شنبه 9 اسفند 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

حیوان آزاری، دانش، دین، فلسفه و جامعه شناسی (بخش یکم)٬ جلال ایجادی

جلال ايجادی
با توجه به تمامی کشفیات علمی توسعه دانش بر دیوارهائی نادانی شکاف انداخته و اعتقادات دینی را بطرز وسیع بی اعتبار ساخته است. افسانه خلقت بشر توسط خدا به داستانی بیمایه تبدیل گشته و تقابل بین حیوان و انسان بی معناست. انسان «اشرف مخلوقات» نیست، انسان تافته جدا بافته نیست، انسان همسایه حیوان است، برادر اوست و بدون حیوان و تحول آن، انسان ممکن نبوده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در جامعه ایران حیوان آزاری یک رفتار دیرینه می باشد. حکومت و قانون در جامعه و کردار بسیاری از افراد حیوان آزار می باشند. ریشه این آزاررسانی در کجاست؟ نقش اسلام در این رفتار منفی چگونه قابل ارزیابی است؟ فلسفه و جامعه شناسی چگونه به این پدیده نگاه می کنند و آیا حیوان دارای حقوق است؟ چگونه به آزار حیوان پایان داد؟ آیا پیشرفت تمدن و اومانیسم به کاهش حیوان آزاری می انجامد؟ در این نوشته حیوان آزاری را از زاویه دین و فلسفه و جامعه شناسی مورد بررسی قرار می دهیم.

انسان و حیوان در دانش زیست شناسی

«انسان مغرور فکر می کند که او اثر بزرگ وشایسته اقدام خداوند است. مسئله خیلی ساده است و من فکر می کنم بطور واقعی انسان برپایه تحول حیوانات بوجود آمده است.» چارلز داروین این گفته را در سال 1837 یعنی 21 سال پیش از انتشار کتاب «منشا انواع» بیان می کند. او می خواست بگوید که انسان یک شاهکار بزرگ و یکتای هستی نیست بلکه ادامه تحول حیوان است. فیلسوف فرانسوی «الیزابت دوفونتونه» می نویسد« بایدغرور ویژه انسان را بتوانیم ساخت شکنی کنیم، بدون آنکه به نوع بشر تعرض کنیم.» (سکوت حیوانات، 1996، پاریس)
بدنبال نظریه داروین و از زمانی که کشف شد که ژنوم انسان با ژنوم شمپانزه تفاوت چندانی ندارد و می توان از تخمک یک گاو انسان تولید نمود، دیوار و مرز کشیدن میان انسان و حیوان دشوار است. پروژه ژنوم انسان طی سالهای 1984 تا سال 2001 میلادی نه تنها چهره دانش ژنتیک مولکولی انسانی را دگر گون ساخت، بلکه بر بیشتر علوم زیستی نیز اثر پردامنه گذاشت. این پژوهش ها ادامه تسلسل زندگی میان حیوان و انسان را برجسته نمود و شناسائی جهش های بیماریزا، تشخیص بیماریهای ژنتیکی، پیشگیری از بروز بیماری های ژنتیکی و نیز نزدیکی و همسوئی میان انسان و حیوان، از جمله نتایج این تحول بزرگ در دانش علمی است. ژنوم چیست؟ ژنوم انسان همه ماده ژنتیکی یک فرد است. در واقع محتوای ژنتیکی یاخته یک فرد شامل «دی ان ای» بوده و دارای برنامه یا دستورکار ارثی برای موجود زنده است.

بر پایه گفته دانشمندان بدن انسانی میان 50 تا 100 میلیارد یاخته دارد و در هر یاخته تمام برنامه یا دستورکار، کد گذاری شده و برای هدایت فعالیت یاخته و ساخت پروتئین لازم میباشد. به هر دسته از دستورکارها، «ژنوم» گفته می شود و هر ژنوم از چهل شش مولکول «دی ان ای» متمایز از هم، به نام «کروموزوم»، تشکیل شده است. بر پایه نظر دانشمندان با شناخت ژنوم، علاوه بر فراهم ساختن داده ها برای درک زیست‌شناسی انسان، شناخت «دی ان ای» جانوران نیز میسر است و این امر می‌تواند منجر به درک درستی از قابلیت‌های طبیعی آنها شود. بعلاوه می‌توان ژنوم را درجهت شناخت دشواری ها و حل چالش‌های مراقبت‌های سلامتی، بیماری سرطان، تولید انرژی، بازسازی و حفظ محیط زیست، نوآوری در کشاورزی و جداسازی کربن به کار گرفت.

