چهارشنبه 19 فروردین 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
20 دی» پیامد های جهانی ترورهای پاریس!٬ علی کشتگر
پرخواننده ترین ها

رويارويی راهبردها در مذاکرات هسته‌ای به کجا می‌انجامد؟ علی کشتگر

علی کشتگر
خوشحالی امروز مردم از تفاهم‌نامه نشانه احساس مسئوليت به سرنوشت کشورشان است. اما اين خوشحالی نبايد موجب فراموش کردن مسئوليت‌های شخص خامنه‌ای شود. اين او بود که در دوره احمدی‌نژاد طرفداران توافق هسته‌ای را "شاه سلطان حسين" می‌خواند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پروژه‌ی هسته ای جمهوری اسلامی از جنبه اقتصادی شايد تا به امروز به اندازه جنگ هشت ساله برای ايران خسارت به بار آورده باشد. اين مقاله به زيانهای کلان اقتصادی و خطرات زيست محيطی اين پروژه نمی پردازد. بلکه صرفا به صف بندی های جهانی و داخلی موافقان و مخالفان حل منازعه هسته ای و اهميت دستيابی به توافق برای ايران اشاره دارد.

اما پيش از هرچيز لازم به ذکر است که اين تفاهم نامه که اميد می رود تا سه ماه ديگر به توافق نامه ای قطعی بيانجامد، بدون عقب نشينی شخص خامنه ای از مواضع پيشتر اعلام شده اش ممکن نبود.

آنچه قرار است به عنوان حقوق هسته ای ايران پذيرفته شود، در بهترين حالت همانی است که ۱۲ سال پيش در دوره ی خاتمی نيز اگر جمهوری اسلامی به بازرسی های آژانس و همين محدوديت ها رضايت می داد، دست يافتنی بود. بدون آن که اقتصاد و صنايع کشور و معيشت ميليونها ايرانی به وضع فلاکت بار کنونی دچار شود. منتها خامنه ای در دوره احمدی نژاد که قطعنامه های شورای امنيت را کاغذ پاره تلقی می کرد تن دادن به آنچه که خود او امروز پذيرفته را به "شاه سلطان حسين" ( نامی برای تحقير خاتمی ) نسبت می داد.

در رژيمی که اراده ی يک فرد بالاتر از اراده ملی و منافع ملی به حساب می آيد و همه ی امور در قبضه فردی است که مسئول همه چيز است، و پاسخگوی هيچ چيز، نمی توان انتظار ديگری داشت. چه نحوه ی پايان يافتن جنگ ايران و عراق که بهترين فرصت ها برای پايان دادن به کشتار و ويرانی بيشتر و گرفتن دهها ميليارد دلار خسارت به هدر رفت، چه ماجرای گروگان گيری و اشغال سفارت آمريکا و چه اينک ماجرای ۱۲ ساله پرونده ی هسته ای که صدها ميليارد ثروت کشور و فرصت های بزرگ ملی و منطقه ای را برباد داده، نشان می دهد که ديکتاتوری ولايت فقيه بسيار ناکارآمدتر و در قبال مسايل پيچيده جهان امروز ناآگاه تر از ديکتاتوری سلطنتی است. اگر اعضای مجلس خبرگان رهبری که اکثريت آن را دست‌چين شدگان شخص "رهبر" تشکيل می دهند، ازاستقلال رای و وجدان ملی برخوردار بودند، به صرف همين پرونده ۱۲ ساله هسته ای رای به بی کفايتی خامنه ای می دادند. اما از اين خبرگان رهبری و از آن مجلس شورای اسلامی که اکثريت اعضای آن جايگاه خود را مديون رهبر و نه رای مردم می دانند و بسياری از آنان به فسادهای اقتصادی آلوده اند چه انتظاری جزهمدستی در سرکوب مردم و سرپوش گذاشتن بر عواقب فاجعه بار تصميمات و سياستهای ويرانگر و ضدملی خامنه ای می‌توان داشت؟ خوشنودی ما از تفاهم نامه هسته‌ای نبايد مانع از طرح اين حقايق که فراموش کردنش به تکرار دوباره و چند‌باره اين قبيل فجايع می‌انجامد، بشود.

خوشحالی امروز مردم از تفاهم نامه هسته ای امری طبيعی و نشانه احساس مسئوليت به سرنوشت کشورشان است. مردمی که در انتخابات ۹۲ به روحانی رای دادند، به شدت از برنامه هسته ای رژيم ناراضی بودند و در انتخابات به اين سياست و نماينده شاخص ان جليلی که مورد حمايت شخص خامنه ای بود نه گفتند.

