یکشنبه 12 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

واکنش حسين شريعتمداری به سخنان روحانی

حسين شريعتمداری يادداشت ۱۲ بهمن روزنامه کيهان را به پاسخ سخنان روز گذشته رئيس جمهور و همچنين اظهارات وی در جمع مدال آوران بازی های آسيايی اختصاص داده است:

۱- روز جمعه آقای روحانی رئيس‌جمهور محترم در مراسم تجليل از مدال‌آوران بازی‌های آسيايی و پارا‌ آسيايی بار ديگر منتقدان دولت را به باد انتقاد گرفت و ضمن متهم کردن آنان به همصدايی با دشمنان، خطاب به ورزشکاران پرسيد؛ «اگر کسی - در‌مسابقات- با طرفداران حريف همصدا شود، برای شما قابل قبول است؟» و در توضيح بيشتر گفت «اگر آنجا ورزشکار ايرانی پيروزی به دست نياورد، حريفان کف بزنند و کسی با آنها همصدا شود، آيا اين موضوع نزد ايرانيان قابل قبول است؟ هيچکس نمی‌پذيرد تا تحت پوشش انتقاد برای حريف کف بزند»!

درباره اين اظهارنظر آقای دکتر روحانی که معطوف به منتقدان هسته‌ای بود و ديروز در جشنواره فارابی نيز به گونه ديگری تکرار شد، گفتنی است؛



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اولا: ايشان تلويحا می‌فرمايند که در مذاکرات هسته‌ای يکسال‌و چند ماهه اخير، تيم هسته‌ای کشورمان بازنده و پيروزی با ۵+۱ بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ايرانی پيروزی به دست‌نياورد و...»!

ثانيا: ايشان کدام منتقدی را می‌توانند آدرس بدهند و دستکم يک نمونه - تاکيد می‌شود فقط يک نمونه - بياورند که برای پيروزی حريف کف زده و گروه ۵+۱ را تشويق کرده باشد؟! و اين در حالی است که همه شواهد مستند و موجود حکايت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در همه موارد - بدون‌استثناء- زياده‌طلبی، باج‌خواهی و قانون‌شکنی حريف را به شدت محکوم کرده‌اند، آيا نمونه‌ای غير از اين سراغ دارند؟!

ثالثا: فقط نيم‌نگاهی به انبوه پرحجم اخبار و گزارش‌ها، به وضوح نشان می‌دهد که مقامات رسمی و رسانه‌های حريف هربار بعد از هر مذاکره، به خاطر امتيازات نقدی که دريافت کرده‌اند، برای جناب دکتر روحانی و تيم هسته‌ای کشورمان کف زده و نرمش بی‌جای منجر به امتيازدهی آنان را ستوده‌اند! و در همان حال به منتقدان، با اهانت‌آميزترين عبارات و اظهارنظرها حمله کرده‌اند.

رابعا: با توجه به نکات ياد شده و ضمن پوزش از رئيس‌جمهور محترم، ايشان در تمثيل مورد اشاره خويش، صورت‌مسئله را تغيير داده‌اند و حال آن که بايد می‌پرسيدند و يا بايد از ايشان پرسيد؛ اگر در يک مسابقه فوتبال، يکی از اعضای تيم کشورمان، چندين بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و منتقدان چه خواهد بود؟ و چه بايد باشد؟ آيا غير از اين است که از سرمربی می‌خواهند بازيکن خطاکار و يا غيرحرفه‌ای را «تعويض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازيکن مورد اشاره به علت راهنمايی‌ها و راهکارهای غيرحرفه‌ای و غلطی بوده است که خود سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آيا انتقاد - و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترين و ابتدايی‌ترين حقی نيست که بايستی تماشاگران و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بديهی است در هيچيک از دو حالت ياد شده- که حالت سومی هم ندارد- هيچکس حريف را تشويق نمی‌کند، که نکرده است و البته هيچکس هم برای بازيکنی که به دروازه‌ خودی گل می‌زند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا می‌دهد، کف نمی‌زند و نبايد بزند!

۲- اين واقعيت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نيست که انتقاد اخير رئيس‌جمهور محترم از منتقدان- باز‌هم با عرض پوزش- به دولت ايشان باز می‌گردد. زيرا جناب روحانی و برخی از دولتمردان ايشان بوده‌اند که طی يکسال و چند ماه گذشته، برای پيروزی‌های حريف کف زده‌اند! و بی‌آن‌که امتيازی بگيرند، حريف را پس از هر امتيازی که دريافت داشته است تشويق کرده‌اند و بديهی است اين تشويق‌های نابجا با «تحقير»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ايران همراه و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا می‌کشد ولی به عنوان تازه‌ترين نمونه می‌توان به تسليم ايشان در برابر زورگويی و خواسته غيرقانونی آمريکا اشاره کرد که از صدور ويزا برای آقای حميد ابوطالبی به عنوان نماينده رسمی ايران در سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئيس‌جمهور با عقب‌نشينی آشکار، آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. اين عقب‌نشينی در حالی است که آقای روحانی در تبليغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ايرانی تأکيد کرده بود و بايد پرسيد، آيا تن دادن به بی‌احترامی آمريکا نسبت به پاسپورت ايرانی آنهم در مقياس خودداری از صدور ويزا برای نماينده رسمی رئيس‌جمهور کشورمان که در تاريخ سی‌و چند ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشويق حريف به اين حرمت‌شکنی در سطوح ديگر نيست؟! اوايل سال جاری، پليس‌امنيت نروژ در اقدامی غيرقانونی، ۶۴ تن از دانشجويان ايرانی را که به تحصيل در رشته‌های فناوری هسته‌ای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ حرمت پاسپورت ايرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...

