سه شنبه 23 دی 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

آقايان تاريخ را نمی‌توانید بکشيد! شکوه ميرزادگی

شکوه میرزادگی
اين روزها از سوی مردمان فرهنگ دوست و کوشندگان ميراث فرهنگی در ايران خبرهای هولناکی به گوش می‌رسد؛ خبرهايی از يک برنامه‌ی جديد حساب شده برای ويران کردن تخت جمشيد، پاسارگاد، و برخی ديگر از بناهای تاريخی قبل از اسلام ايران

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



«اينکه می گويند تخت جمشيد آثار باستانی با ارزشی دارد حرف غلطی است. آنجا چهار تا ديوار خرابه است و چند تا کنده کاری است که ما با استفاده از هنرمندان تحصيل کرده در سوئيس و مشورت يک شرکت ايتاليايی می‌توانيم مجسمه‌های به مراتب قشنگ ‌تری را جايگزين اين خرابه‌ها کنيم»


اين روزها از سوی مردمان فرهنگ دوست و کوشندگان ميراث فرهنگی در ايران خبرهای هولناکی به گوش می رسد؛ خبرهايی از يک برنامه ی جديد حساب شده برای ويران کردن تخت جمشيد، پاسارگاد، و برخی ديگر از بناهای تاريخی قبل از اسلام ايران؛ بناهايی که حکومت اسلامی ـ از روز نخست تسلط اش بر سرزمين مان ـ آنها را «طاغوت» نام داده و برخی از سران حکومتی از ابراز نفرت درباره آن ها ابايی نداشته اند. اما، به دليل وجود سازمان هايی چون يونسکو از يک سو، و مردمانی علاقمند و هوشيار نسبت به تاريخ و فرهنگ شان از سويی ديگر، امکان نابودی آن ها را به طور مستقيم نداشته و همواره ناگزير به ابزاری ديگر متوسل شده است.
يکی از اين ابزارها «توسعه، عمران و آبادانی» بوده است. سال هاست که می بينيم در کنار، و يا حتی در قلب ِ، تک تک محوطه های تاريخی ايران جاده و پل و ميدان و مسجد و تکيه ساخته اند و با اين کار محوطه های ارزشمند محو و يا دستخوش ويرانی شده اند
از سوی ديگر، ده ها سازمان و موسسه ی ريز و درشت بوجود آمده که، با به خدمت گرفتن افراد کم سوادی به نام تاريخدان، و يا سه چهار تنی از تاريخدان ها و باستانشناسانی تحصيل کرده اما وابسته، سعی کرده اند تا با «دروغين بودن» اين آثار توجه به آنها را بيهوده نشان داده و يا حتی نفرت از آن ها را در دل جوان های بپراکنند.
