یکشنبه 12 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

پس از يونان نوبت اسپانيا است! آيا خانه‌تکانی تاريخ توسط چپ نوين اروپا در راه است؟ مهرداد درويش‌پور

مهرداد درويش‌پور
اين که رأی به چپ تا چه اندازه سياست تدافعی مردم يونان به قصد جلوگيری از بدتر شدن اوضاع يا سياست تعرضی برای بهبود شرايط است، قابل مکث است. در مورد اسپانيا نيز که با دو ميليون خانوار محروم از هر درآمد اقتصادی و نزديک به ۶ ميليون بيکار، در وضعيتی کم و بيش مشابه مردم يونان قرار دارد، اين پرسش مطرح است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


"بهشت با سازش به دست نمی‌آيد، بلکه با مبارزه تسخير می‌شود” (پابلو اگلسياس، رهبر حزب چپ "ما ميتوانيم" اسپانيا)

هنوز يک هفته از پيروزی چپ در انتخابات يونان نگذشته است که شاهد قدرت نمايی حزب چپ گرای پودموس (ما ميتوانيم)، که مواضعی شبيه به حزب سيريزا يونان دارد هستيم. اين حزب که در نظر سنجی ها به بزرگترين حزب اسپانيا بدل شده است در پی راهپيمايی روز ۲۱ ژانويه که با شرکت دهها هزار نفر همراه بودف نشان داد نه تنها با گسترش محبوبيت خود روبرو است بلکه خود را برای کسب قدرت در اسپانيا آماده می سازد. اين حزب نوپا که تنها يک سال از حيات آن می گذرد بدون هيچ پشتوانه مالی و تنها در پی چهار ماه فعاليت، توانست در انتخابات پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۴ با کسب ۱٫۲ ميليون رای، نه تنها صحنه سياسی اسپانيا را تغيير دهد، بلکه به اروپا نشان داد که گسترش راست افراطی تنها بديل پيش رو در پی بحران های اقتصادی گسترده اخير نيست. اين حزب درپی راهپيمايی روز شنبه خود نشان داد، اميد نوين اسپانيا به پايان بخشيدن به رياضت اقتصادی اتحاديه اروپا و به عقب راندن سياست اقتصادی نئوليبراليسم است.

هفته گذشته در پی پيروزی چپ در يونان در مقاله ای به نام گردش به چپ، سرآغاز پايان بخشيدن به "پايان تاريخ" نوشتم :
" دهه ها است بانگ تکراری، کسل کننده و محافظه کارانه تئوری "پايان تاريخ" و پيروزی ليبراليسم را از زبان فوکوياما شنيده ايم. دهه ها است که در پی پيش روی های ريگانيسم و تاچريسم و با فروپاشی جهان دوقطبی، سيطره نئوليبراليسم و پيامدهای ويرانگر آن را تجربه کرده ايم. دهه ها است که با گسترش فزاينده شکاف های طبقاتی که در تاريخ معاصر بشر بی همتا است روبرو شده ايم. بهای گسترش بحران های اقتصادی را اما نه صاحبان قدرت و سرمايه، بلکه مردم تهيدست و طبقه متوسط پرداخته اند. دهه ها است که شاهد قصابی دولت رفاه، گسترش فقر و حاشيه نشينی، گسترش شکاف شمال و جنوب و افزايش بدهی های دولت هايی چون يونان از جمله پيامدهای اين سياست ها بوده ايم. از آن بدتر، در صحنه سياست نيز دهه ها است که نه تنها شاهد تضعيف چپ، چرخش به راست احزاب سوسيال دمکرات و به حاشيه رفتن خواست های عدالت جويانه بوده ايم، بلکه شاهد رشد راست افراطی در اروپا و مليتاريسم و اسلام گرايی در منطقه، همچون مهمترين رقبا و چالش های رو به گسترش ليبراليسم، بوده ايم. به گونه ای که گويی بر فراز "پايان تاريخ" فوکوياما، تنها ابرهای سياه تر از آن چه در تصور راست ترين سناريوهای نئوليبرال بود، به حرکت درآمدند. دهه ها است بی اعتمادی به سياست، گريبان ميليونها انسان خواهان تغيير را گرفته است. ميل به تغيير گسترده است، اراده به تحقق آن اما در عصر ترديد، کاهش يافته. بسياری از خود پرسيده و می پرسند راهی برای خروج از اين بن بست و طنين صدايی ديگر موجود است.؟ آيا سوسياليسم دمکراتيک در چالش شرايط موجود تنها يک رويا است يا توان پيشروی را دارد؟"