۳- آقای دکتر روحانی در دفاع از اقدام نابجای راهپيمايی ظريف و کری نيز متأسفانه صورت مسئله را تغيير داده و می‌فرمايند؛ «اين که بگوئيم يک ديپلمات تند راه رفت يا کتش کج بود، عينکش چه طور بود که حرف نشد، بايد به ديپلمات‌های شجاعمان افتخار کنيم».

که ضمن تقدير از زحمات شبانه‌روزی ديپلمات‌های محترم کشورمان، بايد از جناب روحانی پرسيد، غير از خود شما چه‌کس ديگری به «کج‌ بودن کت آقای ظريف»! يا «فلان‌طور بودن عينک» ايشان انتقاد کرده است؟! چرا به جای پوزش از ملت به خاطر اقدام نابجای وزير محترم امور خارجه که اهانت به حيثيت نظام و مردم بود، صورت مسئله را به گونه‌ای تغيير می‌دهيد که بتوانيد با استناد به آن منتقدان را مسخره کنيد و از کنار اين حرکت ناشايست که مفهومی جز مسخره کردن ملت نداشت، بی‌پاسخ عبور کنيد؟! قدم‌زدن آقای ظريف با جان کری در ژنو که بلافاصله روی آنتن رسانه‌ها رفت برخلاف آنچه جنابعالی می‌فرمائيد يک اقدام بشردوستانه! نبود، بلکه دقيقا همانگونه که دشمنان نيز - برای آن کف‌زدند و هورا کشيدند- به مفهوم آن بود که؛ علی‌رغم نظر انقلاب و نظام و مردم ايران که با ارائه هزاران سند غيرقابل ترديد، آمريکا را قاتل صدها هزار ايرانی بی‌گناه، غارتگر ثروت ملی ايرانيان، حامی آشکار تروريست‌ها، طراح و مجری دهها توطئه و... می‌دانند، دولت جنابعالی هيچ مانعی برای دوستی صميمانه با آمريکا در ميان نمی‌بيند! اين اقدام بی‌آن‌که آقای ظريف بداند و يا بخواهد، دهن‌کجی به انقلاب و نظام و مردم و مخصوصا صدها هزار شهيدی است که خون پاکشان به دست آمريکای جلاد بر زمين ريخته شده است... کت و عينک‌ آقای ظريف در کدام نقطه اين ماجرا مطرح بوده است که حضرتعالی به آن اشاره می‌فرمائيد؟!
و يا حضور وزيرخارجه محترم در پاريس، آنهم دقيقا در حالی که دولت فرانسه نمايش زشت حمايت از کاريکاتور موهن عليه رسول‌خدا(ص) را برپا کرده و برای چاپ اين کاريکاتور موهن مبلغ يک ميليون يورو به نشريه شارلی کمک مالی کرده بود، چگونه قابل توجيه است؟ و کدام «عقل سليمی» که حضرتعالی به آن اشاره فرموده‌ايد می‌تواند اين حرکت را تائيد کند.

۴- و بالاخره، اين نکته نيز گفتنی است که معمولا کسانی به هنگام مناظره يا احتجاج بر «بديهيات» تأکيد می‌کنند که قصد دارند، منتقد خود را به انکار آن موضوع يا امر بديهی متهم کنند. مثلا کسی که در جريان يک مناظره يا مباحثه می‌گويد «آقايان باور بفرمائيد که الان روز است» به طور آگاهانه يا ناخودآگاه اين گزاره را به مخاطبان القاء می‌کند که گويی طرف انتقاد کننده، اين امر بديهی را منکر شده و روز روشن را «شب»! می‌داند! متأسفانه بخشی از سخنان رئيس‌جمهور محترم - حتی اگر ايشان نخواسته باشند نيز- می‌تواند مصداق نکته فوق‌الذکر باشد، از جمله اين که «ما نياز به آزادی داريم که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که سر می‌دهيم، بخشی از آن مربوط به آزادی محيط دانشگاه است» و بايد پرسيد؛ مگر در دانشگاه‌ها آزادی وجود ندارد؟! و...


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016