واژه «ژنتیک» برای بار اول توسط زیست شناس انگلیسی «ویلیام باتسون» در سال 1905 ساخته شد ولی بسرعت توسط دانشمندان گوناگون در زمینه های پردامنه بکار گرفته شد تا پیوند ارثی ژنها نشان داده شود و حلقه های ناپیدا آشکار گردد. در سده بیست و یکم آخرین تحقیقات علمی تاثیر محیط بر ژن ها را نیز نمایان ساخت. بر پایه دستاوردهای بالا و بدنبال پروژه علمی تازه ای، دانشمندان 6280 ژن که در انسان و شامپانزه و میمون ماکاک وجود دارند را آزمایش کردند و طبق این تحقیق در 575 ژن انسانی که بسیاری از آنها مربوط به کار مغز و تغذیه (متابولیسم قندها و گلوکز) بودند، سبب وجود تفاوتها نسبت به ژن های مشابه در میمون هستند. بر اساس این پژوهش ها محیط بر ژن تاثیر گذاشته و بعنوان نمونه یکی از عوامل توسعه مغز انسان روی آوری در تغذیه از میوه به ریشه هاست. یکسری دیگر از تحقیقات زیست شناسی در باره تولید مثل بوده است. چرا انسان‌ها تخم‌گذار نیستند؟ نتایج پژوهش هائی را که در فوریه 2015 در گزارش نشریه معتبر «سل راپورت» منتشر شد بسیار جالب است. (ایسنا در 16 بهمن 1393)، محققان دانشگاه شیکاگو با توجه به دانش ژنتیک منشا بارداری انسان را با پیگیری چگونگی تکامل اجداد پستاندار اولیه انسان برای به دنیا آوردن نوزاد بجای تخم‌گذاری کشف کردند.

این پژوهشگران بخش‌های سرکش «دی‌ان‌ای» را که میلیون‌ها سال پیش در پیرامون ژنوم قرار گرفته و باعث خاموشی فرآیندهای مورد نیاز برای تخم‌گذاری شده بودند، دلیل عدم تخم گذاری می دانند. بمرور هزاران ژن مورد استفاده در اندام‌های دیگر حرکت کرده و در رحم جمع شدند تا به رشد جنین کمک کرده و زیست‌شناسی اجداد پستاندار باستانی انسان را بطور موثری بازنویسی کنند. دانشمندان در کل دریافتند که 2502 ژن به ژنوم فعال در رحم اضافه شده بودند. یافته‌های این دانشمندان به توضیح این امر کمک کرده که چگونه و چه وقت پستانداران برای اولین بار جنینشان را در رحم و پیش از تولد پرورش دادند، کمک می‌کند. این بدعت تکاملی به پستانداران کمک کرد تا زمین را تحت سلطه قرار دهند و همچنین به انسان‌ها اجازه داد تا چنین مغزهای بزرگی را بوجود بیاورند.

