دوشنبه 29 دی 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
8 آبان» واکنش وزیر ارشاد ‌به احتمال استیضاح
5 آبان» تلاش "پايداری" برای استيضاح وزیر ارشاد
پرخواننده ترین ها

علی جنتی: به هاشمی رفسنجانی نزديک‌ترم تا پدرم

اعتماد ـ با آمدن روحانی، نه تنها فضای سياسی کشور تغيير کرده که شکل و شمايل وزارتخانه‌ها هم متفاوت‌تر از قبل شده. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی يکی از اين وزارتخانه‌هاست. برای رسيدن به دفتر وزير کافی است به طبقه چهارم بروی. به محض ورود به راهرويی که منتهی به دفتر علی جنتی می‌شود قاب عکس‌های روی ديوار چشم‌نوازی می‌کند. عکس وزرای ارشاد به ترتيب کنار هم قرار گرفته؛ ناصر ميناچی، عباس دوزدوزانی، عبدالمجيد معاديخواه، سيد محمد خاتمی، علی لاريجانی، مصطفی ميرسليم، عطاء‌الله مهاجرانی، احمد مسجدجامعی، محمدحسين صفارهرندی، سيد محمد حسينی و حالا هم علی جنتی. از راهروی ١٠ متری که عبور می‌کنيم توسط مسوول دفتر وزير به اتاقی راهنمايی می‌شويم که آن سوی آن اتاق وزير است. چند دقيقه‌يی را منتظر می‌مانيم که می‌گويند آقای وزير پذيرای شما هستند. علی جنتی به استقبالمان می‌آيد، سياستمدار ٦٥ ساله‌يی که به هيچ عنوان شبيه ٦٥ ساله‌ها نيست؛ کت و شلواری شيک و اتوکشيده، کفش‌هايی براق، پيراهنی يقه ديپلمات و لبخندی بر لب. همين که تعارفمان می‌کند روی مبل بنشينيم، دفتر کار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی را نگاهی می‌کنم؛ اتاقی بزرگ با دو دست مبلمان. يک دست که سمت چپ ميز کار علی جنتی قرار گرفته و ديگری دقيقا روبه‌روی ميز کار وزير و البته با کمی فاصله. ضلع غربی اتاق، تلويزيونی ٨٤ اينچ و با فاصله‌يی نسبتا زياد از ميز کار آقای وزير قرار گرفته.

قرارمان با علی جنتی سخن گفتن درباره پيچيدگی‌های حوزه فرهنگ در ايران بود. همين بود که او برای سخن گفتن درباره کارکردها و دل‌نگرانی‌هايش ترجيح داده بود تا همزمان با دو رسانه با دو مشی متفاوت گفت‌وگو کند؛ روزنامه اعتماد و ماهنامه ٤٢ وابسته به حزب موتلفه. با سردبير مجله ٤٢ قرار گذاشته بودم که هر کسی سوالات خودش را بپرسد و پس از آن هر کسی پرسش‌های خود را در رسانه‌اش منتشر کند. اما از همان آغاز گفت‌وگو فهميدم که سردبير ماهنامه وابسته به حزب موتلفه همان دغدغه‌هايی را دارد که ما داريم. گويی نسل جديد اين حزب متفاوت‌تر از بزرگان موتلفه به مسائل نگاه می‌کنند؛ مساله‌يی که در پايان گفت‌وگو باعث شد تا علی جنتی بگويد: «جالب بود که دو مصاحبه‌کننده از دو رسانه با دو رويکرد سياسی، تکميل‌کننده پرسش‌های هم بوديد.»