حالا مردم احساس می کنند که حرکت هوشيارانه ی آنان در خرداد ۹۲، نتيجه داده است. تظاهرات و شادمانی خيابانی مردم در شهرهای بزرگ و در شبکه های اجتماعی در عين حال به معنی هشدار و مخالفت آنان با کارشکنی های "دلواپسان" و "کاسبان تحريم" که همچنان برای به شکست کشاندن مذاکرات فعالند نيز هست.

جبهه جهانی دشمنان توافق هسته ای
دنيای مورد علاقه نتانياهو و همه جريانات و محافل راست اسرائيل، و نيز محافل راست آمريکايی و اروپايی و صاحبان مجتمع های توليد جنگ افزار، دنيايی است که در يکسوی آن امثال جورج بوش ميداندار باشند و در آن سوی ديگر ديکتاتورهای نادان اسلاميست و يا ناسيوناليست که عليه موجوديت اسرائيل فرياد می کشند. آنها در چنين فضايی است که قدرت مانور پيد می کنند و می توانند به آسانی اهداف سياسی و اقتصادی خود را دنبال نمايند. بزرگترين برندگان دوران هشت ساله احمدی نژاد و کودتای انتخاباتی ۸۸ خامنه ای محافل راست اسرائيل، عربستان و اميرنشين های خليج فارس و بعد از آن، همه جريانات راست جهانی بودند.

در جريان ماجراجويی های هسته ای ۱۲ ساله‌ی گذشته خامنه ای و بلوک نظامی-امنيتی تحت امر او نيز برنده مستقيم اسرائيل و ارتجاع منطقه و جهان بوده است. و صد البته تنها بازمانده و درمانده اصلی آن ملت ايران است. عصبانيت امروز دولت اسرائيل و تندروهای داخلی و افراطيونی که درجريان تحريم ها منافع سياسی و اقتصادی بی حساب و کتاب کسب می کردند امری قابل فهم است. اگر مذاکرات که نتايج آن هنوز شکننده و نامعلوم است و هنوز همه مراحل هفت خوان خطر را پشت سرنگذاشته به مصالحه ای پايدار بيانجامد و تحريم ها و شبح جنگ از سر ايران دور شود، سرچشمه‌ی اصلی توجيه تندروی ها و تنش های سياسی خارجی، سرکوب‌های داخلی و سوء استفاده های اقتصادی بلوک نظامی – امنيتی حاکم خشک می شود. پس کاملا طبيعی است که همه جريانات جهانی و ايرانی که منافع و مصالح خود را در تشديد جنگ و خشونت در منطقه بحران زده خاورميانه جستجو می کنند، همچنان در جهت به شکست کشاندن مذاکرات پايان نيافته هسته ای و برهم زدن توافق های شکننده کنونی فعال باشند.

بدينسان است که صرفنظر از انگيزه و نقطه عزيمت های متفاوت، يک اتحاد بين المللی عليه توافق هسته ای از مدتها پيش شکل گرفته و همچنان در کار کارشکنی در مذاکرات هسته ای فعال است. اين جريانات به رغم مواضع و ماهيت متضاد و شعارهايی که عليه هم می دهند در به شکست کشاندن مذاکرات متحد يکديگرند.همه آنها در ادامه تنش و تحريم ذينفع اند، از هم تغذيه می کنند و به شدت به يکديگر نيازمندند و درست همين واقعيت است که تندروهای اسرائيلی و ايرانی و آمريکايی و اروپايی را در عمل همراه و همسو می کند. مهمترين عناصر تشکيل دهنده اين اتحاد شوم به قرار زير است:

۱- حکومت دست راستی اسرائيل به رهبری نتانياهو
برای محافل دست راستی اسرائيل امنيت جهانی و ثبات منطقه ای اگر به سود آنچه که آنان امنيت و مصالح اسرائيل می دانند ارزيابی نشود، امری زيانبار است.

دولت اسرائيل در تهيه اسناد جعلی مربوط به سلاحهای کشتار جمعی در عراق و آماده سازی مقدمات حمله نظامی آمريکای جورج بوش به عراق نقش تعيين کننده ای داشت. دولت اسرائيل، عراق و سوريه ی يکپارچه و با ثبات را به زيان امنيت و موجوديت خود می دانست و امروزه به شدت از وضع اين دو کشور مصيبت زده خوشنود است.