اکنون با وجود همه ی تبليغات منفی و چپاول ها، ويران سازی ها و نابود کردن هايی که در اين ۳۶ سال بوده اما، خوشبختانه، هيچ کدام نتوانسته از ارزش های فرهنگی و تاريخی اين آثار در نزد ايرانيان، و به ويژه جوان ها، بکاهد؛ همان جوان هايی که سال هاست شانس اين را نداشته اند که در مورد تاريخ و فرهنگ ايرانی شان در کتاب های آموزشی و رسانه های داخلی مطلبی بيابند و هر چه هم که آموخته اند برآمده از جستجوی هوشيارانه ی خودشان از منابع جهانی و تلاش های کارشناسان و باستانشناسان دلسوز بوده است. اکنون آنها، به جای نفرت، به فرهنگ و تاريخ و ميراث تاريخی خودشان آگاهانه عشق می ورزند، بطوری که ـ بر اساس عکس ها، فيلم ها، ويدئوهای موجود از رفت و آمد جوان ها به محوطه های فرهنگی و تاريخی کاملا روشن است که تعداد علاقمندان به اين آثار هزارها برابر بيش از قبل از انقلاب شده است.
در برابر اين وضعيت، و بويژه از دوره ی احمدی نژاد تا هم اکنون، برنامه های ديگری برای تخريب و ويرانی اين آثار در نظر گرفته شده که تازه ترين آن مربوط است به اينکه عده ای سرمايه دار سودجو و از نظر فرهنگی عقب مانده، با کمک سازمان ميراث فرهنگی دولت حسن روحانی، اين زمزمه را آغاز کرده اند که: «بايد چارتا ديوار خرابه و بی ارزش تخت جمشيد و محوطه ی باستانی پاسارگاد و... را برداريم و به جايش مجسمه ها و بناهای قشنگ تری بگذاريم».
اين خبرها طنز نيستند و از آغاز به کار استراتژی های ويران کننده ی جديدی حکايت دارتد. مثلاً، جدا از خبرهايی که از جانب کوشندگان ميراث فرهنگی می رسد، همين دو روز پيش مطلبی در سايت روز آنلاين منتشر شده که نويسنده ی آن آقای دکتر آخانی، کارشناس ارزشمند ميراث طبيعی، است.(۱) نويسنده در اين مطلب، و از قول يک منبع معرفی نشده، خبر می دهد که، اخيراً و بی سر و صدا، «تفاهم نامه» ای بين «سازمان ميراث فرهنگی» و «سازمان محيط زيست» رد و بدل شده تا «در مناطق حساس گردشگری "فعاليت های تنوع زيستی" اجرا کنند». فکر می کنم که آن منبع از تفاهم نامه ای گفته است که در اوايل سال ۱۳۹۳ بسته شده و به امضای خانم ابتکار و آقای سلطانی فر است. در اين تفاهم نامه درباره «حفظ و نگاهداری اجزای تنوع زيستی اعم از گياهی، جانوران خشکی زی و آبزيان واقع در باغ ها، برکه ها، موزه ها، کاخ ها، وساير اماکن تاريخی» می گويد. و اکنون به بهانه حفظ آن ها می خواهند تغييراتی در وضعيت محوطه های تاريخی ـ باستانی بدهند.(۲)