در اين مصاحبه از علی جنتی درباره پيچيدگی‌های مقوله فرهنگ، کاستی‌های فقهی درباره فرهنگ، مشکلات و عملکرد وزارت ارشاد، ماجرای ممنوع‌القلم‌ها، مميزی کتاب‌ها، ماهواره ديدن مردم و نگاه وزارت ارشاد به بازگشت شجريان طرح پرسش کردم و در کنار آن درباره رابطه او با آيت‌الله جنتی، حضور در جلسات ماهانه تحصيلکردگان مدرسه حقانی و علل تشديد فشارهای سياسی به وزارت ارشاد و شخص وزير هم پرسيدم. علی جنتی درباره لطيفه‌هايی که درباره پدرش توليد شده با ناراحتی گفت: برای خود من هم پيامک‌هايی می‌آيد و هر بار که اينها را می‌خوانم دلگير می‌شوم و با خودم می‌گويم به کجا می‌رويم. درباره تقرب فکری و سياسی‌اش که می‌پرسم به چه کسی نزديک‌تريد، آيت‌الله هاشمی يا پدرتان، بدون مکث و با جديت می‌گويد: «جناب آقای هاشمی.» مصاحبه تمام می‌شود. علی جنتی برای بدرقه همراه‌مان آمد. سرم را چرخاندم و نگاهی به روی ميز کارش انداختم؛ صفحه فيس‌بوک آقای وزير باز بود.

* آقای وزير! الان در حوزه فرهنگ، ما هم مشکلات و مسائل را می‎دانيم و هم غايتی که مدنظر است. اما روش‎ها مختلف است. روش اصلی را چه ارگانی بايد تعيين کند؟ آيا حوزه‎های علميه ما نتوانستند تبيين بکنند؟ يا نه به فرمايش رهبری معظم انقلاب، خيمه فرماندهی حوزه فرهنگ که شورای عالی فرهنگی است نتواسته مسير را مشخص کند؟ و حالا اگر فرض بگيريم همه وزرای فرهنگ بعد از انقلاب، همين جا در اين اتاق دور هم جمع باشند همه نظرات متفاوتی دارند ولی چرا تا به حال برای مواجهه با پديده‎های فرهنگی به يک روش واحد نرسيديم؟ مثلا در رابطه با مقوله بی‎حجابی و بدحجابی چرا ما به نتيجه واحد نرسيديم؟ چه کسی کم‎کاری کرده که اين روش‎ها تبيين نشده‎اند؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- من کم‎کاری‌ای در اين زمينه نمی‎بينم، بلکه پيچيدگی مقوله می‎بينم. الان شورای فرهنگ عمومی بيش از ٣٠ نفر عضو دارد که هر دو هفته يک‎بار دور هم جمع می‎شوند. عموم مسائلی که در آن مطرح می‎شود به فرهنگ عمومی مربوط می‎شود؛ از جمله سبک زندگی ايرانی و اسلامی که مقام معظم رهبری هم روی آن تاکيد داشتند. در همين جمع برخی صاحبنظران هستند که به لحاظ شخصيت حقيقی‎شان شرکت می‎کنند و تعدادی هم به عنوان نماينده دستگاه‎های اجرايی شرکت می‎کنند. همه آنها ملتزم هستند چارچوبی را که رهبری تاييد کرده‎اند را تحقق ببخشند ولی در روش‎هايی که بايد اعمال بشود برای تحقق اين امر، قطعا ديدگاه‎ها و نظرات مختلفی وجود دارد بايد با تبادل نظر و بحث به يک راه‌حلی رسيد. بعد هم راه‌حل‎ها نسبی است. هيچ‌وقت به راه‌حل مطلق نمی‎توانيد دست پيدا کنيد. چون عواملی که تاثيرگذار در فرهنگ يک جامعه است، يکی دو تا نيست؛ عوامل متفاوت و بسيار گسترده‌يی است. مثلا يک عامل ممکن است چاپ کتاب‎های نامناسب باشد که بر فرهنگ اثر می‎گذارد. عامل ديگر برخی فيلم‎های سينمايی است. فرد ديگری معتقد است مشکل از برخی کنسرت‎ها است يا عامل ديگر شبکه‎های ماهواره‌يی يا فضای مجازی است و يا رفت و آمد شهروندان به خارج از کشور و ديدن شرايط خارج تاثير می‎گذارد. پس عوامل تاثيرگذار بسيار زياد است و حتی مراکز علمی و پژوهشی که وارد اين مقوله می‎شوند در پژوهش‎های علمی و اجتماعی خود در برداشت‎شان از اين عوامل متفاوت فکر می‎کنند و اينها همه به خاطر پيچيدگی مقوله فرهنگ است.

