علی جنتی: به هاشمی رفسنجانی نزديکترم تا پدرم

اعتماد ـ با آمدن روحانی، نه تنها فضای سياسی کشور تغيير کرده که شکل و شمايل وزارتخانهها هم متفاوتتر از قبل شده. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی يکی از اين وزارتخانههاست. برای رسيدن به دفتر وزير کافی است به طبقه چهارم بروی. به محض ورود به راهرويی که منتهی به دفتر علی جنتی میشود قاب عکسهای روی ديوار چشمنوازی میکند. عکس وزرای ارشاد به ترتيب کنار هم قرار گرفته؛ ناصر ميناچی، عباس دوزدوزانی، عبدالمجيد معاديخواه، سيد محمد خاتمی، علی لاريجانی، مصطفی ميرسليم، عطاءالله مهاجرانی، احمد مسجدجامعی، محمدحسين صفارهرندی، سيد محمد حسينی و حالا هم علی جنتی. از راهروی ١٠ متری که عبور میکنيم توسط مسوول دفتر وزير به اتاقی راهنمايی میشويم که آن سوی آن اتاق وزير است. چند دقيقهيی را منتظر میمانيم که میگويند آقای وزير پذيرای شما هستند. علی جنتی به استقبالمان میآيد، سياستمدار ٦٥ سالهيی که به هيچ عنوان شبيه ٦٥ سالهها نيست؛ کت و شلواری شيک و اتوکشيده، کفشهايی براق، پيراهنی يقه ديپلمات و لبخندی بر لب. همين که تعارفمان میکند روی مبل بنشينيم، دفتر کار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی را نگاهی میکنم؛ اتاقی بزرگ با دو دست مبلمان. يک دست که سمت چپ ميز کار علی جنتی قرار گرفته و ديگری دقيقا روبهروی ميز کار وزير و البته با کمی فاصله. ضلع غربی اتاق، تلويزيونی ٨٤ اينچ و با فاصلهيی نسبتا زياد از ميز کار آقای وزير قرار گرفته.
قرارمان با علی جنتی سخن گفتن درباره پيچيدگیهای حوزه فرهنگ در ايران بود. همين بود که او برای سخن گفتن درباره کارکردها و دلنگرانیهايش ترجيح داده بود تا همزمان با دو رسانه با دو مشی متفاوت گفتوگو کند؛ روزنامه اعتماد و ماهنامه ٤٢ وابسته به حزب موتلفه. با سردبير مجله ٤٢ قرار گذاشته بودم که هر کسی سوالات خودش را بپرسد و پس از آن هر کسی پرسشهای خود را در رسانهاش منتشر کند. اما از همان آغاز گفتوگو فهميدم که سردبير ماهنامه وابسته به حزب موتلفه همان دغدغههايی را دارد که ما داريم. گويی نسل جديد اين حزب متفاوتتر از بزرگان موتلفه به مسائل نگاه میکنند؛ مسالهيی که در پايان گفتوگو باعث شد تا علی جنتی بگويد: «جالب بود که دو مصاحبهکننده از دو رسانه با دو رويکرد سياسی، تکميلکننده پرسشهای هم بوديد.»
در اين مصاحبه از علی جنتی درباره پيچيدگیهای مقوله فرهنگ، کاستیهای فقهی درباره فرهنگ، مشکلات و عملکرد وزارت ارشاد، ماجرای ممنوعالقلمها، مميزی کتابها، ماهواره ديدن مردم و نگاه وزارت ارشاد به بازگشت شجريان طرح پرسش کردم و در کنار آن درباره رابطه او با آيتالله جنتی، حضور در جلسات ماهانه تحصيلکردگان مدرسه حقانی و علل تشديد فشارهای سياسی به وزارت ارشاد و شخص وزير هم پرسيدم. علی جنتی درباره لطيفههايی که درباره پدرش توليد شده با ناراحتی گفت: برای خود من هم پيامکهايی میآيد و هر بار که اينها را میخوانم دلگير میشوم و با خودم میگويم به کجا میرويم. درباره تقرب فکری و سياسیاش که میپرسم به چه کسی نزديکتريد، آيتالله هاشمی يا پدرتان، بدون مکث و با جديت میگويد: «جناب آقای هاشمی.» مصاحبه تمام میشود. علی جنتی برای بدرقه همراهمان آمد. سرم را چرخاندم و نگاهی به روی ميز کارش انداختم؛ صفحه فيسبوک آقای وزير باز بود.