بر اساس مطلبی که آقای دکتر آخانی نوشته اند، قرار است که اولين اقدام شان عبارت باشد از اجرائی کردن «طرح ايجاد يک حجله» در کنار تخت جمشيد برای دو يوزپلنگ جوان که در حال حاضر، با تلاش‌های سازمان حفظ محيط زيست، دوران نامزدی خود را طی می‌کنند! مقامات سازمان حفظ محيط زيست قبلاٌ اعلام کرده ‌بودند که: «کوشک و دلبر، دو يوز پلنگی هستند که به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند تا دوران ماه عسل خود را گذرانده و با جفت گيری فرزندانی به دنيا آورند».
صرف نظر از اينکه گويا حکومت اسلامی، که از آغاز يکی از کارهايش ترتيب دادن ازدواج های دايم و موقت و يک ساعته و دو ساعته برای جوانان «مومن و معتقد» بوده است تا، به توصيه ی رهبرشان، «امت اسلام را زياد کنند»، تازگی ها به فکر حيوانات هم افتاده و نگران آن شده اند که مبادا يکوقت دوباره تعداد شير و پلنگ "کافر" زياد شوند! و قرار شده که برای اسلامی کردن اين امر خير، و از آنجايی که کشور ما زمين و بيابان و کوير و دشت و کوه ندارد! حدوداً در ۱۰درصد از محوطه ی تخت جمشيد، که هم جزو ميراث ملی و هم در فهرست ميراث جهانی است، باغ حيوانات تأسيس کنند و بخشی از آن را هم برای جفت گيری يوزپلنگان ايرانی در نظر بگيرند!
اين ابتکار ظاهراً مضحک، طرفداران ميراث فرهنگی را به شدت نگران کرده و آنها به اين در و آن در می زنند تا تفهيم کنند که «اين نوع اقدامات به محوطه ی تخت جمشيد و آثار و بناهای آن آسيب می رساند». اما سرمايه داران مبتکر و منتخب «سازمان ميراث فرهنگی آقای روحانی» قول داده اند که در انجام اين کار لطمه ای به تخت جمشيد نخورد. يکی از اشخاص ذينفع در مصاحبه‌ای با روزنامه ی «غرب» فرموده است: «اينکه می گويند تخت جمشيد آثار باستانی با ارزشی دارد حرف غلطی است. آنجا چهار تا ديوار خرابه است و چند تا کنده کاری است که ما با استفاده از هنرمندان تحصيل کرده در سوئيس و مشورت يک شرکت ايتاليايی می‌توانيم مجسمه‌هائی به مراتب قشنگ ‌تری را جايگزين اين خرابه‌ها کنيم. ما با بهترين معماری می‌توانيم سرسرای کاخ کورش را بازسازی کنيم. ما باغ ايرانی در آنجا می سازيم. حتی می توانيم شير ايرانی را هم وارد کنيم. در وسط تخت جمشيد استخر بزرگی بنا می کنيم که در آن لوتوس به طور طبيعی رشد کند. ما زيستگاه کروکوديل ايرانی را در وسط تخت جمشيد بازسازی می کنيم و صدای غرش يوز پلنگ ايرانی و شير ايرانی را با ده‌ها بچه قد و نيم قد به گوش و ديد گردشگران می‌رسانيم. اينجوری بچه‌های ما هم گذشته تاريخی و هم با تنوع زيستی کشور بيشتر آشنا می شوند. زحمت و پولش از من، سودش از شما!»
علاوه بر اين برنامه، سازمان ميراث حفظ محيط زيست دولت آقای روحانی هم تصميم گرفته است که بر ديوارهای تخت جمشيد پوشش گياهی و پيچکی بسازد تا به قول خودشان: «ديوارهای بی روح تخت جمشيد سبز و زيبا شوند!»
اگر اين "ابتکار!" به نظر برخی نشانه ی بی اطلاعی و بی خبری و بی دانشی سازمان ميراث فرهنگی و همکاری و همدستی با سرمايه گذارهايی بدور از فرهنگ و سودجو است، از نظر کوشندگان ميراث فرهنگی اما، که ۳۶ سال است شاهد ويرانگری های سيستماتيک آثار فرهنگی و تاريخی غير مذهبی ايران بوده اند، کاملاً روشن است که ديگرباره يورش تازه ای از سوی حکومت تدارک ديده شده تا بی سر و صدا بخش اعظمی از ميراث جهانی کشورمان را به نابودی کشانده شود؛ همان ميراث غير مذهبی و باستانی که رهبر همين حکومت اسلامی آن را «ميراث طاغوت» نام گذاری کرده و به خواست و دستور او و امثال اوست که ذره ذره ی خاک ايران درو کرده می شود تا يا اين ميراث را ويران کنند و يا آن چه را که قابل حمل و نقل است از کشور خارج و به فروش برسانند. وگرنه ساده ترين مردمان هم می دانند که هيچ بی خردی بناهای تاريخی را «چهار تا ديوار خرابه» نمی بيند، و هيچ نادانی ديوارهای شکسته يک بنای ثبت شده ی جهانی را خراب نمی کند تا بر جايش ساختمانی نو و ديوارهايی سالم و «قشنگ» بسازد.