دولت نتانياهو آرزو داشت و دارد که ايران نيز به سرنوشت عراق دچار شود و در اين جهت در سالهای گذشته با بهره برداری رندانه از رفتار و گفتار فقهای حاکم بر ايران و رئيس جمهور دست نشانده شان (احمدی نژاد) به هر وسيله ای که می توانست متوسل شد. توافق هسته ای، رويای اسرائيلی سوريه ای کردن شرايط ايران و يا تبديل ايران به عراق را نقش بر آب می کند. از همين رو است که نتانياهو صراحتا می گويد :" برای شکست اين مذاکرات و جلوگيری از توافق با ايران از هيچ تلاشی فروگذاری نمی کنيم."

۲- تندروها و "دلواپسان" جمهوری اسلامی
اين گروهها از آغاز دولت روحانی با مذاکرات هسته ای به مخالفت برخاسته اند. جنجال ها و مخالفت های انان با تفاهم نامه لوزان و به کار گيری همه ظرفيت هايشان در به شکست کشاندن مذاکرات در سه ماهه آينده امری کاملا طبيعی و به منزله نبرد مرگ و زندگی است. شايد مناسبات ايران و آمريکا پس از توافق هسته ای نيز عادی نشود، اما توافق هسته ای و لغو تحريم ها پيش شرط عادی شدن مناسبات ايران و آمريکا و نيز پيش شرط پيروزی راهبرد اعتدال و ميانه روی در سياست خارجی است و طبعا کسانی که در سايه تشديد بحران هسته ای و تحريم های اقتصادی، انزوای بين المللی ايران و سرکوب شديد داخلی، به رانت های اقتصادی و سياسی دست يافته و جای پای خود را در هسته اصلی قدرت محکم کرده اند به آسانی تسليم چنين چرخشی نخواهند شد. به اين ترتيب در دوره ی سه ماهه‌ی آينده درگيری دو جبهه طرفداران و مخالفان توافق هسته ای در ايران و جهان تشديد می شود.

۳- افراطيون وجنگ طلبان کنگره سنای آمريکا
اين جريانات که برخی از آنها منافع سوداگران بزرگ بازار جهانی جنگ افزار را نمايندگی می کنند و بعضی از آنها نيز زير نفوذ لابی های قدرتمند آژانس يهود و دولت اسرائيل قرار دارند،، به شدت با راه حل صلح آميز مساله هسته ای ايران مخالفند. راه حل نهايی آنها تشديد تحريم ها و نهايتا حمله نظامی به ايران است.

۴- عربستان و متحدان منطقه ای آن
درگيری های منطقه ای ايران و عربستان در سوريه، لبنان، عراق، يمن، بحرين و غيره مناسبات اين دو کشور را در سالهای گذشته روزبه روز خصمانه تر کرده است. از قبل مناسبات خصمانه ايران و آمريکا و تحريم ايران در سالهای گذشته بهره های اقتصادی و سياسی بزرگی نصيب عربستان و کشورهای عربی حوزه خليج فارس شده است. اين کشورها به شدت با حل منازعات هسته ای و بهبود مناسبات ايران و آمريکا مخالفند و از قدرت اقتصادی و دلارهای نفتی خود برای به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای و حفظ منافع خود بهره برداری می کنند. لابی های عربی و اسرائيلی در سطح بين المللی برای کارشکنی در مذاکرات ايران و ۱+۵ در گذشته فعاليت های هماهنگی داشته اند ومی توان حدس زد که در ماههای آينده اين فعاليت ها تشديد شود.

۵- اپوزيسيون همراه با اسرائيل و عربستان
برخی از گروهها و محافل ايرانی مخالف جمهوری اسلامی ديرزمانی است که بطور ضمنی و يا صراحتا از مداخله نظامی خارجی در ايران حمايت می کنند. اين گروهها که نمونه برجسته شان سازمان مجاهدين خلق به رهبری مريم رجوی است ( مراجعه شود به مقاله مجاهدين و سوريه‌ای کردن تحولات ايران )، در سالهای گذشته در مخالفت با حل منازعه هسته ای و روند مذاکرات نقش خبرساز و خبرچين برای محافل و قدرت های خارجی بازی کرده اند. اين جريان ها امروز بی اعتبارتر از آن اند که بتوانند نقش مهمی عليه توافق هسته ای ايفاء کنند.