* آقای وزير! الان در حوزه فرهنگ، ما هم مشکلات و مسائل را میدانيم و هم غايتی که مدنظر است. اما روشها مختلف است. روش اصلی را چه ارگانی بايد تعيين کند؟ آيا حوزههای علميه ما نتوانستند تبيين بکنند؟ يا نه به فرمايش رهبری معظم انقلاب، خيمه فرماندهی حوزه فرهنگ که شورای عالی فرهنگی است نتواسته مسير را مشخص کند؟ و حالا اگر فرض بگيريم همه وزرای فرهنگ بعد از انقلاب، همين جا در اين اتاق دور هم جمع باشند همه نظرات متفاوتی دارند ولی چرا تا به حال برای مواجهه با پديدههای فرهنگی به يک روش واحد نرسيديم؟ مثلا در رابطه با مقوله بیحجابی و بدحجابی چرا ما به نتيجه واحد نرسيديم؟ چه کسی کمکاری کرده که اين روشها تبيين نشدهاند؟
- من کمکاریای در اين زمينه نمیبينم، بلکه پيچيدگی مقوله میبينم. الان شورای فرهنگ عمومی بيش از ٣٠ نفر عضو دارد که هر دو هفته يکبار دور هم جمع میشوند. عموم مسائلی که در آن مطرح میشود به فرهنگ عمومی مربوط میشود؛ از جمله سبک زندگی ايرانی و اسلامی که مقام معظم رهبری هم روی آن تاکيد داشتند. در همين جمع برخی صاحبنظران هستند که به لحاظ شخصيت حقيقیشان شرکت میکنند و تعدادی هم به عنوان نماينده دستگاههای اجرايی شرکت میکنند. همه آنها ملتزم هستند چارچوبی را که رهبری تاييد کردهاند را تحقق ببخشند ولی در روشهايی که بايد اعمال بشود برای تحقق اين امر، قطعا ديدگاهها و نظرات مختلفی وجود دارد بايد با تبادل نظر و بحث به يک راهحلی رسيد. بعد هم راهحلها نسبی است. هيچوقت به راهحل مطلق نمیتوانيد دست پيدا کنيد. چون عواملی که تاثيرگذار در فرهنگ يک جامعه است، يکی دو تا نيست؛ عوامل متفاوت و بسيار گستردهيی است. مثلا يک عامل ممکن است چاپ کتابهای نامناسب باشد که بر فرهنگ اثر میگذارد. عامل ديگر برخی فيلمهای سينمايی است. فرد ديگری معتقد است مشکل از برخی کنسرتها است يا عامل ديگر شبکههای ماهوارهيی يا فضای مجازی است و يا رفت و آمد شهروندان به خارج از کشور و ديدن شرايط خارج تاثير میگذارد. پس عوامل تاثيرگذار بسيار زياد است و حتی مراکز علمی و پژوهشی که وارد اين مقوله میشوند در پژوهشهای علمی و اجتماعی خود در برداشتشان از اين عوامل متفاوت فکر میکنند و اينها همه به خاطر پيچيدگی مقوله فرهنگ است.
* آقای وزير! بحثی که مطرح کرديد جالب است. به نظر میرسد در موضوع فقه سنتی و فقه پويا برخی فقها و حوزههای علميه ما در حوزه فرهنگ که مصاديق مشخصی دارد مانند شعر، ادبيات، سينما هنوز که هنوز است و ٣٥ سال از انقلاب میگذرد رودربايستی دارند و ورود جدی و بهروز نداشتهاند. به نظر میرسد در اين حوزه فقهی رهبر انقلاب به تنهايی دارند بار را بر دوش میکشند. نظر شما چيست؟
- به نکته خوبی شما اشاره کرديد که ما را به بحث نزديک میکند. به هر حال خود اجتهاد در فقه امری است که برای ما به عنوان شيعه اماميه يک اصل است اگر اين نباشد ما نمیتوانيم بفهميم فقهی را که پيامبر عرضه کردند و ائمه معصومين (عليهمالسلام) به دنبالش بودند دقيقا چه بوده و چگونه میشود اين را در شرايط موجود خودمان پياده بکنيم؟ اصلا امتياز شيعه اين است که حوزههای علميه، دنبال اجتهاد بودهاند؛ به اين معنا که برداشتی که از کتاب و سنت میکنند را با مقتضيات روز تطبيق بدهند و احکام الهی را از آن استخراج کنند. ولی در همين امر هم شما میبينيد که چقدر مجتهدان بزرگ و فقيهان برجسته در برخی مسائل فقهی با هم اختلاف نظر دارند. شما گاهی ديدهايد بعضی از عوام میگويند علما بنشينند دور هم و با هم توافق کنند و همه يک نظر بدهند اين هم جزو همان پيچيدگیهاست.
