گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 بهمن» خدایا، خدایا، تا والنتاین بعدی، سپندارمذ را نگهدار! هادی خرسندی4 بهمن» سرگذشت کیسه پلاستیک٬ هادی خرسندی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اگر شاهنامه به عربی میبود٬ هادی خرسندی«فردوسی مردی زیانکار بود. زنده کردن لغات فارسی باستانی، برگشت از تعالیم قرآن است. اینهمه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره،……….. برای آنست که در برابر لغت قرآن و زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسول الله است، سیسال عمر خود را به عشق دینارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده. .... »
پریروز فردوسی را از سلماس آذربایجان بیرون کردند. در حالیکه یک مجسمه فردوسی در میدان فردوسی شهر رم صفا میکند، در شهر سلماس مجسمه فردوسی را سوار کامیون کردند و بردند که تا از این پس میدان فردوسی را میدان انقلاب بنامند. اعتراضاتی که برپا شده چه بسا به اینجا بکشد که مردم معترض را بگیرند که شما ضدانقلابید و ضد میدان انقلابید! در اینترنت این گفته ها «منسوب» به «شهید مرتضی مطهری» آمده که اگر از او نباشد، از یک همپالگی اسلامی اوست: فردوسی تهیدست نبود و سی سال از جیب خورد. خودش در پاسخ آقای مطهری میگوید: --------------------------------------------------------------- «نه اسَبُ الجُلوسَ الشُروطُ اَلادَب» - (زیرا نشستن به اسب شرط ادب نیست( «تَضَرّع هَمی رَخش فی نَعبِدُو» - (رخش جا خورده و سر به زاری گذاشت( «مُعاوِض عَلی رَخشِنا فالشُتُر؟» - (تو رخش خود را با شتر عوض میکنی بیمعرفت؟( «فَقالَ تَهَمتَن عَلی الگوشِ رَخش» - (تهمتن از کوره در رفته در گوش رخش گفت( «هَمی فی جَمَل عَزمِ کُل بَلَد» - (پس آنگه با شتر همی در شهر راه افتاد( «مِن اَلله گُرزِ گِران دَر کَف اَش» - (و چماقش هم احتیاطاً همراهش بود( «صَراطَ الّذی مُستَقیمَاً عُبُور» - (همینطور با شتر و چماق راه را ادامه داد ( «تَهَمتَن تَجَسُس به هَل یَستَوی» - (تهمتن کنجکاو شد که ببیند چه خبر است.( «وَلا خِیروُ، اِسلام عَلیه السلام» - (میگویند خیر. مجلس اسلام است. چطو مگه؟( «فَقالَ یِکی غِیرِمَغضوبِها» - (یکی از آنها که شیکپوشتر بود آمد جلو و گفت( «یِکی اِنتَخَب اِنتَخی اِنتِخاب» - ((گفت امروز یک انتخاباتی پیش رو داریم( «ریاسَت بِه رأیُ الَذینَ الدَقیق» - (رئیس مجلس را با رأی دقیق انتخاب کنیم( «فَقالَ تَهَمتَن نَه نازُ القَمیش» - (تهمتن گفت به قرآن طاقچه بالا نمیگذارم( «عَلی قُل هُوَاللهِ اخذِ البِرأی» - (بهرحال رأی گیری با نام رهبری انجام شد( «لِذا اکثریّت مِنَ اِلاتِّفاق» - (و رئیس مجلس با اکثریت قریب به اتفاق آرا( «خَطابُ التَهَمتَن کَه خَتمُ العَمَل» - (به تهمتن گفتند رأی گیری تمام شد( «به تَحقیقِنا مالِک یُوم رأی - هُناکَ تَهَمتَن وَلاکانِ سَعی» «بگفتند دیدیم توپ پُرت - همه رأی دادیم بر اشترت» چه خوش گفت فردوسی پاکزاد Copyright: gooya.com 2016
|