۶- وزارت خارجه فرانسه زير نفوذ لابی های عربی و اسرائيلی
دولت های دست راستی اسرائيلی هميشه از سياست خارجی گليستی فرانسه در قبال خاورميانه منزجر ومتنفر بوده اند. ژاک شيراک آخرين رئيس جمهور فرانسه است که به اين دکترين وفادار ماند. در زمان او بود که فرانسه با لشکرکشی دولت جورج بوش به عراق که امروز عواقب فاجعه بار آن را همه شاهدند با قاطعيت مخالفت کرد. در آن زمان محافل دست راستی آمريکا و اسرائيل گسترده ترين کارزار تبليغاتی ممکن را عليه دولت فرانسه به راه انداختند. سرکوزی که پيش از رسيدن به رياست جمهوری علنا از حمله آمريکا به عراق حمايت می کرد، پس از به قدرت رسيدن، دکترين دوگل را کنار گذاشت و سياست نزديکی بيشتر با محافل دست راستی آمريکا و اسرائيل را در پيش گرفت. در زمان او تغييرات وسيعی در وزارت خارجه فرانسه آغاز شد و محافل هماهنگ با سياست های خارجی جديد نفوذ بی سابقه ای در دستگاههای ديپلماسی فرانسه پيدا کردند. همزمان رسانه های ديداری و شنيداری متعددی توسط سرمايه داران و محافل نزديک به سياستهای خارجی جديد در فرانسه رشد بی سابقه ای پيدا کردند. سرکوزی حتی در حمايت از اين رسانه ها، با تصويب قانون در مجلس نمايندگان اين کشور، پخش آگهی های تبليغاتی توسط رسانه های دولتی را کاهش داد تا بدين وسيله سهم اصلی بازار بزرگ آگهی های تبليغاتی به تصرف رسانه های خصوصی درآيد. بديسنان بود که در دوره پنجساله رياست جمهوری نيکلای سرکوزی نفوذ طرفداران محافل دست راستی بين المللی بويژه راست ايالات متحده واسرائيل در وزارت خارجه فرانسه و رسانه های اين کشور ابعاد بی سابقه ای پيدا کرد. پس از شکست سرکوزی از فرانسوا هولاند که عمدتا نتيجه تشديد بحران اقتصادی فرانسه و رشد بی سابقه بيکاری در اين کشور بود، فرانسوا هولاند سياست خارجی سرکوزی را ادامه داد. او يکی از طرفداران شناخته شده ی اسرائيل (لوران فابيوس) را مامور تصدی وزارت خارجه اين کشور کرد. می گويند فابيوس وقتی نام ايران را می شنود چهره ای عبوس به خود می گيرد. در دو دهه ی گذشته اقتصاد فرانسه روزبه روز ضعيف تر و بيکاری در اين کشور مدام سير فرازی داشته است. نياز روز افزون فرانسه به بازار کشورهای ثروتمند عربی خليج فارس سياست خارجی اين کشور را سخت تحت تاثير قرار داده است ( مراجعه شود به مقاله انگيزه کارشکنی فرانسه در مذاکرات ژنو ). در سالهای گذشته نفوذ لابی های کشورهای عربی خليج فارس و نيز دولت دست راستی اسرائيل در وزارت خارجه و حتی کاخ اليزه، اين کشور را به يکی از حاميان فعال سياستهای عربستان و اسرائيل در خاورميانه تبديل کرده است. بدين ترتيب فرانسه نقش خرابکاری و بازدارندگی در روند مذاکرات ايران و ۱+۵ برعهده گرفته است. لوران فابيوس در دو سال گذشته بارها اين مذاکرات را به آستانه شکست کشانده است. برای اطلاع بيشتر خوانندگان را به مطالعه مقالات نشريات معتبر فرانسوی مراجعه می دهم:
مقاله لوموند در مورد دوازده سال مذاکره هسته‌ای
برنامه راديو بين‌المللی فرانسه در مورد بحران هسته‌ای ايران
مقاله لوموند تحت عنوان موضع منحصر به فرد فرانسه در پرونده هسته‌ای
مقاله لوموند با عنوان تنش ميان واشنگتون و پاريس بر سر مذاکرات هسته‌ای با ايران