* پيچيدگیهای فردی فقها است يا...؟
- نه، پيچيدگیهای واقعی است. يعنی ما الان حدود ١٣٠٠ سال با دوران ائمه (عليهم السلام) فاصله داريم. در طول زمان خود پيامبر(ص) و بعد از آن در دوران ائمه(ع)، حوادث زيادی گذشته است. آنچه امروز به عنوان سنت از آنها به دست ما رسيده مجموعه روايات رطب و يابسی است که بعضی از آنها درست است و بعضی تحريف شده است. بعضی درست نقل شده و بعضی نه. افرادی مثل ابوهريره که چندصد هزار حديث جعل کردهاند و به پيامبر(ص) و ديگران نسبت دادهاند و يا در دوران خود ائمه(ع) کلماتی که از ائمه(ع) صادر شده گاهی با هم متفاوت است. يعنی مسالهيی را فردی از امام صادق(ع) میپرسد، امام(ع) يک جور جواب میدهند و همان مساله را فرد ديگری میپرسد و امام(ع) جور ديگری جواب میدهند و اين کار مجتهد است که تشخيص بدهد که اين دو جواب داده شده که هر دو سلسله سندش هم درست است و هر دو هم از حضرت صادر شده کدامش درست است و کدام نظر واقعی امام(ع) بوده است؟ اين تحقيق و تتبع کار مجتهد است و در مسائل خيلی روشنتر و بارزتر ما هنوز نتوانستمايم به يک چارچوب مشخص برسيم که افراد بتوانند روی آن قسم بخورند که حکم قطعی اسلام اين است و بايد اينگونه عمل کرد. برای مثال قبل از انقلاب با بعضی از اساتيد بزرگی که در حوزه صحبت میکرديم به ما تاکيد میکردند که بايد درس بخوانيم و آشنا بشويم با فقه و فلسفه و علوم روز. من يادم است سال ٤٧ يا ٤٨ يکی از اساتيد میگفت فرض کنيد الان اين رژيم سرنگون شد و حکومت دست شما افتاد و گفتند بفرماييد اداره کنيد. اقتصاد و سياست خارجی را چطور اداره میکنيد؟ ما الان حدود ٣٥ سال از انقلاب آيا توانستهايم بانکداری اسلامی را تعريف دقيق و اجرا کنيم؟ آيا واقعا اين بانکداری ما اسلامی است يا ربوی؟ جواب مشخص است. ما در مسائل اقتصادی که پيچيدگیاش کمتر از مسائل فرهنگی است و اصولش در اسلام موجود است و کتابهای فراوان و فقه پويا در اين زمينه داريم، نتوانستهايم به چارچوبی برسيم که متناسب با مقتضيات روز عمل کنيم. بانکداری در دنيای امروز امری اجتنابناپذير است و ديگر زمان نقل و انتقال و برداشت پول از طريق صندوق يا کيسه پول گذشته است. در حال حاضر میتوان اين سرمايهها را در جهت توليد و پويايی اقتصاد به کار گرفت. اين را به عنوان مثال برای تقريب ذهن اشاره کردم. در حوزههای فرهنگی همين مسائل وجود دارد ولی بسيار پيچيدهتر چون خيلی مشهود نيست و بسياری از مسائل کيفی است. بنابراين طبيعی است که راهحلهای مختلفی حتی از جانب صاحبنظران همفکر داده بشود. من معتقدم امروز اگر خود شهيد مطهری بود و ما هشت تا مطهری میداشتيم، ممکن بود نوع برخورد و تحليلشان نسبت به مسائل فرهنگی و چگونگی استقرار فرهنگ اسلامی با همديگر تفاوتهايی داشته باشد.
