آيتالله خامنهای؛ سختگيری بر "کفار" به جای محکوميت تروريسم، اکبر گنجی
جنايات تروريستها در هر صورت بايد محکوم شود. مسلمان و مسيحی و يهودی و بودايی و هندو بودن تروريستها، تروريسم را مباح و مجاز نمیدارد. آری، تروريستهای پاريس مسلمان بودند، اما اين امر باعث میشود تا با شدت هر چه تمامتر جنايت آنان و پشتوانههای نظری عملشان را نقد و محکوم سازيم
آيت الله خامنه ای به مناسبت هفته وحدت شيعيان و اهل تسنن، در ۱۳۹۳/۱۰/۱۹ در ديدار مسئولان نظام و ميهمانان بيست و هشتمين "کنفرانس بينالمللی وحدت اسلامی" مجدداً از وحدت فرق اسلامی دفاع کرد. اين رويکرد اخلاقاً موجه است، به شرط آن که در عمل تبعيض هايی که طرفين در کشورهای خود عليه طرف مقابل اعمال می کنند، رفع شود. حتی اگر ديگر کشورهای مسلمان اقدامی در اين زمينه صورت ندهند، فقيهان شيعه حاکم بر ايران می بايست تمامی تبعيض ها و نابرابری های نهادينه شده عليه فرق مسلمان را بزدايند تا اثبات کنند شعارهايشان در اين مورد از سر ناچاری و وحشت از گروه های تروريستی نبوده و نيست.
اگر چه چشم انداز روشنی درباره تبعيض زدايی نسبت به فرق اسلامی وجود ندارد، اما فرض را بر اين می گذاريم که حداقل جمهوری اسلامی قصد دارد که گام های جدی در اين زمينه بر دارد و در آينده رويايی، آنان نيز از حقوق شهروندی و سياسی بهره مند خواهند شد.
نفی پلوراليسم دينی
آيت الله خامنه ای برای جلوگيری از هرگونه سوء تفاهمی در خصوص گستره وحدت، بخش پايانی سخنان خود را به يهوديان و مسيحيان اختصاص داد. او به صراحت گفت که سخنانی که درباره پلوراليسم دينی گفته می شود، با قرآن تعارض دارد.
به طور طبيعی هر دينداری مدعيات صدق و کذب بردار دين خود را حقيقت (صدق معرفت شناختی) و عمل به فرامين دينی را منتهی به سعادت اخروی به شمار می آورد، وگرنه به آن دين نمی گرائيد. اگر چه دينداری اکثريت آدميان معلل- محصول تولد در خانواده ای که دين خاصی دارد و در کشور خاصی زندگی می کند- است، نه مدلل، اما اگر فرد به اين نظر برسد که قطعاً باورهای صدق و کذب بردار دين اش کاذب بوده و عمل به فرامين دين هم سعادت اخروی در پی نخواهد داشت، آن دين را رها خواهد کرد.
دينداران که دين خود را حقيقت به شمار می آورند، نسبت به حقانيت و رهايی بخشی اخروی ديگر اديان سه رويکرد متفاوت اتخاذ کرده اند.
الف- انحصار گرايی دينی: فقط دين من حقيقت مطلق و مطلق حقيقت و رستگاری آور است. ديگر اديان باطل بوده و پيروانشان به سعادت اخروی هم منتهی نمی شوند.
ب- شمول گرايی دينی: همچنان حقيقت مطلق و مطلق حقيقت در دين من است، اما اعتقادات و فرامين ديگر اديان به ميزانی که با اعتقادات و فرامين دين من سازگار باشند، از حقيقت بهره می برند.
پ- گثرت گرايی دينی: همه اديان بهره مند از حقيقت بوده و راه های متفاوت به سوی خداوند و سعادت اخروی هستند.
آيت الله خامنه ای به صراحت رويکرد سوم را نفی کرده و آن را معارض با قرآن به شمار می آورد. او به خوبی می داند که آيات متعددی در قرآن وجود دارد که مورد استناد پلوراليست های دينی قرار گرفته است. به همين دليل ابتدأ به يکی آيات مورد استناد کثرت گرايان اشاره می کند:
"قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَی إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَی وَعِيسَی وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ : بگو به خداوند و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسی و عيسی و آنچه به پيامبران از سوی پروردگارشان داده شده، ايمان آورديم، و بين هيچ يک از آنان فرق نمی گذاريم و ما فرمانبردار او هستيم"(بقره، ۱۳۶).
