چهارشنبه 13 اسفند 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

آیا اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان به تعطیل مبارزه سیاسی می‌انجامد؟ آرش برومند

• اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان، بنابه سرشت خود یک اندیشه سیاسی-اجتماعی حق‌مدار است که به شهروندان، طبیعت و محیط زیست به مثابه یک کل واحد می‌نگرد. چنین اندیشه‌ای به ناگزیر دمکراسی خواه، لاییک و عدالتجویانه است و از این رو به نقد و مبارزه با سیاست‌هایی که ناقض این حقوق و اصول‌اند می‌پردازد.


یکی از مانع‌های اساسی بر سر راه همگرایی پایدار ایرانیان، ذهنیت استبداد زده انسان ایرانی است. سایه سنگین حاکمیت استبداد در طول تاریخ دیرپای ایران، چنان فضای مسمومی ایجاد کرده که نه تنها مانع رشد و شکوفایی اندیشه‌های سیاسی می‌شود، بلکه فرهنگ سیاسی کشور را دچار بیماری مزمنی کرده است که برخی از نشانه‌های آن عبارتند از:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


• توطئه‌پنداری: ذهنیت استبدادزده در پس هر حرکت سیاسی ابتدا در جستجوی یک توطئه است.

• تهدیدانگاری: ذهنیت استبدادزده در وجود هر حرکت سیاسی، به جای دیدن فرصت و امکان نوین، در درجه اول خطر و تهدید جدید می‌بیند.

• مطلق‌گرایی: ذهنیت استبدادزده گرایش به مطلق کردن واقعیت‌ها دارد. از این دیدگاه تنها یک «هدف عمده» سیاسی و اجتماعی وجود دارد. برای رسیدن به این «یگانه هدف» تنها یک راه و شیوه وجود دارد. هر هدف و شیوه دیگری به مثابه «انحراف» از حقیقت مطلق درک شده و باطل خوانده می‌شود.

نمونه‌های فراوانی از این علامت‌های فرهنگ بیمار سیاسی را می‌توان در رفتار و ادبیات سیاسی حکومت‌گران ایران به روشنی مشاهده کرد. هر حرکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که به مذاق حکومت‌گران خوش نمی‌آید مُهر «توطئه استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل» می‌خورد (توطئه-پنداری). هر گونه حرکت اجتماعی، فرهنگی، هنری و بشری که دگراندیشانه باشد، تهدید تلقی شده و به شدت سرکوب می‌شود. برای نمونه حتی درویشان نیز در جمهوری اسلامی خطر محسوب می‌-شوند (تهدیدانگاری). از دید حکومت‌گران ایران، تنها یک حزب (حزب الله)، یک رهبر (ولی فقیه)، یک فرهنگ (ولایت‌مدار) و همیشه تنها یک چیز وجود دارد که قابل قبول است (مطلق‌گرایی).

متاسفانه ذهنیت و فرهنگ سیاسی استبدادزده، تنها منحصر به حکومت‌گران و صاحبان قدرت نیست. این فرهنگ و ذهنیت در لایه لایه اجتماع و به شدت و ضعف در میان مخالفان حکومت و قدرت نیز به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه می‌توان نشانه‌های پیش‌گفته را در نزد برخی نیروهای سیاسی اپوزیسیون در برخورد با اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان به روشنی مشاهده کرد. پس از طرح این اندیشه در فضای سیاسی خارج از کشور، برخی‌ آن را «توطئه»‌ای از سوی قدرت‌ها در چارچوب جهانی شدن و در سمت اضمحلال ملی قلمداد کرده، برخی دیگر آن را به «جنبش سبز» منتسب کرده که قصد «انحراف مبارزه» را دارد (توطئه‌پنداری). بعضی‌ها نیز طرح اندیشه «سیاست آلترناتیو» در چارچوب همگرایی پایدار ایرانیان را «خطر» ی برای «آلترناتیو» سازی علیه رژیم نامیده (تهدید انگاری) که مانع اتحاد نیروهای اپوزیسیون در جهت «یگانه هدف سیاسی» که همانا براندازی حکومت است، می‌شود (مطلق‌گرایی).