در عين حال، اکنون ديگر تقريباً همه ی دوستداران فرهنگ و تاريخ با اين شگرد حکومت اسلامی آشنا شده اند که در هر تعويض حکومتی به خرابی ها و ويرانی ها اقرار می شود اما مسئوليت آن به گردن «قبلی ها» می افتد. به همين روش است که گردانندگان سازمان ميراث فرهنگی نيز در هر دولت تازه ای مسئولين قبلی را «فاسد و دزد» و «ناآشنا به امور» می خوانند اما خود، پس از چندی، تبديل به همان قبلی ها می شوند.
مسئولان سازمان ميراث فرهنگی دولت آقای روحانی هم در آغاز کار به درستی مسئولين ميراث فرهنگی دوره ی احمدی نژاد را فاسد و دزد و ويرانگر ناميدند، اما اکنون تنها تفاوت خودشان با قبلی ها آن است که مأموران احمدی نژاد فقط آثار شناخته نشده را ويران می کردند و يا می دزديدند و به خارج می بردند و اماکنی چون تخت جمشيد و بيستون و پاسارگاد و چغازنبيل و امثالهم را به دست باد و باران سپرده بودند تا به مرور رمان خراب شوند، حال آنکه اين نوآمدگان تحت عنوان اينکه می خواهند همه چيز ظاهری تر و تميز داشته باشد و صدای سازمان های بين المللی هم در نيايد برنامه هايی می ريزند تا با همين «تر و تميز» کردن همه چيز را از ريشه بر کنند و به جايش باغ حيوانات و هتل و مسافرخانه و مسجد و تکيه گاه، و البته «قدمگاه مفام معظم رهبری» را «قشنگ» بسازند.
اما بنظر من آنها نيز چون بيشتر حکومت های ديکتاتور و ضد فرهنگ در خيالات خام خود به سر می برند. آن ها نمی دانند که با اين اعمال ويرانگرانه نه می توانند فرهنگ و تاريخی را محو کنند که مردمان طی قرن ها، با گوشت و پوست و انديشه و توان خويش آن را ساخته اند. و نه می توانند در قرن بيست و يکم تاريخ و فرهنگ خشن، و تبعيض گرای خود ساخته شان را به اجبار جای آن بنشانند.
غير از اين در قرن والايی انسان، در قرنی که تکنيک های علمی و رسانه ای همه چيز را در خدمت گرفته، هيچ تاريخی را نمی شود کشت. آنها نمی دانند که هر بخش از فرهنگ و تاريخ ما را که ويران سازند، باز بخش ديگری سر از خاک بر می دارد. ايران وسيع و تاريخ اش بلند است و همان طور که بارها شاهد بوده ايم از قلب بسياری از امامزاده هايی که قرن ها پيش ساخته شده اند، اکنون و امروز آتشکده های آناهيتا و معابد مهری سر بر می دارند، و از ميانه ی سد هايی که به عمد در کنار آثار باستانی ساخته می شوند، خانه های روستاييان هخامنشی و کارگاه های شراب سازی کهن از خواب قرون بر می خيزند؛ يا از کنار دکل های برقی، که قرار است راه را بر جهانی شدن فردوسی ببندند، سطر سطر شعرهای فردوسی به زبان های مختلف ترجمه می شود و از مرزهای ما تا آن سر دنيا می روند؛ يا از ميان جاده هايی که به عمد از ميان محوطه های تاريخی عبور می دهند کارخانه های ذوب فلز چند هزار ساله سر می زنند؛ و از قلب «تکيه» هايی که در ميان بناهای کهن ساخته می سازند، نيايشگاه های کهنسال و ايرانی ديگرباره چشم بر روشنايی خورشيد می گشايند؛ و از جای جای خاک ايرانزمين نمادها و نمودگار هايی از تاريخ دور دست ما سر بر می افرازند.
من يقين دارم که کوشندگان ميراث فرهنگی ايران در داخل و خارج اگر چه لشگر وسيعی نيستند، و اگر چه امکانات اندکی دارند، اما از آنجا که لشگريان فرهنگی هستند که در ذات و گوهر خود مهرآفرين و خردمدار است، در مقابل اين ويران گری ها و در مقابل اين تبعيض های غير انسانی فرهنگی می ايستند و به اين آقايان می آموزند که: در زمانه ی ما تاريخ را نمی توان کشت.

ــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ http://www.savepasargad.com/2015/Jan-2015/hejleie-baraye-plangan.htm
http://www.khabaronline.ir/detail/394256/weblog/akhani
۲ـ http://www.doe.ir/Portal/File/ShowFile.aspx?ID=93ee4694-161e-4101-94d9-d0b6c62e6f1f


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016