* آقای وزير! بحثی که مطرح کرديد جالب است. به نظر می‎رسد در موضوع فقه سنتی و فقه پويا برخی فقها و حوزه‎های علميه ما در حوزه فرهنگ که مصاديق مشخصی دارد مانند شعر، ادبيات، سينما هنوز که هنوز است و ٣٥ سال از انقلاب می‎گذرد رودربايستی دارند و ورود جدی و به‌روز نداشته‌اند. به نظر می‌رسد در اين حوزه فقهی رهبر انقلاب به تنهايی دارند بار را بر دوش می‎کشند. نظر شما چيست؟
- به نکته خوبی شما اشاره کرديد که ما را به بحث نزديک می‎کند. به هر حال خود اجتهاد در فقه امری است که برای ما به عنوان شيعه اماميه يک اصل است اگر اين نباشد ما نمی‎توانيم بفهميم فقهی را که پيامبر عرضه کردند و ائمه معصومين (عليهم‌السلام) به دنبالش بودند دقيقا چه بوده و چگونه می‎شود اين را در شرايط موجود خودمان پياده بکنيم؟ اصلا امتياز شيعه اين است که حوزه‎های علميه، دنبال اجتهاد بوده‎اند؛ به اين معنا که برداشتی که از کتاب و سنت می‎کنند را با مقتضيات روز تطبيق بدهند و احکام الهی را از آن استخراج کنند. ولی در همين امر هم شما می‎بينيد که چقدر مجتهدان بزرگ و فقيهان برجسته در برخی مسائل فقهی با هم اختلاف نظر دارند. شما گاهی ديده‎ايد بعضی از عوام می‎گويند علما بنشينند دور هم و با هم توافق کنند و همه يک نظر بدهند اين هم جزو همان پيچيدگی‎هاست.

