجع تقليدشان که نايبامام زمان (عج) است در راس آن قرار دارد و به اين امر افتخار میکنند، متاسفانه برخی از اين آقايان سياسی هم مثل آمريکا در جريان اين مقوله نيستند و از همينجا ضربه میخورند و مقام معظم رهبری را با ملک عبدالله، رئيسجمهور فرانسه و ... مقايسه میکنند و از اين غافل هستند که ايشان فقط رهبر سياسی نيست حتی افرادی کاريزما بودن امام را عامل موفقيتشان میدانند در حالی که هيتلر هم کاريزما داشت؛ برخی نقطه سلطه و نفوذ امام در مردم را عين قدرت سلطه هيتلر بر ارتش آلمان میدانند و امتياز هر دوی آنها را خاصيت کاريزمايی میپندارند، گويندگان اين سخنان از واقعيت اين موضوع که همان وحی و وابستگیهای دينی ما است غافل هستند متاسفانه اين سياسيون هم دين و مطالعات دينی شان را رها کردهاند و به همان افکار تاکيد دارند و اينقدر به اين انديشهها تکيه کردهاند که اصل موضوع برای آنها پنهان شده است و مبين اين مطلب است که نه امام حسين(ع) را می شناسند نه ائمه ديگر را.
در همين راستا در زيارت جامعه میخوانيم «خلقکم الله انوارا» خداوند شما را نور آفريد شما را گرداگرد عرش حق در حال چرخش هستيد خدا بر ما منت گذاشت که به شکل آدم ظهور کرديد.
* بعد از تمديد مذاکرات، آقای ظريف صحبتی داشته اند مبنی بر اينکه پس از مذاکرات امنيت کشور بيشتر شد حالا سوال اينجاست براساس اقتدار نظامی بود که اين مذاکرات انجام شد يا بالعکس؛ هم زمان با آن نيز اخباری در خصوص اختلاس ۱۲ هزار ميلياردی و بعد هفت هزار ميلياردی مطرح شد، به نظرتان چرا مسئولان شفاف سازی نمی کنند و در مورد محاکمه متهمان اقدامی انجام نمی شود؟
- در خصوص مذاکرات ما ولايتمدار هستيم، معنی ولايتمداری هم اين نيست که درباره امور مختلف و سياست رای و نظر نداريم بلکه منظور اين است که در عرصه اظهار و رفتار سياسی همه درکها و فهمهای خود را کنار میگذاريم و تابع ولايت میشويم. دقيقا در جريان مذاکرات ما هم دليل و بينش داريم و همه آنها را با دليل اثبات میکنيم اما در اين خصوص پايبند نظر مقام رهبری که فرمودند من با مذاکرات موافقت کردم و با تمديد آن هم موافقم، هستيم بنابراين همه تحليلها و بينش هايمان را کنار میگذاريم و تبعيت میکنيم و به مصلحت ايشان پايبند هستيم.
وقتی مقام رهبری مذاکرهکنندگان را تاييد میکنند ما هم موظف به همين امر هستيم و حق تخطئه نداريم؛ اما اگر بخواهيم به عنوان يک آدم خارجی تحليل کنيم میبينيم ما اورانيوم غنی شده ۲۰ درصد را از دست دادهايم. ۲۰ درصد از تکميل ساختمان آب سنگين اراک مانده بود که به واسطه اين مذاکرات فعاليت اين شهرک عظيم صنعتی ـ که مهمترين برد ما بود ـ متوقف شده است.
از آن طرف تحريمها هم لغو نشد و تنها ادعا دارند ايرانهراسی که در دنيا ايجاد شده از بين رفته است؛ يعنی ما بايد اين همه سرمايه گذاری کنيم که دنيا از ما نترسد همين ايرانهراسی که میگويند يزيد هم امام حسينهراسی راه انداخت و اعلام کرد امام حسين(ع) میخواهد بيايد و فتنه کند ولی مگر سيدالشهدا اهميت داد و از راه خود بازماند؟
البته به نظر من ايرانهراسی هم به قوت خودش باقی است فرض می کنيم اين هم درمان شد اما واقعا میارزيد دشمنی آمريکا هم که بيشتر شد و اينطور که جمع بندی می کنيم می بينيم نتيجه کار به نفع ما نبوده البته اين که پشت پرده مذاکرات چه بوده است ما خبر نداريم.
از آن طرف هم می گويند سرمايهگذاران خارجی برای سرمايه گذاری به مملکت ما آمده اند که آن هم در حوزه خودرو است که قرار است در ويران کردن اقتصاد ما قدم بردارند. اما در مقابل آمريکا فناوری هستهای را متوقف و مشکلش را با کشورهای منطقه و اسرائيل حل کرد و محبوبيتش را در بين مردمش بيشتر کرده است چراکه میگويد بدون اينکه امتيازی به ايران بدهيم و تحريمی را لغو کنيم فعاليت هستهای آنها را هم متوقف کرديم.
پرداخت ماهانه ۷۰۰ ميليون دلار هم در مقابل ۱۰۰ ميليارد ثروت بلوکه شده ما مبلغ قابل توجهی نيست و جمعا سه و نيم ميليارد می شود و اين نتيجه مذاکرات است.
در مسائل اقتصادی هم برادران ما در دولت بدانند اين مردم باهوش و از رشد سياسی مطلوبی برخوردار هستند که از همه دنيا بيشتر است، بعنوان مثال وزير اقتصاد میگويد ۱۲ هزار ميليارد اختلاس شده بعد رئيس بانک مرکزی می گويد۷۰ ميليارد، شخص اول اقتصاد مملکت که تمام زمام اقتصاد دستش است يک چيز می گويد و مقام مسئول ديگر حرف ديگری می زند مگر می شود وزير نفهمد که ۷۰ ميليارد در گردش مالی میشود ۱۲ هزار ميليارد اين حرف در کجای دنيا قابل قبول است که مردم ما بپذيرند بنابراين اين مردم تنها به احترام دين و سپس رهبری که مظهر دين است به نظام علاقه دارند و به سياستگذاران احترام میگذارند.
* در خصوص صحبت آقای ظريف که مذاکرات امنيت کشور را تامين کرده ارزيابی شما چيست؟
- قاعدتاً مذاکرات امنيت را تحت تاثير قرار نداده است، نه دشمنی آمريکا و ساير هم پيمانانش با ما کمتر شده و نه اسلحه دادنش به عربستان کاهش يافته و نه تغييری در فتنه ها و توطئه هايشان صورت گرفته و نه در سوريه و عراق اتفاقات عوض شده است، امنيت موجود هم به برکت خون شهدا و نيروهای نظامی است که در کشور حاکم شده است.