* يعنی خيلی ساده میتوانيم بگوييم که ما نسبت به سير تحولات فرهنگی و اجتماعی عصر هزاره سوم و عصر تجارت اطلاعات و عصر برداشته شدن مرزهای فرهنگی جا ماندهايم؟
- میتوانيم بگوييم عقبماندگی دارند. جا ماندن يعنی در جايی توقف کردن ولی ما عقبماندگی زيادی داريم. به هر حال خيلی از مسائل است که در آن ماندهايم و آنطور که بايد و شايد هنوز روشن نشده است. همين مساله موسيقی را ببينيد يک فقيهی اگر بخواهد واقعا نظر بدهد بايد در اين زمينه هم موضوع را خوب بشناسد، هم فقه اسلامی را خوب بشناسد، يعنی بايد فقه و احکام اسلامی را بشناسد و موسيقی را هم بشناسد تا بتواند حکم آن را صادر کند. اگر کسی در حوزه موسيقی نداند که ما چند تا دستگاه داريم چند تا رديف داريم و اصلا موسيقی چند نوع است يا اصلا گوش نکرده باشد طبيعتا نمیتواند نظر بدهد. هر نظری بدهد نظر درستی نمیتواند باشد. روی کليات هم نمیشود نظر داد.
* اين کمکاریها را چطور میشود جبران کرد و اصلا آيا قابل جبران هست؟
- بله، قطعا قابل جبران است. ما معتقديم که دين اسلام دين جهانی برای همه ادوار است و ابدی است و فقه پويای شيعه میتواند به طور دايمی متناسب با زمان و مکان خودش را تطبيق بدهد و احکام اسلامی را در هر زمان میشود به عنوان يک مطلب راهگشا ارايه کرد و در اين شکی نيست. خوشبختانه امروز حوزههای علميه ما نسبت به ٣٠ سال قبل تحول کيفی پيدا کردهاند. اگر شما شخصيتی مثل مرحوم شهيد بهشتی يا مرحوم شهيد مطهری يا مرحوم شهيد مفتح يا شهيد باهنر را افراد برجستهيی میبينيد دليل برجستگیشان چيست؟ آنچه من میبينم تفاوت اينها با بقيه اين بود که آنان ضمن اينکه فرزند حوزه بودند و در حوزه درس خوانده بودند و با فقه اسلامی و مبانی اسلامی و فلسفه اسلامی آشنا بودند در دانشگاهها هم بودند و حضور داشتند و نيازهای روز را میديدند و يکبعدی نبودند.
* جامعهشناس خوبی بودند؟
- بله. يعنی توانسته بودند نيازهای جامعه و جوانان کشور را خوب درک کنند و نيازهای افراد دانشگاهی و فرهيخته و نخبگان جامعه را بشناسند. از اينرو آنها شخصيت همهجانبهيی داشتند. ديگران که برجستگی پيدا نکردند برای اين بود که يکجانبه بودند برخی از آنها در دهه ٤٠ يا ٥٠ افرادی بودند که خودشان را در مدرسهيی که درس میخواندند يا تدريس میکردند محصور کرده بودند. لذا نمیدانستند در اطرافشان چه میگذرد از اينرو نمیتوانستند پاسخگوی نيازهای جامعه باشند. در اين دوره يعنی در دو سه دهه گذشته کاری که، به خصوص در بحث وحدت حوزه و دانشگاه و نزديکی دانشگاهيان به روحانيت و حضور روحانيت در دانشگاهها و وجود مراکز تحقيقاتی مختلف در حوزه انجام شده، باعث شد که اين دو بخش به همديگر نزديک شوند و تا اندازه زيادی مراکز فقهی و علمی و حوزوی توانستهاند برخی پاسخهايی که برای اين نيازها هست را بيابند و يا دنبال کنند لذا خيلی با گذشته متفاوت است در عين حال ما خيلی فاصله داريم تا آن نقطه مطلوبی که امروز جامعه ما میطلبد. ما يک جمعيت ٧٨ ميليونی داخل کشور و دو ميليون هم خارج از کشور داريم. بخشی از دنيای اسلام و به خصوص شيعيانی که به نوعی نگاهشان به ايران است و انتظاراتی دارند بايد برای نيازهای آنها هم نسخه بنويسيم. قطعا ما تا آن نقطه خيلی فاصله داريم و بايد تلاش کنيم تا بتوانيم پاسخگوی نيازهای آنان باشيم.