* پيچيدگی‎های فردی فقها است يا...؟
- نه، پيچيدگی‎های واقعی است. يعنی ما الان حدود ١٣٠٠ سال با دوران ائمه (عليهم السلام) فاصله داريم. در طول زمان خود پيامبر(ص) و بعد از آن در دوران ائمه(ع)، حوادث زيادی گذشته است. آنچه امروز به عنوان سنت از آنها به دست ما رسيده مجموعه روايات رطب و يابسی است که بعضی از آنها درست است و بعضی تحريف شده است. بعضی درست نقل شده و بعضی نه. افرادی مثل ابوهريره که چندصد هزار حديث جعل کرده‎اند و به پيامبر(ص) و ديگران نسبت داده‎اند و يا در دوران خود ائمه(ع) کلماتی که از ائمه(ع) صادر شده گاهی با هم متفاوت است. يعنی مساله‌يی را فردی از امام صادق(ع) می‎پرسد، امام(ع) يک جور جواب می‎دهند و همان مساله را فرد ديگری می‎پرسد و امام(ع) جور ديگری جواب می‎دهند و اين کار مجتهد است که تشخيص بدهد که اين دو جواب داده شده که هر دو سلسله سندش هم درست است و هر دو هم از حضرت صادر شده کدامش درست است و کدام نظر واقعی امام(ع) بوده است؟ اين تحقيق و تتبع کار مجتهد است و در مسائل خيلی روشن‎تر و بارزتر ما هنوز نتوانستم‎ايم به يک چارچوب مشخص برسيم که افراد بتوانند روی آن قسم بخورند که حکم قطعی اسلام اين است و بايد اين‎گونه عمل کرد. برای مثال قبل از انقلاب با بعضی از اساتيد بزرگی که در حوزه صحبت می‎کرديم به ما تاکيد می‎کردند که بايد درس بخوانيم و آشنا بشويم با فقه و فلسفه و علوم روز. من يادم است سال ٤٧ يا ٤٨ يکی از اساتيد می‎گفت فرض کنيد الان اين رژيم سرنگون شد و حکومت دست شما افتاد و گفتند بفرماييد اداره کنيد. اقتصاد و سياست خارجی را چطور اداره می‌کنيد؟ ما الان حدود ٣٥ سال از انقلاب آيا توانسته‎ايم بانک‎داری اسلامی را تعريف دقيق و اجرا کنيم؟ آيا واقعا اين بانک‎داری ما اسلامی است يا ربوی؟ جواب مشخص است. ما در مسائل اقتصادی که پيچيدگی‎اش کمتر از مسائل فرهنگی است و اصولش در اسلام موجود است و کتاب‎های فراوان و فقه پويا در اين زمينه داريم، نتوانسته‎ايم به چارچوبی برسيم که متناسب با مقتضيات روز عمل کنيم. بانکداری در دنيای امروز امری اجتناب‎ناپذير است و ديگر زمان نقل و انتقال و برداشت پول از طريق صندوق يا کيسه پول گذشته است. در حال حاضر می‎توان اين سرمايه‎ها را در جهت توليد و پويايی اقتصاد به کار گرفت. اين را به عنوان مثال برای تقريب ذهن اشاره کردم. در حوزه‎های فرهنگی همين مسائل وجود دارد ولی بسيار پيچيده‎تر چون خيلی مشهود نيست و بسياری از مسائل کيفی است. بنابراين طبيعی است که راه‌حل‎های مختلفی حتی از جانب صاحبنظران همفکر داده بشود. من معتقدم امروز اگر خود شهيد مطهری بود و ما هشت تا مطهری می‎داشتيم، ممکن بود نوع برخورد و تحليل‎شان نسبت به مسائل فرهنگی و چگونگی استقرار فرهنگ اسلامی با همديگر تفاوت‎هايی داشته باشد.

* يعنی خيلی ساده می‎توانيم بگوييم که ما نسبت به سير تحولات فرهنگی و اجتماعی عصر هزاره سوم و عصر تجارت اطلاعات و عصر برداشته شدن مرزهای فرهنگی جا مانده‌ايم؟
- می‎توانيم بگوييم عقب‎ماندگی دارند. جا ماندن يعنی در جايی توقف کردن ولی ما عقب‎ماندگی زيادی داريم. به هر حال خيلی از مسائل است که در آن مانده‎ايم و آن‎طور که بايد و شايد هنوز روشن نشده است. همين مساله موسيقی را ببينيد يک فقيهی اگر بخواهد واقعا نظر بدهد بايد در اين زمينه هم موضوع را خوب بشناسد، هم فقه اسلامی را خوب بشناسد، يعنی بايد فقه و احکام اسلامی را بشناسد و موسيقی را هم بشناسد تا بتواند حکم آن را صادر کند. اگر کسی در حوزه موسيقی نداند که ما چند تا دستگاه داريم چند تا رديف داريم و اصلا موسيقی چند نوع است يا اصلا گوش نکرده باشد طبيعتا نمی‎تواند نظر بدهد. هر نظری بدهد نظر درستی نمی‎تواند باشد. روی کليات هم نمی‎شود نظر داد.