بر اساس همین گزارش محققان به مقایسه ژنوم‌های پستانداران بارداری مانند سگ‌ها و خوک‌ها با حیوانات تخم‌گذار پرداختند. اگرچه انسان طی میلیون‌ها سال تکامل از جانورانی مانند قورباغه‌ها و جوجه‌ها جدا شده‌اند، یکی از شگفت‌انگیزترین یافته‌های پروژه‌هایی مانند پروژه ژنوم انسان این بود که بیشتر «دی‌ان‌ای» انسان‌ها با حیوان مشترک است. انسان ادامه حیوان است. برای نمونه 98.5 درصد از ژنوم انسان با شامپانزه مشترک بوده، در حالیکه درصد مشترک «دی‌ان‌ای» بین انسان و جوجه نزدیک 75 درصد است. این سطح شگفت‌آور از شباهت ژنتیکی به این شکل توضیح داده شده که همه ژن‌ها در همه زمان‌ها فعال نشده‌اند؛ برعکس ژن ها در برخی جانوران بطور کامل غیرفعال شده یا بطور انتخابی در بافت‌های مختلف فعال شده و نقش گوناگونی را اجرا می‌کنند. محققان با استفاده از روشی معروف به تعیین توالی «آران‌ای» توانستند تشخیص دهند کدام ژنها در رحم 12 حیوان مختلف فعال یا خاموش بوده‌اند. حیوان هائی همانند سگها، گاوها، اسب ها، خوک‌ها جنین را درون رحمشان تولید می‌کنند.

دانشمندان دریافتند که هزاران تکه کوچک از «دی‌ان‌ای» که اکنون مسئولیت تنظیم تغییرهای هورمونی در سلول‌های پوشش رحم در زمان بارداری را بر عهده دارند، زمانی ژنهای باستانی بوده‌اند که از ژنوم جهش کرده‌اند. به گفته محققان، این ژن‌ها موسوم به عناصر قابل جابجایی، کاربردهای تازه ای مانند کنترل سیستم ایمنی و ارسال سیگنال‌ها میان بدن مادر و نوزاد را به پوشش رحم انتقال داده اند. هنگامی که شاخه انسانی درخت تکاملی پستانداران (پستانداران جفتی) از کیسه‌داران جدا گشتند، 835 ژن دیگر فعال و 189 ژن غیرفعال شدند. به این ترتیب تغییر و جهش ژن ها پایه تحول انسان است.

در برنامه تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد بریتانیا که در 2015 با همکاری موسسه های علمی از آمریکا و بلژیک صورت گرفت، رابطه مشترک انسان و جانوران یکبار دیگر نشان داده میشود. براساس تحقیق و بررسی پژوهشگران دانشگاه اکسفورد در باره بقایای ویروسهای باستانی نقش این ویروس ها در صفات ارثی ما بسیار بیشتر از آن است که تا به حال انگاشته می شد. این ویروسها میلیونها سال پیش به محتوای ژنتیکی سلولهای اجداد نسل انسان ها نفوذ کرده و از آن زمان تا به حال رشد و نمو می کنند. دانشمندان در این بررسی علمی ژنوم ها یا محتوای ژنتیکی، سلول های ۳۸ گونه حیوان پستاندار را ازجمله انسانها، موشها، موشهای صحرایی، فیلها و دلفینها بررسی کردند. طی این تحقیقات دانشگاهی یکی از این ویروسها که ۱۰۰ میلیون سال پیش به ژنوم یک جد مشترک انسان و سایر پستانداران نفوذ کرده بود، امروز باقیمانده هایش در هرگونه حیوان پستانداری دیده می شود. ویروس دیگری هم میلیونها سال پیش به یک نوع میمون سرایت کرده بود. این ویروس نیز اکنون هنوز در میمونهای انسان نما، گونه های دیگر میمونها و انسانها وجود دارد. به نظر می رسد که ویروسها مجبور به انتخاب هستند: حالت اول بین جانوران و دیگر موجودات زنده در چرخش می باشند و حالت دوم در یک ژنوم جا خوش می کنند و آنجا تکثیر می شوند.

با این کار تحقیقاتی ثابت شد که بسیاری از ویروسها توانایی انتقال از یک سلول به دیگر سلولها را از دست داده اند و با گذشت زمان در یک سلول باقی می مانند و همانجا افزایش می یابند. به عبارت دیگر چرخه زندگی شان در همان سلول سپری می شود. دکتر ماجیوکینیس، نویسنده مسئول این کار تحقیقاتی می گوید: فهم چگونگی کارکرد این ویروسهای باستانی در ویژگی های ارثی مان به ما کمک می کند که نقش آنها را در دوره های سلامتی و بیماری انسان درک کنیم. نزدیکی های ژنتیک میان حیوان و انسان از یکسو این دو موجود را بهم نزدیک نموده و از سوی انتقال ویروس ها و بیماری ها را میان هر دو میسر می سازد. بنابراین حیوان و انسان به یکدیگر نزدیک هستند و هیچ نیروی آسمانی به جدا کردن آنها توان نیست.