* آقای وزير با توجه به سير تحولاتی که در حوزههای علميه دارد اتفاق میافتد که بخشی را اشاره کرديد به نظر شما با اين روند فکر میکنيد میتوانيم از اين فضا عبور بکنيم يا نه؟ خودتان هم فرموديد يک زاويههای عجيبی وجود دارد بين نيازهای تودههای اجتماعی با آن چيزی که در حوزههای علميه اتفاق میافتد. فکر میکنيد که با اين ابزار میشود عبور کرد يا نه؟
- بله قطعا میشود عبور کرد. من بسيار خوشبين هستم. با نيروهايی به صحنه آمدهيی که هم درس خواندهاند و با مبانی دينی ما آشنا هستند و شناختشان نسبت به اسلام و فلسفه اسلامی بالا رفته و در عين حال در متن جامعه حضور پيدا کردهاند. در دهه ٤٠ و ٥٠ وقتی حوزه نجف را با حوزه قم مقايسه میکرديم فاصلهشان بسيار زياد بود ولی کسانی که در ايران درس میخواندند، ماه محرم و صفر و رمضان گسيل میشدند به سراسر کشور در روستاها و شهرها. از خلال منبرها و سخنرانیهايی که داشتند و ارتباطی که از نزديک با مردم داشتند نيازهای مردم را درک میکردند. حوزه نجف علیرغم سابقه هزار سالهيی که داشت ولی افرادی که آنجا تدريس يا تحصيل میکردند از نجف خارج نمیشدند و نمیدانستند در محيط پيرامونشان چه میگذرد. مهم ارتباطاتی است که امروز برقرار است و ما میبينيم که نهادی مثل جامعه المصطفی اين همه نيرو از خارج میآورد و از آن طرف اين همه نيرو به دنيا صادر میشود. اين نوع ارتباطات خودش در تقويت ذهن و فکر افراد بسيار میتواند موثر واقع شود و در تشخيص نيازهای جامعه میتواند خيلی موثر عمل کند.
* در اين يک سال و چهار ماهی که از عمر دولت میگذرد و جنابعالی فرمان مديريت وزارت ارشاد را به عهده گرفتيد به چند تا از اهداف کوتاهمدت که در اين يکسال مدنظرتان بود، رسيديد و موانع پيش رویتان چه بود؟
- ما يک برنامهيی را با بررسی و فکر و همچنين شناخت خودم با عنايت به سابقه پنج، شش سال کار در وزارتخانه تدوين کرديم. برنامه را به مجلس هم داديم. مجلس هم در واقع به اين برنامه رای داده است. تلاش کرديم در طول اين مدت به اين برنامه عمل بکنيم. منتها در هر حوزهيی که وارد میشويم يک مجموعه موانع وجود دارد که برخی از آنها کماکان وجود دارد و در برخی از حوزهها توانستهايم موانع را برطرف بکنيم.
* میتوانيد مثال بزنيد؟
- يکی از مباحث اساسی در حوزه کتاب بوده است. در اين حوزه تلاش کردهايم ضمن حفظ ارزشهای اسلامی و توجه به فرمايشات مقام معظم رهبری فضا را باز کنيم و برای کسانیکه میخواهند قلم بزنند به دور از خردهگيریها و عيبجويیهای بیجا فضای اميد بخشی را ايجاد کنيم. فکر میکنم که اين قسمت خوب پيش رفته است. البته در حوزه کتاب هم مواردی بوده که با قوانين موجود سازگار نبوده يا با سياستهای نظام سازگار نبوده است. جلوی اينها ايستاديم. نگذاشتيم غذای مسمومی وارد جامعه شود. در واقع بيشتر توجه ما معطوف به آثاری بود که منطبق با ضوابط باشد نه اينکه صرفا به نويسنده نگاه کنيم و اثری را مميزی کنيم. بايد بگويم مميزها را مميزی کرديم.