* اين کم‌کاری‎ها را چطور می‎شود جبران کرد و اصلا آيا قابل جبران هست؟
- بله، قطعا قابل جبران است. ما معتقديم که دين اسلام دين جهانی برای همه ادوار است و ابدی است و فقه پويای شيعه می‎تواند به طور دايمی متناسب با زمان و مکان خودش را تطبيق بدهد و احکام اسلامی را در هر زمان می‎شود به عنوان يک مطلب راهگشا ارايه کرد و در اين شکی نيست. خوشبختانه امروز حوزه‎های علميه ما نسبت به ٣٠ سال قبل تحول کيفی پيدا کرده‎اند. اگر شما شخصيتی مثل مرحوم شهيد بهشتی يا مرحوم شهيد مطهری يا مرحوم شهيد مفتح يا شهيد باهنر را افراد برجسته‌يی می‎بينيد دليل برجستگی‎شان چيست؟ آنچه من می‎بينم تفاوت اينها با بقيه اين بود که آنان ضمن اين‎که فرزند حوزه بودند و در حوزه درس خوانده بودند و با فقه اسلامی و مبانی اسلامی و فلسفه اسلامی آشنا بودند در دانشگاه‎ها هم بودند و حضور داشتند و نيازهای روز را می‎ديدند و يک‎بعدی نبودند.

* جامعه‌شناس خوبی بودند؟
- بله. يعنی توانسته بودند نياز‌های جامعه و جوانان کشور را خوب درک کنند و نيازهای افراد دانشگاهی و فرهيخته و نخبگان جامعه را بشناسند. از اين‎رو آنها شخصيت همه‌جانبه‌يی داشتند. ديگران که برجستگی پيدا نکردند برای اين بود که يک‎جانبه بودند برخی از آنها در دهه ٤٠ يا ٥٠ افرادی بودند که خودشان را در مدرسه‎يی که درس می‎خواندند يا تدريس می‌کردند محصور کرده بودند. لذا نمی‎دانستند در اطراف‌شان چه می‎گذرد از اين‎رو نمی‎توانستند پاسخگوی نيازهای جامعه باشند. در اين دوره يعنی در دو سه دهه گذشته کاری که، به خصوص در بحث وحدت حوزه و دانشگاه و نزديکی دانشگاهيان به روحانيت و حضور روحانيت در دانشگاه‎ها و وجود مراکز تحقيقاتی مختلف در حوزه انجام شده، باعث شد که اين دو بخش به همديگر نزديک شوند و تا اندازه زيادی مراکز فقهی و علمی و حوزوی توانسته‎اند برخی پاسخ‎هايی که برای اين نيازها هست را بيابند و يا دنبال کنند لذا خيلی با گذشته متفاوت است در عين حال ما خيلی فاصله داريم تا آن نقطه مطلوبی که امروز جامعه ما می‌طلبد. ما يک جمعيت ٧٨ ميليونی داخل کشور و دو ميليون هم خارج از کشور داريم. بخشی از دنيای اسلام و به خصوص شيعيانی که به نوعی نگاه‌شان به ايران است و انتظاراتی دارند بايد برای نيازهای آنها هم نسخه بنويسيم. قطعا ما تا آن نقطه خيلی فاصله داريم و بايد تلاش کنيم تا بتوانيم پاسخگوی نيازهای آنان باشيم.