يک روز پس از اعلام تفاهم نامه لوزان، فابيوس منفی بافی عليه اين تفاهم نامه را آغاز کرد و بی اعتقادی خود را به مذاکرات به نمايش گذاشت. او گفت: "بايد در ماههای آينده برای گرفتن امتيازات بيشتر و دستيبابی به توافقی محکم ايران را زير فشار قرار دهيم و تحريم ها نيز بايد در يک روند راستی آزمايی کاهش يابد نه آن که لغو شود. " (نقل به معنی) برگرفته از راديو کلاسيک (ساعت هشت بامداد روز پنجشنبه دوم آوريل) بلافاصله پس از پخش اين سخنان لوران فابيوس، لوک فری((LUC FERRY فيلسوف دست راستی فرانسوی در همين راديو ضمن تاييد مواضع لوران فابيوس گفت که : " اوباما برای جهان امروز مايه‌ی نوميدی است و طبيعی است که من از مساله مذاکرات هسته ای ايران و غرب به اوباما و روحانی اعتماد ندارم و سخنان نتانياهو را در باره اين تفاهم نامه درست می دانم." به اين ترتيب ضمن حفظ خوش بينی ها واميد به آن که مذاکرات در مسيری بی بازگشت قرار دارد نبايد فراموش کرد که هنوز راه دشورای برای تبديل اين تفاهم نامه به يک توافق مورد قبول طرفين در پيش است. و قطعا لابی های اسرائيل و عربستان چه از طريق وزارت خارجه فرانسه و چه از کانال کنگره و يا سنای آمريکا خواهند کوشيد مذاکرات را دراين مرحله حساس به بن بست بکشانند.

در درون ايران نيز "دلواپسان" و "کاسبان تحريم فعاليتهای خود را تا به آخر عليه دستيابی به توافق ادامه خواهند داد، هرچند که در ايران همه چيز در نهايت به تصميم شخص خامنه ای مربوط است و احتمالا او برای نجات رژيم که به قول خمينی از "اوجب واجبات است" عليرغم ميل باطنی خود به "نرمش قهرمانانه" ادامه خواهد داد. با اين همه در صورت تشديد کارشکنی های بين المللی و امتياز خواهی‌های بيشتر ۱+۵ بعيد نيست خامنه ای نيز که همواره ترديد خود را از به نتيجه رسيدن مذاکرات اعلام کرده، با افراطيون همراه شود.

مهمترين راه مقابله با افراطيون داخل ايران، حضور فعال مردم در صحنه برای پشتيبانی از مذاکرات است. واکنش شادمانه مردم بلافاصله پس از تفاهم ژنو بر فعل و انفعالات و صف بندی های درون جمهوری اسلامی از جمله بر رفتار و تصميمات رهبر جمهوری اسلامی تاثير می گذارد. فراموش نکنيم که اگر اعتراضات ۸۸ و مقاومت زندانيان سياسی و رهبران محصور جنبش سبز نبود، خامنه ای در سال ۹۲ به همان رقابت بسيار محدود نيز که به پيروزی روحانی بر نامزدهای مورد حمايت او انجاميد، تن نمی داد و ما امروز شاهد رسيدن روند مذاکرات به مرحله امروزی آن هم نبوديم.

مردم ايران در رفتار و کردار و مطالبات دودهه گذشته ( از دوم خرداد تا به امروز ) ماهيت دموکراسی خواهانه و صلح جويانه‌ی خودرا به جهانيان نشان داده اند. از اين رو است که جهانيان ايران را به صرف مواضع و رفتار جمهوری اسلامی داوری نمی‌کنند و اين خود يکی از فاکتورهای اثرگذار بر روند مذاکرات هسته ای است. پرزيدنت اوباما در آخرين گفتگوی خود به تاريخ ۱۶ فروردين با توماس فريد من روزنامه نگار نيويورک تايمز به اين واقعيات اشاره می‌کند و در دفاع از دستيابی به توافق هسته‌ای با ايران به اهميت توجه به همين خواسته‌های آزادی‌خواهانه و منش صلح طلبانه مردم نيز اشاره دارد. اين مصاحبه رييس جمهور امريکا نشان می‌دهد که افکار عمومی و رفتار ايرانيان تا چه حد بر عزم او برای رسيدن به توافق هسته‌ای با ايران موثر بوده است. اوباما در اين مصاحبه با توجه به سطح آگاهی جامعه ايران، در مقام يک رهبر سياسی دورنگر به نقش آينده و تاريخی ايران در حفظ صلح و ثبات خاورميانه تاکيد دارد و از همين موضع به مخالفان سياست آشتی‌جويانه آمريکا با ايران که شعارهای تند جمهوری اسلامی را می بينند اما ماهيت صلح طلبانه و دموکراسی خواهانه جامعه بزرگ ايران را ناديده می گيرند پاسخ می‌دهد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016