آيت الله خامنه ای سپس خطاب به حضار می گويد، قرآن در آيه بعدی می افزايد:
"فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِيکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ: پس اگر به آنچه شما ايمان آورده ايد، ايمان آوردند، راهياب شده اند و اگر روی برتافتند، بيشک در ستيزاند، خداوند ياور تو در برابر آنان بس است، و او شنوای داناست"(بقره، ۱۳۷).
آيت الله خامنه ای پس از قرائت اين آيه می گويد :
"اسلام پلوراليسم را قبول ندارد؛ آنهايی که ترويج می کنند که "اسلام چون از حضرت موسی و حضرت عيسی تجليل کرده است، قائل به پلوراليسم است" به قرآن مراجعه کنند، متون اسلامی را ملاحظه کنند؛ از روی بیاطّلاعی و از روی غفلت، يک مطلبی را ذکر می کنند؛ اسلام اين است...اين معنای قرآن [است]".
هدف نوشتار کنونی در پيچيدن با آيت الله خامنه ای در اين مورد نيست که قرآن با کثرت گرايی ، شمول گرايی يا انحصارگرايی دينی سازگار است؟ روايت و تفسير آيت الله خامنه ای از قرآن نافی کثرت گرايی دينی است.
همه تفاسير گزينشی (selective) هستند، به همين دليل کثرت گرايان مسلمان هم به آيات متعددی رجوع می کنند. قرآن رستگاری را در انحصار مسلمانان نمی داند. می گويد:
"إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَی وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ: از مومنان و يهوديان و صائبين، هر کس که به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و نيکوکاری کرده باشد، پاداششان نزد پروردگارشان[محفوظ] است و نه بيمی بر آنهاست و نه اندهگين می شوند"(بقره، ۶۲).
يا پيروان تمامی اديان را دعوت به وحدت حول محور توحيد می کند:
"قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ : بگو ای اهل کتاب بياييد بر سر سخنی که بين ما و شما يکسان است بايستيم که جز خداوند را نپرستيم و برای او هيچگونه شريکی نياوريم و هيچ کس از ما ديگری را به جای خداوند، به خدايی برنگيرد و اگر رويگردان شدند، بگوييد شاهد باشيد که ما فرمانبرداريم"(ال عمران، ۶۴﴾.
اما مسأله ما گام بعدی آيت الله خامنه ای است.
برخورد شديد با "کفار"
هدف آيت الله خامنه ای بيان اين مدعاست که وحدت و رحمت و رأفت مختص مسلمانان است. برای تأييد مدعايش، ابتدأ به اين آيه استناد می کند:
"لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِيزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ : به راستی که پيامبری از ميان خودتان به سوی شما آمده است که هر رنج که شما می بريد، برای او گران می آيد، و سخت هواخواه شماست و به مومنان رئوف و مهربان است"(توبه، ۱۲۸).
آيت الله خامنه ای می گويد که رحمت و رأفت پيامبر برای مومنان(مسلمانان) است، نه غير مسلمانان. پيروان پيامبر کسانی هستند که با کفار به شدت برخورد می کنند. پس شما هم بايد همين گونه باشيد. آيت الله خامنه ای برای تأييد مدعای خود به اين آيه استناد می کند:
"مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ : محمد پيامبر الهی است و کسانی که با او هستند بر کافران سختگير و با خودشان مهربانند"(فتح، ۲۹).
آيت الله خامنه ای اين گونه ننتيجه گيری می کند:
"دربارهی پيغمبر ميفرمايد که "حَريصٌ عَلَيکم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيم". نسبت به مؤمن دارای رأفت [امّا] "اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَينَهُم"، در مقابل کسانیکه با شما دشمنی می کنند و دشمن شما هستند "اَشِدّاء" باشيد؛ يعنی سخت باشيد؛ مثل خاکريزِ نرم نباشيد که دشمن از هرجا خواست بتواند در شما نفوذ کند؛ مستحکم باشيد، ايستاده باشيد امّا "رُحَمآءُ بَينَهُم"، بين خودتان، دلهايتان با هم صاف باشد، با هم مهربان باشيد؛ اسمها نتواند شما را از هم جدا کند، مرزهای جغرافيايی نتواند شما را با هم دشمن کند، مرزهای جغرافيايی نتواند ملّتها را در مقابل هم قرار بدهد؛ اين از آن درسهای پيغمبر است".