اين گمانه زنی هرچند محتاطانه گويا به مذاق بخشی از راست ترين محافل ايرانی خوش نيامد و برخی در واکنش از روياپردازی وهم آلود وعبارت پردازی احساساتی نهفته در اين عبارات سخن گفتند و به زعم خود نشانه های "ورشکستگی تاريخی پروژه چپ" را برشمردند. آنان از بی افقی، بی برنامه گی و ناتوانی چپ يونان در رويارويی باغول اتحاديه اروپا سخن گفته و گويی مردم يونان را ديوانگانی مستاصل يافته اند که نميدانند انتخابشان کمکی به حل مشکلات يونان نمی کند و پيشاپيش آن را محکوم به شکست دانستند.
به باور من اما همان طور که پيشتر اشاره کردم، حرکت دومينو در اروپا آغاز شده است و نتايج پيش روی چپ در يونان زمينه ساز اعاده اعتماد به نفس چپ در پيش روی در ديگر نقاط است. به عبارت ديگر"تاريخ گويا به مدد آمده است تا پرسمان های نظری در اين حوزه را نه با گمانه زنی های انتزاعی، بلکه با شرط بندی سياسی توام سازد. در متن اين شرايط ، پيروزی حزب چپ يونان که به تنهايی و برای نخستين بار در تاريخ اروپا اکثريت نسبی کرسی های پارلمانی را در انتخابات کسب کرده است، چشم اندازی نوين پيش رو قرار داده است".

اين چرخش و اراده به تغيير و خانه تکانی توسط چپ گرايان در اروپا که پس از يونان ممکن است به اسپانيا، پرتغال، قبرس و ايتاليا و ديگر کشورهايی ايتاليايی نيز سرايت کند ناشی از فرايندی است که پيشتر در توضيح "بدبينی نسبت به سياست نئوليبرالی" به آن اشاره کرده ام: " با انتخابات يونان، خوش بينی به پروژه اتحاديه اروپا و سياست نئوليبرال، همچون قطب نمای آينده و ضامن پيشرفت، صلح و سعادت در عصر جهانی شدن، بيش از پيش خدشه دار شده و جای خود را به نارضايتی و بدبينی فزاينده سپرده است. فهم پيشروی چپ يونان و اينک اسپانيا که در انتخاباتبسياری اتحاديه اروپا را بيشتر پروژه ای برای تمرکز هرچه بيشتر قدرت صاحبان سرمايه و نخبگان سياسی حاکم می‌دانند که در متن بحران اقتصادی و بيکاری فزاينده پيش رو، بی قدرتی شهروندان، حاشيه نشينی و شکاف فزاينده طبقاتی را در بر داشته است. اين ناامنی و نگرانی از آينده، زمينه ساز رشد راست افراطی خارجی ستيز که با نگاهی نوستالژيک، منتقد اتحاديه اروپا و احزاب حاکم هستند، شده است. اتحاديه اروپا اما به رغم ضربه بر اقتدارش و گسترش شکاف در درون خود، گويا نيازی به نگاه به بيرون و تجديدنظر جدی در سياست های خود نمی بيند. انتخابات يونان اما ضريه ديگری بر پيکره اين اتحاديه و سياست های پولی و اقتصادی آن - اين بار از سوی چپ - بود که آينده اتحاديه را بيش از پيش نامطمئن کرده است. رويکرد به چپ در يونان و "نه" به سياست های اقتصادی اتحايه اروپا که در پی تحميل هزينه بحران اقتصادی بر گرده مردم يونان بود، اتحاديه اروپا را به عقب رانده و تجديد نظر را ناگزير کرده است. به نقد، زمزمه پذيرش کاهش بهره و طولانی تر کردن زمان بازپرداخت وام ها آغاز شده. همين به تنهايی به معنای پيروزی مردم يونان در کاهش فشار و رد سياست رياضت اقتصادی است. گرچه زمان نشان خواهد داد اين عقب نشينی تا کجا خواهد بود. اتحاديه اروپا اما بيمناک سرايت تجربه يونان به ديگر کشورها به ويژه اروپايی جنوبی است. در پی اين انتخابات ارزش يورو آنچنان سقوط کرد که در تاريخ ۱۱ سال گذشته بی نظير بود و می تواند از اين هم بدتر با بحران روبرو شود. اين که رای به چپ تا چه اندازه سياستی تدافعی مردم يونان به قصد جلوگيری از بدتر شدن اوضاع يا سياست تعرضی برای بهبود شرايط است قابل مکث است".

در مورد اسپانيا نيز که با دو ميليون خانوار محروم از هر درآمد اقتصادی و نزديک به ۶ ميليون بيکار، در وضعيتی کم و بيش مشابه مردم يونان قرار دارد، اين پرسش مطرح است. رهبران احزاب سنتی اسپانيا اقرار می کنند "وضع اسپانيا خوب نيست". پابلو اگلسياس اما با شعار "بهشت با سازش به دست نمی‌آيد، بلکه با مبارزه تسخير می‌شود” گويی قصد دارد با چالش احزاب حاکم و اتحاديه اروپا اراده مردم اسپانيا به تغيير را با تعرضی نوين به کرسی نشاند. پاسخ اين پرسش و نتيجه آن هرچه که باشد، نسيم ديگری از سوی چپ وزيدن گرفته که شايد سرآغاز خانه تکانی دراروپای نوين شود!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016