چهارشنبه 29 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
23 بهمن» توهم دمکراسی و واقعيت انقلاب، هادی قدسی
پرخواننده ترین ها

اندرمحتوای نامه خامنه ای به اوباما، هادی قدسی


گفته شده اخيرا خامنه ای نامه ای در مورد مذاکرات هسته ای برای اوباما فرستاده است. از قرار، وزارت امورخارجه ايران فرستادن نامه ای از سوی خامنه ای برای اوباما در چند هفته اخير را تکذيب کرده و نه اصل فرستادن نامه را. زمان نامه اهميتی ندارد، آن چه مهم است، مطلبی می باشد که خامنه ای را شخصا مجبور به دخالت در امر مذاکره کرده است. تحليل گران گمانه زنی های مختلفی در مورد محتوای نامه به عمل آورده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



می دانيم پشت تحرکات مسئله فعاليت های هسته ای ايران و تحريم ها، وجود اسرائيل و تفکر توسعه طلبانه حاکم برآن می باشد. چگونه می توان پذيرفت که اساس مذاکرات هسته ای بدون ارتباط با ريشه بحران هسته ای، يعنی اسرائيل بنا نشده باشد؟ و مسئله امنيت اسرائيل در مرکز اين مذاکرات قرار نداشته باشد؟ شايعات پراکنده در رسانه ها در مورد اختلاف بر سردرصد غنی سازی و تعداد سانتريفوژها و غيره، بيشتر به بهانه های کودکانه شبيه اند تا به يک گفتگوی استراتيژيک سياسی و نظامی والبته اقتصادی در يک منطقه بحران زده و حياتی برای سرمايه داری سلطه گر. آمريکا خوب می داند که بر فرض توافق، آسان نيست کنترلی مستمر وواقعی بر تعداد سانتريفوژهای يک کشور پهناور مانند ايران که در ساختن آنها خودکفا می باشد داشت، ودر نتيجه، به همين ترتيب در مورد درجه غنی سازی مواد هسته ای می توان نظارتی کارساز داشت. اصل طرح سلاح هسته ای هم بهانه ای بيش نيست، زيرا نه سلاح هسته ای دردی را از ايران دوا می کند و نه بر فرض دارا بودن، توانائی استفاده از آن را، به دليل تبعات عظيم فاجعه بار انسانی، سياسی، اجتماعی، محيط زيستی و اقتصادی که ازخود بر جا می گذارد، خواهدداشت. در هرحال، تعداد سانتريفوژها و مقدار غنی سازی موضوعاتی نيستند که محتاج صرف اين همه وقت از سوی سياست مداران باشد. زيرا امری است فنی که بيشتربايد توسط کارشناسان انجام شود، نه مسئولين سياسی.

آمريکا معمولا درموارد در گيری با کشوری کوچک، يا وارد مذاکره نمی شود، مانند کره شمالی و کوبا (تا حدی که ناظران، مذاکرات اخيربا کوبا را تاريخی قلمداد می کنند)، و يا حوصله زيادی در مذاکرات از خودش نشان نمی دهد و با مشاهده مقاومت طرف گفت و گو، به انواع خشونت دست می زند. نظير انجام کودتا و ترور و حمله نظامی و غيره. در اين مورد استثنائی، جهان ناظر صبر و حوصله و تعامل خارج از معمول آمريکا می باشد.

علاوه بر بحران حاکم بر منطقه ونقش ايران درآن، آمريکا هدف مهمی را دراين مذاکرات دنبال می کند، وآن تضمين گرفتن ازايران برای امنيت اسرائيل می باشد. در صورت موفقيت، اين امريک پيروزی بزرگی برای آمريکا خواهد بود، زيرا اين کشور بابت توسعه طلبی های اسرائيل، شش دهه است که هرينه های گزافی را متحمل شده است. اما اين توافق بر فرض به عمل درآمدن، چيزی نيست که نتان ياهو و افراطيون آمريکائی با آن موافق باشند. دلائل زيادی براين امر وجود دارند که مهم ترين آنها استراتژی توسعه طلبانه اسرائيل می باشد که جناح های قدرتمند اسرائيلی برسرآن توافق دارند. اسرائيل همچنين می‌خواهد مديريت سياست امريکا در خاورميانه با خودش، اگرنه در راستای تأمين منافع اسرائيل باشد. اين توسعه طلبی و تطابق سياست امريکا در منطقه برمنافع اسرائيل نيزهدف صهيونيسم جهانی هم هست که هزينه های اين بحران را می پردازد. در صورتی اوباما موفق به اين کار شود، اکثرجمهوری خواهان آمريکا و بعضی دمکرات ها، ديگر از فرصت هائی که بحران اسرائيل برای آنها در انتخابات ايجاد می کند، بهره مند نخواهند شد. صهيونيست هاهم ديگر بهانه ای برای فشار آوردن بر دستگاه ديپلماسی آمريکا برای پرداخت هزينه بابت اسرائيل در دست نخواهند داشت. حملات مرگبارومهم اخير حزب الله به ارتشيان اسرائيلی که به تلافی کشته شدن يک پاسدار ايرانی در جولان سوريه توسط اسرائيل صورت گرفت، وبی جواب ماندن بی سابقه آن از سوی اسرائيل، نشان از بحران عميقی دارد که اکنون بين اسرائيل و آمريکا بر سر اين مزاکرات حاکم می باشد. اين بی پاسخ گذاشتن حمله حزب الله، به آمريکائی ها نشان می دهد، پرداخت هزينه برای مسلط کردن اسرائيل بر منطقه بی حاصل می باشد.

با اين تفسير، محتوای نامه خامنه ای که گويای مديريت مستقيم او بر مذاکرات می باشد، ربط پيدا می کند به تضمين امنيت و در واقع توسعه طلبی اسرائيل و احيانا شناختن موجوديت کشوری به نام اسرائيل. بسيار بعيد است نامه خامنه ای در راستای توافق چنين استراتژی ای باشد، هر چند در عمل، در طول افزون بر سه دهه، تضعيف ايران و تضعيف کشورهای منطقه، اين هدف را برآوردنی نشان داده باشد. زيرا درصورتی قراربر توافق بود، محتاج نوشتن نامه نمی شد. بنابراين می توان حدس زد که خامنه ای اين شرط آمريکا را مشروط به برپائی يک رفراندم در سرزمين های اشغالی کرده باشد. همان پيشنهادی که قبل ازاين از سوی احمدی نژاد هم مطرح شده بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016