* آن ليست ٤٠٠ نفری که گفته شد ممنوعالقلمها بودند چه بود؟
- آن بحث ديگری است. در گذشته مجموعهيی از ناشران و نويسندگان بودند که گاهی به دلايل واهی يا روی ندانمکاری و ناآشنايی به آنان ايرادهای نابجايی میگرفتند و کتابهایشان بدون مجوز میماند و طبيعتا باعث کاهش انگيزه افرادی که اهل قلم بودند و علاقه به تاليف داشتند، شد. در اين حوزه هم با تعيين فردی آشنا به مبانی مثل دکتر سيد عباس صالحی از يک طرف و انتخاب شخصيتهای برجسته فرهنگی که مورد تاييد شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفتند به عنوان هيات نظارت کار را به سوی ساماندهی اين حوزه سوق داديم.
* در حوزه موسيقی آقای شجريان را برنامهيی برايش نداريد که برگردد؟
- آن را سخنگو جواب داده ديگر من نمیخواهم وارد آن بشوم.
* سخنگوی وزارت ارشاد جای خودش، من از زبان خودتان میخواهم بشنوم برای آقای شجريان برنامهيی نداريد؟
- کار ما نيست که آشتی بدهيم. بالاخره ايشان دو بعد دارد يکی بعد هنری است و کسی نمیتواند برجستگی هنری ايشان را انکار کند و يک سری مسائل سياسی حول و حوش ايشان مطرح است که مباحث را قدری پيچيده کرده است. عملا اين کار به حوزه ما مربوط نمیشود.
* شما موافق بازگشتشان هستيد؟
- علاقهمنديم با توجه به سابقه ايشان و مهارتها و توانايیهای او مردم بتوانند از هنر ايشان استفاده کنند. اين جزو علايق ما است.
* يکی از مهمترين مسائلی که طی اين سالها حاشيههای زيادی را در جامعه به دنبال داشت بحث استفاده مردم از ماهواره و نحوه مقابله با اين پديده فرهنگی است. به عنوان وزير ارشاد چند درصد مردم کلانشهرها به ويژه مردم تهران ماهواره میبينند؟ علت اين امر چيست؟ريشه اين مساله را کجا میدانيد؟
- ما الان برای استفاده از ماهواره و منع آن قانون داريم ولی اگر به اين نتيجه برسيم که قانون هم اشکالاتی دارد بايد برويم اشکالات قانونیاش را برطرف کنيم. تا قانون هست همه بايد ملتزم به قانون باشند ولی نبايد کاری بکنيم که تلقی شود ٧٠ درصد مردم تهران که از ماهواره استفاده میکنند قانونشکن هستند؟ اين امر ريشه در عدم توجه به تحولات دارد.
* آقای دکتر در جلسهيی که با آقای يونسی مصاحبه میکردم میگفتند که دوستان مدرسه حقانی جلسه ماهانه دارند شما میرويد جلسات را؟
- نه من چهار سال است که نمیروم. يعنی در واقع از سال ٨٥ که به ماموريت خارج رفتم فرصت نيافتهام که بروم.
* با کدام يک از آقازادهها ارتباط بهتری داريد؟ همدورهيیهای خودتان.
- در بين همدورهيیهای من آقازاده به آن معنا نداريم. شايد بتوان گفت جناب آقای احمدی ميانجی آقازاده مرحوم آيتالله احمدی ميانجی که در قوه قضاييه است ولی ارتباطمان کم است. ايشان از دوستانی است که از گذشته با هم رابطه داشته و پدرشان هم استاد ما بودهاند. با فرزندان شهيد بهشتی به خصوص دکتر محمدرضا بهشتی نيز دوستی داريم.
* آقای وزير شما از لحاظ سياسی به آقای هاشمی نزديکتر هستيد يا به پدر؟
- به جناب آقای هاشمی.
* چرا اينقدر فشار سياسی روی شما زياد است؟
- فشار روی شخص من وجود ندارد.
* مطالبات خاصی دارند؟
- بالاخره بعضیها اين دولت را دولت منتخب خودشان نمیدانند و متاسفانه فکر میکنند بايد کاری بکنند که اين دولت زمينگير شود تا نتواند کارش را انجام بدهد و ناموفق باشد. گاهی بعضی از خبرها را تحريف میکنند، بعضی وقتها خبرهای کذبی داده میشود که ما مجبور میشويم مداوم اطلاعرسانی و آن را تکذيب کنيم.