داروین حق داشت

نظریه داروین نسبت به دیدگاه های دینی یک گسست اساسی بوجود آورد و تاریخ شناخت را در مسری تازه به جریان انداخت. اگر در آغاز طرح تئوری داروین، گاه از «حلقه مفقود شده» صحبت می شد امروز دیگر با تمامی کشفیات علمی و تحقیقات مردم شناسانه فسیل ها، تائید نظریه داروین یک امر همگانی است.

با کشف چارلز داروین (1892-1809) زیست شناس بریتانیائی و تئوری فرگشت نزدیکی اندامی تکامل یافته ترین میمون ها و انسان مطرح گشت. کتاب مشهور او «خاستگاه گونه ها یا منشا انواع» در سال 1859 تبار انسان را به حیوان و روند انتخاب طبیعی پیوند زد. با توجه به کشف تئوری فرگشت داروین و بدنبال آن پیشرفت علم زیست شناسی و ژنتیک و نیز کشف فسیل های گوناگون حیوان و انسان توسط دانشمندان و از جمله کشف فسیل «لوسی» توسط انسان شناسان «ایوکوپنس»، «موریس تیب»، «دونالد جانسون»، نفی رابطه انسان و حیوان ناممکن است. (رجوع شود به «پرتکس، قطعه های انسان پیش از تاریخ»، ایو کوپنس،2011). این رابطه ارگانیک بوده و این دو از یک جنس اند. پاسکال پیک دانشمند و زیست شناس فرانسوی می نویسد علم زیست شناسی برای شناخت هم خانوادگی انواع نیازمند مشخصات اندامی و مشخصات ژنتیکی است. با این امر انسان در کنار میمونهای بزرگ افریقا قرار میگیرند. آزمایش ژنوم شمپانزه در سال 2005 نشان داد که انسان با تیره هائی از شمپانزه دارای 98.5 درصد برابری بوده و با موش دارای 80 درصد برابری میباشند. نزدیکی ژنیتکی میان انسان و شمپانزه به این معناست که انسان و شمپانزه دارای اجداد مشترک هستند. جد مشترک ما 5 الی 8 میلیون سال در افریقا می زیسته است. نوع و شکل ژن در انسان و حیوان و سایر جانوران شبیه یکدیگر است.(رجوع شود به «میمون آیا برادر انسان است؟» پاسکال پیک)

با توجه به تمامی کشفیات علمی توسعه دانش بر دیوارهائی نادانی شکاف انداخته و اعتقادات دینی را بطرز وسیع بی اعتبار ساخته است. افسانه خلقت بشر توسط خدا به داستانی بیمایه تبدیل گشته و تقابل بین حیوان و انسان بی معناست. انسان «اشرف مخلوقات» نیست، انسان تافته جدا بافته نیست، انسان همسایه حیوان است، برادر اوست و بدون حیوان و تحول آن، انسان ممکن نبوده است. طبیعت و حیوان و انسان اجزای یک اکوسیستم زندگی هستند و تمایل سیادت طلبی انسان بر طبیعت و حیوان بیانگر فقدان درک این یگانگی است. حیوان آزاری ناشی از توهم انسان بعنوان نیروی برتری است که آسیب رسانی و تخریب حیوان و طبیعت را در برابر سلطه گری خود مجاز می داند. حال آنکه تمام تئوری های علمی کنونی تسلسل در حیات حیوانی و انسانی را نشان می دهند. انسان باید بفهمد که او از آسمان نیامده بلکه محصول فرگشت در طبیعت است. غرور انسان باید ساخت شکنی گردد تا ارزش او و جایگاه آدمی بطرز واقعی نمایان شود و ضرورت همسوئی او با حیوان بهتر آشکار گردد. (ادامه دارد)

جلال ایجادی جامعه شناس و زیستبوگرا

پاریس 204/2/2015


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016