چنین نگرشی، علیرغم پیگیری‌اش در مبارزه علیه رژیم و اعلام نیّت خود مبنی بر ایجاد اتحاد برای سرنگونی حکومت، طی سی سال گذشته، متاسفانه موفقیتی نداشته و برعکس از بسیاری از ظرفیت‌های بالقوه مبارزه سیاسی استفاده نکرده و به گسترش واگرایی‌ها یاری رسانده است. واقعیت تلخ این است که ذهنیت استبدادزده با مطلق‌گرایی خود، قدرت سیاسی و در نتیجه مبارزه علیه آن را به یک جنبه فروکاسته، خود را از دیدن تنوع سطوح مختلف واقعیت محروم کرده است. یکی از سطح‌های مبارزه سیاسی، سطحی است که در آن «آلترناتیوسازی» توسط گروه‌های منفرد یا همسو صورت می‌گیرد. اما سطح دیگری نیز وجود دارد که به چارچوب‌های عام‌تری می‌پردازد که در ‌‌نهایت تکمیل کننده سطح «آلترناتیوسازی» است. «سیاست آلترناتیو» موردِ نظر همگرایی پایدار ایرانیان مربوط به این سطح عام‌تر است. مشکلات سیاسی امروز را با‌‌ همان طرز فکر و اندیشه‌هایی که موجب پیدایش این مشکلات شده‌اند، نمی‌توان حل کرد. از این رو است که فرهنگ سیاسی ما به «سیاستی آلترناتیو» که ضعف‌ها و کمبودهای این فرهنگ را شناخته و جبران کند، نیاز دارد. بی-توجهی به یک سطح، ارجحیت دادن یکی به دیگری، رویارویی با نیروهایی که در این یا آن سطح فعال‌اند، تنها به ادامه فقر سیاسی و تداوم واگرایی‌های موجود می‌انجامد.

اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان، بنابه سرشت خود یک اندیشه سیاسی-اجتماعی حق‌مدار است که به شهروندان، طبیعت و محیط زیست به مثابه یک کل واحد می‌نگرد. چنین اندیشه‌ای به ناگزیر دمکراسی خواه، لاییک و عدالتجویانه است و از این رو به نقد و مبارزه با سیاست‌هایی که ناقض این حقوق و اصول‌اند می‌پردازد؛ چه در امروز ج. ا. و چه در فردای پس از آن، چرا که سخن از یک همگرایی پایدار است. چنین همگرایی تاریخ مصرف ندارد و فقط مربوط به یک مقطع مشخص تاریخی نیست. البته روشن است که به دلیل تنوع نیروهای شرکت کننده در این فرآیند، همگرایی پایدار ایرانیان، در سطح «آلترناتیوسازی» نمی‌تواند عمل کند. اما چنین فرآیندی می‌تواند فرهنگ سیاسی، خودآگاهی اجتماعی و شبکه‌ای از امکانات مادی و معنوی ایجاد کند که به روند ایجاد آلترناتیوهای پایدار در کشور ما کمک کند.

به این ترتیب نگرانی آن دسته از نیروهای سیاسی که با مضمون همگرایی پایدار ایرانیان هم جهت-اند از اینکه این همگرایی مانع اتحاد و آلترناتیوسازی آنان شود، بی‌مبنا است. مخالفت این نیرو‌ها با اندیشه همگرایی پایدار ایرانیان در وهله اول به آن هدفی ضربه می‌زند که آنان برایش در تلاش‌اند.

شرکت فعال این نیرو‌ها در شکل‌ دادن و مضمون‌ بخشیدن به فرآیند همگرایی پایدار ایرانیان، در درجه نخست گامی است بلند به سوی هدف‌هایی که آنان برایش مبارزه می‌کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016