سه شنبه 21 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 دی» قلم، ویدا فرهودی
6 آذر» ديروزِ آرزو کو؟ ویدا فرهودی
پرخواننده ترین ها

بهاری که زمستان شد، ویدا فرهودی

ویدا فرهودی
طنين سرب، جان ها را به قعر وَهم بی پروا / بدانسان برد کز ديدن، نگاهِ عشق لرزان شد // "اوين" شد خانه ی گل ها هم آنانی که بس شيدا / فرا خواندند هستی را در آن وقتی که توفان شد // و هر آن کس که ايمان داشت، و بذر زندگی می کاشت / درفشی رنگ خون افراشت که آزادی پشيمان شد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



صدا پيجيد در رويا ولی رويا پريشان شد
بهارانی که می گفتی نماند، ازبُن زمستان شد

طنين سرب، جان ها را به قعر وَهم بی پروا
بدانسان برد کز ديدن، نگاهِ عشق لرزان شد

"اوين" شد خانه ی گل ها هم آنانی که بس شيدا
فرا خواندند هستی را در آن وقتی که توفان شد

و هر آن کس که ايمان داشت،و بذر زندگی می کاشت
درفشی رنگ خون افراشت که آزادی پشيمان شد

کنار سفره ی خالی اميدی ماند پوشالی
و نان بی بها ناگه گران چون جان انسان شد

مپنداری که بيهوده دلم را یأس آلوده
که می دانی چه بر ما رفت و در غايت بدينسان شد

دوباره آمده بهمن دريغا بر تو هم ميهن
بهاری نيست در راهش جوانه پيک هجران شد!

ولی در اوج نوميدی به جا مانده است خورشيدی
که گويد پرتواش اينک زمانِ سرخ عصيان شد

لهيب گرم آن بنگر به روی شهر پا شيده
سرودی از لبش جوشد و گويد عشق عريان شد

مترس از سردی يغما که دردت می شود معنا
اگر چه رَغم روياها بهارانت زمستان شد!

ويدا فرهودی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016