شنبه 11 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 دی» تروریسم نو، سیاست کهنه٬ حمید فرخنده
پرخواننده ترین ها

نامه‌ای به آقای محمدرضا رحيمی، حميد فرخنده

حمید فرخنده
نمی‌دانستيد در نظام‌های استبدادی کارگزارانی هستند برای انجام کارهای کثيف نظام که گاه بعد از انجام ماموريت خود يا اگر کار به رسوايی رده‌های بالای نظام رسيد برای از زير ضرب خارج کردن آن‌ها، قربانی می‌شوند؟ نمی‌دانستيد نمی‌شود وارد حلقه قدرت نامشروع حاکمان شد، به صندلی قدرت يا صندوق مکنت رسيد، اما انتظار چنين برخوردهايی نداشت؟ آيا مسئوليت خود را می‌پذيريد؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نامه يا در حقيقت رنجنامه شما به دوست قديمی، رئيس ديروز و "دشمن امروز"تان، آقای احمدی نژاد را خواندم. در جای جای نامه خود از جراحی همسر، ناراحتی دختر، سکته خواهر و اشک برادر گفته ايد تا از سنگدلی دشمنان و بی اخلاقی قدرناشناسان بگوييد و مظلوميت خود نشان دهيد، بلکه مخاطبان را همدل و همراه کنيد.

ضمن آرزوی التيام رنج ها و مصائب نزديکان شما، از آنجاکه سال ها در عرصه عمومی فعال و مصدر مسئوليت های مختلف و بويژه در مقام معاونت اول رياست جمهوری بوده ايد، نبايد توقع داشته باشيد که بيماری همسر، غصه دختر يا ترکش برادر، مسئوليت ها و عملکردهای شما را از نقد ناقدان و قضاوت مردمان مصون دارد.

کاش قوه قضائيه ما تا بدين حد ذليل نبود و برگزاری دادگاهی عادلانه و علنی از شما دريغ نمی داشت تا هم عدالت اجرا می شد، هم مردم از چم و خم پرونده ای که از ديد حاکمان شما متهم رديف اول آن هستيد و مجرم، و از نگاه خودتان قربانی رديف اول و مظلوم پرونده، آگاه می شدند. کاش روزنامه نگاران می توانستند آزادانه در مورد پرونده شما، ابهامات فعاليت های اقتصادی، مديريتی و مدارک تحصيلی شما تحقيق کنند. آنگاه شما که معتقد هستيد بيگناهيد و قربانی، سياوش وار سربلند از چنين تحقيق و تفحصی بيرون می آمديد. خاطر خانواده نگران و رنج کشيده را نيز آسوده می کرديد.

فرض کنيم شما واقعا همانطور که مدعی هستيد به بيت المال خيانت نکرده ايد و زندگی شخصی تان به ريالی مال حرام آلوده نيست. خلافکاری و قانون گريزی اما مگر به همين يک فقره ختم می شود؟ حبّ جاه و طمع مقام را دست کم نگيريد. نامه به احمدی نژاد نوشته ايد اما "چون دوست دشمن است" مردم را به قضاوت گرفته ايد، هرچند مانند بسياری از کارگزاران استبداد سال ها مردم را نامحرم دانسته و در خفا امور را رتق و فتق کرده ايد. آخرين مورد آن با استناد به نوشته خودتان همين پرداخت پول به ۱۷۰ کانديدای اصولگرای برای نمايندگی مجلس است. حال که حاميان اصولگرا و پرقدرت شما را تنها گذاشته اند و شمشير قاضی القضات نظام و دندان محسنی اژه ای را بر گردن خود حس می کنيد، به عنوان آخرين ملجا به افکار عمومی روی آورده ايد، وگرنه نامه را نيز مانند پول های کانديداهای اصولگرا سربسته می فرستاديد.

سرگشته از رفتاری که با شما شده يا حکمی که صادر گشته و سرخورده از عدم حمايت آقای احمدی نژاد از معاون اولش، حس می کنيد مصداق آش نخورده و دهان سوخته شده ايد.

به زندگی ساده و پرکاریِ خود اشاره کرده ايد که دهن منتقدان ببنديد و امتياز خود را نشان دهيد. آقای رحيمی، حتی در گذشته های دور نيز صرف ساده زيستی و تنگدستی نشانه درست کرداری نبود، چه رسد به الان که تنها معيار درستکاری در عرصه مديريت يک کشور بکارگيری عقل و علم است. می توان بر بوريايی خفت يا با نان و پنير سد جوع کرد، اما مملکتی را به گِل نشاند و خلقی را عاصی کرد. نوشته ايد از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ شب کار می کرده ايد. اين نيز بخودی خود نه امتيازی محسوب می شود و نه چنانچه رويه شود از زاويه سلامت فردی به خير و صلاح است. کيفيت مديريت مهم است نه کميت، چنانکه رئيس اسبق شما آقای احمدی نژاد نيز مدام ساعات اضافه کاری خود به رخ مردم می کشيد و نهايتا اقتصاد و مديريت کشور را به زير صفر رساند که فرياد حاميانِ نامسئولش نيز درآورد.