* آقای وزير با توجه به سير تحولاتی که در حوزه‎های علميه دارد اتفاق می‎افتد که بخشی را اشاره کرديد به نظر شما با اين روند فکر می‎کنيد می‎توانيم از اين فضا عبور بکنيم يا نه؟ خودتان هم فرموديد يک زاويه‎های عجيبی وجود دارد بين نياز‌های توده‎های اجتماعی با آن چيزی که در حوزه‌های علميه اتفاق می‌افتد. فکر می‌کنيد که با اين ابزار می‌شود عبور کرد يا نه؟
- بله قطعا می‌شود عبور کرد. من بسيار خوشبين هستم. با نيروهايی به صحنه آمده‌يی که هم درس خوانده‎اند و با مبانی دينی ما آشنا هستند و شناخت‎شان نسبت به اسلام و فلسفه اسلامی بالا رفته و در عين حال در متن جامعه حضور پيدا کرده‌اند. در دهه ٤٠ و ٥٠ وقتی حوزه نجف را با حوزه قم مقايسه می‌کرديم فاصله‎شان بسيار زياد بود ولی کسانی که در ايران درس می‎خواندند، ماه محرم و صفر و رمضان گسيل می‌شدند به سراسر کشور در روستاها و شهر‌ها. از خلال منبرها و سخنرانی‎هايی که داشتند و ارتباطی که از نزديک با مردم داشتند نيازهای مردم را درک می‎کردند. حوزه نجف علی‎رغم سابقه هزار ساله‌يی که داشت ولی افرادی که آنجا تدريس يا تحصيل می‎کردند از نجف خارج نمی‎شدند و نمی‎دانستند در محيط پيرامون‎شان چه می‎گذرد. مهم ارتباطاتی است که امروز برقرار است و ما می‎بينيم که نهادی مثل جامعه المصطفی اين همه نيرو از خارج می‎آورد و از آن طرف اين همه نيرو به دنيا صادر می‎شود. اين نوع ارتباطات خودش در تقويت ذهن و فکر افراد بسيار می‎تواند موثر واقع شود و در تشخيص نيازهای جامعه می‎تواند خيلی موثر عمل کند.

* در اين يک سال و چهار ماهی که از عمر دولت می‎گذرد و جنابعالی فرمان مديريت وزارت ارشاد را به عهده گرفتيد به چند تا از اهداف کوتاه‌مدت که در اين يک‎سال مدنظرتان بود، رسيديد و موانع پيش روی‌تان چه بود؟
- ما يک برنامه‎يی را با بررسی و فکر و همچنين شناخت خودم با عنايت به سابقه پنج، شش سال کار در وزارتخانه تدوين کرديم. برنامه را به مجلس هم داديم. مجلس هم در واقع به اين برنامه رای داده است. تلاش کرديم در طول اين مدت به اين برنامه عمل بکنيم. منتها در هر حوزه‌يی که وارد می‎شويم يک مجموعه موانع وجود دارد که برخی از آنها کماکان وجود دارد و در برخی از حوزه‎ها توانسته‎ايم موانع را برطرف بکنيم.

* می‎توانيد مثال بزنيد؟
- يکی از مباحث اساسی در حوزه کتاب بوده است. در اين حوزه تلاش کرده‎ايم ضمن حفظ ارزش‎های اسلامی و توجه به فرمايشات مقام معظم رهبری فضا را باز کنيم و برای کسانی‎که می‎خواهند قلم بزنند به دور از خرده‎گيری‎ها و عيب‎جويی‎های بی‎جا فضای اميد بخشی را ايجاد کنيم. فکر می‎کنم که اين قسمت خوب پيش رفته است. البته در حوزه کتاب هم مواردی بوده که با قوانين موجود سازگار نبوده يا با سياست‎های نظام سازگار نبوده است. جلوی اين‎ها ايستاديم. نگذاشتيم غذای مسمومی وارد جامعه شود. در واقع بيشتر توجه ما معطوف به آثاری بود که منطبق با ضوابط باشد نه اين‎که صرفا به نويسنده نگاه کنيم و اثری را مميزی کنيم. بايد بگويم مميز‌ها را مميزی کرديم.

* آن ليست ٤٠٠ نفری که گفته شد ممنوع‌القلم‎ها بودند چه بود؟
- آن بحث ديگری است. در گذشته مجموعه‌يی از ناشران و نويسندگان بودند که گاهی به دلايل واهی يا روی ندانم‎کاری و ناآشنايی به آنان ايرادهای نابجايی می‎گرفتند و کتاب‎های‌شان بدون مجوز می‎ماند و طبيعتا باعث کاهش انگيزه افرادی که اهل قلم بودند و علاقه به تاليف داشتند، شد. در اين حوزه هم با تعيين فردی آشنا به مبانی مثل دکتر سيد عباس صالحی از يک طرف و انتخاب شخصيت‎های برجسته فرهنگی که مورد تاييد شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفتند به عنوان هيات نظارت کار را به سوی ساماندهی اين حوزه سوق داديم.