متن و سياق متن
اين متن (text)در سياق (context)خاصی بيان شده است. در روز چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ حادثه تروريستی پاريس اتفاق افتاد. همان روز با مردم قم ديدار داشت و به اين موضوع هيچ اشاره ای نکرد. شايد هنوز خبرهای حادثه پاريس به گوش او نرسيده بود. اما سخنرانی روز جمعه در حالی صورت گرفت که تمامی رسانه های جهان، لحظه به لحظه خبرهای درگيری های پاريس را منتشر می کردند.
قبل از سخنرانی او، حسن روحانی سخنرانی کرد و ترورهای پاريس را محکوم کرد. اما آيت الله خامنه ای در سخنرانی جمعه هم هيچ اشاره ای به جنايت پاريس نکرد. او می بايست اين جنايت را که توسط تروريست های مسلمان صورت گرفته بود، محکوم کند. حداقل می توانست مانند بسياری از مسلمانان بگويد که اين جنايت هيچ ربطی به اسلام ندارد. اما به جای آن از نفی کثرت گرايی دينی و سختگيری بر کفار سخن گفت.
در اين سخنرانی به تظاهرات ميليونی اربعين اشاره کرد و گفت که اين تظاهرات به عنوان "بزرگ ترين گردهمايی عالم" موجب "تعظيم" و "تجليل" دنيا شد. دشمنان اسلام، عزت و عظمت مسلمانان را در اين "حرکت عظيم" مشاهده کردند. وحدت مسليمن می تواند چنين پيامدهايی در برابر دشمنان داشته باشد.
آيت الله خامنه ای گفت، دشمن می خواهد که مسلمانان و کشورهای اسلامی را به جان هم بيندازد. اما آنان بايد "بصيرت" داشته و بدانند که "مصلحت" همه در وحدت در برابر دشمنان است. سپس افزود:
"دشمن کيست؟ دشمن، سرمايهداری آمريکا و استکبار جهانی است که امروز در رأس آن، آمريکا و صهيونيستهايند - عناصر صهيونيست - که دولت صهيونيست در فلسطين اشغالی هم يک بخشی از آن مجموعهی خطرناک و آن سرطان مهلکی است که صهيونيستها در دنيا بهوجود آوردند. در مقابل اينها بايستی ايستاد، درمقابل اينها بايستی به اسلام مراجعه کرد، به متون قرآن مراجعه کرد".
انحصارگرايی صلح طلبانه
آيت الله خامنه ای می بايست به شمول گرايی دينی باور داشته باشد. برای اين که به ميزانی که يهوديت و مسيحيت کنونی با اسلام سازگار باشند، آنها را حقيقت و رهايی بخش به شمار خواهد آورد.
اما بگذاريد شبهه را قوی کرده و ادعا کنيم که خامنه ای به "انحصارگرايی دينی" باور دارد. آيا در اين صورت تنها راهی که باقی می ماند، تخاصم و جنگ و جدال با اديان باطل است؟
پاسخ اين پرسش منفی است. برای اين که يک انحصار گرای دينی که دين خود را "حقيقت مطلق" و "مطلق حقيقت" به شمار آورده و ديگر اديان را "باطل" و "ناحق" قلمداد می کند؛ برای زندگی صلح آميز در جهان، گريز و گزيری از باور به "حق ناحق بودن" ندارد.
بدون باور به "حق ناحق بودن" صلح نابود خواهد شد. اگر امنيت و صلح جهانی برای همه انسان ها آرمانی والا به شمار رود، حتی اگر انحصارگرا باشند، نسبت به "ناحق ها/باطل ها" در عمل رواداری پيشه خواهند کرد. به کفار خواهد گفت:
"لَکُمْ دِينُکُمْ وَلِیَ دِينِ : شما را دين شما، و مرا دين من"(کافرون، ۶).
در اين صورت حافظ وار خواهد گفت:
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اما اگر برای يک انحصارگرا، صلح و جان انسان ها- فارغ از جنسيت و قوميت و مذهب- فی نفسه دارای ارزش نباشد، در اين صورت به جنگ و تروريسم خوشامد خواهد گفت.
جنايات تروريست ها در هر صورت بايد محکوم شود. مسلمان و مسيحی و يهودی و بودايی و هندو بودن تروريست ها، تروريسم را مباح و مجاز نمی دارد. آری، تروريست های پاريس مسلمان بودند، اما اين امر باعث می شود تا با شدت هر چه تمام تر جنايت آنان و پشتوانه های نظری عمل شان را نقد و محکوم سازيم.
منبع: رادیو فردا، ۱۳۹۳/۱۰/۲۱
[نسخهی پیدیاف مقاله با لینکهای آن را از اینجا دریافت کنید]