آقای رحيمی، زاده سريش آباد هستيد و معتقديد اين اتهامات با سريش نيز به شما نمی چسبد. فرض کنيم همه اتهاماتی که به شما نصبت می دهند دروغ دشمنان و پرونده سازی مغرضان باشد و چنانچه مدعی هستيد واقعا نه در پی سوءاستفاده اقتصادی بوده ايد و نه طالب مقام و فقط برای خدمت به مردم و رضای خدا وارد مسئوليت های اداری و سياسی خود شديد. آيا هنگامی که اين مسئوليت های مختلف از استانداری کردستان گرفته تا رياست ديوان محاسبات و معاونت اولی رياست جمهوری را قبول کرديد و در زد و بندهای سياسی و اقتصادی اصولگرايان شريک شديد از سرنوشت شهرام جزايری و سعيد امامی بی خبر بوديد؟ نمی دانستيد در نظام های استبدادی کارگزارانی هستند برای انجام کارهای کثيف نظام که گاه بعد از انجام ماموريت خود يا اگر کار به رسوايی رده های بالای نظام رسيد برای از زير ضرب خارج کردن آنها، قربانی می شوند؟ نمی دانستيد نمی شود وارد حلقه قدرت نامشروع حاکمان شد، به صندلی قدرت يا صندوق مکنت رسيد، اما انتظار چنين برخورهايی نداشت؟ آيا مسئوليت خود را می پذيريد؟

آری آقای رحيمی، يکی از معضلات بزرگ سياسی ما مسئوليت ناپذيری حاکمان و مسئولان است. آيت الله خامنه ای و اصولگرايان حامی آقای احمدی نژاد بخاطر حمايت گسترده و قاطع شان از ايشان مسئوليت اخلاقی و سياسی بزرگی در ضرباتی که از دولت های نهم و دهم به اقتصاد و مديريت کشور وارد شد، دارند. رهبر ايران که مخالفان دولت احمدی نژاد را بارها به بی بصيرتی متهم کردند و در سخنان و بيانيه های خود نه تنها ايرانيان که مسلمانان جهان را به اخلاق و تقوا دعوت می کنند، هرگز مسئوليت خود را در صدماتی که در دوران آقای احمدی نژاد به کشور وارد شد نمی پذيرند. اصولگرايان نيز هرگز مسئوليت خود را در به قدرت رساندن و حمايت از دولت احمدی نژاد نپذيرفته اند. به نوبه خود آقای احمدی نژاد که به دنيا درس مديريت می داد و دولت خود را پاکترين دولت ايران می داند، نه جوابگوی آنچه در هشت سال رياست جمهوری ايشان بر کشور رفت هست و نه مسئوليت اخلاقی خود را در حمايت از معاون اول خود در موردی که ظاهرا از حقيقت ماجرا خبر دارد، می پذيرد.

شما در در دوران معاونت رياست جمهوری درباره مردم انگليس و سياستمداران اين کشور بسيار توهين آميز سخن رانديد. گفتيد: "اين کشور هيچ ندارد و نه آدم‌هايش آدم و نه مسئولانش مسئول هستند و حتی منابع زير زمينی ندارد و يک مشت خرفت هستند که مافيا بر آنها حاکم است. ۵۰۰ سال دنيا را غارت کردند و جوانی که الان آمده است احمق‌تر از قبلی است و گويا خداوند آنها را نوکر آمريکا و صهيونيست‌ها آفريده است."

همين مسئولان انگليسی که چنين توهين آميز در باب آنان سخن گفتيد در هر پست و مقامی هستند مسئوليت کارها و تصميمات خود را می پذيرند. اگر هم افرادی پيدا شوند که بخواهند از مسئوليت های اداری و سياسی خود شانه خالی کنند، مطبوعات آزاد و قوه قضاييه مستقل اين کشور آنها را راحت نخواهند گذاشت. در انگلستان مورد تحقير شما و کشورهای مشابه نه تنها يک معاون نخست وزير يا رياست جمهور که وزرا نيز برای تخطی های بسيار کوچک تر از آنچه شما به آن متهم ايد از کار برکنار می شوند و قوه قضائيه منصفانه بدون فشارهای سياسی به پرونده آنها رسيدگی می کند. به اتهامات احتمالی نخست وزيران و روسای جمهور نيز، گرچه در زمان قدرت مصونيت قضايی دارند، بلافاصله بعد پايان عمر دولت آنها رسيدگی می شود. در دوران قدرت شان نيز مطبوعات آزاد بدون آنکه نگران شکسته شدن قلم هايشان باشند، اقدامات آنها را رصد می کنند و به داوری افکار عمومی واگذار می کنند. در انگلستان مورد تحقير شما نخست وزير کشور هر چهارشنبه در مجلس عوام حاضر می شود و نمايندگان مردم او را در زمينه سياست های داخلی و خارجی مورد سوال قرار می دهند. مردم نيز می توانند آزادانه در مباحثات مجلس شرکت کنند.

زمانی دلار و يورو را نجس خوانديد، اما ميلياردها ريالِ طاهر کشور را به کمک همکارانتان و رئيس دولت وقت حرام کرديد. رئيسی که شما در سال ۱۳۸۵ در اجلاس سالانه مديران ديوان محاسبات در مدحش به او گفته بوديد: "در سوريه يکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پيامبر، پيامبری ديگر بيايد، آن احمدی نژاد بود. اين ابراز احساسات برای ما افتخار بزرگی است و به برکت وجود شما، ما را مورد نوازش و احترام قرار می‌دادند." در مورد مردم استراليا نيز بخاطر پيوستن اين کشور به تحريم ها عليه ايران توهين آميز سخن گفتيد و آنها را" يک مشت گله دار" خوانديد.

آقای رحيمی، بعنوان يکی از مديران بلندپايه کشور آيا حداقل سهم و مسئوليت خود را درمورد چنين سخنان سخيفی درباره مردم انگلستان و مسئولان سياسی اين کشور و مردم استراليا که عواقبش در سياست خارجی، ضربه به منافع ملی ايران بوده و در داخل در گسترش فرهنگ تملق گويی و ادبيات سخيف و توهين آميز نقش داشته است، می پذيريد؟

حمید فرخنده
hamidfarkhondeh@hotmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016