* در حوزه موسيقی آقای شجريان را برنامه‌يی برايش نداريد که برگردد؟
- آن را سخنگو جواب داده ديگر من نمی‎خواهم وارد آن بشوم.

* سخنگوی وزارت ارشاد جای خودش، من از زبان خودتان می‎خواهم بشنوم برای آقای شجريان برنامه‌يی نداريد؟
- کار ما نيست که آشتی بدهيم. بالاخره ايشان دو بعد دارد يکی بعد هنری است و کسی نمی‎تواند برجستگی هنری ايشان را انکار کند و يک سری مسائل سياسی حول و حوش ايشان مطرح است که مباحث را قدری پيچيده کرده است. عملا اين کار به حوزه ما مربوط نمی‎شود.

* شما موافق بازگشت‎شان هستيد؟
- علاقه‌منديم با توجه به سابقه ايشان و مهارت‎ها و توانايی‎های او مردم بتوانند از هنر ايشان استفاده کنند. اين جزو علايق ما است.

* يکی از مهم‌ترين مسائلی که طی اين سال‌ها حاشيه‌های زيادی را در جامعه به دنبال داشت بحث استفاده مردم از ماهواره و نحوه مقابله با اين پديده فرهنگی است. به عنوان وزير ارشاد چند درصد مردم کلانشهرها به ويژه مردم تهران ماهواره می‌بينند؟ علت اين امر چيست؟ريشه اين مساله را کجا می‌دانيد؟
- ما الان برای استفاده از ماهواره و منع آن قانون داريم ولی اگر به اين نتيجه برسيم که قانون هم اشکالاتی دارد بايد برويم اشکالات قانونی‎اش را برطرف کنيم. تا قانون هست همه بايد ملتزم به قانون باشند ولی نبايد کاری بکنيم که تلقی شود ٧٠ درصد مردم تهران که از ماهواره استفاده می‎کنند قانون‎شکن هستند؟ اين امر ريشه در عدم توجه به تحولات دارد.

* آقای دکتر در جلسه‌يی که با آقای يونسی مصاحبه می‎کردم می‎گفتند که دوستان مدرسه حقانی جلسه ماهانه دارند شما می‎رويد جلسات را؟
- نه من چهار سال است که نمی‎روم. يعنی در واقع از سال ٨٥ که به ماموريت خارج رفتم فرصت نيافته‎ام که بروم.

* با کدام يک از آقازاده‎ها ارتباط بهتری داريد؟ همدوره‎يی‎های خودتان.
- در بين همدوره‎يی‎های من آقازاده به آن معنا نداريم. شايد بتوان گفت جناب آقای احمدی ميانجی آقازاده مرحوم آيت‎الله احمدی ميانجی که در قوه قضاييه است ولی ارتباط‎مان کم است. ايشان از دوستانی است که از گذشته با هم رابطه داشته و پدرشان هم استاد ما بوده‎اند. با فرزندان شهيد بهشتی به خصوص دکتر محمدرضا بهشتی نيز دوستی داريم.

* آقای وزير شما از لحاظ سياسی به آقای هاشمی نزديک‎تر هستيد يا به پدر؟
- به جناب آقای هاشمی.

* چرا اين‎قدر فشار سياسی روی شما زياد است؟
- فشار روی شخص من وجود ندارد.

* مطالبات خاصی دارند؟
- بالاخره بعضی‎ها اين دولت را دولت منتخب خودشان نمی‎دانند و متاسفانه فکر می‎کنند بايد کاری بکنند که اين دولت زمينگير شود تا نتواند کارش را انجام بدهد و ناموفق باشد. گاهی بعضی از خبرها را تحريف می‎کنند، بعضی وقت‎ها خبرهای کذبی داده می‎شود که ما مجبور می‎شويم مداوم اطلاع‎رسانی و آن را تکذيب کنيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016